
اقتصاد۲۴- سال ۱۳۹۸ و در ۱۵ بهمن قانون «قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالابهای کشور» به تصویب رسید. قانونی که براساس آن سازمان حفاظت محیطزیست موظف شد نیاز آبی اکولوژیکی تالابها را تعیین کند و وزارت نیرو براساس این نیازها، آب مورد نیاز را تأمین کند. پنج سال پس از تصویب این قانون نهتنها شرایط تالابها بهتر نشده بلکه شاهد خشکیدگی بیشتر این عرصهها هستیم. در گفتوگو با «علی محمد طهماسبی بیرگانی»، مشاور رئیس سازمان حفاظت محیطزیست و دبیر ستاد ملی سیاستگذاری و هماهنگی مدیریت پدیده گردوغبار، از او درباره تأثیر خشکیدگی تالابها بر افزایش وسعت کانونهای گردوغبار در کشور پرسیدیم، او در این گفتوگو امنیت اکولوژیک را زیربنای امنیت غذایی و... دانست و تبعات اقتصادی و اجتماعی خشک شدن تالابها را شرح داد.
چطور خشک شدن تالابها باعث افزایش کانونهای گردوغبار در ایران میشود؟
تالاب همچنان که از نامش پیداست محدودهای است که باید آب داشته باشد بهعبارت دیگر، تالاب بهمعنای آبگیر است. تالابها آخرین مقصد منابع آب در حوضه آبخیز هستند و عناصر ریزدانه در آنها انباشت میشوند. زمانی که در تالاب آب نباشد و دچار خشکیدگی شود، بهواسطه عناصر ریزدانه پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به کانونهای گردوغبار را دارند؛ زیرا در این محدودهها حتی جریانهای باد با سرعت کمتر هم باعث جابهجا شدن عناصر ریزدانهها میشوند.
چند درصد از تالابهای ایران به این کانونها بدل شدهاند؟
سال ۹۸ و ۹۹ براساس مطالعات انجامشده توسط ستاد ملی سیاستگذاری و هماهنگی مدیریت پدیده گردوغبار مشخص شد که از ۳.۵ میلیون هکتار مساحت تالابهای کشور، حدود یک میلیون و ۴۶۰ هزار هکتار بهدلیل خشکیدگی به منابع گردوغبار بدل شدهاند. بهاینترتیب، ۴۲ درصد سطح تالابهای ما در آن سالها با غبارخیزی مواجه بوده است. بررسیهای اخیر ما برای بهروزرسانی منشأهای گردوغبار داخلی کشور نشان میدهد سطح تالابهای خشکیده و مناطق غبارخیز تالابی بهشدت افزایش یافته است.
چرا دچار چنین وضعیتی شدیم و برای حل آن چه باید کرد؟
ما در مدیریت منابع آب درست عمل نکردهایم. براساس قانون، بعد از تأمین آب شرب اولویت دوم در تخصیص منابع آبی، محیطزیست و طبیعت است. در این موضوع هم مهمترین محدودهها تالابها و پس از آن دشتهای سیلابی هستند. اگر به این مناطق آب نرسد و حقابه تأمین نشود، با شدت زیاد و بهسرعت به کانونهای گردوغبار بدل میشوند؛ زیرا همچنان که در پاسخ پرسشهای پیشین اشاره کردم، تالابها و دشتهای سیلابی محل تجمع رسوبات ریزدانه حوضه آبخیز هستند. دبی تولید و گسیل رسوبات ریزدانه بادرفت در واحد سطح در این مناطق بالا است و غبارناکی ناشی از یک هکتار بستر تالابی با سایر مناطق بسیار متفاوت است. وضعیت غبارخیزی تالابها بهشدت تابع رطوبت است و پوشش گیاهی آن هم نمپسند و رطوبتپسند است که خصوصیات متفاوتی از پوشش گیاهی خشکیزی یا خشکیپسند دارد. گیاهان رطوبتپسند با کاهش رطوبت بهسرعت مضمحل میشوند و از بین میروند. بنابراین، در این مناطق حجم غبارخیزی و انتقال آن به اطراف افزایش مییابد که آسیبهای اجتماعی، محیطزیستی و سلامت و بهداشت را در مناطق اطراف بهدنبال دارد.
بیشتر بخوانید:موج جدید گردوخاک در راه قم
دراینباره که برای رفع این مسئله چه باید کرد، پاسخ روشن است؛ باید ببینیم چه کردیم که به این وضعیت رسیدهایم و ضمن عدم تکرار اقدامات گذشته، برای اصلاح آنها عمل کنیم. مراجع ذیربط و سازمانهای و وزارتخانههای مرتبط نظیر وزارت نیرو باید سهم آبی را که برای تالابها تعیین شده است، تأمین کنند. متأسفانه در پاییز سال جاری وضعیت خوبی در میزان و پراکنش بارش نداشتیم. عدم تأمین حقابه در کنار وضعیت بارش سال آبی جاری شرایط دشواری را برای تالابها بهوجود آورده است. ازاینرو، به همکاران بخشهای دیگر هشدار میدهم که بهار و بهویژه تابستان سختی را از منظر تولید و گسیل گردوغبار از همه نواحی و بهویژه نواحی تالابی در پیش خواهیم داشت. برای جلوگیری از این وضعیت باید همانطورکه سهم کشاورزی را برای توسعه کشت و رسیدن به امنیت غذایی تأمین میکنیم، بهعنوان اولویت اول بهدنبال تأمین آب شرب هستیم یا سهم صنعت را در نظر میگیریم، سهم محیطزیست را هم لحاظ کنیم. وزارت نیرو نباید محیطزیست را آخرین اولویت بداند؛ زیرا براساس قانون، پس از شرب بهعنوان اولویت نخست، سهم منابع محیطزیست اعم از دشتهای سیلابی و تالابها در اولویت دوم قرار دارند.
آیا در موضوع تخصیص حقابه ملاحظاتی بهلحاظ میزان بارش یا محل تحویل آب وجود دارد؟
براساس قانون به نسبت میزان بارش و استحصال آبی باید حقابه تخصیص پیدا کند. به این معنا که اگر بارش در مقایسه با طولانیمدت نرمال بود، سهم نرمال به تالابها اختصاص یابد. اما اگر کاهش یا زیادی بارش را داشتیم، به همان میزان سهم محیطزیست داده شود. بااینحال، متأسفانه در این موضوع از سمت همکاران در بخشهای ذیربط معمولاً با چالش مواجه هستیم؛ اینکه چه زمانی آب را تأمین کنند و تحویل دهند و دوم اینکه کجا آن را به محیطزیست تحویل دهند. زمانی در خروجی حوضه مقدار آبی را تحویل میدهند، ولی در مسیر رسیدن به بدنه تالاب حجم دریافتی باتوجهبه برداشتهای غیرمجاز در مسیر مقدار آب تحویلی متفاوت میشود.
در حال حاضر کدام تالابها شرایط بحرانیتری را دارند؟
در جازموریان، هامون و بختگان اوضاع خوبی نداریم. البته این به آن معنا نیست که شرایط در سایر تالابها روبهراه است، متأسفانه در اغلب قریببهاتفاق تالابها مشکل داریم. براساس نقشههای اولیه گسیل گردوغباری که در حال تهیه آن با همکاران هستیم و بررسیهایی که انجام دادهایم، مشاهده کردیم تمام محدوده تالاب جازموریان با مشکل جدی مواجه است، تکلیف هامون هم روشن است و البته بسیاری از تالابهای دیگر که با چالش مواجهند.
بیشتر بخوانید:توده جدید گرد و غبار وارد کشور میشود
شما از هامون نام بردید، تالابی که این روزها شرایط دشواری دارد، برای احیای این تالاب چه باید کرد؟
در موضوع هامون نقش حقابه اهمیت دارد. ما براساس معاهده با افغانستان ۸۲۰ میلیون مترمکعب حقابه داریم، ولی در سالهای گذشته چه در حکومت قبلی و چه حاکمان کنونی این کشور این حقابه تأمین نشده است. آنها در کلام عنوان میکنند که سهم ایران را به رسمیت میشناسند، اما از تخصیص آب سر باز میزنند و از طریق بند کمالخان از ورود حقابه به کشورمان جلوگیری میکنند. همکاران ما در بخش تالاب از طریق نهادهای بینالمللی و وزارت خارجه پیگیر این موضوع هستند تا رهاسازی آب صورت گیرد. استدلال حاکمان فعلی افغانستان این است که بهواسطه کمبود بارش و برف با مشکل آب مواجه هستند یا اینکه فاصله سد کجکی و سد کهک زیاد است. متأسفانه ما باتوجهبه سرعت باد و بستر خشکیده هامون مشکلات زیادی در استان سیستانوبلوچستان داریم. این چالشها سبب شده است مشکلدارترین تالاب ما هامون که وابسته به منابع آب برونمرزی است، باشد.
عدد دقیقی دارید که چند درصد تالابها درگیر چالش خشکیدگی و تبدیل شدن به کانون گردوغبار هستند؟
ما در حال محاسبه عدد دقیق مناطق غبارخیز تالابی باتوجهبه شدت غبارخیزی هر تالاب و مساحت کانون گردوغبار هستیم. این مطالعات نهایی نشده، اما بهشکل قطعی میتوان گفت عدد ۴۲ درصد سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ به حداقل بالای ۶۰ یا ۶۵ درصد رسیده و در کمترین حالت ممکن، بالای ۶۰ درصد تالابها غبارخیز خواهند بود.
مسئولان بارها به مسئله تغییراقلیم بهعنوان عامل اصلی خشکیدگی تالابها اشاره کردهاند، چقدر این مقوله جدی است؟
بههرحال تغییراقلیم و نقش آن در تمام ارکان زندگی و جامعه و نهفقط تالاب غیرقابلانکار است. در همین راستا، یکی از بحثهایی که سالهای روی آن تأکید شده همزیستی و سازگاری جوامع با آثار و پیامدهای تغییراقلیم است تا بتوانیم تابآوریمان را افزایش دهیم. بار دیگر تأکید میکنم که حرف ما بهعنوان کارشناسان سازمان حفاظت محیطزیست این نیست که اگر بارش ۷۰ درصد نرمال بوده، وزارت نیرو بهعنوان متولی آب، پس از تأمین صد درصدی شرب، به محیطزیست هم صد درصد حقابه محیطزیست را بدهد. تأکید ما این است که براساس قانون و بارش سال آبی در مقایسه با درازمدت سهم محیطزیست و حقابه تالابها را به نسبت تخصیص دهند؛ زیرا اگر حداقل آب محیطزیستی داده شود، تالاب میتواند رطوبت نسبی داشته باشد. ما نمیگوییم به جازموریان به میزانی حقابه تخصیص دهید که یک متر عمق داشته باشد بلکه رطوبت حداقلی برای مدیریت گردوغبار لازم است تا شرایط را کنترل کنیم و منابع زیستی، اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی ما آسیب نبینند. اگر این کار را نکنیم، خسارتهایی که به جوامع حاشیهای میخورد، بسیار بیشتر از آن چیزی است که تصور میکنیم. ما در سازمان محیطزیست مخالف تولید نیستیم، اما برای امنیت غذایی ابتدا به امنیت اکولوژیکی نیاز داریم. اگر کشاورز ما مزرعهاش با گردوغبار و طوفان ماسه مدفون شود، تخصیص آب برای کشاورزی فایدهای نخواهد داشت و به امنیت غذایی منجر نمیشود. کارشناسان سازمان حفاظت محیطزیست تأکید دارند همه اجزا و ارکان را باید با هم دید، زیرا درصورت بخشینگری، خسارتی که به ما وارد میشود چندین برابر خواهد بود.