
اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: خسرو یا اشک بیست و چهارم یکی از شاهان ایران از خاندان اشکانی بود. وی بیست و چهارمین شاه اشکانی بود و از حدود سال ۱۱۰ تا ۱۲۹ میلادی پادشاهی کرد. وی را برادر پاکور دوم دانستهاند. اگرچه پاکور دو پسر داشت، اما مجلس مهستان رأی به جانشینی خسرو داد.
یکی دیگر از فرمانروایان خاندان اشکانی، خسرو بود. او به مدت بیست و دو سال حکومت کرد. وی را برادر پاکور دوم دانستهاند. با اینکه پاکور دارای دو فرزند پسر بود، مجلس مهستان، خسرو را به پادشاهی برگزید. او نیز از ابتدای پادشاهی با گروهی که مدعی تاج و تخت بودند درگیر بود. دونفر از آنها یکی برادر مهرداد چهارم و دیگری بلاش برادر خود او بودند. ظاهراً تفکرات احیاء قدر و منزلت اشکانیان در زمانهای اوج در سر خسرو نیز وجود داشت لیکن مشکلات عدیده دیگر منجمله جنگ با رومیان و دخالتهای مجلس نجبا این فرصت را از او گرفته بود.
در سال ۱۰۹پیش از میلاد، خسرو یکم علیه پاکور دوم، پادشاه اشکانی قیام کرد و ادعای پادشاهی کرد. در زمان سلطنت پسر پاکور دوم، بلاش سوم، خسرو یکم موفق شد بخش غربی امپراتوری اشکانی، از جمله بین النهرین را تصرف کند، در حالی که بلاش سوم در شرق حکومت میکرد. در سال ۱۱۳پیش از میلاد، خسرو یکم با خلع اکسیدارس برادر بلاش سوم و انتصاب برادر وی پارتاماسیر بهعنوان پادشاه ارمنستان، پیمان راندیا با رومیان را نقض کرد. این امر به امپراتور روم تراژان بهانهای داد تا به قلمرو اشکانیان حمله کند و از جنگ داخلی جاری بین بلاش سوم و خسرو یکم استفاده کند. در سال ۱۱۴ پیش از میلاد، تراژان ارمنستان را فتح و آن را به استان روم تبدیل کرد.
هرچند انگیزه حمله روم این بار نیز ظاهراً تامین امنیت مرزها، کسب افتخارات و تسلط بر راههای بازرگانی بود، اما در واقع انگیزه اصلی همانا گرفتن انتقام شکست فاحش آنها در نبرد کرهه بود. ظاهراً بهانه این جنگ چنین بود که هردو رهبران ایران و روم توافق کرده بودند برای تعیین فرمانروای ارمنستان همواره نظر طرفین جلب شود. چنانکه به هنگام اعزام اکسیدار «اخشیدر» از سوی پاکور بهعنوان فرمانروای ارمنستان موافقت روم نیز جلب شده بود. اما وقتی خسرو برادر و پسر دیگر خود پاکور پارتامازیریس را بجای او بهعنوان فرمانروای ارمنستان اعزام کرد، این انتخاب بر تراژن امپراطور روم گران آمد و این امپراطور خودخواه تصمیم حمله به ایران را گرفت. در واقع اختلافات داخلی دولت اشکانی نیز این تصمیمگیری را برای مجلس روم آسان کرد. اینک نزدیک به سی سال بود که اختلافات داخلی میان شاهزادگان اشکانی و نیز مجلس مهستان روزبهروز بر ضعف دولت اشکانی میافزود.
همانطور که گفته شد مدتی پس از به پادشاهی رسیدن خسرو، سازشی که از زمان پادشاهی بلاش یکم میان دو دولت ایران و روم برپا بود، با نبردی که درگرفت پس از پنجاه سال پایان یافت. این نبرد نیز مانند بیشتر نبردهایی که میان دو کشور درگرفته بود، بر سر ارمنستان بود.
این نبرد هنگامی اتفاق افتاد که تراژان قیصر روم بود. او در تاریخ برجستهترین سردار رزمی روم به شمار میآید. روم هرگز به اندازه زمان او بزرگ نبود و نشد. وی با تربیت لژیونهای منظم و مشقدیده و گنجینه و معادن طلایی که از سرزمین داسها (یکی از نژادهای ایرانی در رومانی و بلغارستان امروزی) به یغما برده بود، ارتش روم را بازسازی کرد. آغاز نبرد به خاطر این بود که پس از فوت تیرداد پسر بلاش یکم که پادشاه ارمنستان بود، خسرو برادرزاده خود اکزدارس را بر تخت شاهی ارمنستان نشاند.
تراژان با این کار به مخالفت پرداخت. چون بر طبق پیمانی که نزدیک پنجاه سال پیش از این میان بلاش یکم پادشاه آن زمان ایران و نرون قیصر روم بسته شده بود اشکانیان باید شاه ارمنستان را با رایزنی دولت روم بر میگزیدند. همچنین شاه ارمنستان میبایست تاج شاهی را در روم و از دست قیصر بگیرد. تراژان با سپاهی پرشمار به نبرد با اشکانیان شتافت. هنگامی که رومیان به مقدونیه رسیدند، نماینده خسرو با پیشکشهای بسیار به نزد تراژان رفت و پیام خسرو را مبنی بر این که وی آمادهاست اکزدارس را از پادشاهی ارمنستان برکنار کند و پارتاماریز پسر تیرداد را با صلاحدید تراژان به آن مقام بگذارد، اعلام کرد. تراژان هدایا و پیشنهاد خسرو را نپذیرفت و پاسخ داد که «پس از ورود به سوریه آنچه صلاح باشد، انجام خواهیم داد».
تراژان با شتاب به سوریه رسید و در انتظار پارتامیز ماند. پارتامیز پس از رسیدن تاج شاهی را به تراژان داد تا وی خود تاج پادشاهی ارمنستان را بر سر او گذارد و فرمانروایی او را به رسمیت شناسد. او نه تنها این کار را نکرد، بلکه پس از گریختن پارتامیز او را تعقیب کرد و کشت.
تراژان قیصر روم توانست ارمنستان و بینالنهرین را از چنگ ایرانیان خارج کند. ارتش روم همچنین تیسفون پایتخت اشکانیان را نیز تصرف کرد و تراژان یک شاهزاده اشکانی را بر تخت نشاند. رومیان سپس روانه خلیج فارس شدند و پرچم روم را در آنجا به اهتزاز درآوردند. رومیان در مسیر لشکرکشی خود در همه جا دست به غارت و چپاول و کشتار زدند. خسرو که خود را آماده نبرد با رومیان نمیدید، سرزمینهای در تصرف آنان را تحریک به شورش کرد. این تدبیر خسرو و همچنین ناراضی بودن مردم مناطق تصرف شده از رفتار رومیان باعث شد تا تراژان به سوی روم عقبنشینی کند. دلیل اینکه اشکانیان خود به مقابله با رومیان نپرداختند، این بود که بر اثر پنجاه سال جنگ داخلی بسیار ضعیف شده بودند.
تراژان در سال ۱۱۷ پیش از میلاد مرد و هادریان به جای او قیصر روم شد. قیصر جدید علاقهمند به نبرد در شرق نبود و به همین خاطر ارمنستان و بینالنهرین را از ارتش روم خالی کرد. هادریان چندی بعد با خسرو در مرز دو کشور ملاقات کرد و دختر خسرو را که در زمان تراژان به همراه تخت زرین به چنگ رومیها افتاده بود، به او بازگردانید و وعده داد که تخت زرین را نیز به زودی پس دهد. بههرحال روابط مابین ایران و روم پس از چندی دوباره به حال عادی برگشت و رود فرات بهعنوان مرزی مشترک معین شد. هرچند خسرو توانست بر برخی مناطق غربی میانرودان تسلط یابد، اما اوضاع داخلی حکومت اشکانی بسیار ناپایدار و نگران کننده بود. ازجمله نزاعی که از سالها پیش میان خسرو و بلاش سوم مطرح بود سرانجام به سود بلاش بهپایان رسید.
بر روی سکههای نقره، خسروی اول با موهای دستهبندیشده، بر رو و دو طرف سر، به تصویر کشیده شده است. اما روی سکههای برنزی او با یک تاج قلاب دار و یک شاخ در کنارش به تصویر کشیده شده است. سکههای خسرو اول شباهت زیادی به سکههای همنام او، خسرو، فرمانروای الیمائیس دارد، که منجر شده است که محققان احتمال دهند هر دو یک شخص بودهاند. احتمال دیگر این است که خسرو، فرمانروای الیمائیس، در ضرب سکه از خسرو یکم اشکانی کپی کرده باشد.