اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: شاهرخ خان افشار یکی از شاهزادگان و حاکمان از دودمان افشاریه و نوه نادر شاه افشار بود که در بخشی از دوره نابسامانی و رقابتهای داخلی این سلسله، در خراسان حکمرانی میکرد. او از معدود بازماندگان خاندان نادر شاه بود که پس از مرگ نادر و فروپاشی قدرت افشاریه توانست مدتی حاکمیت خود را حفظ کند.
شاهرخ بهادر الموسوی الحسینی فرزند رضاقلی میرزا و بزرگترین نوه نادر شاه بود که در اول فروردین ۱۱۱۳ در مشهد به دنیا آمد. مادرش شاهزاده خانم صفوی، فاطمهسلطان بیگم، دختر شاه سلطان حسین بود. به همین دلیل است که شاهرخ شاه را جزئی از خانواده سلطان صفوی میدانستند. بعد از اینکه نادر شاه به قتل رسید، عادل برادرزادهاش جانشین او شد و دستور داد تمامی فرزندان و بازماندگان نادر به جز شاهرخ را به قتل برسانند. اما خبر قتل وی توسط عادل شاه منتشر شد تا زمانی که پادشاهی او تایید شد، بتواند شاهرخ خان را از بین ببرد و در غیر این صورت میتوانست به داشتن خون نادری و صفویه به راحتی او را پادشاه کند و، چون سنش کم بود خود را نائبالسلطنه اعلام کند و زمام حکومت را بر دست بگیرد.
بیشتر بخوانید: عادل شاه افشار کیست؟/همه چیز درباره رسیدن عادل شاه افشار به پادشاهی
یکسال بعد ابراهیم خان که برادر عادل شاه بود برای خون خواهی تمامی شاهزادگانی که عادل کور کرده بود، بیناییاش را از او گرفته و اقتدار کلی حکومت را در دست گرفت. او حسین بیک برادر خود را بهعنوان سردار صاحب اختیار در خراسان گماشت و همان موقع اعلام کرد که سلطنت متعلق به شاهرخ میرزا است، در نتیجه از او دعوت کرد که برای در دست گرفتن زمام حکومت به اصفهان بیاید و تاجگذاری را انجام دهد. یک سال طول کشید تا رؤسای خراسان بتوانند شاهرخ را از حبس بیرون بکشند و او را آماده جانشینی کنند.
شاهرخ شاه افشار در دهم مهر ۱۱۲۷ ه. ش در مشهد بر تخت سلطنت تکیه زد. ابراهیم خان که نقشه داشت با مهربانی بر شاهرخ و دادن حکومت به او خود را پیش مردم و بزرگان سلطنت بالا ببرد، نقشهاش شکست خورد بنابراین در آذربایجان رسماً بر صندلی سلطنت با نام ابراهیم شاه جلوس کرد. سپس از آذربایجان به قصد تصرف خراسان به منطقه سرخه سمنان رسید ولی سپاهیانش وی را تنها گذاشتند و او با جمعی از سربازان افغان و ازبک، رو به سوی قم حرکت کرد که در میانه راه جلوی او را گرفتند. ابراهیم شاه در قلعه قلاپور بین ساوه و قزوین گرفتار شد و به فرمان شاهرخ ابتدا نابینا و سپس به قتل رسید. شاهرخ پس از اینکه برتخت سلطنت نشست، برای پاسداری از میراث سنگین نادری؛ مدافع صادقی پیدا کرد بهنام یوسفعلی، که در جنگهای نادر افسر کارآزمودهای بود و، چون اصل و نسبی نداشت بیشتر به صداقت او اعتماد میکرد.
مدنی از سلطنت شاهرخ خان گذشت و عدهای از امرای خراسان به اتفاق گروهی از اوباشان دست به یکی کرده و شاهرخ را از سلطنت عزل کردند و چشمان زیبای او را کور کرده و وی را به زندان فرستادند و میرسیدمحمد متولی پسرمیرزا داوود را که دخترزادۀ شاه سلیمان صفوی و در عصر نادرشاه متولی آستان قدس رضوی بود، در ششم بهمن ۱۱۲۷ ه. ش پادشاه کردند و پس از تاجگذاری او به زیارت امام رضا (ع) مشرف شد و ضریح مرصعی که نادرشاه برای مقبرۀ خود در ایام سلطنت ساخته بود را بر روی قبر مطهر امام هشتم قرار داد و خود را شاه سلیمان نامید و سطان داوود میرزا پسر بزرگ خود را به نیابت تولیت آستان رضوی منصوب کرد.
ولی این دولت دروغین خیلی روی کار نماند چراکه یکی از سرداران شاهرخ بهنام یوسفعلی بر شاه سلیمان تاخته و پس از چهل روز او را از سلطنت خلع کرده و چشمان او را کور کرد و مجدد شاهرخ را با چشمان نابینا بر سلطنت قرار داد. شاهرخ برای اطمینان دستور داد زبان شاه سلیمان را هم قطع کنند در آنزمان هرج و مرج و حکومت ملوک الطوایفی در همه جا شیوع پیدا کرد چنانچه در اصفهان علیمردان خان توانست سلیم خان را که حاکم منصوب شاهرخ شاه بود از اصفهان بیرون کرده و با نشاندن یکی از شاهزادگان صفوی بنام شاه اسماعیل سوم، بار دیگر دولت صفویه را در اصفهان مستقر سازد.
شاهرخ شاه با کمک یوسفعلی و سربازانش دوباره موفق شد شاه رسمی ایران شود و شورشیان را نابود کند، اما چون نابینا بود فقط بر حکومت خراسان اکتفا کرد و به کریمخان زند اجازه داد حکومت زندیه را برپا کند منوط بر اینکه حکومت او در خراسان را قبول داشته باشد.
همسر اول شاهرخ شاه گوهرشاد خانم نام داشته و همسر دوم او سعادت خاتون بود. شاهرخ فرزندان زیادی هم داشته که پسرها به نامهای نصرالله میرزا، نادر میرزا، عباس میرزا، قهرمان میرزا، امامقلی میرزا، رضاقلی میرزا، رضاعلی میرزا، ابراهیم میرزا، علی میرزا، حیدر میرزا، یزدانبخش میرزا، جلیل میرزا، خلیل میرزا، سلطانمراد میرزا، شهزنان میرزا، قهارقلی میرزا و نظرعلی میر و دخترها به نامهای گوهرشاد بیگم، قیصر خانم، گلرخ بیگم (خواهر تنی قهارقلی میرزا بود. وی تنها فرزند شاهرخشاه بود که برای وساطتت آزادی پدرش نزد آقامحمدخان رفت)، فتحالنساء خانم، زینب خانم، خیرالنساء خانم، شاهزنان خانم، سکینه خانم، نما (ماه) خانم و زهرا بیگم بودند.
همانطور که گفته شد سلطنت شاهرخ شاه افشار مجدداً ادامه پیدا کرد، اما به دلیل نابینایی امور مربوط به خراسان را به فرزندان خود نصرالله میرزا و نادرمیرزا واگذار کرد که دو جوان شرور بودند و بر سر اداره امور خراسان دائماً بین این دو برادر جنگ سر میگرفت. بعد از مرگ لطفعلی خان زند به دست آقامحمدخان قاجار، او که درباره گنج پنهان نادر شاه شنیده و خوانده بود به شاهرخ حمله و او را اسیر میکند و مورد شکنجههای زیادی قرار میدهد تا محل مخفی شدن گنجهای نادری را گزارش دهد، این شکنجهها ادامه پیدا کردند و سرانجام شاهرخ شاه بخشی از اموال و ثروت نادر را تحویل آقامحمدخان قاجار داد و همراه با خانواده خود به تهران تبعید شد، او در نزدیکی دامغان زمانی که ۶۳ سال سن داشت از دنیا رفت.