اقتصاد۲۴- نتایج آمارگیری هزینه و درآمد خانوار سال ۱۴۰۱ که اخیرا مرکز آمار جزییات بیشتری از آن را به تفکیک شهری و روستایی ارایه داد، اطلاعات جالبی از منابع درآمدی خانوارها و نحوه هزینهکرد آنها ارایه میکند. بهطور متوسط کمتر از نصف درآمد خانوارهای شهری از سمت درآمدهای شغلی میآید. ۳۲.۸ درصد از درآمدها را درآمدهای حاصل از دریافت حقوق و دستمزد تشکیل میدهند و ۱۶درصد از درآمدهای اظهارشده از شغل آزاد حاصل شدهاند. اما باقی درآمدها که به عنوان درآمدهای غیرشغلی محسوب شدهاند، شامل چه منابع درآمدی میشوند؟
طبق پرسشنامه این آمارگیری، درآمدهای غیرشغلی در این دستهها جا میگیرند: حقوق بازنشستگی و مانند آن، درآمد حاصل از اجاره، درآمد حاصل از حساب پسانداز و سهام و مانند آنها، انواع کمکهای دریافتی از سازمانهای خیریه، درآمد حاصل از فروش مصنوعات ساختهشده در خانه، دریافتیهای انتقالی از سایر خانوارها و نهایتا یارانه نقدی. بنابراین بخش قابل توجهی از درآمد خانوارها از شاغلان به دست نمیآید. براساس اطلاعات ارایه شده توسط مرکز آمار، بُعد خانوارهای شهری ۳.۲۳ نفر است. یعنی طی سال گذشته تعداد افراد هر خانوار بهطور متوسط ۳.۲۳ نفر بوده است. در این میان، بهطور متوسط ۱.۹۷ نفر در هر خانوار دارای درآمد محسوب شده است. با این حال، ۰.۸۹ نفر در هر خانوار شاغل است. یعنی کمتر از یک نفر از هر خانوار ایرانی به طور متوسط شاغل محسوب میشود. حدود ۳۰درصد از خانوارهای ایرانی هیچ فرد شاغلی ندارند. البته بخشی از این خانوارها شامل بازنشستگان هستند که طبیعتا در حال حاضر دیگر شاغل نیستند. اما نکتهای که وجود دارد، این است که بخش قابلتوجهی از سرپرستان خانوار در سن کار هم شاغل نیستند. این موضوع یکی از ریشههای ایجاد فقر است. همانطور که نمودار زیر نشان میدهد، بیش از ۵۰ درصد خانوارهای دهک اول هزینهای، یعنی ۱۰ درصد جمعیت ایران با کمترین سطح رفاه، فرد شاغلی ندارند. البته این موضوع میتواند خبر از علّیتی دوطرفه بدهد، بهطوری که هم پیدا نکردن شغل و ظرفیت پایین اقتصاد در جذب نیروی کار منجر به گسترش فقر و ضعف رفاه خانوارها میشود و هم اینکه خانوارهای فقیر به واسطه اینکه نمیتوانند سرمایه انسانی کافی جهت جذب در بازار کار انباشت کنند، سختتر میتوانند شغلی پیدا کنند. نکته دیگر به توانایی خانوارها در محافظت خود در مقابل تورم برمیگردد. برای خانوارهای دهکهای با درآمد بالاتر، سهم درآمد ناشی از داراییها (مثل اجاره) بیشتر است. بنابراین آنها امکان بیشتری برای افزایش درآمد همگام با تورم دارند. اما در دهکهای پایینتر درآمدها بیشتر از نوع درآمد ثابت (مانند دستمزد و حقوق بازنشستگی) هستند و با تورم، ارزش واقعیشان کاهش مییابد.
از طرف دیگر، نگاهی مقایسهای به درصد خانوارهای استفادهکننده از لوازم عمده زندگی در مناطق شهری و روستایی طی دو سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ نشان از این دارد طی این یک سال سطح برخورداری خانوارهای روستایی برای تهیه این کالا کاهش یافته است. بهطور مثال، درصد استفاده از خودرو در خانوارهای شهری در سال ۱۴۰۰ بالغ بر ۵۳.۹ درصد بوده، اما سال گذشته به ۵۳.۷ درصد کاهش پیدا کرده است. در خانوارهای روستایی، این وضعیت بهتر است و میزان استفاده از خودروی شخصی از ۳۵.۹ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۳۷.۱ درصد در سال ۱۴۰۱ کاهش پیدا کرده. ضمن اینکه افزایش قیمت لوازم خانگی نیز تاثیر نامطلوبی بر استفاده خانوارها گذاشته است.
در سال گذشته از میان دوازده کالای عمده زندگی، تنها «اجاق گاز» و «تلویزیون رنگی» مورد استفاده بیش از ۹۰ درصد روستانشینان بوده و باقی اقلام توسط درصد کمتری از خانوارهای روستایی مورد استفاده قرار گرفته است. در سال ۱۴۰۰ معادل ۹۷.۸ درصد از روستاییان از «اجاق گاز» استفاده میکردند درحالی که این رقم در سال گذشته به ۹۸.۵ درصد افزایش یافته است. درصد خانوارهای استفادهکننده از «تلویزیون رنگی» نیز از ۹۳.۶ درصد در سال ۱۴۰۰ به ۹۵.۱ درصد در سال ۱۴۰۱ رسیده است. در سال ۱۴۰۱، از هر ۱۰۰ خانوار روستایی حدودا
۵۹ خانوار از «ماشین لباسشویی» استفاده میکردند درحالی که این رقم برای سال ۱۴۰۰ معادل
۶۰ خانوار از ۱۰۰ خانوار بوده است.
بیشتر بخوانید: تبلیغات برای فروش صندلی در دانشکدههای پزشکی؛ زیر چشم نهادهای ناظر و تکذیب وزارت بهداشت
در مقابل، «ماشین ظرفشویی» و «مایکروویو و فرهای هالوژندار» کالاهایی بودند که کمتر از ۳ درصد خانوارهای روستایی در سال ۱۴۰۱ از آنها استفاده میکردند. بیشترین کاهش مصرف نیز در «موتوسیکلت» مشاهده شده که نشان میدهد در سال گذشته درصد خانوارهای روستایی استفادهکننده از «موتوسیکلت» ۱.۲ واحد درصد کمتر از سال ۱۴۰۰ است. با اینکه از سال ۱۴۰۰ تا سال ۱۴۰۱ درصد روستانشینان استفادهکننده از «یخچال فریزر»
۰.۴ واحد درصد افزایش یافته است، اما همچنان کمتر از ۵۶ درصد از خانوارهای روستایی در سال گذشته مصرفکننده این کالا بودهاند. آمارها نشان میدهد که درصد روستاییان استفادهکننده از «یخچال» نیز از ۴۶.۱ درصد به ۴۶.۴ درصد در سال ۱۴۰۱ رسیده است.
ترکیب انواع هزینههای غیرخوراکی یک خانوار شهری در سال گذشته نیز نشان میدهد که شهرنشینان کمترین میزان هزینهها را برای بخش تفریح و سرگرمی و خدمات فرهنگی اختصاص دادهاند. درحالی که بیش از ۵۲ درصد هزینههای یک خانوار شهری با مسکن، سوخت و روشنایی عملا بلعیده میشود؛ بخش حمل و نقل و ارتباطات ۱۱.۶ درصد، بخش بهداشت و درمان ۱۲.۵ درصد و بخش کالاهای متفرقه ۱۱.۲ درصد از هزینه را برای یک خانوار شهری به خود اختصاص میدهد. بنابراین در بخش تفریحات و سرگرمی و خدمات فرهنگی ۲.۲ درصد هزینه شده است. برای خانوار روستایی این عدد حتی تقریبا نصف شده و به ۱.۳ درصد از انواع هزینههای سالانه رسیده است. درحالی که هزینه خوراکی خانوار روستایی ۴۱.۷ درصد و هزینه غیرخوراکی آنها ۵۸.۲ درصد از درآمدها را بلعیده است.