اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: محمدعلیشاه قاجار ششمین شاه از سلسله قاجار بود که از سال ۱۹۰۷ تا ۱۹۰۹ بر ایران حکومت کرد. او به دلیل مخالفتهای شدید با مشروطهخواهی و تلاش برای احیای حکومت مطلقه، معروف است. در دوران پادشاهی وی، جنبش مشروطهخواهی در ایران اوج گرفت و محمدعلیشاه بهشدت با آن مقابله کرد.
محمدعلی شاه در اول تیر ۱۲۵۱ در تبریز متولد شد. پدرش مظفرالدینشاه و مادرش تاجالملوک (دختر امیرکبیر و عزتالدوله، خواهر ناصرالدینشاه) بود و پس از تولد محمدعلیمیرزا به لقب امالخاقان دست یافت. پس از ترور ناصرالدینشاه و تاجگذاری مظفرالدینشاه، والی آذربایجان شد. در همین زمان بود که دولت عثمانی، میرزا آقاخان کرمانی و عده دیگر از طرفداران سید جمالالدین اسدآبادی را به جرم مشارکت در قتل ناصرالدینشاه به ایران سپرد. محمدعلیمیرزا آنان را سر برید و پوست کاهاندودشان را برای پدرش به تهران فرستاد.
او پیش از رسیدن به سلطنت، به دلیل ترس از احتمال نزدیکی مشروطهخواهان به عمویش ظلالسلطان و نصب وی به سلطنت از مشروطهخواهان حمایت میکرد. او تحت تعلیم و تربیت آموزگار روسی خود، سرگئی مارکوویچ شابشال (ملقب به ادیبالسلطان) زبان و فرهنگ روسی را آموخت. شابشال نفوذ زیادی بر محمدعلیمیرزا داشت و او را علاقهمند به روسیه کرد. در انقلاب مشروطه تصویری از محمدعلیمیرزا با لباس قزاقی به دست مردم افتاد که موجب رنجش مشروطهخواهان و مردم شد.
محمدعلی میرزا اولین مرتبه با «ربابه خانم ملیحالسلطنه» دختر میرزا یوسفخان بیانالممالک از منظرالدوله (دختر عباسقلیمیرزا پسر فتحعلیشاه) ازدواج کرد. حسینعلی میرزا اعتضادالسلطنه پسر ارشد محمدعلیمیرزا و تنها فرزند او از ملیحالسلطنه بود. محمدعلیمیرزا بعد از ملیحالسلطنه با «ملکه جهان» دختر کامران میرزا و نوه ناصرالدینشاه ازدواج کرد. احمدشاه، محمدحسن میرزا، سلطانمحمود میرزا و سلطانمجید میرزا، آسیه و خدیجه شش فرزند آنها بودند. در سال ۱۹۰۷ میلادی محمدعلیشاه قاجار مفتخر به دریافت نشان لژیون دونور (بالاترین نشان افتخار کشور فرانسه) از دولت فرانسه گردید او سومین پادشاه قاجار و ایران بود که این نشان را دریافت کرد قبل از او پدر و پدربزرگش این نشان را دریافت کرده بودند.
محمدعلیشاه در ۲۸ دی ۱۲۸۵ تاجگذاری کرد. او برخلاف جد مادری خود امیرکبیر، بسیار ظاهربین، خرافه پرست، مستبد، زورگو و کم ظرفیت بود. هر چند محمدعلیشاه تا پیش از پادشاهی با مشروطهخواهان همراه بود، اما در پی مرگ پدرش و نشستن بر تخت پادشاهی از همان روز اول بنا را بر مخالفت با مشروطه گذاشت و در اولین اقدام نمایندگان مجلس شورای ملی را به مراسم تاجگذاری دعوت نکرد.
بیشتر بخوانید: اردشیر بابکان کیست و چگونه سلسله ساسانیان را بنا نهاد؟
وی با اینکه یک سال پس از رسیدن به قدرت در آبان ۱۲۸۶ ضمن حضور در مجلس شورای ملی سوگند وفاداری به مشروطه یاد کرد، اما کمتر از دو سال پس از تاجگذاری طی تلگرافی به تمامی ولایات و حکام با رد فعالیت مجلس اول تأکید کرد: «این مجلس خلاف مشروطیت است و از این پس مخالفین را سرکوب خواهد کرد».
محمدعلی شاه انجام بسیاری از کارها و تصمیمات حکومتی را به جای اندیشیدن و رایزنی با صاحبان خرد به فال و استخاره میسپرد. او اکثر تصمیماتش از قبیل عزل و نصب وزرا، سرکوب مخالفان و حتی تعیین ساعت مناسب برای ختنه فرزندان پسرش را بر اساس نتیجه استخارههایی که میرزا ابوطالب میگرفت، انجام میداد. محمدعلی شاه برای به توپ بستن مجلس استخاره کرد و به جواب آن نیز عمل کرد.
در این استخاره گفته بود: «بسمالله الرحمن الرحیم ــ پروردگارا اگر من امشب توپ به در مجلس بفرستم و فردا با قوه جبریه مردم را اِسکات نمایم خوب است و صلاح است استخاره خوب بیاید والّا فلا یا دلیلَ المتحیرین یاالله».
میرزا ابوطالب جواب استخارهاش را اینگونه تفسیر کرد: «قل لا تخافا اننی معکما اسمع و اری فاْتیاه فقولا له انا رسولا ربک فارسل معنا بنیاسرائیل: حکم خداوندی به موسی و هارون شد بروید نزد فرعون و بگویید ما فرستاده خدا هستیم بهسوی تو، سابق آیه هم میفرماید نترسید ما با شما هستیم… این کار باید اقدام بشود غلبه قطعی است اگرچه در اول زحمت داشته باشد».
همین استخاره سبب شد در تاریخ دوم تیر ۱۲۸۷ دستور انحلال مجلس شورای ملی را صادر و در تهران حکومت نظامی اعلام کرد. در پنجم تیر ۱۲۸۷ نیز به قزاقهای تحت فرمان ولادیمیر پلاتونوویچ لیاخوف، هفتمین فرمانده روسی بریگاد قزاق ایران فرمان داد ساختمان مجلس شورای ملی در میدان بهارستان تهران را به توپ ببندد و جمعی از آزادیخواهان مشروطهخواه را دستگیر، تبعید یا به قتل برساند. در پی این رفتار وحشیانه، استبداد صغیر آغاز شد و آیات عظام بهبهانی، طباطبایی و اسدآبادی رهبران روحانی جنبش مشروطه و بسیاری از آزادیخواهان دیگر زندانی یا تبعید شدند. محمدعلی شاه پس از آن با شدت و حدت بیشتری به ستیز با مشروطه ادامه داد و پس از چندی کش و قوس سرانجام شمشیر را از رو بست و دستور به توپ بستن مجلس را صادر کرد. دوران حکومت محمدعلی شاه به «استبداد صغیر» مشهور است.
در تبریز، اما نیروهای محمدعلی شاه نتوانستند کنترل شهر را در دست بگیرند و مجاهدان مشروطه به رهبری ستارخان و باقرخان ۱۱ ماه مقامت کردند و دولت مرکزی نتوانست مقاومت آنان را بشکند. مقاومت مردم تبریز امید مشروطهخواهان را زنده نگه داشت و در حالی که فعالان سیاسی تبعیدی و علمای نجف کودتای محمدعلیشاه را محکوم میکردند، در رشت و اصفهان، جنبشهایی شکل گرفت که نهایتاً به تسخیر این شهرها توسط مشروطهخواهان انجامید.
در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۲۸۸ چند صد نفر از نیروهای مشروطهخواه رشت به فرماندهی محمدولی خان تنکابنی و یپرم خان ارمنی قزوین را تصرف کردند تا در گام بعدی به سمت تهران حرکت کنند. از جنوب نیز نیروهای بختیاری به رهبری سردار علیقلی اسعد بختیاری در ۳۱ اردیبهشت ۱۲۸۸ از اصفهان به سمت تهران حرکت کردند و در کرج به همرزمان گیلانی خود پیوستند.
سردار مریم بختیاری و تعدادی از نیروهای بختیاری، قبل از ورود نیروهای مشروطهخواه، مخفیانه وارد تهران شدند تا به محض شروع درگیریها بتوانند در داخل شهر، در اطراف مجلس سنگربندی کنند. نیروهای مشروطهخواه در روز ۲۲ تیر ۱۲۸۸ موفق شدند وارد تهران شوند. زد و خورد در شهر به مدت سه روز ادامه یافت تا این که در روز ۲۵ تیر محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شد و پایتخت به کنترل مشروطهخواهان درآمد. در پی فتح تهران، مجلس عالی تشکیل شد. این مجلس محمدعلیشاه را از سلطنت خلع و فرزندش احمدمیرزا را به سلطنت برگزید. احمدشاه نیز حکم عضدالملک برای نایبالسلطنه، حکم محمدولی خان تنکابنی را برای رییس دولت و وزیر جنگ، حکم سردار علیقلی اسعد بختیاری را برای وزیر داخله و حکم یپرم خان را برای ریاست نظمیه تهران صادر کرد. سید عبدالله بهبهانی از رهبران نهضت مشروطه که به دستور محمدعلی شاه تبعید شده بود، یک روز قبل از افتتاح دومین دوره مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۴ آبان ۱۲۸۸ با احترام و در میان استقبال کمنظیر مردم وارد تهران شد.
در تاریخ ۲۲ تیر ۱۲۸۸ هجری خورشیدی محمدعلیشاه با فتح تهران توسط مشروطهخواهان، به سفارت روسیه در تهران پناهنده و در آنجا متحصن شد. نهایتاً توسط مجلس عالی از مقام سلطنت خلع و مجبور به ترک ایران شد. مجلس عالی پسر ۱۲سالهاش احمد را به سلطنت منصوب کرد و برای محمدعلی میرزا نیز مقرری برابر ۱۰۰ تومان در هر ماه در نظر گرفت.
محمدعلیشاه، نامهای به عمهاش فروغالدوله که در آزادی مشروطهخواهان دست داشته و منزلش به دستور وی ویران شد، نوشت: «عمهجان، مرا سرزنش نکن که به سفارت اجنبی پناهنده شدم. آمدنم از ترس نبود. دیدم این سلطنت دیگر به دردم نمیخورد. گیرم با اینها صلح کردم یا زورم رسید و همه را کشتم. باز رعیت ایران، این نوکرهای نمک به حرام، مرا دوست نخواهند داشت. تک و تنها با یک مملکت دشمن چه کنم! اگر نیامده بودم به سفارت روس، میریختند و در همان قصر سلطنتآباد مرا میکشتند و زن و اولادم را اسیر میکردند.»
او پس از مدتی با کمک روسها در صدد بازگشت و انتقامجویی و کسب مجدد قدرت برآمد که شکست خورد. وی به اودسا در اوکراین که آنزمان بخشی از روسیه بود، بازگشت و مقرریاش از سوی دولت ایران نیز قطع شد. تزار روسیه کاخی را به مدت چند سال در اودسا در اختیار محمدعلیمیرزا گذاشت. پس از آن ملکهجهان قصر و باغ بزرگی در اودسا خرید و آن به شکل باغهای ایرانی درست کرد. محمدعلی میرزا از سال ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ میلادی که انقلاب روسیه به اودسا رسید در آن باغ زندگی کرد. سپس به بندر ساوونا در ایتالیا رفت و تا سال ۱۳۰۴ هجری خورشیدی در آنجا زندگی کرد.
محمدعلیمیرزا ۶ سال هم در سنرمو ایتالیا زندگی کرد و در همانجا به بیماری دیابت حاد و نارسایی کلیه مبتلا شد و با اثربخش نبودن درمان در ۵۲ سالگی درگذشت. احمدشاه قاجار که در مقطع زمانی مرگ پدرش در ایتالیا، در تور دور اروپا به سر میبرد و در شهر پاریس فرانسه اتراق کرده بود به اتفاق هیات همراه و مقامات برخی کشورهای اروپایی در مراسم تشییع پیکر پدرش شرکت کرد. او ترتیب انتقال جسد محمدعلیمیرزا از سنرمو به عتبات عالیات در عراق و دفن در حرم امام حسین (ع) در کنار قبر پدرش مظفرالدینشاه را داد.