اقتصاد۲۴- انتشار دو خبر با فاصلهای اندک و طی روزهای اخیر بسیاری را نگران وضعیت سلامت ایرانیان کرده است، نگرانی که به نظر میرسد حالا دیگر بیش از یک دهه است که بارها و بارها تکرار شده، اما چنان که باید و شاید به آن توجه نشده و نتیجه این بی توجهی که بخش بزرگی از آن محصول شرایط ناپایدار اقتصادی و افزایش بی سامان تورم در کشور است که حالا در مساله سلامت ایرانیان خود را به رخ کشیده است.
دیروز رئیس پژوهشکده غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به شایعترین بیماریهای غدد درون ریز و متابولیسم اشاره کرد و گفت: چاقی، دیابت، چربی خون، بیماریهای تیروئید و پوکی استخوان از شایعترین بیماریهای حوزه غدد درون ریز و متابولیسم در کشور به حساب میآیند.
او با اشاره به اینکه حدود ۶۰ درصد از افراد بالای ۲۰ سال جامعه مبتلا به اضافه وزن و چاقی هستند، خبر داده است که در کلان شهر تهران این رقم به ۷۰ درصد میرسد، که چاقی کل بدن در خانمها شایعتر و چاقی شکمی در مردها شیوع بیشتری دارد که این چاقی شکمی عامل مهمی در پیدایش بیماریهای قلبی و عروقی است. هم چنین عزیزی گفته است: بین ۵ تا ۱۰درصد زنان و ۲ تا ۵ درصد از جمعیت مردان در سنین بالا دچار پوکی استخوان هستند که سنجش تراکم استخوان در خانمها و در بین سنین یائسگی و به ویژه در خانمهای ۶۵ سال به بالا ضروری است.
از سوی دیگر به گزارش اقتصاد ۲۴، دیروز یک مقام مسوول در وزارت بهداشت خبر داده است که ناکافی بودن میزان ویتامین D در سطح جامعه بویژه در خانمها بسیار بالاست به طوری که بین ۵۰ تا ۷۰ درصد زنان مبتلا به کمبود ویتامین D هستند و همین موضوع هم عاملی برای افزایش پوکی استخوان است.
این آمارها البته در شرایطی از وضعیت سلامت ایرانیان اکنون ارائه میشود که طبق دادههای ماه آوریل سال ۲۰۲۳، تورم مواد غذایی ایران در کنار لبنان، آرژانتین و زیمباوه جزو بدترین نرخهای تورم مواد غذایی در جهان محسوب میشود.
بالاترین نرخ تورم مواد غذایی در جهان با رقم ۳۵۰ درصد به کشور لبنان اختصاص دارد. کشورهای آرژانتین و زیمباوه نیز دارای نرخ تورم غذایی بالای ۱۰۰ درصد هستند. ایران با تورم نقطهای ۷۸ درصد در مرتبه چهارم و ترکیه با نرخ تورم ۵۳.۹ درصد رتبه پنجم را در فهرست کشورهای دارای بالاترین تورم مواد غذایی به خود اختصاص داده اند.
شاید در ابتدا این دو خبر و به خصوص مساله شیوع چاقی در میان ایرانیان متضاد با بحران کمبود مصرف ویتامینها و پروتئینها به نظر برسد، اما حقیقتی که باید بدانید این است که از اصلیترین دلایل شیوع چاقی را باید تغذیه نامناسب و به خصوص حذف مواد غذایی پروتئینی و ویتامینها و مواد مغذی کافی و لبنیات دانست. در حقیقت زمانی که سبد غذایی خانوارهای ایرانی از مواد پروتئینی خالی میشود اولین نشانه بحران است که خود را به رخ میکشد.
ایران در نقشه جهانی امنیت غذایی که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، منطقه بحرانی معرفی شد، اما اکنون و به فاصله ۱۴ سال بعد به نظر میرسد دیگر بحران جدی شده است.
به گزارش اقتصاد ۲۴ در شرایطی که در چهارچوب هرم معروف «مازلو»، اقلام خوراکی همیشه در اولویت هستند، به نظر میرسد هنوز دستمزد کارگران (با وجود اعتراض طرف کارفرمایی به آن) کمتر از نصف حداقلهای معاش است.
اواسط شهریور سال جاری بود که پس از انتشار گزارش مرکز آمار درباره کاهش دوباره نرخ مصرف دو قلب اساسی غذایی در میان دهکهای فرودست (گوشت و میوه) این پرسش در میان برخی کارشناسان پیرامون به خطر افتادن سبد کارگران و افت حجم اقلام حیاتی از سبد مصرفی گروههای فرودست اجتماعی (از جمله کارگران و بازنشستگان) مطرح میشود که «تهدید حیات زیستی کارگران و گروههای فرودست اقتصادی تا چه میزان نیروی کار بالقوه و بالفعل جامعه را تهدید خواهد کرد؟»
البته که این آمارها درحالی مطرح میشود که اظهارنظرهای متولیان صنعت مرغ و ماهی همچنان از افزایش قیمت گوشت سفید در آینده نزدیک خبر میدهد و این بدان معناست که مصرف این مواد غذایی با اهمیت حتی بیش از قبل کاهش خواهد یافت.
کما اینکه طبق آمار مرکز آمار ایران در انتهای سال گذشته، مصرف گوشت ایرانیان از ۱۳ کیلوگرم در سال ۱۳۹۰ به ۶ کیلو در سال ۱۴۰۰ رسیده و این آمار طی یکسال از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ برای دهکهای پایین به زیر ۳ کیلوگرم کاهش یافته است. این کاهش ۵۰ درصدی مصرف گوشت سرانه درحالی است که در جهان و حتی در منطقه خاورمیانه مصرف گوشت قرمز تفاوت فاحشی با سایر نقاط جهان دارد.
به گزارش اقتصاد ۲۴ و به نقل از گزارش یورونیوز میزان مصرف سرانه گوشت در ایران سال ۱۴۰۰ حدود ۲۵ کیلوگرم است که تنها ۶ کیلوگرم از این مقدار به گوشت قرمز اختصاص داشته است.
این درحالی است که در کشورهای درحال توسعه سالانه حدود ۳۲ کیلوگرم گوشت مصرف میشود و این میزان در کشورهای توسعه یافته ۸۰ کیلوگرم است و نصف این دو رقم بهطور متوسط به گوشت قرمز اختصاد دارد.
همچنین درحالی که سرانه کلی مصرف گوشت در ایران متوسط شش کیلوگرم است و برای طبقه کارگر چیزی حدود ۳ کیلوگرم و شاید کمتر است، این رقم برای کشور همسایه ما ترکیه طبق آمار سال گذشته چیزی حدود ۲۷ کیلوگرم در سال به ازای هر نفر است.
بیشتر بخوانید: سرانه مصرف پروتئین و لبنیات در ایران کمتر از نصف استاندارد جهانی/ فاجعه بحران نسلی پیامد فاجعه سوء تغذیه ایرانیان
از سوی دیگر بنا بر گزارش سازمان خوار و بار و کشاوزی سازمان ملل متحد (فائو) سرانه مصرف گوشت قرمز سالانه هر فرد در غنا ۹، گینه ۵.۶، نیجریه ۵.۸، هندوستان ۵.۳، عراق ۸.۷، تانزانیا ۱۰ کیلوگرم، یمن با ۶.۱۴ و کره شمالی با ۸.۱۰ کیلوگرم است که نشان میدهد آمار مصرف گوشت قرمز در کره شمالی، تانزانیا و عراق و غنا از ایران بالاتر بوده و ایران در رده کشورهایی مانند یمن، نیجریه و گینه و هندوستان در زمینه مصرف گوشت قرمز قرار دارد.
این آمار شاید ذره ذره نشان از عمق بحرانی داشته باشد که حالا سبدهای غذایی شهروندان را بیش از پیش هدف قرار داده است.
به این ترتیب اگر روزگاری انواع تنقلات و آجیل و پسته و خرما بود که اول از مهمانیها و بعد زندگی جمع بزرگی از شهروندان حذف میشد این بار، اما نوبت به اقلام اساسیتر و اصلیتری همچون گوشت سفید و قرمز و لبنیاتها رسیده است و با این روند هیچ بعید نیست نان و برنج و حالا شاید اقلام غذایی ارزانتر نیز در گروه حذفیها قرار بگیرد.
حذف پروتئینها و لبنیاتها و جایگزین کردن آن با مواد خوراکی که بیشتر پرکالری و به نوعی شکم سیرکن هستند حالا خود را در بحث سلامت شهروندان ایرانی به رخ کشیده است و نباید از یاد برد اگر روزگاری در حدود چند صد سال قبل این چاقی بود که نماد تمول بود، حالا سبد غذایی سالم و گران قیمت شامل محدودهای مشخص از پروتئینها و ویتامینها و کلسیم هاست که اساسا نه تنها باعث چاقی نمیشوند بلکه در صورت مصرف صحیح حتی جلوی اضافه وزن را نیز میگیرند و اتفاقا حذف این مواد غذایی میتواند منجر به بروز چاقی و انواع بیماریهایی شود که دقیقا در ابتدای این متن به شیوع و گسترش آن در میان ایرانیان اشاره شده است.
کما اینکه بهمن ماه سال ۱۴۰۱ بود که وزارت بهداشت گزارش داد سرانه مصرف لبنیات از ۹۰ کیلوگرم به ۷۰ کیلوگرم کاهش داشته و به حدود نصف میانگین سرانه مصرف لبنیات در جهان سقوط کرده است. در حقیقت این همان آمار تکان دهندهای است که فقر فراگیر کلسیم در میان ایرانیان را به خوبی نشان میدهد.
این شرایط در حالی است که باز بنا بر گزارشها و آمارهای رسمی وزارت بهداشت و درمان، حدود ۱۶ درصد کودکان زیر شش سال در ایران دچار سوءتغذیه و ۸۰۰ هزار کودک در سنین رشد، با کمبود انرژی و مواد پروتئینی و البته کمبود ریزمغذیها مواجهند. آمارها همچنین از کمبود وزن ۱۱ درصد کودکان در ایران و لاغری شدید حدود ۵ درصد از کودکان حکایت دارد. این روزها هر خانواده ایرانی اگر نگاهی به سفره یا اطراف خود بیندازد، متوجه تغییرات جدید در سبد مصرف خانواده خواهد شد.
به گزارش اقتصاد ۲۴ و براساس گزارشهای مرکز آمار، این روند در شرایطی است که میانگین رشد نرخ تورم در دو سال گذشته بیش از ۴۵ درصد است.
همچنین افزایش قیمت مواد غذایی هم از آغاز سال ۱۴۰۱ به بالاتر از ۷۰ درصد رسیده و برای برخی اقلام غذایی بیش از ۲۰۰ درصد بوده است. همچنین این آمار در مقایسه با آمار سال ۱۴۰۰ نشان میدهد که خانوارهای کشور برای خرید مجموعه ثابتی از اقلام خوراکی و نوشیدنی باید ۷۰ درصد بیشتر هزینه بپردازند، بدون آنکه درآمد ثابت آنها چنین رشدی داشته باشد.
یکی از تازهترین گزارشهای مرکز آمار از تورم ایران در سال ۱۴۰۲ نیز به روشنی، گرانی پروتئین و سختتر شدن زندگی در ایران را نشان میدهد. در این گزارش قید شده است که «تورم گوشت قرمز ۸۶ درصد، مرغ ۸۲ درصد و لبنیات ۸۰.۹ درصد است.»
بیشتر بخوانید: تورم ۳۸ درصدی مواد غذایی در ایران
از سوی دیگر در حالی قیمت هر کیلوگرم گوشت قرمز بین ۴۰۰ هزار تا یک میلیون تومان و مرغ بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان است که نرخ قصابیهای سطح شهر با کنترل شدید، برای هر کیلو گوشت ماهیچه به ۳۸۰ هزار تومان و هر کیلو فیله مرغ ۱۷۵ هزار تومان رسیده است.
این در حالی است که تنها ۳ سال پیش از این و در ابتدای سال ۱۳۹۹ قیمت هر کیلو فیله مرغ حدود ۱۵ هزار تومان و قیمت هر کیلو گوشت ماهیچه ۷۶ هزار تومان بود. از طرفی دیگر مرکز آمار میگوید در ۱۵ سال گذشته قیمت گوشت قرمز و مرغ در ایران حدود ۲۵۸۶ درصد رشد کرده است.
همچنین تحلیل اعداد و ارقام در گزارشهای سالانه مرکز آمار ایران نشان میدهد که از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۴۰۱ با حذف اثر تورم، ارزش کالاها و خدمات مصرفی هر خانوار در مناطق شهری به طور متوسط ۲۶ درصد و در مناطق روستایی به طور متوسط ۴۸ درصد کم شده است. همچنین افت قدرت خرید مردم در زمینه مواد غذایی از این هم شدیدتر بوده است، به طوری که در این ۱۵ سال، متوسط ارزش مواد غذایی هر فرد در مناطق شهری ۵۴ درصد و در مناطق روستایی ۶۱ درصد کاهش پیدا کرده و این سبقت رشد قیمتها از درآمدها باعث شده بسیاری از مردم بگویند اقلامی مانند گوشت و مرغ از سفره هایشان حذف شده است.
در همین حال ۲۰ تیر ماه سال جاری نیز مدیرکل سابق مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از گسترش یکی از بدترین سوء تغذیهها در میان ایرانیان ابراز نگرانی کرده است. هادی موسوی نیک، مدیرکل سابق مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت که ۵۷ درصد از جمعیت ایران سوء تغذیه دارند و ۲۱۰۰ کالری مورد نیاز در روز را دریافت نمیکنند. اظهارات این مقام پیشین روز دوشنبه ۱۹ تیر در وبسایت نود اقتصادی منتشر شد. او همچنین گفته بود که این میزان کالری، حداقل کالری روزانه مورد نیاز انسان است که بانک جهانی برای پناهجویان در کمپهای پناهجویی در نظر گرفته است. موسوی نیک اضافه کرد که در میان جمعیت دچار سوء تغذیه در ایران، ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار کودک از جمله ۱۰ میلیون کودک زیر ۱۲ سال هستند.
این آمار ارائه شده از سوی این مقام دولتی بسیار بیشتر از آمارهای ارائه شده پیشین است. در آبان ۱۴۰۱، رسانههای ایران به نقل از آمارهای وزارت بهداشت از سوء تغذیه ۸۰۰ هزار کودک ایرانی در سنین رشد معادل ۱۵ درصد از کودکان کشور خبر داده بودند.
اما این تنها اخطار جدی نبود، تنها به فاصله چند روز پس از این ادعا بود که این بار علی آقامحمدی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران، با مقایسه سخنان مدیرکل مطالعات رفاه اجتماعی وزارت کار در تیر سال جاری خورشیدی و سخنان مجید موافق قدیری در سال ۹۵، از افزایش ۲۷ درصدی جمعیت درگیر مشکل سوءتغذیه در کشور طی ۷ سال گذشته خبر داده است.
قدیری در سال ۱۳۹۵ مدعی شده بود که ۳۰ درصد جمعیت کشور دچار سوءتغذیهاند، اما هادی موسوی نیک، مدیرکل مطالعات رفاه اجتماعی وزارت کار، تیر امسال هشدار داد: «۵۷ درصد از جمعیت ایران سوء تغذیه دارند و کالری لازم را دریافت نمیکنند.» این آمار نشان دهنده افزایش ۲۷ درصدی جمعیت دچار سوءتغذیه در ایران است که به گفته موسوی نیک، درحالی که بانک جهانی حداقل کالری روزانه لازم را برای یک انسان ۲۱۰۰ کیلوکالری اعلام کرده است، ۵۷ درصد جمعیت ایران این میزان حداقلی را نیز دریافت نمیکنند.
به گزارش اقتصاد ۲۴، اما یک اخطار جدی دیگر درباره مساله بحران مصرف کلسیم در میان ایرانیان را محمدرضا بنیطبا به عنوان سخنگوی صنایع لبنی ایران در گفتگو با ایسنا داده بود که اعلام کرد سرانه مصرف شیر در دنیا برای هر نفر حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ لیتر در سال است که در کشورهای آمریکا و فرانسه به حدود ۲۰۰ لیتر و در شمال اروپا به حدود ۳۰۰ لیتر هم میرسد، ولی در ایران سرانه مصرف لبنیات برای هر نفر، در خوشبینانهترین حالت، حدود ۷۰ لیتر است.
بنیطبا افزایش قیمت لبنیات را دلیل خارج شدن آن از سبد اقشار ضعیف و آسیبپذیر جامعه دانست که نشاندهنده تاثیر تورم بر سلامت جامعه است. این در حالی است که افزایش قیمت چند ده درصدی سایر مواد لبنی همچون ماست و پنیر نشان از کاهش مصرف شدید انواع دیگر لبنیات در میان شهروندان ایرانی نیز دارد.
به نظر میرسد حالا دیگر روشن است که چطور دو خبر درباره سلامت جمعی ایرانیان به طور مستقیم به مساله اقتصاد کشور و معیشت شهروندان ایرانی پیوند خورده است.
رشد مستمر قیمت مواد غذایی، کاهش قدرت خرید اقشار ضعیفتر جامعه و افزایش سهم مسکن و سلامت در سبد هزینه خانوارهای ایرانی موجب شده که به موازات افزایش تورم ماهانه و سالانه سبد معیشت، خانوارهای ایرانی ناچار به کاهش مصرف اقلام خوراکی ضروری از قبیل لبنیات و پروتئین باشند و این موضوع باعث بحران سوءتغذیه در ایران شده است؛ سوء تغذیهای که اولین اخطارهای آن در سال ۲۰۰۸ داده شده بود پس از گذشته حدود یک دهه و اندی در حال به رخ کشیدن خود است و اتفاقا با روند پیش رو به نظر میرسد شرایط در یک دهه آینده از نظر سلامت جمعی ایرانیان حتی از این نیز بدتر خواهد شد.
در همین حال کارشناسان حوزه تغذیه و البته اقتصاد نیز معتقدند شوکهای تورمی متعدد و رشد سریع قیمت مواد خوراکی طی دو سال گذشته، دلیل اصلی کاهش سرانه میزان کالری لازم بر پایه مصرف کلسیم و پروتئین و ویتامینها برای حداقل نیمی از جامعه بوده است. بسیاری از کارشناسان حوزه سلامت نیز بارها اخطار داده اند که این افزایش لجام گسیخته قیمت گوشت، مرغ، ماهی، لبنیات، حبوبات، میوهها و سبزیجات، تاثیر خود را بر سلامت شهروندان ایرانی نهتنها در کوتاهمدت که در سالهای آتی نشان خواهد داد.
نشانههایی همچون فراگیری پوکی استخوان، کوتاهی قد کودکان ایرانی، گسترش دیابت و کبد چرب، تشدید مشکلات کلیوی و ریوی و بسیاری موارد دیگر همگی از جمله بیماریهایی است که میتواند در دهههای آینده گریبان گیر جامعه ایرانی شود چرا که مسئولان کشور از یاد برده اند اصلاح سبر معیشت و غذایی شهروندان نه تنها مهم و دارای اهمیت که حتی لازم است و در جهان مدرن باید به آن بیش از پیش پرداخته شود و با انکار سرکشی تورم مواد غذایی که منجر به حذف پروتئینها و کلیسیم و ویتامینها از زندگی شهروندان شده است ، نمیتوان واقعیت را دگرگون یا وارونه کرد.