تاریخ انتشار: ۱۱:۱۲ - ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۳۲ نظر

چرا مردم در ایران احساس خوشبختی نمی‌کنند؟

ناصر فکوهی جامعه‌شناس برجسته ایرانی در یادداشتی به این مسئله می‌پردازد که برای فهم مشکلات جامعه ایران نباید چرخ را دوباره اختراع کنیم و می‌توانیم از تجربه‌ها و شاخص‌های جهانی استفاده کنیم.

 ناصر فکوهی

اقتصاد۲۴- برخی از کلیشه‌سازی‌هایی که در زبان‌ها جاری هستند، گاه شکل و شمایلی پیدا به خود می‌گیرند و یا تعمدا به آن‌ها داده می‌شود که گویی ما با «مفاهیم»‌ی معنا‌دار و حتی عمیق روبرو هستیم؛ یا حتی با یک «هدف» که باید برایش سیاست‌گذاری شود.

«آرامش اجتماعی»، زمانی که بدون چارچوب‌های بی‌شمار اجتماعی-‌سیاسی‌اش در زبان «شلخته» ادبیات «زرد» مطرح می‌شود، یکی از این کلیشه‌سازی‌هاست. مشکل اما، در آن است که: وقتی از چنین کلیشه‌هایی، چه در زبان عموم مردم و چه در زبان روشنفکران و نخبگان و مسئولان سیاسی، سخن به میان می‌آید، فرض، گویی بر آن است که از «چیزی» صحبت می‌شود که ولو همگان بر سر «چگونگی» دستیابی به آن توافق نداشته باشند، دست‌کم بر سر اینکه اصولا «چیست»، ذهنیتی کمابیش نزدیک با یکدیگر دارند. در این حالت ما در موقعیتی «واژگون» هستیم؛ یعنی تقلیل و فروکاستن یک «مفهوم» گاه بسیار مهم و سخت پیچیده، به یک «واژه پیش‌پا‌افتاده» برای رسیدن به هدفی کاملا متفاوت از درک و کاربرد نظری و عملی آن مفهوم.

از این گونه کلیشه‌سازی‌ها، به صورت گسترده در ادبیات رسانه‌ای یا حتی تخصصی و مدیریتی یافته می‌شوند و بسیار می‌توان مثال آورد: به جز همین «آرامش اجتماعی»، ترکیب‌هایی، چون «نظم اجتماعی»، «قانونمندی جامعه»، «مسئولیت شهروندی»، «شهر و جامعه سالم»، «اخلاق اجتماعی»، «نگاه مثبت به زندگی»، و نمونه‌ای که شاید بیش از هر چیز شنیده یا دیده باشیم «انتقاد سازنده» هستند؛ و آنچه مایه تاسف است اینکه: حتی یک متخصص در بسیاری موارد ناچار است چنین ترکیب‌هایی را به بدون شرح کامل، به‌کار ببرد تا مطمئن باشد حداقل رابطه مفهومی با مخاطب خویش برقرار می‌کند، چرا که تنها بدیل (آلترناتیو) برای او، اگر خواسته باشد چنین نکند، ورود به گفتمانی پیچیده و تو در تو است که بیشتر از آنکه ایجاد درک نسبت به موضوع و راهیابی به حل مسئله بکند، شک و تردید را در طرف مقابل بر می‌انگیزد و ممکن است انگ «خودنمایی» و «روشنفکرزدگی» در بدترین معنای آن‌ها را نیز بر پیشانی گوینده بکوبد.

پرسش اکنون آن است که در جهانی که بیش از نیم‌قرن است شرایط فلاکت اکثریت ساکنان خود را با شتابی بیمار‌گونه فراهم کرده و در همان حال موقعیت‌های فردی و گروهی، نهادی و سازمانی، سازوکار‌ها و ساختار‌هایی را که باید بتوانند کمکی برای گره‌گشایی از مشکلات باشند، در آن هر‌روز پیچیده‌تر می‌شوند، در سطح زبان، چه باید کرد؟ بدین ترتیب، در برابر یکی از همین پرسش‌های ساده همچون اینکه: «چرا جامعه ما نمی‌تواند روی آرامش اجتماعی به خود ببیند؟»، ناچار می‌شویم یا به زبانی ایدئولوژیک‌زده پناه ببریم؛ یا با تقلیل‌دادن موضوع به یک حوزه (سیاست، اخلاق، تربیت، پیشینه تاریخی و...) تلاش کنیم پرسشگر و خود را به رضایتی ولو نسبی، ولو سطحی و بی‌پایه برسانیم؛ و یا سرانجام درون دریایی از استدلال‌های پیچاپیچ غرق شویم که به کار هیچ کسی نیاید. از این رو، پاسخ به پرسشی که انگیزه این مقاله کوتاه بوده یعنی: «موانع آرامش در جامعه ما» همواره یک چالش است؛ هرچند چالشی به باور ما، مفید، زیرا نویسنده و خواننده وا می‌دارد خود را درگیر اندیشه‌ای انتقادی و پیچیده کنند و راه‌هایی کوچک، اما در دسترس را (در برابر راه‌های بزرگ، اما غیر‌قابل دسترس) برایمان بگشایند؛ و اگر این نکته را بپذیریم که این راه‌ها چه بر اساس تجربه تاریخ و چه بر پایه تجربه عقلانیت و اندیشه سامان‌یافته یا تجربی و حسی، بسیار بیشتر توانسته‌اند دگرگونی‌هایی در زندگی انسان‌ها ایجاد کنند تا کلان‌روایت‌هایی که اغلب به جای گره‌گشایی از یک مشکل، آن را به مشکل بزرگتری تبدیل کرده‌اند، پیشنهاد ما نیز برای تشخیص و یافتن روش‌های رهایی یافتن از این گونه مشکلات، همین گونه چالش‌ها هستند.

اگر از همین پرسش «موانع آرامش جامعه ایران» و چگونگی پشت سرگذاشتن آن‌ها آغاز کنیم، ابتدا باید بر آن پای فشاریم که این پرسش، صد‌ها بار از ما، به مثابه روشنفکر، دانشگاهی، و... پرسیده شده و صد‌ها بار نیز به آن پاسخ داده‌ایم و حتی نگارنده این یادداشت در یکی از آخرین مقالات خود با پشتوانه یک سند رسمی بین‌المللی سازمان ملل (قطعنامه ۶۵/۳۰۹ مصوبه ۲۸ ژوئن ۲۰۱۲) که یک روز در تقویم (۲۰ مارس معادل ۲۹ اسفند) را روز جهانی «خوشبختی» اعلام کرده و بر اساس تلفیق میلیون‌ها داده‌ای که از همه کشور‌های عضو می‌گیرد، همه ساله یک گزارش جهانی و یک طبقه‌بندی از میزان خوشبختی مردمان کشور‌های مختلف را با عنوان «گزارش جهانی خوشبختی سازمان ملل» (World Happiness Report-UN) به انتشار می‌رساند (۱)، تاکید کرده که مسئله نه «آرامش» با ابهامی که در این واژه هست (از سکوت و آرامش در میانه اقیانوس، تا آرامش و نبود تنش اجتماعی در کلانشهری با میلیون‌ها جمعیت و تراکم بالا) بلکه موقعیت‌هایی مادی و ذهنی، اما محسوس و قابل اندازه‌گیری است که افراد یک جامعه یا گروه‌های مختلفی از آن، عموما به مثابه «رضایتمندی» یا «خوبی و خوشی» درک می‌کنند و از آن سخن می‌گویند؛ و خوشبختی بنا بر تعریفی آکادمیک و کلاسیک، موقعیتی است که به خودی خود یک «غایت» باشد و نه یک «ابزار» برای رسیدن به «چیزی دیگر».

با این وصف، پرسش‌هایی از این دست که چرا جامعه ما «آرامش» ندارد، یا چرا مردم احساس «خوشبختی» نمی‌کنند؟ چرا همه در فکر «مهاجرت» و گریز هستند؟ چرا بی‌اعتمادی نسبت به یکدیگر و نسبت به مسئولان تا به این حد بالا است؟ چرا مشارکت اجتماعی- سیاسی پایین است و همبستگی و پذیرش تفاوت و اختلاف و تحمل دیگری و دیگر بودن تا این اندازه بالا؟ دائم تکرار می‌شوند؟ و می‌بینیم که گروهی همه مشکلات را به «توطئه بیگانگان» نسبت می‌دهند و گروه دیگری به «بی‌کفایتی مسئولان». بحث ما نفی وجود هیچ کدام از این دو مورد نیست و درباره هر دو مورد نیز به تفصیل نوشته‌ایم. بحث ما، آن است که اگر راهی برای برداشتن موانع رسیدن به آرامش (در معنای رسیدن به جامعه‌ای نسبتا خوشبخت) وجود داشته باشد که بدون شک وجود دارد، نیازی نیست که «چرخ را از نو اختراع کنیم» کافی است گزارش‌هایی از آن دست که ذکر شد و عقل سلیم ملی و بین‌المللی مزبور را که حاصل صد‌ها و بلکه هزاران هزار جلسه و بررسی‌های میدانی دقیق و نظریه‌پردازی‌های معاصر و تاریخی بوده را، ورقی بزنیم و شاخص‌ها را ببینیم و سپس به آن بیاندیشیم که نخست: در کدام شاخص‌ها کاستی داریم و سپس: دلایل کنونی و پیشین به وجود آمدن این کاستی‌ها چیستند و در نهایت: چگونه می‌توان بدون به خطر انداختن یا ضربه زدن به برخی از این شاخص‌ها، امکانی را برای پیشبرد هماهنگ همه آن‌ها یا دستکم بخش بزرگی از آن‌ها، به تناسب هر جامعه‌ای، فراهم کرد. اما بیائیم اینجا اندکی به صورت مصداقی سخن خود را پیش بریم تا منظور خویش را دقیق‌تر ارائه دهیم.

برخی از این شاخص‌ها عبارتند از: امنیت و نبود یا اندک بودن تهدید و ترس علیه جان و مال و آبروی خود از سوی قدرت حاکم یا از طرف یکدیگر؛ وجود رفاه نسبی غذایی، مسکونی، بهداشتی، آموزشی، زیست‌بومی؛ وجود چشم‌انداز و امید برای زندگی بهتر در آینده برای خود و نسل‌های بعدی؛ وجود موقعیت‌های شادی و نشاط و ابزار‌های آن؛ وجود آزادی‌های اجتماعی، سبک زندگی و عقیده و بیان سیاسی؛ نبود یا کمبود نسبی فساد و تبعیض علیه گروه‌های فرودست و ضعیف‌تر اجتماعی؛ وجود نظام عدالت و قانونگذاری عادلانه و مورد اعتماد؛ بسیاری از این شاخص‌ها را می‌شناسیم.

مشکل در آن است که چرا از آن‌ها برخوردار نیستیم، و چگونه می‌توانیم برخوردار شویم و از همه مهم‌تر شکل و محتوایی که آن شاخص در شرایط پیچیده هر جامعه‌ای برای رسیدن به توازن درونی و برونی (بین‌المللی) باید داشته باشد چیست؟ چگونه می‌توان آن را به پایدارترین شکل ممکن درآورد؟ و چگونه باید از اینکه تامین و تحقق‌یافتن یک شاخص، شاخص دیگری را به خطر بیاندازد، جلوگیری کرد؟ این‌ها پرسش‌هایی مشکل و پیچیده هستند که تا زمانی که جامعه‌ای نتواند برای آن‌ها پاسخی قابل اطمینان و قابل اجرا پیدا کند، نمی‌تواند انتظار دیدن روی «آرامش» و «آسایش» و «خوشی» را داشته باشد.

اما پاسخی که نظریه‌پردازان ما به دنبالش هستند، و اغلب به نتیجه نمی‌رسند، و اغلب دلیل آنکه به نتیجه نمی‌رسند، پاسخی است بر اساس مطالبات موقعیت‌های «حداکثری» و «بلافصل» و «تضمینی» که در جهان امروز، در کشور‌های توسعه‌نایافته و تخریب‌شده و در منطقه‌ای، چون خاورمیانه جنگ‌زده و رادیکالیزه و در خروج از یک انقلاب اجتماعی و جنگی طولانی و گفتمان حاکم نولیبرالی و ایدئولوژیک، و مردمی که در کمتر از پنجاه سال به دلیل درآمد نفتی، سبک‌زندگی‌هایی کاملا متفاوت پیدا کرده یا انتظارش را دارند، بیشتر به شوخی شباهت دارند.

هر یک از سه مطالبه‌ای که در بالا آوردیم را در گیومه گذاشتیم که بگوییم خود این واژگان می‌توانند به جای آنکه به فهم موضوع کمک کنند، ایجاد ابهام بیشتری بکنند و آنگونه که در جامعه ما رواج داشته و دارد، این احتمال خواهد بود که باز هم همه، به جای با هم اندیشیدن علیه یکدیگر اندیشیدن را انتخاب کنند. این روشی است که دستکم بیش از صد سال است (به جز به صورتی نسبی در دوره‌هایی محدود، نظیر دوره نهضت ملی ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲) در ایران برقرار بوده یعنی از انقلاب مشروطه تا امروز؛ این روش را به زبان پزشکی بدن چنین می‌توان ارائه کرد: اینکه بر این باور باشیم بهترین راه‌حل دگرگونی یک جامعه، نفی قطعی و ریشه‌ای «تفاوت»، دست به چاقو بردن و کندن این یا آن تکه از جامعه کنونی یا گذشته و تاریخ آن جامعه با تیغ جراحی است؛ و به گمان ما اینکه شخصیتی همچون دکتر مصدق به صورتی یکسان مورد نفرت رادیکالیسم ضد قدرت کنونی و رادیکالیسم درون آن است، نیز در همین نکته نهفته است. اینکه افراد، گروه‌ها و حتی نظام‌های فکری نه به دنبال گشایشی که حاصل هم‌افزایی باشد، بلکه در پی هدف ناممکن رسیدن به موقعیت‌هایی از یکدست‌سازی هستند که همه یکسان فکر و عمل کنند.


بیشتر بخوانید: آمار عجیب و وحشتناک خودکشی در استان تهران


این اندیشه البته خاص جامعه ما نبوده و نیست و می‌توان آن را دستکم تا روایت‌های اسطوره‌ای قرن نوزدهم دنبال کرد کاری که در مقاله‌ای درباره «اسطوره‌های بنیانگذار شهر مدرن» (۲) کرده‌ایم. اینکه آدم‌ها فکر می‌کنند برای «بهتر شدن» جهان، تفاوت را یا می‌توان به کلی از میان برد (یک اندیشه توتالیتاریستی) و یا می‌توان کاملا نادیده‌اش گرفت (یک اندیشه نولیبرالی)، ولی هر دو و اغلب در تقابل با یکدیگر جهان را به موقعیت جهنمی کنونی رسانده‌اند؛ اینکه می‌توان یک «ایرانی»، یا یک «مسلمان»، یا یک «شهروند» آرمانی داشت که از همه ابعاد مورد تایید فرادستان باشد و همچون یک ماشین وادار به کار کردنش کرد و از او جز رضایت و سربه زیری ندید و جامعه‌ای داشت که همه از هم و از بالا دستی‌ها رضایت کامل را داشته باشند و خود بالا‌دستی‌ها هم، نه فقط از هر لحاظ اخلاقی و سالم باشند، بلکه با یکدیگر و با جهان هیچ مشکل و اختلافی نداشته باشند.

این توهم اتوپیایی بوده که از قرن نوزده تا امروز همه جا وعده ساختن بهشت را داده و همه جا جهنم بر پا کرده است. اما آیا آنچه گفته شد بدین معنا است که مشکل نه از بالا بلکه از پایین و مردم است؟ یعنی اگر مردم سرشان پایین نیاندازند و هر چه به آن‌ها گفته می‌شود را انجام ندهند یا شورش بر پا نکنند و طومار همه چیز را در هم نپیچند، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد و برعکس اگر چنین کنند، یکباره و برای همیشه، همه چیز در یک جشن بزرگی انقلابی حل و فصل خواهد شد و از فردای شب انقلاب، سحرگاهانی طلایی و زیبا از راه خواهند رسید؟

اینجا است که باید گفت، نه برای جامعه ما، و در شرایط کنونی، نه تاکنون هرگز برای هیچ جامعه‌ای در هیچ شرایطی در جهان، نه هیچ روشنفکر و متفکری، نه هیچ متخصص و کارشناسی، و نه هیچ مدعی شناخت و «پیشگویی» و «رهنمود دادن»، کسی نتوانسته نسخه‌هایی قاطع بپیچد، نه در جهت رادیکالیسم، نه در جهت میانه‌روی، آنچه نیز گفته می‌شود صرفا بررسی تجربه‌های پیشین یبه صورت نسبی است با قدرت تعمیم بسیار محدود. این را هم بگوئیم که هر جا مدعیان روشنفکری و تخصص و سیاست خواسته‌اند دستورالعمل بدهند به جای از میان بردن بیماری و بهبود بیمار کار را به نابودی او و یا به جایی کشانه‌اند که برای ده‌ها و گاه صدها‌ها سال او را از کار بیاندازد و به عقب برانند. جامعه انسانی و موجودات انسانی، موجودیت‌هایی زیستی- فرهنگی و به شدت پویا و غیر‌قابل پیش‌بینی هستند که در پیرامون‌های دور و نزدیک به شدت پویا و غیرقابل پیش‌بینی و هر چه پیچیده‌تر زندگی می‌کنند. نظام‌های اجتماعی همچون سرنوشت‌های فردی عمدتا بر اساس نظام کنش و با میزان بسیار بالایی بر اساس «اتفاق»‌هایی حتی کوچک، شکل می‌گیرند و تحول می‌یابند که هرگونه پیش‌بینی و پیش‌گویی را، مگر بر اساس سناریو‌های متفاوت و پیچیده بیان شوند، به شارلاتانیسم‌های سودجویانه شبیه می‌کنند. نظام‌های سیاسی و ایدئولوژیک چه «فاسد» چه «سالم»، چه «عقب‌افتاده» چه «پیشرو»، نظریه‌پردازی‌های «مدرن» یا «سنتی» نظام‌های پیچیده ذهنی- زبانی هستند که دائما باید بر اساس تجربه تاریخی و کنونی در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف و با تفکری عمیق، پیچیده و انتقادی، بازبینی شوند و به سنتز‌های جدید در آن‌ها دست یافت.

وظیفه روشنفکران و نخبگان نیز «بیان» این نتایج به مثابه «حقایق» موقت است که در غیر این شرایط، هیچ ارزشی ندارند. هیچ جامعه و شرایطی این گونه نبوده و نیست که صرفا بر اساس ظهور یا عدم ظهور این و آن شخصیت، این و آن فکر و رویداد، یکباره در یک جهت یا در هر جهتی دیگر، زیر و رو شود. اما آیا این بدان معنا است که روشنفکر و دانشگاهی و نخبگان ما مسئولیتی ندارند؟ هانا آرنت در مقاله‌ای که بزودی ترجمه‌ای از آن را به انتشار می‌رسانیم (۳) به پرسشی که می‌توان گفت «وبری» (در کتاب دانشمند و سیاستمدار) است، پاسخی پیچیده‌تر از وبر داده است: اینکه مسئولیت روشنفکران در شناختی است که به مثابه روشنفکر به دست آورده‌اند، اما سپس باید آنرا به مثابه یک نتیجه‌گیری شناختی درباره «حقیقت» به زبان بیاورند و سپس به مثابه شهروند (و نه از بالا به پایین بلکه از پایین به بالا) در جایگاه خود قرار بگیرند. اگر ما نسبت به هرکدام از این دو بُعد موجودیت روشنفکری (شناخت روشنفکرانه و کنش شهروندی) آگاه نباشیم، راه به جایی نمی‌بریم.

اما درباره شرایط کنونی ایران، لحظه‌ای تردید نکنیم و تاکید می‌کنیم آنچه در این مقاله گفتیم، بی‌شک نمی‌تواند شامل موقعیتی از انسداد اجتماعی- سیاسی شود که جامعه ما بیش از دو سال است با آن درگیر شده و حاصلش آن بوده که میزان اعتماد به نهاد‌های سیاسی و مشارکت به حداقلی باورنکردنی و بی‌سابقه در پنجاه سال گذشته برسد و حتی پایه‌های اعتقادی و اخلاقی جامعه نیز به زیر سئوال بروند. البته این وضعیت، حاصل نهایی موقعیت‌های پیشین است، اما «بی‌کفایتی» و «سودجویی غیر‌عقلانی» و «فروپاشی نظام‌مند» نهاد‌های فرادست، دلیل اصلی آن بوده‌اند وگرنه هیچ «ضرورتی» در هیچ معنایی نه عقلانی و نه حتی یک منفعت‌جویی مبتنی بر عقل سلیم در آن وجود ندارد: این تب و هذیانی بیمارگونه است که باید فرو نشانده شود تا بتوان کاری کرد.

مشکل اما، توهمی است که زاده همین قدرت خام غیر کنترل‌شده و انتقادناپذیر است؛ توهمی مبتنی بر آنکه این تب دیوانه‌وار را می‌توان با تب حاصل از خشونتی دیگر فرونشاند؛ این توهمی است به همان اندازه سطحی‌نگرانه که خواسته باشیم درد و رنج یک بیمار آفت‌زده را با ابزار‌های نجاری فرو نشانیم: کاری که شاید ممکن باشد، اما به بهای مرگ و نقص عضوی تمام خواهد شد که برای همیشه با آن بیمار باقی خواهد ماند. با این همه به این نکته نیز توجه داشته باشیم که وقتی عقلانیت از جامعه‌ای رخت بربست، سخن گفتن در یک جهت یا در جهت دیگر لزوما مشکلی را حل نمی‌کند، خشونت و ناآرامی و فروپاشی و ناهنجاری اجتماعی از سازوکار‌های غیرعقلانی درونی خود تبعیت می‌کنند و نه از سخنان منطقی و حتی گاه از ضرورت‌های مادی.

در یک کلام، پاسخی ساده به پرسشی که ممکن است پرسشگر آن نسبت به پیچیدگی خارق‌العاده‌اش آگاهی نداشته باشد، وجود ندارد. اما مسئولیت و وجدان آنکس که از امتیاز شناخت برخوردار است یا تصور می‌کند برخوردار است، آن است که به جای تحویل دادن پاسخ‌های کلیشه‌ای و ساده‌انگارانه تفسیر خود را از شرایط ارائه دهد. البته در برابر این وضعیت راه‌حل‌های بی‌شماری نیز هست که بار‌ها و بار‌ها به آن‌ها اشاره کرده‌ایم و ساده‌ترینشان (از لحاظ عقلانی و نه از لحاظ سازوکار آنومی اجتماعی که از کنترل ما خارج است) آغاز از هر جایی است که بتوان از آنجا شروع کرد: گفتگو برای درک و پذیرش دیگری و نه برای نفی و سرکوب او؛ برداشتن گام‌هایی درست ولو در کوچکترین حد ممکن؛ درستکاری و ایجاد چرخه‌های ولو بی‌نهایت کوچک ِ مثبت که ممکن است (فقط ممکن است) به چرخه‌های بزرگتر تبدیل شوند؛ باقی ماندن و از دست ندادن امید و مشارکت بی‌پایان در کنش زنده اجتماعی؛ این‌ها برخی از راه‌حل‌هایی هستند که سخن گفتن تفصیلی از آن‌ها (که پیشتر نیز به کرات انجام داده‌ایم) فرصتی دیگر می‌طلبد.

منبع: رویداد24
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۳
شریف
19
3
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
خوشبختی از نظر شما در هیچ کجای دنیا نیست خوشبخت کسی است که نماز شب ترک نمی شود
ناشناس
13
5
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
چون افرادی مثل تو این ذهنیت برای مردم ایجاد مز کنند وگر نه مردمی که در حال مبارزا هستند معیار های احساس خوشبختی سکولاری شما برایشان معنی ندارد
حسن
10
16
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
۴۵ سال است که به لطف افراد کوته بین و ناآگاه و کم تجربه از کل شاخص های دنیا عقب ماندیم و این مقوله هم مزید بر علت .
جوان‌ها اکثرا نا امید و هنوز مسولین که سن آنان از پیر هم رد شده بر صندلی‌های قدرت خود لمیده و چرت میزنن.
امیر
8
10
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
تا افسادطلبان فتنه گر انگل کودن توایران مفتخوربیت المال باشند ایران روی خوش نمیبیند،۲۴سال دولتهای فاسد بی کفایتشان مردم راازدین وانقلاب متنفرومایوس کردندوفقروبیکاری وتورم بی سابقه ذلت برکشورتحمیل کردندوبی حجابی وخودفروش ترویج دادند خدانسلشان رانابود کند.
غلامرضا پیک فلک
5
15
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
مردم ایران از تورم و درد حاصل از تورم خسته شده‌اند لعنت خدا بر عوامل اصلی این درد سرطانی
محمدحسین حسینی
0
18
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
چون ایرانی هادوست دارند دروغ بشنوند و از دروغ ودروغگویی خیلی خوششان می آید
یک جانباز
4
11
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
تیتر رو که دیدم ، یک خنده ی بلند کردم. ممنون که ما رو با این مقالات کمدی خود شاد میکنید.
م
2
4
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
این نظریه را برای چه قشری از جامعه گفته ونوشتی ،خدایی خودت یکبار بخون ببین اصلا پاسخ حداقلی برای سوال کننده وخواننده دارد ،شما ها عادت کردین با کلمات به اصطلاح قلمبه وسلمبه مردم را از سرتون بازکنید درحالی که خودتون هم نمی دونید ،نه خودتون ونه مردم چه دردی دارند در حالی که همه زندگی مردم شده هههیییی اینجا سرمایه گذاری کنم این ماشین را بخرم بورس شرکت کنم بچه ام را کدام کلاس ثبت نام کنم کدام کشور مهاجر میگیره زود برم ،در حالی که ایران بدبخت شوهر مرده بی برار افتاده دست آدمایی که هیچ ارزشی براش قایل نیستن وبه چشم زن صیقه ای یک شبه بهش نگاه میکنن پس چطور این مردم احساس خوشبختی کنند
ناشناس
1
4
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
یکی از عوامل عقبماندگی ایرانیها، زندگی متداخل و دورهمی، نه کنار هم اما مستقل و متمایز با حریم امن خصوصی است و بطور مستمر زندگی یکدیگر را رصد و نقد و قضاوت و دخالت میکنند و بدون داشتن انگیزه و اهداف متعالی، ذهن درگیر با مسائل بی ارزش دیگران دارند. ایرانیهای گمراه درحالی به زنان هنرمند اهانت میکنند که نمیدانند گناه بزرگی مرتکب میشوند و بعید نیست همین افراد مورد لطف خدا، و بدگویان و مزاحمان حق پندار اهل دوزخ باشند.
اکبر
0
2
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
چون نیستند این دیگه پرسیدن نداره
ناشناس
2
3
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
غمگین ترین کشور جهانیم بی ارزش نرین پول جهان دتربم به چه چیزی دلخوش باشیم دیگه ناامیدم به زندگی
بیژن
5
3
پنجشنبه ۰۲ فروردين ۱۴۰۳
چون کارشناسان ابلهی مثل تو دارند نظر میدن
ما مردم این خوشیم و احساس خوشی داریم کور شه هرآنکه نتوان دید
حمید
6
3
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
مردم ایران در کمال عزت و اقتدار و امنیت مثال زدنی و با آرامش زندگی می کنند البته اگر امثال شما خود تحقیر های غرب گدا آنها را آسوده بگذارید!
ماهان
3
8
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
دقیقا چرا باید خوشحال باشیم!؟
زنجانی
1
3
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
همه‌ میخوان‌ خوش‌ و شاد زندگی‌ کنند شکم‌ خالی نمیگذاری‌ خوش‌ باشی‌ بیکاری‌ یا گرانی جیب‌ خالی‌‌ نمیشه‌ شاد باشی
ناشناس
0
1
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
در جواب چرا مردم در ایران احساس خوشبختی نمی کنند امثال هوچیهایی مثل شما حرف توی دهن مردم میگذارید چون در شلوغ پلوغی است که شما میتوانید بارتان را ببندیددهکهای پایین که دارند به نرخ سالهای گذشته خرید میکنند پولدارهم که دارد به خودش میرسد فقط میمانید رانت خوارانی که در این دولت نانشان کمی آجر شده
محمد مهدی
3
2
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
بنظر شما وقت‌آن نرسیده که نسبت به گفته های خودتان تاملی داشته باشید.
اندکی باور کنید که توهم می زنید،با این تحلیل های مدعیان جامعه شناسانه که هرروز می خوانیم ومی شنویم،خوشبختی نیست،مغزها فرار کردند،سقوط باشیب تند جامعه،فقیرترین مملکت دنیا،حاکمیت مسوولان بی سواد،چهل سال چپاول وبدبختی،هرگز به جایی نخواهیم رسید....باور کنید شما جامعه شناس نیستید،شما‌جامه شناس هم نیستید،شما جم شناس هم نیستید...بااین خزعبلاتی که سرهم می کنید،این نظام بایستی چهل سال پیش سقوط می کرد ونه اینکه سراشیبی معکوس را طی کند،استادان شما درجامعه‌جهانی خلاف بلکه برعکس گفته های شما میگویند،اندکی سر از حصار ذهن خویش درآورید تا نفس تازه یا نظر تازه یا سخن تازه تری استنشاق نمایید.
درود
راضیه
مغزهای ایران کجا فرار می کند به مستمرات انگلیس ، یعنی کانادا و استرالیا آمریکا مستعمره سابق انگلیس، کی پشت کشتار مردم غزه قراردارد هند انگلیس یا حکومت های دست نشانده ی انگلیس در خاورمیانه عربی ، دولت های گلوبالیستی ایران میخوان جوانان با ملیت ایرانی را در ایران کاهش بدهند، وایران را تجزیه کنند کسی که اینهارا می بیند احساس خوشبختی خواهد کرد .
هادی
0
1
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
از اینکه جناب فکوهی به این موضوع پرداخته اند، در این باره تفکر کرداند و آنرا از ابعاد مختلف بررسی و راه کار ارائه داده اند و شما هم آنرا در اختیار خوانندگان تان قرار داده اید، سپاسگزام. امید آن که در نهایت از نظر به عمل برسیم.
منصور
2
1
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
استاد بقول خودتان نیازی نیست چرخ را دوباره اختراع کنیم اما کاش نخبگان و اندیشمندان دست از محافظه کاری برمیداشتند و ادرس غلط نمیدادند . موضوع خیلی ساده اس خوشبختی و ارامش مردم فدای کوته بینی عده ای عقب مانده و افراط همین ادمها شده که از قضا صاحب قدرت هم هستن
فرشید
1
3
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
چون دروغ دزدی ریا فقر کشور را فرا گرفته
ناشناس
2
4
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
مگه میشه تو ایران خوش بود من الان ۵۰سال دارم احساس میکنم تو ایران غریبم
حمید
0
2
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
وقتی از درد نداری و ان فقر و گرانی بدنبال علاجی ولو موقتی هستی،. همه درها رو بسته میبینی بعد یهو از ان اعداد و ارقام عده ای اختلاسگر و دزد در خبرها میشنوی و یا حقوق نجومی عده ای فاش میشود و خود کارگری حقوق بگیر ناچیز هستی
ناشناس
3
2
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
قبلا فضای مجازی نبود که عکس و فیلم هاشون بزارن و بقیه حسرت بخورن ی عده خود تحقیر نبودن که دائم از کشور شون بد بگن و بقیه هم تایید کنند نوجوان ها دنیال تقلید از فضای مجازی نبودن که چشم و گوش بسته همه چیز رو باور کنند بدون تحقیق و اینکه کسانی در راس کار ها و دولت بودن که خدایی کار می کردند حلال و حرام سرشون می شد اگر در لباس عابد واقعا همین طور بودند
بهزاد
1
1
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
راستش تنها عامل عدم آسایش حسادت و حسادت و حسادت.
همه دوس دارن رئیس باشن و بقیه فرمانبردار فکر کن چی میشه این!
نظریه کارشناسی نمیخواد ؛ همه ی نگاه به دور و برشون بندازن متوجه میشن علت عدم آسایش چیه. نه به دین و مذهب ربط داره و نه به حکومت و جناح.
ناشناس
1
1
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
تلقین بدبختی....
حس فلاکت...
و .....
ناشی از تفکر فاصله مند شما از فطرت است !
راضیه
1
2
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
زمانی احساس خوشبختی خواهیم کرد که اسراییل ونفوذیهای یهودی در ایران نباران وکل دنیا نباشد ، واقعا با دیدن حال مردم غزه نیشه احساس خوشبختی کرد
ناشناس
1
2
جمعه ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
نبود هیچ زمینه ای برای آینده بهتر کشور پنداشتن هیچ امیدی رای بهتر شدن شرایط موجب میشود مردم احساس خوشبختی نکنند چون مردم بیشتر نگران آینده فرزندانشان هستند تا خودشان
ایرانی
0
1
شنبه ۰۴ فروردين ۱۴۰۳
آقای فکوهی علت اینکه مردم ایران افسرده خوشحال نیستن مثل خورشید واضح روشن است این سوال جوابش مشخص ملت ایران کبک نیستن که سرشان زیر برف باشد و هیچ گونه آگاهی نداشته باشن ولی متاسفانه ۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ازادی بیان نداریم
مجید
0
0
شنبه ۰۴ فروردين ۱۴۰۳
بخدا که اگر خودت فهمیده باشی چه می خواهی بگویی
ناشناس
0
1
شنبه ۰۴ فروردين ۱۴۰۳
اراجیف حضرات
سلیمیان
1
0
سه‌شنبه ۰۷ فروردين ۱۴۰۳
سلام چون افراد خائن و وطنفروشهایی امثال شما باعث سردر‌گمی و انشقاق در جامعه و همچنین تزریق یاس و ناامیدی در بدنه جامعه را شماها انجام میدید و متاسفانه گروهی از مردم شریف هم گول سیاستها و بازیهای سیاسی شما را میخورن و همین میشه که جامعه سر در گم شده و جامعه نمیتونه خط و مشی خاصی را برای شادی و نشاط تمام جامعه فراهم کنه .. اگه شما دشمنان مردم ایران بمیرید انوقت جامعه به ارامش سیاسی و روانی میرسه و پس از مدتی خودبخود مردم میرن رو بشادی و نشاط جهانی .. ما ملت ایران شادی در ذاتمون وجودداره و میتونیم شادترین جامعه جهانی باشیم .. بازم میگم اگه امثال عبدیها و زیبا کلامها و ..... بمیرن و نباشن
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

صفحه اول روزنامه‌های سیاسی امروز

قیمت انواع دستگاه ماینر امروز + جدول

پیش‌بینی هواشناسی تهران و ایران امروز + جدول

قیمت لیر ترکیه امروز در بازار + جزئیات

وضعیت هواشناسی امروز

قیمت دینار عراق امروز در بازار + جزئیات

قیمت خودرو‌های سایپا امروز پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ + جدول

قیمت سکه و طلا امروز پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ + جدول

قیمت انواع لپ تاپ ایسوس امروز + جدول

تصویری به یاد ماندنی از بهروز وثوقی و جمشید مشایخی در قیصر

قیمت انواع لپ تاپ ام اس آی MSI امروز + جدول

عکس جنجالی مسعود پزشکیان در کنار مولوی عبدالحمید

عکس زیرخاکی ۵۰ ساله از منوچهر وثوق، فردین، بهمن مفید و ایرج قادری

عکس/ نمایندگانی که به حضور ظریف در دولت رای موافق دادند

عکس/ نمایی خاص از بهمن مفید و سعید راد در سال ۱۳۵۴

عکس/ زیبایی حیرت انگیز پاییز در کلیبر آذربایجان شرقی

عکس/ قدیمی‌ترین تاس کشف شده در جهان متعلق به ایران

عکس/ بازار فرش هزار رنگ و دیدنی شهر تبریز

اینفوگرافی/ ایران در نرخ تورم از ۵ کشور عربی همسایه پیش افتاد

عکس/ تهران در ۲ روز پاک و آلوده

خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

تصویری وحشتناک از برخورد موتورسوار با عابرپیاده!

با ۲۰ هزار میلیارد تومان کاسبی فیلترینگ چه کارهایی می‌توان کرد؟/ کاسبان فیلترینگ؛ تراژدی میلیاردی در سایه سیاست‌های محدودکننده!

واکنش رئیس دانشگاه آزاد به ماجرای دختر علوم و تحقیقات

واکنش بایدن به حکم بازداشت نتانیاهو

عکس/ حرکت زیبای رسول خادم به مناسبت روز مرد

بیانیه ایران درباره قطعنامه شورای حکام

عکس / ابعادِ دم هواپیمای لجستیک سی۵

عکسی متفاوت از مسعود پزشکیان در سیستان و بلوچستان

عکس/ استوری سیدحسین حسینی برای امیر قلعه‌نویی

عکس/ آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی

فیلم/ جشن تولد امیر قلعه نویی در کنار پسرش

فیلم/ حضور پزشکیان در گردهمایی سراسری مسئولین بسیج دانشجویی

آزمایش HIV محرمانه و رایگان است

عکس/ عیدی و پاداش کارگران ۳۰ سال پیش

چرا علیرضا بیرانوند افت کرد؟

کدام کشورها به قطعنامه علیه ایران رأی مثبت دادند؟

واکنش سازمان ملل به حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت

احتمال نیمکت نشینی علیرضا بیرانوند

عکس/ استوری مسعود ریگی برای هواداران پرسپولیس

فیلم/ برف روبی در گردنه عسل‌کشان کوهرنگ

قیمت بیت کوین ترمز برید

پیش بینی قیمت خودرو در هفته ابتدایی آذر

عکس/ قیمت خودرو‌های وارداتی ۱۰ سال پیش

اینفوگرافی/ چند سال باید کار کنیم تا خانه دار شویم؟

عکس/ جدیدترین فتوشات سحر دولتشاهی

فیلم/ آخرین وضعیت آب و هوا

عکس/ دنیای نتانیاهو کوچک شد!

تاریخ برگزاری کنکور ۱۴۰۴ مشخص شد

آمار نگران کننده وزیر علوم از مهاجرت اساتید دانشگاه

شرایط کارت به کارت تغییر کرد + جزییات

قیمت گوسفند و گوساله در بازار + جدول

گرانی بی‌سابقه قیمت خودرو در بازار + جدول

سود جدید سهام عدالت در راه است؟

ضعف یادگیری دانش‌آموزان در مدرسه؛ محتوای کتاب‌های درسی مورد علاقه دانش‌آموزان نیست/ تاثیر آموزش ناکارآمد دوران کرونا بر فقر یادگیری دانش‌آموزان

ساز مخالف عربستان با آمریکا؛ ریاض از توافق با تل‌آویو سر باز زد؟/ آخرین پلن ترامپ برای خروج واشنگتن از تنگنا

خیز تروئیکای اروپا برای بازگشت فشار حداکثری به ایران/ توافق تهران با ترامپ ممکن است؟

مانور امارات و عربستان بر میادین گازی با کارت کره جنوبی/ سئول؛ اهرم جدید واشنگتن برای نفوذ در خاورمیانه؟

وضعیت آلودگی هوای تهران در ۲ آذر ۱۴۰۳

وضعیت هواشناسی امروز

قیمت انواع لپ تاپ ام اس آی MSI + جدول

پیش‌بینی هواشناسی تهران و ایران امروز + جدول

قیمت انواع لپ تاپ ایسوس

قیمت انواع دستگاه ماینر + جدول

قیمت دینار عراق امروز + جزئیات

قیمت لیر ترکیه امروز + جزئیات

قیمت خودرو‌های سایپا + جدول

قیمت خودرو‌های ایران خودرو + جدول

قیمت سکه پارسیان + جدول

قیمت سکه و طلا + جدول

قیمت بیت کوین و رمزارز‌ها + جدول