اقتصاد ۲۴- هفته گذشته میهمان برنامهای در شبکه افق گفت: «چرا ابطحی و آذری جهرمی را به تلویزیون دعوت میکنید؟... میگویند اینقدر به ما میگویند صداوسیما فقط حزب اللهیها را میآورد... بگن. این مملکت مال حزب اللهیهاست.»
این گفته میهمان آن برنامه جنجال آفرید، اما نه همزمان با پخش آن از تلویزیون بلکه یکی دو روز بعد وقتی که در شبکههای اجتماعی ویدئو آن وایرال شد. یعنی رسانههای دیگر به موضوع این برنامه پرداختند آن هم نه به خاطر اهمیت میهمان یا برنامه یا آدمهای دیگری که به این برنامه دعوت شده بودند، بلکه بهخاطر طرح مسئلهای که خیلی حاشیه برانگیز بود. اینکه یک نفری پیدا شود و کل یک مملکت و تاریخ و فرهنگ را بار بزند و بگوید برای یک جریان کوچک است.
فقط همین تکه از گفتههای این خانم جنجال ساز شد نه آن برنامهی یکساعته. حتی وقتی آقایان ابطحی و آذری جهرمی و یا به قول این میهمان، رائفی پور هم به تلویزیون رفتند و حرف زدند، باز هم کسی خبردار نشد و خبر واقعه و حرفهای گفته شده را نشنید. حتی عدهای از مردم کوچه و بازار بعد از آن که این مهیمان گفت، ابطحی میهمان برنامهای در تلویزیون بوده است فهمیدند که ایشان بعد از سالها دوری از رسانه ملی فرصت یافته تا آن هم در مورد موضوعی خاص در تلویزیون دیده شود، وگرنه در تمام این سالها بعد از آن که محمدعلی ابطحی را با لباس زندان در پیشگاه دادگاه سال ۸۸ حاضر شد، دیگر در برنامهای حضور نداشت و دعوت نشد مگر در مستندهای سفارشی که ابطحی را بخشی از جریان دوم خرداد میدانست و اهل فتنه و...
بیشتر بخوانید:جزییات جدید از پرونده شکایت صداوسیما از مهران مدیری
محمدجواد آذری جهرمی که هم روزگاری جوانترین وزیر کشور بود و در تلویزیون اندک تریبونی داشت، بعد از پایان دولت سیزدهم دیگر خبری و اثری از او نبود.
اگر دو طیف برنامههای تلویزیونی یعنی سریالهای تکراری و برنامههای ورزشی نبودند، صداوسیما همین آمارهای مخاطب را هم نداشت. تلویزیونی که سالهای پیش یکی از ارکانش برنامههای گفتگو محور بود - اگرچه در همان برنامهها هم طیفهای بسیاری حذف بودند و نامی و نشانی از آنان نبود- امروز دیگر اندک میهمانانی دعوت میشوند و اندک دعوت شدگانی میپذیرند که در برنامهها حاضر شوند. در آن سالها مخاطب میتوانست با اغماض بخشی از انعکاس خودش را در تلویزیون ببیند؛ اما با دستور کار آقایان پیمان جبلی و وحید جلیلی همان هم از گردونه حضور در برنامههای تلویزیونی حذف شد.
این یک واقعیت است که مردم حاضرند پول اینترنت بدهند و گفتگوهای پر تنش و چالش برانگیز را از برنامههای گفتوگومحور شبکههای اینترنتی داخلی ببینند که در آن میهمانان از هر طیف حضور دارند و حرف نزدیک به حرف خود را مییابند، اما مناظرههای رایگان تلویزیون را نبینند. تعداد مخاطبان برنامههای گفتگو محور غیر تلویزیون کاملا مشخص و قابل مقایسه با تلویزیون است.
در ماجرای میهمانی که ایران را برای حزب اللهیها دانست، با بالا گرفتن فشار اجتماعی که واکنش تند مردم را در پی داشت، روابط عمومی سازمان صداوسیما بیانیهای به این شرح داد که سخنان میهمانان برنامههای زنده الزاما نظر سازمان نیست.
در متن بیانیه آمده بود: در پی بازتابهای مختلف و گسترده پیرامون نظرات یکی از کارشناسان یکی از برنامههای زنده سیما، روابط عمومی رسانه ملی به منظور تنویر افکار عمومی، مجددا اعلام میکند در برنامههای زنده صداوسیما؛ که جزء لاینفک برنامههای رادیویی و تلویزیونی است، مهمانان بعضا سخنان و نظرات شخصی خود را حتی خارج از موضوع و محورهای تعیین شده برای برنامه اظهار میدارند که بدیهی است اظهارات آنان الزاماً موضع رسمی رسانه ملی نیست.
بیانیه سازمان بعد از آن پخش شد که شبکه افق پس از اوج گرفتن بازتاب ها، سخنرانی سردار سرلشگر سلیمانی را پخش کرد که محتوای آن همبستگی اجتماعی بود و تاکید داشت، جامعه خانواده ماست. بخشی از آن سخنرانی از این قرار بود که: «در جامعه مدام بگوییم او بیحجاب و این باحجاب است یا اصلاحطلب و اصولگراست، این چپ است و آن راست است پس چه کسی میماند؟ اینها همه مردم ما هستند. آیا همه بچههای شما متدیناند؟ آیا همه مثل هم هستند؟ نه. اما پدر، همه اینها را جذب میکند و جامعه هم خانواده شماست. اینکه بگوییم من هستم و بچههای حزباللهی خودم، اینکه نمیشود حفظ انقلاب. اینکه نمیشود اثرگذاری در جامعه.»
حال پرسش این است؛ آیا بیانیه سازمان را همه آنان که فیلم میهمان برنامه را دیده بودند، خواندند. از آن مهمتر آنان که خواندند، باور کردند که اظهارات میهمانان موضع رسمی رسانه ملی نیست؟
اصلا وقتی میهمانی در برنامهای نظر میدهد مگر نظر رسمی دستگاه انتشار دهنده را اعلام میکند، قطعا نه! اگر سازمان انتشار دهنده (صداوسیما) پیش از آن بارها اثبات کرده باشد که موضع ملی دارد، نیاز به بیانیه و جان من و جان او ندارد. اگر مشی سازمان، ملی باشد و همه نظرها در تضارب باشند و همه جریانها برای تمام موضوعات در سازمان جایگاهی داشته باشند که دیگر نیازی به توضیح و هزینه کردن از شهدا نیست. متاسفانه چند سال گذشته و در دوره جدید مدیریت، سازمان چنان درها را بسته است که دیگر اقبالی از سوی مخاطبان ندارد. درهای سازمان تنها برای اقلیتی باز و برای بسیاری از نظرهای موجود در کشور بسته و مهر و موم شده است. این که یک در صد میهمانان از جریان مخالف جریان حاکم بر صداوسیما بیایند و در محدودهای خاص حرفشان را بزنند و بعد آن چنان محو شوند که انگار آن جریان حضور ندارد که بنای گفتگوی اجتماعی نیست.
چند برنامه گفتگو محور با همین رویکرد آغاز شد در نیمه راه به فرجام نرسید؟ و به عبارتی منجر به بازگشت مخاطب نشد. چرا که بعد از مدتی مدعوین و میهمانان به سمت تفکر خاصی حرکت کردند که با خواست عمومی همراه نبود.
آن برنامه و آن میهمان فقط در یک صورت میتواند درست باشد، تبلیغات زودهنگام انتخاباتی مجلس. اگر آن میهمان بخشی از تشکلی باشد که البته هست – همان طایفهای که به دنبال خالص سازی هستند- با این برنامه نامشان بر سر زبان افتاده است، اگرچه نمیتوانند از طبقه متوسط رای بگیرند، اما میتوانند از جریان متبوع خود رای خوبی را جمع کنند. فقط تکنیک انتخاباتی میتوانست درست بودن برنامه را توجیه کند. حالا اگر این یک تکنیک رسانهای برای انتخابات باشد، قطعا میهمانان با سخنان غریب و جنجال برانگیز بسیاری بر صحفه تلویزیون ظاهر میشوند، کسانی که ملاحظه ملی ندارند و حاضرند این شکاف و این گسل اجتماعی را تا مرز زلزلههای وحشتناک دو قطبی سیاسی اجتماعی ببرند، اما کماکان بر کرسیهای نامتوازن و نامتقارن قدرت و نهادی انتخابی حداقلی بنشینند.
منصوره معصومی اصل البته در آن چند دقیقه که وایرال شد، بسیار متناقض صحبت کرد، مشکل را هم رسانه میدانست که فرصت را به ابطحیها داده و هم ثروت که فرصت را به رائفی پورها داده است.
او حرفی را زد که همه میدانستند، حرفی که حاصل مراوده با مدیران تلویزیون است، وقتی که گفت «به صدا و سیما اعتراض میکنیم، مسئولان صدا و سیما میگویند که از آنها انتقاد میشود که تلویزیون شده برای حزب اللهیها. بگن، این مملکت مال حزب اللهیهاست...». مدیران سازمان میدانند که فرصتها برابر توزیع نشده است و اگر مجال گفتگو و بحث باشد این خانم و جریان متبوعش قادر به پاسخگویی نیستند، برای همین کوچکترین روزنهها را هم میخواهند گل بگیرند و ببندند. آنها از تبیین این را فهمیده اند، فقط ما حرف بزنیم چرا که مملکت مال ماست.