اقتصاد۲۴- تقریبا در همه دولتهای بعد از انقلاب بحث انتقال پایتخت به شهری دیگر مطرح بوده است، طی ۱۵ سال اخیر در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، پیشنهاد انتقال پایتخت از تهران به یکی از استانهای دیگر مانند استانهای مرکزی ایران، در قالب طرحی به نام «انتقال مرکز سیاسی-اداری کشور» مطرح شد.
در دولت حسن روحانی، موضوع انتقال پایتخت همچنان مطرح بود، اما هیچ اقدامی جدی در راستای اجرایی شدن آن انجام نشد. در این دوران، تمرکز بیشتری بر روی مدیریت بحرانهای تهران، مانند آلودگی هوا، ترافیک و مشکلات زیرساختی قرار داشت. در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴، برخی مقامات و کارشناسان بار دیگر به ضرورت تمرکززدایی از تهران اشاره کردند و حتی کمیتهای برای بررسی این طرح تشکیل شد.
در دولت ابراهیم رئیسی، تقسیم تهران در دستور کار قرار گرفت. به اعتقاد دولتمردان سیزدهم انتقال پایتخت به یکصد میلیارد دلار اعتبار نیاز داشت که هزینه بالایی بود برای همین موضوع تقسیم استان تهران توسط دولت در دست بررسی قرار گرفت.
اما دولت چهاردهم با مطرح کردن نام مکران، موضوع انتقال پایتخت را به شکل دیگری بر زبانها انداخته است. این درحالی است که این محدوده نسبت به تغییر اقلیم حساس است و برخی مطالعات هم نشان میدهد احتمال زیرآب رفتن گزینه پایتخت جدید کشور وجود دارد.
حسین مرادی، عضو هیئت علمی گروه محیط زیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، در خصوص انتقال پایتخت به مناطق جدید، بهویژه منطقه مکران، به خبرآنلاین میگوید: «بحث انتقال پایتخت و توسعه منطقه مکران به عنوان گزینهای جدید، نیازمند بررسیهای جدی و دقیق است. بخش جنوب شرق ایران نسبت به تغییر اقلیم حساسیت شدیدتری دارند و نه تنها بالا آمدن سطح آب بلکه با افزایش دما هم رو به رو هستیم.»
او ادامه میدهد: «این منطقه با سه چالش اساسی روبهرو است نخست حساسیت سواحل مکران به فرسایش؛ سواحل این منطقه به دلیل ساختار پرتگاهی و عمودی خود و جنس رسوبی که دارند، در برابر افزایش سطح آب دریا بسیار آسیبپذیر هستند. لایههای رسی موجود در این سواحل، مقاومت کافی در برابر تغییرات ناشی از بالا آمدن آب ندارند و این موضوع در بلندمدت میتواند به آسیبهای گستردهای منجر شود. همچنین فعالیت کانونهای ریزگرد؛ مناطق شمال شرق چابهار و دشتهای اطراف، به دلیل کاهش بارندگی و خشک شدن رودخانههایی همچون سرباز، و همچنین پهنههای وسیع خشک شده تالاب جازموریان به کانونهای جدید ریزگرد فعال و رو به افزایش تبدیل شدهاند. وضعیت این کانونها در سالهای ۱۳۹۷ بررسی و گسترش آنها در آینده پیش بینی شده است. بنابراین، این کانون ریز گرد رو به گسترش است و این نکات مسئله مهمتری از بالا آمدن سطح آب دریا است.»
این استاد دانشگاه تاکید میکند: «تغییرات اقلیمی و کمبود منابع آبی منطقه مکران با افزایش دما و کاهش بارندگی مواجه است که شرایط زیستمحیطی آن را بسیار شکننده کرده و امکان توسعه گسترده را محدود میسازد.»
بیشتر بخوانید:کنایه سنگین اقتصاددان معروف به ایده پایتختی مکران
علاوه بر چالشهای گفته شده، زیرآب رفتن این منطقه هم دور از ذهن نیست. در مقالهای که در سال در۱۴۰۰ نشریه محیط زیستی طبیعی با عنوان شناسایی سواحل در معرض بالا آمدن آب دریا تحت سناریوهای تغییر اقلیم، که تمرکز آن سواحل جنوب ایران در کرانه دریای عمان بوده، منتشر شده به احتمال بالا آمدن آب در منطقه مکران اشاره شده است.
اما انتقال پایتخت به مکران علاوه بر بحث محیط زیست، انتقادات دیگری هم دارد، در همین خصوص حسین آخانی، اکولوژیست و استاد تمام دانشگاه تهران میگوید: «من شهرساز نیستم، سیاستمدار هم نیستم. دغدغه من محیط زیست طبیعی من انسانی است. بگذارید نه به عنوان متخصص، بلکه به عنوان یک شهروندی که در کارنامه اش سفر و زندگی به کشورهای زیادی از جهان وجود دارد دلایل مخالفت و پیشنهادات خود را بیان کنم. بدون آنکه شما را با فهرستی از استدلاهای عقلی و علمی درگیر کنم به زبان ساده این واقعیت را بگویم که حداقل در نیم قرن گذشته که ما با اوجگیری مدرنیته و توسعه تصادعدی شهرنشینی و شهرسازی مواجه بودم حتی یک شهر قابل سکونت نساختهایم.»
او ادامه میدهد: «بسیاری از شهرهای تاریخی کشور (مانند شیراز و اصفهان و ری) که سابقه پایتختی ایران را داشتهاند هم به فلاکت انداختهایم.»
این استاد دانشگاه میگوید: «هنوز فکر کردن به صحنه دردناک وقوع سیل شیراز تمام بدنم را مور مور میکند. هر وقت به فاجعه خشک شدن زاینده رود میاندیشم، فکر میکنم هیچ دشمنی نمیتوانست با حمله خود آسیبی به اندازه خشکاندن زیباترین رود و نصف جهانش را برساند.»
او با اشاره به اراک به عنوان یکی از نامزدهای انتقال پایتخت اظهار میکند: «اراک، شهر من است و خواندم که گویا یکی از گزینههای انتقال پایتخت است. به خاطر میآورم چنین ایدهای در زمان شاه هم مطرح بود. برای فهم اینکه چه بلایی به سر شهر هزار آبادی آوردید، به راحتی از آمار توقف جمعیت اراک میتوانید بفهمید.»
به گفته آخانی برای رهایی از گرداب تهران که همه میدانیم با کوچکترین تکانی ممکن است از صدها تا میلیونها نفر قربانی شوند، راهحلهایی وجود دارد، مثلا به جای تغییر پایتخت ساختار سیاسی کشور را تقسیم کنیم. مدلهای شناخته شده آن هم در آلمان، هم در آمریکا و هم در همسایگی ما در کشور امارات دیده میشود. ایران کشور پهناوری با تنوع قومی بالایی است. اداره فدرالی کمک میکند که وابستگی به پایتخت به حداقل برسد. اتفاقا این اقدام برای مقابله با تفکر تجزیهطلبی و تخریب محیط زیست لازم و کاراست. سپردن امور به مردم بومی آنجا بار سنگین اداره کشور را سبک میکند. دولت مرکزی میتواند بر امور کلان، سیاست خارجی و دفاعی متمرکز شود.