اقتصاد۲۴- طیفهای مختلف در داخل اردوگاه اصولگرایی این روزها به اندازهای با سرعت رشد و تکثیر میشوند که تنها نام کلی جریان راست و «اصلاح طلب نبودن» از وجوه مشترک محدودشان محسوب میشود.
در یک دهه گذشته مرزبندیهای جدی در گفتمان، علمکرد و رویکردهای طیفهای مختلف اصولگرایان ایجاد شده و در ایام انتخابات و در مواجهه با موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی این تفاوتها به روشنی عیان شده است، با این وجود این طیفها در یک مورد نقطه اشتراک ثابتی دارند؛ «مخالفت و ضدیت با محمدجواد ظریف.»
در روزهای اخیر لشکر هماهنگ و ناهماهنگ چهار طیف اصولگرایان دوباره علیه ظریف فعال شدند، بعد از آن که ظریف در اجلاس داووس از موضوع قانون حجاب و شرایط ایران در صورت پیروزی سعید جلیلی و آینده روابط ایران و غرب در دوران ریاست جمهوری ترامپ گفت، چهرهها و جریانهای مختلفی برای او خط و نشان کشیدند و منتقدان و مخالفان قبلی اش بر طبل رفتن او از دولت کوبیدند.
نکته عجیب و اتفاق مهم در جلسه علنی دیروز موضع گیری محمدباقر قالیباف در قبال اظهارات ظریف در داووس بود. او با انتقاد تلویحی از اظهارات ظریف درباره سعید جلیلی در جریان مصاحبه با فرید زکریا گفت که افرادی که به نحوی کارگزار نظام محسوب میشوند باید در اظهار نظرهای خود دقت کنند تا پیامی که به دشمن منتقل میشود منافع ملی را به خطر نیندازد!
نکته عجیبتر این که طیف قالیباف و جلیلی در بالاترین سطح تنش قرار داشتند و صفحات مجازی رسمی هر دو طرف روز و ساعتی نیست که با متلک و اتهام علیه دیگری سپری نکند، اما قالیباف به یکباره دغدغه اظهارات ظریف علیه جلیلی را پیدا کرده و پشت تریبون تذکری در این سطح میدهد. این که انگیزه این تذکر به راستی ناراحتی از نام بردن جلیلی توسط ظریف است و یا دلخوری از برکناری مهرههای قالیباف در دولت از جمله رییس صندوق بازنشستگی، امری است در جای خود نیازمند بررسی است!
خارج از مجلس هم بازار ضدیت با ظریف داغ است. روز شنبه تجمع کفن پوشان در مقابل پاستور علیه ظریف برگزار شد. بر اساس گزارشی که رسانهها و پایگاههای خبری در اینباره دادهاند کامران غضنفری نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری در این تجمع گفته است که ظریف در سال ۵۵ با حمایت ساواک به آمریکا رفته است. در این حین بین شعارهای مرگ بر نفوذی حضار، نام پزشکیان نیز برده شد
بیشتر بخوانید:فیلم/ حمله نماینده پایداری: آقای ظریف! تو غلط کردی
دیروز - یکشنبه هفتم بهمن - نیز جلسه علنی با نام و یاد محمدجواد ظریف همراه شد؛ از تذکر نمایندگان تا پاسخ محمدباقر قالیباف. با محتوا و فحوایی بر این روال که ظریف باید از دولت برود. صداهای مخالف دیگری هم از اردوگاه اصولگرایی شنیده میشود؛ صداهایی در اعتراض به اظهارات ظریف در داووس یا در اثر نقش او در رای آوری مسعود پزشکیان در انتخابات تیر ۱۴۰۳، برجام، اصرارش برای تصویب FATF و البته داستانهایی ریشه در دهه ۷۰ دارد!
داستان ضدیت با ظریف البته قصه دیروز و امروز نیست. برخلاف این که بسیاری ریشه شکل گیری جریانات ضدظریف را در دولت حسن روحانی و ماجرای برجام مشخص میکنند، اما دولت اصلاحات و حتی قبل از آن در دولت هاشمی رفسنجانی، وقتی ظریف به عنوان کارمند وزارت امور خارجه و دیپلمات فعالیت میکرده نیز مورد غضب و نقد جدی جریان راست بوده است.
در آبان سال ۱۳۹۶ صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان در نشست تحلیل ایران و امریکا که به همت انجمن اسلامی دانشگاه علوم پزشکی کاشان جملهای را میگوید که نشانگر تنشهای ظریف در وزارت امور خارجه در دوران اصلاحات یعنی در سالهای نیمه دوم دهه ۷۰ است: «در هیچ دورهای به اندازه دوره اصلاحات برای سیاست خارجی تلاش نشد، اما همه ما را متهم کردند و کار تا جایی رفت که بهترین فرزندان این مملکت همچون دکتر ظریف را میخواستند تا پای محاکمه ببرند.»
ماجرا از این قرار است که در دولت اصلاحات گروهی در وزارت خارجه از جمله محمدجواد ظریف متهم شدند که بدون مجوز مقامات کشور اقداماتی انجام دادهاند برای مثال روزنامه «کیهان» تیتر بزرگ زد که «اینجا چاران است با ما به سی. تی. بی. تی بیایید» زیر آن در همان صفحه اول نوشت: گروهی که به باند نیویورک در وزارت خارجه معروفاند در جاده کرج- چالوس یک ایستگاه جاسوسی درست کردهاند که اطلاعاتش مستقیم به وین میرود، فردای آن روز بعد از تماسی که با کیهان گرفته شد، آنها مجبور شدند بنویسند که این کار با هماهنگی مقامات کشور انجام شده است.
ظریف از دهه ۷۰ از ذره بین کیهان با اتهام باند نیویورکی مواجه است. بعد از دولت اصلاحات و با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد ظریف از وزارت خارجه کنار رفته است. در گفت و گویی که در سال ۱۳۹۴ با روزنامه وقایع التفاقیه داشته میگوید درخواست استعفا داده بود، اما در نهایت برکنار شده است و بازنشستگی زودتر از موعد نیز سوغات دولت احمدی نژاد برای او بود.
وقتی در مرداد سال ۱۳۹۲ محمدجواد ظریف برای دفاع از خود در جلسه علنی مجلس نهم حاضر شد در نطق خود از رویهای که دولت نهم با او رفتار کرده بود گلایه کرد و گفت: «گرچه دولت نهم علیرغم نظر بزرگان نظام بنده را در ۴۷ سالگی خانهنشین کرد و علیرغم اینکه تدریس کتاب درسی نوشته شده توسط خودم را به دانشجویانم سپرد و علیرغم اینکه از چندین دانشگاه معتبر پیشنهاد تدریس دارم ولی با کمال افتخار بیان میکنم که در شش سال گذشته فقط در ایران ماندهام و حتی یک لحظه هم فکر خروج از ایران را نداشتم»
در همان روزهای مرداد ۱۳۹۲ نصرالله پژمانفر، عضو جبهه پایداری در مجلس نهم بود که در کمیسیون در جریان بررسی برنامههای محمدجواد ظریف گفته بود که «باید شفاف بکنند که چرا این خانم شیرین عبادی و امیرهوشنگ احمدی که دلال رابطه با آمریکا ست که ارتباط اینها را آقای ظریف برقرار کردند؟ قطعا ایشان توبه خواهند کرد. ارتباطی که برای آقای امیراحمدی و احمدینژاد ایجاد کردند جای سوال دارد. کما اینکه وقتی آقای خاتمی به نیویورک میروند ارتباط با نهاد سوروس ایجاد میکنند. در سیاست خارجی ما نمیتوانیم برگردیم»
مسئولیت ظریف از مرداد سال ۱۳۸۱ تا ۵ تیر سال ۱۳۸۶، به عنوان نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد از برهههایی بود که دستاویز مخالفت جریان فکری پایداری با او در مجلس نهم و در ابتدای دولت یازدهم بود.
دولت حسن روحانی و حضور ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و باز شدن باب برجام البته مهمترین برگ در تجمیع منتقدان او بود، گروههای مخالف مذاکره ظریف را شمایل مذاکره و توافق میدیدند. حتی بر هم خوردن برجام نیز بارگناه ظریف را از دید این گروهها کم نکرد.
فایل صوتی گفت و گوی ظریف با سعید لیلاز که درز پیدا کرد مشخص شد او منتقدان و مخالفانی در خارج از جریان اصولگرایی هم دارد. درست مثل این روزها که اخبار غیررسمی و شنیدهها میگوید که او از جانب غیراصولگرایان در ماجرای کنار رفتنش از دولت به دلیل قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل احساس، مورد بی مهری قرار گرفته است.
به تمامی انگیزههای مخالفت با ظریف از تحصیل او در آمریکا، ارتباط و نحوه نگاه جامعه بین الملل به او، ماجرای برجام و تاکیدات موکد او بر لزوم تصویب FATF باید موضوع نقش او در پیروزی مسعود پزشکیان را نیز اضافه کرد. نقشی که رقبای پزشکیان نه از آن غافل هستند و نه آن را فراموش میکنند.
حالا چهار طیف سیاسی اصولگرای مخالف ظریف که به دنبال حذف او از دولت هستند و از برجام تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ و این روزها به خاطر اظهاراتش در داووس نسبت به او انتقاد و ضدیت دارند، یکصدا علیه او شعار میدهند؛ از خیابان تا پارلمان، از ستاد امر به معروف تا رسانههایام دار و بی نام و نشان. این ۴ طیف چه کسانی هستند و حرف حسابشان چیست؟
بدون شک در خط مقدم جبهه مخالفت و ضریت با ظریف نیروهای سعید جلیلی قرار دارند. علاوه بر رویکردهای کلی اصولگرایان در قبال برجام و نقش ظریف در این توافق، برای آنها ظریف مردی است که مانع از پیروزی سعید جلیلی شد. این که ظریف در داووس با لبخند میگوید اگر جلیلی رییس جمهور شده بود امروز ایران در جنگ بود هم نمک زدن بر زخم جلیلیون است و البته آنها این اظهارات را بی جواب نمیگذارند.
نیروهای سعید جلیلی البته در بخشهای مختلفی علیه ظریف فعال هستند؛ از روح الله مومن نسب در ستاد امر به معروف که خواهان بازداشت ظریف میشود، تا مهری طالبی دارستانی نیروی برکنار شده جلیلی از ستاد امر به معرونف به دلیل فحاشی به رییس دولت که با همان ادبیات همیشگی اش برای ظریف خط و نشان میکشد. در مجلس نیز نمایندگانی همچون امیرحسین ثباتی، دست راست ظریف هستند که برای کنار رفتن ظریف از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. در این بین، اما یک چهره کلیدی را نباید از نظر درو داشت. مردی با سابقه عضویت در جبهه پایداری که این روزها به عنوان چهره طراز اول حلقه سعید جلیلی فعالیت میکند؛ «حمید رسایی»
حمید رسایی بدون شک نقش اول سناریوی جریان پایداری-جلیلی برای حذف محمدجواد ظریف از دولت مسعود پزشکیان است، چهرهای مخالف با هرگونه مذاکره با غرب، حامی فیلترینگ، موافق اصول سخت گیرانه در اجرای شریعت و البته دشمن شماره یک محمدجواد ظریف.
روایت رسایی و ظریف از مرداد ۱۳۹۲ که محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه دولت یازدهم بعد از سالها دوری از حضور در نهادهای حاکمیتی به عنوان وزیر امور خارجه حسن روحانی عازم پاستور شد تا زمان حاضر در دی ماه سال ۱۴۰۳، مصداق همان عکسی است که در مرداد ماه بیش از یک دهه پیش گرفته شد. تصویری روز بیست و پنجم مردادماه سال ۱۳۹۲ از صحن مجلس نهم ثبت شده است؛ محمدجواد ظریف و حمید رسایی رو به روی یکدیگر، سرشاخ با هم، پوزیشنی که در تمام ۱۱ سال و اندی بعد ادامه داشت، تصویری که دیگر به صورت فیزیکی تکرار نشد، اما حمید رسایی هرگز از نقش آنتی ظریف کناره نگرفت و رسالتی برای خود تعریف کرد در جهت مخالفت و تخریب محمدجواد ظریف؛ رسالتی که از مرداد۱۳۹۲ آغاز شده و تا امروز در نطق و تذکر علیه ظریف ادامه دارد.
«جبهه پایداری در مورد آقای ظریف موضعی نگرفته، اصلاً جبهه پایداری ظریف را عددی حساب نکرده که علیه ایشان موضعگیری کند». این اظهارات غلامحسین رضوانی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری درباره ظریف است. به نظر میرسد در داخل جبهه پایداری رویکردهای متفاوتی در بیان مخالفت با ظریف وجود دارد. مثلا اعضایی همچون مرتضی آقاتهرانی و یا شخص دبیرکل این تشکل وجود دارد که تردیدی در انتقاد و مخالفت آنها با ظریف نیست، اما سابقه ندارد که به صورت علنی علیه او چیزی گفته باشند؛ بنابراین در راس جبهه پایداری و در بخش مدیریتی و اتاق فکر این جریان عموما سیاست گذاری برخورد با ظریف تعریف و بعد از طریق نیروهای پیاده نظام در کف خیابانها از قم تا تهران، این مخالفتها بیان میشود. البته در تجمعات خیابانی نباید نقش نیروهای جلیلی را نیز فراموش کرد.
بخش دیگری از نیروهای پایداری در مجلس هستند که مشخصا در زمان لزوم علیه ظریف اقدام میکنند؛ به طور مثال نباید سهم رای این گروه در مخالفت با بررسی فوریت دار لایحه اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس را دست کم گرفت.
جبهه پایداری البته منتقد قدیمی ظریف است، اما در قیاس با جریان جلیلی در یک نقطه تفاوت جدی دارد؛ پایداریها عموما تاکید دارند که مطیع قانون هستند و در این مطیع بودن کمتر در مقابل موضوعیت مثل تصمیم حاکمیت برای توقف ابلاغ قانون حجاب، رفع فیلترینگ و مواردی از این قد علم میکنند. آنها منتقدان بد ادایی هستند که در زمانی که تصمیم حاکمیت در قالب قانون رسمی یا قوانین نانوشته تعیین میشود به غر زدن اکتفا میکنند.
بیشتر بخوانید:ماموریت ظریف در داووس
این موضوع، اما در مورد جریان جلیلی صدق نمیکند. رویکردها و ادبیات صداوسیما به عنوان رسانه تصویری برادران جلیلی به خوبی نشان میدهد که این جریان چه در ضدیت با ظریف چه در مسائل منطقهای و سیاستهای دیگر اعم از داخلی و خارجی بر اجتهاد شخصی خود تکیه کرده و حاکمیت و تصمیم آن را در خود و تصمیم خود خلاصه میکند. این تفکیک تازه شکل گرفته در بین جریان سعید جلیلی و جبهه پایداری در مورد ظریف نیز صدق میکند.
جریان محمد باقر قالیباف به اندازه دو طیف قبلی از اساس با مذاکره و شکل گیری ارتباط بین ایران و حتی غرب- تحت شرایطی که خود آنها تعریف میکنند- مشکلی ندارد. بدون شک این جریان هم دل خوشی از ظریف ندارد، اما مساله و دغدغهای هم در این حوزه برای حذف ظریف از دولت به هرقیمتی تعریف نکرده است. مرور مواضع محمد باقر قالیباف در سه ماه اخیر در ماجرای ظریف نشان میدهد برای این طیف ظریف بیش از این مساله و موجودیتی به صرف «ظریف بودن» داشته بازاری برای تعامل و تقابل با دولت چهاردهم است. اگر وفاق مدنظر این طیف با دولت محقق شود سکوت در قبال ظریف ممکن است در غیر این صورت ادبیات رییس مجلس در قبال ظریف در پشت تریبون و غیر از تریبون تغییر میکند و ظریف باید ظرافتمندانه از دولت برود
چهره اصلی این طیف البته شخص محمدباقر قالیباف است. او میتواند با تحکم رسایی و ثابتی را سر جایشان بنشاند یا میکروفنها را برای حمله به ظریف باز بگذارد.
طیف سنتی اصولگرایان نیز دل خوشی از ظریف ندارد. به جز جامعه روحانیت مبارز ذیل مدیریت مصطفی پورمحمدی که کمتر وارد منازعات کلامی و سیاسی با ظریف میشود، چهرههای راست سنتی و گروههایی همچون موتلفه سعی میکنند تا هر ازچندگاهی به اظهارات تندی از قبال ظریف از دایره دیگر اصولگرایان عقب نمانند.
کمتر از یک هفته پیش محمدکاظم انبارلویی عضو حزب موتلفه اسلامی، در یادداشتی در جماران نوشت: «قبل از اینکه آمریکاییها به تعهدات خود عمل کنند، ما گروگانها را آزاد کردیم و آنها هرگز به تعهدات خود عمل نکردند. پس از آن هم چند توافق با آمریکاییها داشتیم و هر بار آنها در انجام تعهداتشان دبه کردند. آخرین بار هم در توافق برجام ما به تعهدات خود عمل کردیم و هفت بار آژانس گزارش داد ایران به تعهدات خود عمل کرده، اما آمریکا و سه کشور شرور اروپایی به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند؛ حتی تحریمها را چند برابر کردند. این تجربه به ما میگوید اگر مذاکره کننده پیامبر اکرم (ص) باشد با صلح حدیبیه حتی امتیازاتی که به کفار میدهد بعدا معلوم میشویک امتیاز برای مؤمنان میشود. اما اگر مذاکره کننده ابوموسی اشعری باشد در جنگ صفین، دیدگاه امام علی (ع) نادیده گرفته میشود و رسوایی تحویل حکومت با یک ترفند و فریب به معاویه صورت میگیرد».
اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه نیز در هفته گذشته در گفت و گویی با جماران میگوید که با مذاکره مشکلی ندارد، اما این که چه کسی مذاکره کننده است، مساله مهمی است: «ما هیچ وقت نگفتیم که مذاکره نشود، مذاکره بشود. منتها «چگونه مذاکره شدن» مهم است، و الّا امام حسین (ع) هم به حضرت ابوالفضل (ع) اجازه دادند در آن شب حساس با شمر مذاکره کند. مذاکره که مشکلی نیست. مشکل این است که چه کسی مذاکره میکند؟ امیرعبداللهیان مذاکره میکند یا جناب آقای ظریف؟! جناب آقای ظریف با ذهنِ رو به غرب مذاکره میکند، اما آقای عبداللهیان با ذهنِ رو به استقلال ملی. این مهم است».
جریان راست سنتی سعی میکند تا ظریف را در شمایل شخصیتهای تاریخی ضد ائمه قرار دهد و از این منظر او را حضیض کند. جلیلیون میگویند او خائن است و غربگرا. نیروهای پایداری با کینه به ظریف نگاه میکنند و تاکید دارند که او صلاحیت مذاکره ندارد. قالیبافها نیز میگویند حضورش در دولت غیرقانونی است و باید برود. این که سرنوشت ظریف با این مخالفتها چه میشود به مولفههای زیادی بستگی دارد؛ از رفتارها و رویکردهای خودش تا میزان و نحوه حمایت دولت پزشکیان. «تا یار چه را خواهد و میلش به که باشد».