
اقتصاد۲۴- میرا قربانی فر - در شرایطی که حالا چهار دور از مذاکرات ایران و آمریکا برگزار شده و بسیاری هنوز امید به برگزاری دور پنجم دارند، اما بازار جهانی نفت در سال ۲۰۲۵ با وضعیت شکنندهای از رشد تقاضا، عرضه فراوان و تنشهای ژئوپلیتیکی مواجه است.
این وضعیت نیز در حالی است که بانک جهانی پیشبینی میکند قیمت نفت برنت به ۷۳ دلار در هر بشکه برسد.
به گزارش اقتصاد ۲۴، ایران، اما بهرغم تحریمها، با تولید ۳/۳ میلیون بشکه در روز و ادامه صادرات آن هم عمدتاً به چین، جایگاه خود را حفظ کرده است. مذاکرات اخیر ایران و آمریکا میتواند با رفع احتمالی تحریمها، عرضه جهانی نفت را افزایش داده و جایگاه کشور را در این بازار تقویت کند.
اکنون، اما در شرایطی که مذاکرات هستهای ایران و آمریکا بار دیگر در صدر اخبار رسانههای جهانی قرار گرفته، بازار جهانی نفت در آستانه یک تغییر ژئوپولیتیکی بزرگ است. رفع تحریمهای نفتی ایران، در صورت تحقق، تنها یک رویداد اقتصادی نخواهد بود، بلکه نظم بازار نفت را بهویژه در آسیا، دگرگون خواهد کرد و بازیگران کلیدی، چون چین، روسیه و عربستان را با چالشهای جدیدی مواجه میسازد.
در این میان باید توجه داشت که ایران، بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی بازار نفت، در سال ۲۰۲۵ با فرصتها و چالشهای منحصربهفردی مواجه است.
تولید نفت ایران در سال ۲۰۲۴ به ۳/۳ میلیون بشکه در روز و صادرات آن، عمدتاً به چین، به ۱.۶ میلیون بشکه در روز رسید.
در همین حال چین، که ۸۵ درصد از صادرات ایران را با تخفیف ۵ تا ۱۰ دلار نسبت به برنت جذب میکند، از طریق روشهای غیرمستقیم مانند انتقال کشتی به کشتی، شریک اصلی تجاری کشور باقی مانده است.
از سوی دیگر باید توجه داشت که تحریمهای آمریکا همچنان مانع دسترسی ایران به بازارهای جهانی، سیستم بانکی بینالمللی و فناوریهای پیشرفته است و تولید را در معرض خطر کاهش قرار داده و در صورت تداوم وضعیت کنونی، تولید ایران ممکن است به ۳.۵ میلیون بشکه در روز برسد، اما تشدید تحریمها یا کاهش تقاضای چین میتواند صادرات را به ۱.۲ میلیون بشکه محدود کند.
اما باید توجه داشت که در مقابل، رفع تحریمها، مثلاً از طریق احیای توافق هستهای یعنی برجام و یا توافق تازه با آمریکا نیز شاید میتواند تولید را ظرف ۱۲ تا ۱۸ ماه مشروط بر سرمایهگذاری ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلاری، به ۴.۲ میلیون بشکه در روز افزایش دهد.
مصرف داخلی کشور در حال حاضر، حدود ۱.۹ میلیون بشکه در روز است و این مصرف نیز به دلیل یارانههای سنگین سوخت با هزینه سالانه ۸۰ میلیارد دلار، فشار سنگینی بر بودجه دولت وارد میکند.
ظرفیت پالایشی ۲/۲ میلیون بشکهای، با وجود پیشرفتهایی مانند پالایشگاه ستاره خلیجفارس، به دلیل زیرساختهای قدیمی محدود است.
در همین حال تنشهای منطقهای، بهویژه با اسرائیل، ممکن است تهدیدی برای زیرساختهای نفتی ایران باشد. با این حال، ایران با روابط عمیق با چین، از جمله قرارداد همکاری ۲۵ ساله و استفاده از فناوریهای بومی، تولید را تا حدی حفظ کرده است.
وابستگی ۳۵ درصدی بودجه کشور به نفت، ما را در برابر کاهش تقاضای جهانی آسیبپذیر میکند و تنوعبخشی به بخش گاز و پتروشیمی، به دلیل تحریمهای آمریکا، دشوار است.
اما بازگشت کامل ایران به بازار نفت میتواند قیمتهای جهانی را ۵ تا ۷ دلار کاهش دهد، اما صادرات کنونی تأثیر محدودی بر بازار دارد. این شرایط در حالی است که این تاثیر شاید سادهترین تاثیر ایران بر بازارهای جهانی بود.
بیشتر بخوانید: آیا آمریکا در حال بازنگری در سیاستگذاری خود در قبال ایران است؟/ ۵ دلیلی که دولت ترامپ ممکن است درباره نفت ایران تجدیدنظر کند
چنان چه به گزارش اقتصاد ۲۴، در صورت رفع تحریمها، ایران میتواند در کوتاهمدت روزانه حدود ۱ تا ۱.۵ میلیون بشکه نفت به بازار جهانی تزریق کند و این ظرفیت، با توجه به شرایط فعلی عرضه و تقاضا، میتواند منجر به افزایش رقابت میان تولیدکنندگان و فشار بر قیمتها شود. بازار به شدت به بازگشت ایران حساس است، چرا که این بازگشت میتواند روندهای تجاری و سیاسی را به شکل جدی تغییر دهد.
کما این که دستکم سه کشور چین و عربستان و روسیه به طور مستقیم از رفع تحریمهای ایران تاثیر میگیرند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
درباره چین، اما پالایشگاههای مستقل چین، موسوم به «تیپاتها»، از جمله بزرگترین خریداران نفت ایران در سالهای اخیر بودهاند. این پالایشگاهها عمدتاً در استان شاندونگ مستقرند و طی دوران تحریم، از طریق کانالهای غیررسمی به نفت تخفیفدار ایران دسترسی پیدا کردند.
پالایشگاههای «تیپات» (Teapot Refineries) در چین، به گروهی از پالایشگاههای مستقل و کوچک گفته میشود که عمدتاً در استان شاندونگ مستقرند. این پالایشگاهها برخلاف پالایشگاههای دولتی بزرگ چین (مثل سینوپک یا CNPC)، تحت مالکیت یا مدیریت بخش خصوصی یا محلی هستند و نقش بسیار مهمی در بازار نفت منطقهای ایفا میکنند.
به گزارش اقتصاد ۲۴، از ویژگیهای اصلی پالایشگاههای تیپات یکی مستقل بودن از دولت مرکزی است و این پالایشگاهها معمولاً مالکیت دولتی ندارند و توسط شرکتهای خصوصی یا محلی اداره میشوند.
هم چنین این پالایشگاهها ظرفیت پایینتر نسبت به پالایشگاههای دولتی دارند و بسیاری از آنها ظرفیت پالایشی بین ۲۰ تا ۲۰۰ هزار بشکه در روز دارند که نسبت به پالایشگاههای بزرگتر کمتر است.
این پالایشگاهها انعطافپذیری در تأمین نفت خام دارند و تیپاتها از نظر تجاری بسیار چابکترند و بهدنبال خرید نفت خام با تخفیف و شرایط سهلگیرانهتر هستند. به همین دلیل، در دوران تحریمها مشتریان اصلی نفت ایران، ونزوئلا و روسیه شدند.
از سوی دیگر دولت چین به این پالایشگاهها سهمیه خاص واردات نفت خام اختصاص میدهد و در صورتی که این سهمیه کاهش یابد، آنها با بحران مواجه میشوند.
هم چنین به دلیل ساختار انعطافپذیر و علاقه به نفت ارزان، این پالایشگاهها بیشترین نقش را در خرید نفت تحریمی ایران طی سالهای اخیر داشتند، آن هم معمولاً به صورت غیررسمی یا از طریق واسطهها.
واژه "Teapot" (قوری) نیز در این جا استعارهای است برای نشان دادن «کوچک بودن و مستقل بودن» آنها نسبت به پالایشگاههای بزرگ دولتی. این اصطلاح ابتدا توسط تحلیلگران بازار انرژی غربی برای توصیف این پالایشگاههای کوچک به کار رفت و کمکم رایج شد.
نکته این است که شاید حتی بر خلاف تصورات ممکن اگر تحریمها برداشته شود و صادرات نفت ایران رسمی شود، تیپاتها میتوانند با اطمینان بیشتری نفت وارد کنند و البته از تخفیفها شاید خبری نباشد، اما امکان خرید راحتتر وجود دارد.
هم چنین باید توجه داشت که احتمال دارد رقابت میان این پالایشگاهها برای خرید نفت ایران افزایش یابد، چون ایران تخفیفهای خوبی ارائه میدهد. با باز شدن مسیر رسمی، ممکن است برخی پالایشگاهها از حالت غیررسمی به واردکننده قانونی بدل شوند.
البته درباره تخفیفها هم چنان برخی از کارشناسان تصور میکنند که ایران به احتمال زیاد برای بازگشت سریع به بازار، تخفیفهای بیشتری نسبت به روسیه ارائه خواهد داد.
در همین حال در صورت عدم توافق ایران و هم چنین با این حال، چین ممکن است در معرض فشارهای آمریکا برای شفافسازی تجارت نفتی خود با ایران قرار گیرد و مجبور شود میان تامین ارزانقیمت انرژی و مناسبات سیاسی، موازنهای دشوار برقرار کند.
اما برای عربستان، ایران یک رقیب جدی نفتی محسوب میشود. هرگونه افزایش عرضه از سوی تهران، بهویژه در بازار آسیا، تهدیدی برای سهم بازار و قیمتهای صادراتی عربستان است.
برخی کارشناسان معتقدند ورود مجدد نفت ایران به بازار جهانی، آن هم در شرایطی که قیمت نفت از حدود ۸۲ دلار در ژانویه به حدود ۶۵دلار در ماه مه رسیده، میتواند فشار مضاعفی بر قیمتها وارد کند و بهویژه این که اگر تولید ایران با سرعت افزایش یابد و نفتهای معطل مانده در کشتی ها، ناگهان روانه بازار شوند، میتواند تمام بازار را دچار تغییر و نوسان کند.
بیشتر بخوانید: آیا چین از توافق ایران و آمریکا نگران است؟/ تهران حتی پس از کاهش تنش با واشنگتن نیز چین و روسیه را رها نخواهد کرد
این شرایط میتواند برای کشورهای صادرکننده نفت، بهویژه عربستان که با کاهش تولید تلاش دارد قیمتها را کنترل کند، نگران کننده باشد.
بازگشت ایران، نه فقط بهعنوان صادرکننده، بلکه بهعنوان یک بازیگر قوی با زیرساختهای موجود و هزینه تولید پایین، چالش جدیدی برای توازن قدرت در اوپک و بازار جهانی انرژی خواهد بود.
در این میان مساله ارزش و سهام آرامکو به عنوان یکی از ارزشمندترین شرکتهای جهان نیز مطرح است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، آرامکو (Saudi Aramco) بزرگترین شرکت نفتی جهان از نظر ارزش بازار، ذخایر نفتی و تولید روزانه است.
از جمله مشخصات کلیدی آرامکو مالکیت کاملاً دولتی (تحت کنترل دولت عربستان سعودی) آن است و تولید نفت خام این شرکت نیز بین ۹ تا ۱۱ میلیون بشکه در روز (بسته به سیاست اوپک و بازار) است.
ذخایر اثباتشده نفتی نیز برای این شرکت رقمی حدود حدود ۲۶۰ میلیارد بشکه است و فعالیتها آنها فراتر از تولید نفت؛ شامل گاز، پتروشیمی، پالایش، توزیع، فروش و سرمایهگذاری در انرژیهای نو است.
آرامکو نهفقط یک شرکت، بلکه ابزار راهبردی سیاست خارجی و اقتصادی عربستان است. این شرکت، مهمترین منبع درآمد دولت سعودی و ابزار اصلی قدرتنمایی این کشور در جهان است.
سوال مطرح این است که آیا از نظر منابع و توان فنی، ایران میتواند با آرامکو رقابت کند؟ به نظر میرسد که پاسخ بله، است، اما در این مسیر با موانع زیادی نیز رو به رو خواهد بود.
باید توجه داشت که ایران دومین دارنده بزرگ ذخایر نفتی اثباتشده در جهان است (بعد از ونزوئلا و عربستان) و ظرفیت تولیدش پیش از تحریمها بیش از ۴ میلیون بشکه در روز بود و در صورت سرمایهگذاری و رفع محدودیتها، میتواند به بیش از ۶ میلیون بشکه برسد.
هم چنین ایران دارای زیرساخت پالایشی و پتروشیمی قدرتمند است و شبکه صادراتی متنوعی دارد.
اما موانع اصلی برای رقابت واقعی با آرامکو را اکنون نیز باید مورد توجه قرار داد:
۱. تحریمها و انزوا:
ایران بیش از یک دهه تحت تحریم بوده و دسترسی به سرمایه، فناوری، بازارهای مالی و مشتریان رسمی را از دست داده است و شرکتهایی مثل توتال، شل، بیپی و … با ایران همکاری نمیکنند ولی با آرامکو روابط گسترده دارند.
۲. مدیریت و شفافیت:
آرامکو شرکتی فوقالعاده حرفهای، سودآور و شفاف است (تا حدی که بخشی از سهام آن در بورس معامله میشود). این در حالی است که صنعت نفت ایران زیر سایه دولت و نهادهای موازی اداره میشود و از نظر کارایی و سرمایهگذاری عقب مانده است.
۳. دیپلماسی نفتی:
عربستان از طریق اوپک و همکاری با کشورهایی مثل روسیه، نقش تنظیمکننده بازار نفت را بازی میکند. ایران به دلیل محدودیتهای سیاسی، نقش مستقیمی در تعیین سیاست جهانی انرژی ندارد.
پس میتوان گفت که ایران از نظر فنی و منابع، پس از رفع تحریمها میتواند رقیبی جدی برای عربستان و آرامکو باشد، اما از نظر عملی و در شرایط فعلی، فاصله زیادی با آنها دارد.
اما برای رقابت واقعی، ایران به رفع تحریمها، جذب سرمایهگذاری خارجی، اصلاح ساختار مدیریتی صنعت نفت و بازگشت به دیپلماسی فعال انرژی نیاز دارد.
بیشتر بخوانید: متخصصان صنعت نفت در لیست مهاجرت از کشور / تحریمهای نفتی ایران و بحرانی که فرصت حضور در بازار جهانی انرژی را سوزاند
در این بین توجه به واکنش احتمالی عربستان نیز باید در دستور دیپلماسی اقتصادی ایران باشد که میتواند شامل موارد زیر شود:
- افزایش تخفیف صادراتی برای حفظ مشتریان.
- اعمال فشار درون اوپک برای محدود کردن تولید سایر اعضا.
- تقویت پیوندهای نفتی با کشورهایی نظیر چین و هند برای حفظ نفوذ منطقهای.
این بدان معناست که ایران باید برای مرحله بعد از رفع تحریم و بازگشت به بازارهای جهانی آماده شده باشد.
اما روسیه، اصلیترین رقیب ایران در منطقه است که تحت تحریم قرار گرفته و این یعنی موقعیتی مشابه ایران نیز دارد.
روسیه پس از تحریمهای غرب در پی جنگ اوکراین، بخش بزرگی از صادرات نفت خود را به بازار آسیا، بهویژه چین، منتقل کرده است.
در چنین وضعیتی بازگشت ایران به این بازارها، رقابتی مستقیم و خطرناک برای منافع مسکو خواهد بود.
به گزارش اقتصاد ۲۴ در چنین وضعیتی، ایران ممکن است با قیمتهای پایینتر و شرایط فروش جذابتر، جای روسیه را در بازار چین تنگ کند.
هم چنین ممکن است روسیه برای حفظ سهم بازار، ناگزیر از کاهش قیمتها یا دادن امتیازهای تجاری بیشتر باشد.
در چنین شرایطی، اما این روند میتواند شکافهای سیاسی درون محور ایران-روسیه، بهویژه در حوزه انرژی، را آشکارتر کند.
این موارد نیز از جمله موضوعاتی است که باید در ایران برای آن چاره اندیشی شود.
اما به گزارش اقتصاد ۲۴ در صورت لغو تحریمهای ایران، میتوان سه سناریوی کلی را برای آینده بازار نفت تصور کرد که در ادامه به آن میپردازیم:
اول این که در این حالت ایران با تمام توان وارد بازار میشود، صادرات رسمی خود را به سرعت ازسر میگیرد و با ارائه تخفیفهای بالا، سهم خود را از بازار پس میگیرد. این سناریو بیشترین آسیب را به روسیه و عربستان وارد خواهد کرد و میتواند قیمت نفت را تا سطح ۶۰ دلار نیز کاهش دهد.
در این سناریو ایران به عنوان عضو اوپک، در چارچوب توافق با سایر تولیدکنندگان بازمیگردد. در این حالت، بازار نفت شاهد تنش کمتری خواهد بود، ولی همچنان رقابت در بازار آسیا افزایش مییابد. روسیه تلاش خواهد کرد از طریق سیاسی، ایران را به نوعی همپیمانی در قیمتگذاری تبدیل کند.
اما در حالت سوم امکان دارد که توافق هستهای شکننده یا موقت است و ایران نمیتواند تمام ظرفیت صادراتی خود را آزاد کند. بازار واکنش محدودتری نشان میدهد، اما همچنان تاثیر روانی بازگشت ایران، موجب کاهش قیمتها و افزایش رقابت در آسیا خواهد شد.
در هر حال، اما باید توجه کرد که رفع تحریمهای نفتی ایران میتواند به منزله آغاز دورهای جدید در توازن انرژی جهانی باشد. رقابت بر سر سهم بازار آسیا، تنش درون اوپک و تضعیف موقعیت روسیه و عربستان، از جمله پیامدهای احتمالی این تحول است. ایران، اگر بتواند با ثبات و سرعت بازگردد، بار دیگر به یکی از بازیگران کلیدی بازار نفت جهان بدل خواهد شد.
بیشتر بخوانید: صنایع نفت و گاز ایران نیازمند سرمایه گذاری فوری / ایران و ونزوئلا ظرفیت خالی برای تولید نفت دارند
آن چه فعلا روشن است این بوده که رسانههای جهانی همچون رویترز پیش بینی میکنند، موفقیت در مذاکرات میتواند به بازگشت سریع به بازارهای جهانی منجر شود. پالایشگاههای آسیایی، بهویژه در هند و ژاپن، مشتاق ازسرگیری واردات نفت ایران هستند و طبق اظهارات مقامات پالایشگاه ژاپنی انئوس، در صورت توافق، این فرآیند ظرف ۲ تا ۳ ماه قابلاجرا است. افزایش صادرات به ۲/۵ تا ۳ میلیون بشکه در روز، مشابه سطوح پیش از تحریمها، میتواند درآمدهای نفتی کشور را بهطور قابلتوجهی افزایش دهد و امکان سرمایهگذاری در میادین نفتی قدیمی را فراهم کند.
در چنین شرایطی ایران بیش از همه میتواند از رسیدن به توافق سود ببرد.