یکی از مهمترین مولفههای توسعه در تمام دنیا خصوصا در حوزههای کلان اقتصادی، ثبات مدیریت است؛ ثباتی که این فرصت را به مدیران برای پیادهسازی برنامهها، اهداف و پیشبرد کارها در مسیر توسعه کلان اقتصادی در هر کجایی و هر سیستمی میدهد.
اقتصاد24 - از منظر بررسی عملکردی در تثبیت مدیریت در بدنه مناطق آزاد کشور در حدود سه دهه فعالیت، میتوان در ساختار نموداری، عامل موفقیت مناطق در دورههای زمانی بلندمدت را، مدیریت واحد و باثبات در این مناطق دید.
اغلب مناطق آزاد که در طول یک یا دو سال با تغییرات متعدد در مدیریت عامل مواجه بودهاند، به هیچ عنوان توسعهای از همه جوانب نداشتهاند، به عنوان نمونه در همین دوره جدید شاهد عدم ثبات مدیریت در دو منطقه آزاد کیش و ماکو هستیم و تغییرات مدیران عامل این دو منطقه مجال فعالیت و تمرکز بر اجرای برنامهها و سیاستهای کلان اقتصادی را از این دو منطقه آزاد به جد گرفته است و فعالین اقتصادی و سرمایهگذاران را با یک بلاتکلیفی بزرگی روبهرو کرده است.
از منظری دیگر، عدم توفیقات مدنظر از باب عملکرد در حوزههای تاثیرگذار اقتصاد کلان هم موضوعی است که در این دو منطقه به دلیل عدم ثبات مدیریت و نیز یکپارچگی و عدم دوام تصمیمات، با تنگناها و مشکلاتی بسیار مواجه شدهاند.
شاید توهم وابستگی بعضی مدیران عامل به شخصیتهای راس دولت هم در این عدم توفیق، نقش بسیار زیادی داشته باشد، که این خود نیز بر روند اتخاذ تصمیماتی با توجه به نیاز میدانی، تخصصی و فرهنگی منطقهای با رویکرد مدیریتی ارسال برنامهها از پایتخت به منطقه و دستور لازم الاجرا بودن این قبیل برنامهها که بیشک این نگرش در اجرای برنامههایی که سنخیتی با نیازها و رویکرد تخصصی مناطق ندارد، باعث بروز مشکلات فراوانی در اجرا میشود و فقط و فقط زمان و بودجهای را از بیتالمال به یغما میبرد.
بیشک باید عواملی بسیار مهمی را در انتخاب مدیران عامل در نظر بگیریم تا با این دست مشکلات روبهرو نشویم؛ هر مدیرعاملی در زمان ورود به یک منطقه آزاد جدید و با توجه به عدم سابقه کار در این مناطق، در حدود یک سال دوره بررسی و شناخت منطقهای برای هدفگذاری در جهت تدوین برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت خود لازم دارد؛ حال با نگاهی به تغییر مدیران عامل در زمانی کمتر از یک سال، مسلما با مشکلاتی در این مناطق برای مردمان محلی، بومی و فعالین اقتصادی مواجه خواهیم شد.
سوالی که به شدت ذهن نگارنده را درگیر کرده، این است که با بیش از سه دهه از ایجاد مناطق آزاد در کشور و تجربهای که نسلهای مختلف مدیریتی در این مناطق به دست آوردهاند، چرا هنوز شاهد انتصاباتی در سطوح مدیریتی در مناطق آزاد هستیم که هیچ شناختی نسبت به رویکرد تخصصی و علمی این مناطق ندارند؟ چرا نباید از گنجینه ارزشمند مدیران باتجربه و آشنا با تنگناها و مشکلات در مناطق آزاد در مسیر توسعه این مناطق استفاده کنیم؟!
پناه میبریم به خداوند و با امید به روزگاری که شاهد ثبات مدیریتی در مناطق آزاد کشور باشیم.