یکی از معروفترین ساختمانها در دنیای باستان، یعنی کولوسیوم (آمفی تئاتر فلاویان)، هنوز هم یکی از چشمگیرترین سازههای تاریخی جهان است. این ساختمان برای حدود ۵۰۰۰۰ نفر ساخته شده و سال ۷۲ پس از میلاد افتتاح شده است.
این مکان که برای سرگرمی مردم رم ساخته شده بود، میزبان رویدادهای مختلفی بود، از شکار حیوانات گرفته تا نبردهای بیرحمانه تن به تن، نبردهای دریایی ساختگی و اعدام. آخرین رویدادهایی که در این مکان برگزار شد در قرن ششم بود و پس از آن، افول امپراتوری در نهایت منجر به پایان استفاده از آن شد تا حدی که بخشهایی از آن برای مصالح ساختمانی به غارت رفت.
در طول استفاده از این آمفیتئاتر، تماشاگران از گرمای خورشید ایتالیا به وسیله ساختاری نوآورانه به نام ولاریوم (Velarium) محافظت میشدند. کارکرد این سایبان غول پیکر شبیه عنبیه چشم بود. وقتی آن را باز میکردند، یک فضای خالی مرکزی بزرگ بجا میماند که به صحنه مرکزی اجازه میداد روشن بماند، دقیقاً مانند پنجره گرد پانتئون.
تصور میشود این سایبان که توسط یک سری دکلهای چوبی پشتیبانی میشده، از یک سری ورقههای بادبانمانند مخروطی تشکیل شده باشد که با استفاده از سیستم پیچیدهای از طنابها و قرقرهها کشیده و جمع میشدند. با توجه به پیچیدگی و شباهت آنها به دکل کشتی، اعتقاد بر این است که این سایبان را ملوانان آموزشدیده طراحی، ساخته و اجرا کردند. شاید تهویه از دیگر کارکردهای مهم این سازه باشد که ورزشگاه را خنک میکرده، اما مطمئن نیستیم.
امروزه فقط چالها و بستهای دکل چوبی در سطوح بالایی سازه باقی ماندهاند و هنوز بحثهای زیادی درباره نحوه ساخت و بهرهبرداری از این سازه وجود دارد.
۲. باتری بغداد چه کاربردی داشته است؟
باتری بغداد که سال ۱۹۳۶ کشف شد، یکی دیگر از اسرار تکنولوژی باستانی جهان است. این دستسازه متشکل از یک گلدان سرامیکی، درپوش، یک لوله مسی و یک میله آهنی در عراق یافت شد و گمان میرود قدمت آن بین ۲۵۰ پیش از میلاد تا ۲۵۰ پس از میلاد باشد.
گمان میرود این دستسازه که شبیه یک سلول باتری بسیار ابتدایی است، ولتاژ کمی تولید میکرده که احتمالاً از آن برای آبکاری الکتریکی یا پزشکی استفاده میشه است. این حدس قابلقبول به نظر میرسد، اما هیچ شیء آبکاریشدهای از این دوره در این منطقه پیدا نشده است و هیچ راهی برای تأیید استفاده از آن در درمانهایی مانند الکتروتراپی وجود ندارد. برخی دیگر حدس میزنند که شاید از آن به عنوان ظرف ذخیره برای طومارهای مقدس استفاده میکردند.
۳. ما هیچ ایدهای از هدف ساخت دودکاهدرای رومی نداریم
یکی از مرموزترین دستسازههای باستانی موجود در فهرست ما، دودکاهدرای رومی (به طور دقیق تر، گالو-رومی) است. این دستسازه که از برنز، سنگ یا فلزات گرانبها ساخته شده، نخستین بار سال ۱۷۳۹ یافت شد و بعد از آن در ایتالیا، اتریش، بلژیک، فرانسه، آلمان، مجارستان، لوکزامبورگ، هلند، سوئیس و بریتانیا کشف شده است.
این وسیله معمولاً از دوازده وجه مسطح و پنج ضلعی تشکیل شده و بیشتر آنها دارای سوراخهایی با اندازههای مختلف در هر وجه هستند که منافذی را برای یک مرکز توخالی فراهم میکنند. قدمت بیشتر آنها به قرنهای دوم و چهارم پس از میلاد باز میگردد و ما نمیدانیم کاربرد آن چه بوده است. با این حال، نظریههای فروانی مطرح شده است از جمله ابزار نقشهبرداری یا محاسبه، نوعی وسیله محاسبه زمان (وقتی با شمعها جفت شود)، اشیاء مذهبی، وسایل بافندگی قرقره، اسباببازیهای کودکان یا اشیاء صرفاً تزئینی. برخی دیگر حدس میزنند که شاید از آنها به عنوان وسایل آموزشی برای کارآموزان فلزکاری استفاده شده باشد.
بسیاری از آنها با انبارهای سکه پیدا شدند که نشاندهندهی ارزشمندی آنهاست. اندازه نمونههای کشفشده از ۴ تا ۱۱ سانتی متر متغیر است. هیچ یک از نمونههای یافتشده نشانههایی از آسیب یا ساییدگی ندارند. اشیاء مشابهی نیز در امتداد جاده ابریشم دریایی کشف شدهاند، اما نخستین نمونهها منشأ گالو-رومی دارند.
۴. نسخه خطی ووینیچ یک رمز و راز کامل است
دستنوشته ووینیچ مربوط به اوایل قرن ۱۵ است و از رنسانس ایتالیا سرچشمه میگیرد. هدف و نویسنده آن مشخص نیست، اما نظریههای مختلفی درباره آن مطرح شده است از جمله زبان رمزگذاریشده، تا فریبکاری با هدفی ناشناخته. این دستنوشته حاوی حدود ۲۴۰ صفحه است که برخی از صفحات آن از دست رفته است. صفحات آن تاشو و منقوش به تصاویر عجیب است، از گیاهان ساختگی گرفته تا نمادهای نجومی.
این دست نوشته که نامش برگرفته از ویلفرد ووینیچ است که سال ۱۹۱۲ آن را به دست آورد، از سال ۱۹۶۹ در کتابخانه بینک دانشگاه ییل نگهداری میشود. به رغم تلاشهای رمزنگاران از جمله رمزنگاران دوره جنگهای جهانی اول و دوم، هیچکس نتوانسته با موفقیت آن را رمزگشایی کند. معمای ماندگار پیرامون محتوا و منشأ آن امروزه همچنان بسیاری را مجذوب خود کرده است.
ییل از آن زمان به بعد کل این نسخه خطی ۲۲۵ صفحهای را دیجیتالی کرده و در دسترس قرار داده است تا هر کس میتواند آن را رمزگشایی کند.
۵. ما به طور کامل ماسکهای برنزی سانگشیندویی را درک نمیکنیم
ماسکهای برنز سانگشیندویی که به طور تصادفی سال ۱۹۸۶ کشف شدند، مجموعهی مرموز دیگری از مصنوعات گذشته هستند که ما آنها را به طور کامل درک نمیکنیم. تخمین زده میشود قدمت این ماسکهای برنزی و طلایی که در چندین گودال یافت شدهاند، بین ۳۰۰۰ تا ۳۲۰۰ سال پیش باشد.
ماسکهای برنزی به دلیل اندازه و ویژگیهای چشمگیرشان قابلتوجه هستند، بدون اینکه سطح مهارت هنری مورد نیاز برای ساخت آنها در زمان ایجادشان را در نظر بگیریم. آنها دارای چشمان بزرگ و برآمده هستند و برخی از آنها مردمکهای گشادشدهای از ورق طلا دارند. ویژگیهای صورت بسیاری از آنها اغراقآمیز است طوری که در ظاهر ماوراء طبیعی به نظر میرسند. علاوه بر این، بسیاری از ماسکها زائدههایی دارند که شبیه شاخههای درخت یا زیورآلات پرندهمانند است که احتمالاً گواه اعمال شمنی است.
ما این نقابها را درک نمیکنیم، اما اعتقاد بر این است که آنها اهمیت مذهبی یا تشریفاتی داشتند. شایان ذکر است که بیشتر آنها بسیار بزرگتر از آن هستند که به عنوان ماسک واقعی بتوان از آنها استفاده کرد. ویژگیهای اغراقآمیز ماسک شاید نمایانگر خدایان، اجداد یا ارواح باشد. برخی از ماسکها با عاج فیل تزئین شدند که احتمالاً نشاندهنده ارتباط با امور ماوراءطبیعی یا نمایش قدرت است.
۶. دیسک فستوس هنوز یک معماست
دیسک فستوس که سال ۱۹۰۸ حفاری شد، توسط باستانشناس ایتالیایی، لوئیجی پرنیه در سایت کاخ مینوی فیستوس، واقع در ساحل جنوبی جزیره کرت یونان کشف شد. این دیسک از خاک رس ساخته شده و قطرش حدود ۱۶ سانتی متر است. هر دو طرف آن دارای یک دنباله مارپیچی از نمادهای مهرشده است که با فشردن مهرهای از پیش ساختهشده درون خاک رس نرم، قبل از پختن در کوره، ایجاد میشوند.
دیسک فستوس دارای ۲۴۱ نشانه است که نمایانگر ۴۵ نماد مختلف هستند. این نمادها حیوانات، انسانها و گیاهان را به تصویر میکشند. معنای آنها و محتوای کلی دیسک هنوز معماست. برخی معتقدند این دیسک ممکن است یک نسخه جعلی مدرن باشد، اما از نظر بیشتر کارشناسان واقعی است. تلاشهای زیادی برای کشف معنای نمادهای روی دیسک انجام شده، اما نتیجه هیچ کدام به طور گسترده پذیرفته نشده است.
۷. شیشه انعطافپذیر فراموش شده است
شیشه انعطافپذیر یکی دیگر از فناوریهای مرموز باستانی است که گفته میشود زمان امپراتور روم تیبریوس سزار (که از سال ۱۴ تا ۳۷ پس از میلاد حکومت کرد) اختراع شده است. هیچ دستسازه فیزیکی از آن باقی نمانده است، اما طبق افسانهها، مخترع آن یک کاسه شیشهای نشکن از آن ساخته است. پس از نشان دادن آن به امپراطور، کاسه پس از پرت شدن روی زمین، بهجای شکستن، فرورفتگی پیدا میکند و بعد شیشهساز نشان میدهد که با یک چکش کوچک میتوان به راحتی فرورفتگی را برطرف کرد.
امپراطور میپرسد آیا شخص دیگری میداند چگونه شیشههای انعطافپذیر بسازد. وقتی شیشهساز تأیید میکند که فقط او راز ساخت آن را میداند، تیبریوس سر او را میبرد تا جلوی کاهش ارزش طلا و نقره را بگیرد. این داستان توسط پلینی بزرگ و پترونیوس ثبت شده است، اگرچه پلینی نیز اذعان داشت این داستان شنیده شده و احتمالا واقعیت ندارد.
اصالت این فناوری بسیار مورد بحث است، اما شاید هدفی اخلاقی یا نمادین داشته باشد. اگر اینطور باشد، احتمالاً هدف این داستان برجسته کردن خطراتی بوده که از سوی هوسهای حاکمان دمدمی مزاج، مخترعان را تهدید میکرده است.