اقتصاد۲۴- جیمی کارتر، سی و نهمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و یکی از چهرههای برجسته و بحثبرانگیز تاریخ معاصر این کشور، روز گذشته درگذشت. او در تاریخ اول اکتبر ۱۹۲۴ در شهر کوچک پلینز ایالت جورجیا چشم به جهان گشود و از همان آغاز زندگی، راهی دشوار و پر فراز و نشیب را در پیش گرفت تا به کاخ سفید برسد. در طول این مسیر، افزونبر اینکه توانست به ریاستجمهوری ایالات متحده دست پیدا کند، بعدها به عنوان یکی از فعالترین روسایجمهور پیشین شناخته شد که در عرصههای بشردوستانه و بینالمللی نقشی برجسته بازی کرد.
کارتر در درازای دوران ریاستجمهوریاش نهتنها با چالشهای داخلی و خارجی روبهرو شد، بلکه موفقیتهای بزرگی را نیز در زمینه سیاستهای جهانی و حقوق بشر به ثبت رساند.
جیمی کارتر در خانوادهای کشاورز و مذهبی به دنیا آمد. پدرش، ارل کارتر، در زمینه کشاورزی بادامزمینی مشغول به فعالیت بود و مادرش، لیلیان گوردی، پرستاری با نفوذ در جامعه بود. دوران کودکی جیمی در فضایی همراه با کار سخت و آموزشهای مذهبی در مزرعه گذشت. از همان زمان، او با کشت بادامزمینی آشنا شد که این محصول نه تنها بخش بزرگی از زندگی روزمره خانوادهشان را شکل میداد، بلکه در شکلگیری نگرش او به کار و زندگی نیز نقش داشت. جیمی از همان ابتدا علاقه زیادی به تحصیل داشت و در سالهای دبیرستان، در کنار انجام کارهای مزرعه، به درس خواندن ادامه داد.
پس از اتمام تحصیلات دبیرستان، کارتر تصمیم گرفت وارد آکادمی نیروی دریایی ایالات متحده شود. او در این آکادمی با تلاش و پشتکار زیاد در سال ۱۹۴۶ موفق به دریافت مدرک لیسانس شد. جیمی سپس به نیروی دریایی پیوست و در دوران خدمت خود بهعنوان افسر نیروی دریایی در پروژههای حساس و پیچیدهای در بخشهای مختلف نظامی مشغول به کار شد. این دوران نه تنها به او مهارتهای مدیریتی و نظامی را آموخت، بلکه او را با دنیای پیچیده و چالشهای جهانی آشنا کرد.
در همان سال ۱۹۴۶، جیمی با رزالیان اسمیت ازدواج کرد. این ازدواج که تا پایان عمر ادامه یافت، نقش بسزایی در زندگی حرفهای و شخصی او داشت. رزالیان در طول این سالها پشتیبانی وفادار و همیشگی برای جیمی بود و در کنار هم آنها مسیرهای مختلفی را در عرصههای سیاسی، اجتماعی و بشردوستانه طی کردند.
پس از مرگ پدرش در سال ۱۹۵۳، جیمی کارتر نیروی دریایی را ترک کرد و به جورجیا بازگشت تا مسئولیت مدیریت مزرعه خانوادگی بادامزمینی را بر عهده گیرد. او در این دوران، با تکیه بر مهارتهایی که در دوران خدمت در نیروی دریایی کسب کرده بود، نه تنها در مدیریت مزرعه موفق عمل کرد، بلکه به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز توجه ویژهای داشت. علاقه او به سیاست به تدریج شکل گرفت و در دهه ۱۹۶۰ به او فرصتی داد تا وارد عرصه سیاسی شود.
ورود کارتر به دنیای سیاست با عضویت در مجلس سنای ایالتی جورجیا آغاز شد. به گفته نیویورک تایمز، او خیلی زود توانست خود را بهعنوان سیاستمداری صادق و پرکار معرفی کند که همواره در تلاش برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی ایالت خود بود. در آن زمان، جیمی بهعنوان فردی شناخته میشد که به رفاه مردم و برابری اجتماعی اهمیت میداد و در مسیر تغییرات مثبت قدم برمیداشت.
بیشتر بخوانید: بیشتر بخوانید: بیل کلینتون کیست؟/ از اصلاحات اقتصادی تا رسواییهای سیاسی و اخلاقی
در سال ۱۹۷۰، کارتر توانست به عنوان فرماندار جورجیا انتخاب شود. در این مقام، او بهویژه در زمینههای حقوق مدنی، بهبود خدمات عمومی و توسعه زیرساختها اصلاحات گستردهای را به اجرا گذاشت. یکی از جنبههای برجسته دوران فرمانداری او، حمایت از حقوق مدنی سیاهپوستان بود. کارتر در تلاش بود تا تبعیضهای نژادی را کاهش دهد و عدالت اجتماعی را در ایالت خود برقرار کند. او با اجرای طرحها و برنامههای مختلف، همگان را بهسوی جامعهای برابرتر و بدون تبعیض هدایت کرد.
با وجود دستاوردهای شایانتوجه، دوران ریاستجمهوری جیمی کارتر با انتقادات و چالشهای فراوانی روبهرو شد. بحران اقتصادی ایالات متحده که با افزایش نرخ بیکاری و تورم همراه بود، نارضایتی عمومی زیادی به همراه آورد و محبوبیت کارتر را کاهش داد. سیاستهای اقتصادی او، نتوانستند مشکلات اقتصادی را به سرعت حل کنند و به ویژه در اوایل دوران ریاستجمهوری، کشور با رکود اقتصادی شدیدی مواجه شد. بحران انرژی نیز به معضل دیگری تبدیل شده بود؛ افزایش قیمت نفت و کمبود سوخت، تنشهای اجتماعی و سیاسی زیادی به وجود آورد و بسیاری از مردم آمریکا سیاستهای دولت در این زمینه را ناکارآمد و ضعیف ارزیابی میکردند.
اما شاید بزرگترین چالش ریاستجمهوری جیمی کارتر، بحران گروگانگیری در ایران بود که مدتها ادامه یافت. گروهی از کارکنان سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفته شدند و این بحران به شدت توجه رسانهها و افکار عمومی را به خود جلب کرد. تلاشهای ناکام کارتر برای آزادسازی گروگانها، نه تنها نتایج مطلوبی به همراه نداشت، بلکه به یکی از عواملی تبدیل شد که به کاهش شدید محبوبیت او منجر شد. شکست در رویارویی با این بحران، بهویژه بهدلیل ناکافی بودن واکنشها و کندی اقدامات دولت، به شکست او در انتخابات ۱۹۸۰ کمک کرد. منتقدان دولت او به شدت به سیاستهای کارتر در مدیریت بحرانها و ناکامیهای متوالی در حل مشکلات داخلی و خارجی اعتراض داشتند.
پس از شکست در انتخابات سال ۱۹۸۰ و واگذاری قدرت به رونالد ریگان، جیمی کارتر فعالیتهای خود را به مسائل بشردوستانه و بینالمللی معطوف کرد. او مرکز کارتر را تأسیس کرد که به موضوعاتی چون نظارت بر انتخابات آزاد، حل مناقشات بینالمللی، و مبارزه با بیماریهای عفونی در کشورهای در حال توسعه اختصاص داشت. طبق گزارش گاردین، مرکز کارتر در طول سالها به موفقیتهای قابل توجهی دست یافت، از جمله کاهش موارد ابتلا به بیماری گینهورم و مشارکت فعال در نظارت بر انتخابات در کشورهای مختلف، که تاثیر مثبتی در تقویت دموکراسی و شفافیت سیاسی در این کشورها داشت.
یکی از نقاط عطف در فعالیتهای بینالمللی کارتر در سال ۲۰۰۲ رقم خورد، زمانی که او به دلیل تلاشهایش در راستای گسترش دموکراسی، ارتقای حقوق بشر و کمک به حل بحرانهای بینالمللی، موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شد. این جایزه بهعنوان تأییدی بر سالها تلاشهای بیوقفه و سختکوشانه او برای ساختن جهانی عادلانهتر و صلحآمیزتر بود و نشاندهنده اعتقاد جهانیان به اهمیت فعالیتهای بشردوستانه او در سطح بینالمللی بود.
جیمی کارتر به عنوان فردی متواضع، مذهبی و سختکوش شناخته میشود که همواره از تلاشهای مستمر و بیوقفه برای انجام وظایف خود دریغ نکرده است. حتی در دوران کهنسالی، او به فعالیتهای فنی علاقهمند بود و به ساخت مبلمان پرداخته و همچنین در کلاسهای کتاب مقدس تدریس میکرد. این فعالیتها نهتنها نشاندهنده علاقه او به کارهای ملموس و دستساز است، بلکه بر تعهدش به اصول و ارزشهای مذهبی و انسانی او نیز تأکید دارد.
زندگی مشترک جیمی کارتر و رزالیان اسمیت، که بیش از هفت دهه به طول انجامید، نماد یک همکاری و همراهی موفق در زندگی شخصی و حرفهای بود. عشق و احترام متقابل میان آنها به عنوان یکی از ارکان اصلی موفقیتهای کارتر در زندگی حرفهایاش بهشمار میآید. طبق گفته واشنگتن پست، این پیوند عاطفی قوی و پایدار نهتنها در زمینه خانوادگی، بلکه در مسیر حرفهای و سیاسی کارتر نیز نقشی اساسی ایفا کرد و او را در عبور از چالشها و بحرانها یاری داد.
میراث جیمی کارتر تنها به دوران ریاستجمهوری او محدود نمیشود. او یکی از معدود رؤسای جمهور آمریکاست که پس از پایان دوران ریاستجمهوریاش به فعالیتهای اجتماعی و بشردوستانه پرداخته و تأثیرات بیسابقهای بر جا گذاشته است. کارتر با تأسیس مرکز کارتر و فعالیتهای گستردهاش در زمینههای حقوق بشر، نظارت بر انتخابات آزاد و حل بحرانهای بینالمللی، به یک پیشوای اخلاقی و فعال در عرصه صلح جهانی تبدیل شد.
کارتر در دوران ریاستجمهوریاش، باوجود چالشها و بحرانهای فراوان، همواره تلاش کرد تا با استفاده از دیپلماسی و سیاستهای انسانی، مشکلات جهانی را حل کند. این رویکرد انسانی او سبب شد که در بسیاری از نقاط جهان به عنوان یک الگوی اخلاقی شناخته شود. حتی پس از پایان دوره ریاستجمهوری، او همچنان به مبارزات بشردوستانه خود ادامه داد و فعالیتهایش در راستای کاهش فقر، درمان بیماریها و گسترش دموکراسی، تأثیرات مثبتی به دنبال داشت.