برای تحلیل آنچه در فضای اقتصادی کشور در حوزه نفت میگذرد، باید به برخی گزارههای ساده پرداخت. نفت دو جنبه دارد. یک جنبه آن کالای مورد استفاده مردم در اقصی نقاط جهان و ضرورت جهانی تولید انرژی است. جنبه دوم اینکه نفت به عنوان یک استراتژی در صحنه اقتصاد جهانی است. استراتژی، به معنای راهبردهای فعالیت در هر جامعه است.
حساسیت این مسأله هم از آنجایی معلوم میشود که فقط 30 کشور جهان نفت دارند. در تمام طول تاریخ، کشورهای دارنده نفت و گاز چه از منظر ملی و چه بینالمللی زیر ذرهبین بودند. در داخل هر کشور هم کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند، در مرکز توجه و نظارت هستند. کسی که سکاندار حوزه انرژی است، مسئولیتهای چندگانه دارد. یک مسئولیت، حرفهای و تخصصی برای پیش بردن این صنعت است. مسأله دوم، آگاهی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی و مسأله سوم حفظ صنعت در وضعیت موجود و آینده است.
به همین دلیل است که در ایران، طی کابینههای مختلف از زمان ملی شدن صنعت نفت چالشهای زیادی رخ داده است. از سال 29، سه سال طول کشید تا ملی شدن به نحو صحیحی انجام شود. در این زمان ما صاحب مالکیت نفت شدیم اما عاملیت و فاعلیت را در اختیار نداشتیم. بعد از انقلاب که مالکیت، عاملیت و فاعلیت هر سه در اختیار خودمان قرار داشت، سکاندارانی برای هدایت این سه حوزه، کم داشتیم. به همین خاطر همیشه وزارت نفت زیر ذرهبین بوده است. دلیل عمده آن هم وابستگی ما به نفت است. طی 40 سال بعد از انقلاب، در مقاطعی میزان وابستگی اقتصاد به نفت تا سطح 70 درصد هم افزایش پیدا کرده است. حالا نیز طبق آخرین بررسی سازمان برنامه و بودجه وابستگی اقتصاد ما به نفت 54 درصد است. در حال حاضر باید به این نکته توجه داشت کسانی که در حوزه نفت فعالیت میکنند، با موضوع جنگ اقتصادی روبهرو هستند.
این مسألهای است که آقای زنگنه هم در مصاحبه اخیر خود به آن اشاره کردهاند.
در چنین شرایطی ریسک پذیری و خلاقیت مدیریتی مهمترین مسأله است. در تاریخ بعد از انقلاب، بسیاری از وزرای نفت ما قدرت ریسک پذیری کافی نداشتهاند.
زنگنه نسبت به مدیران دیگر قدرت ریسکپذیری بیشتری داشته و همین قضیه باعث میشود که مسائل و حاشیههای زیادی را هم به جان بخرد. از منظر کسانی که این صنعت را نمیشناسند، زنگنه همواره مورد سؤال است. شرایط اقتصادی امروز ما بسیار خاص و متفاوت با دوران جنگ و حتی دوران تحریم قبلی است.
برای انجام مراودات بینالمللی در این شرایط باید ریسک داشت و هزینههای این خطرپذیری هم بالاست. در این شرایط، این مسائل هزینه زا است و مدیرباید دارای اختیارات باشد و به او باید اعتماد کرد.در همین حال، در چنین شرایطی که هزینههای افزایش مییابد، نباید منجر به ایجاد فساد شود.
مجموعه عملکرد وزارت نفت نشان میدهد که تمام تلاش خود را به کار بسته تا راهبردهای ویژهای برای عبوراز این وضعیت و مقابله با فساد داشته باشد و اجازه ندهد که صنعت نفت به بستری برای ظهور مجدد مفسدان تبدیل شود.