
اقتصاد ۲۴- میرا قربانی فر - پسر نوجوان و پرشروشور است، میگوید امکان خاصی نداریم، در واقع هیچ نداریم؛ کل پارک فقط یک سرویس بهداشتی تک چشمه دارد و حمام عمومی شهر نیز تعطیل است و میگوید آب گرم ندارد، یک هفته است اینجاییم و تقریبا امکانات بهداشتی نیست.
دختر نوجوان دیگری نیز وارد گفتگوی ما میشود و میگوید که مشکل بزرگ امکانات بهداشتی است، امکاناتی که اصلا نیست که بخواهیم درباره آن حرف بزنیم.
دختر نوجوان دیگر جسورانه میگوید انگار ما برای هیچکس مهم نیستیم و پسر نوجوانی دیگر با تایید این حرف میگوید کسی نمیپرسد ما که پول نداریم آیا نباید زندگی کنیم یا برای نجات خود تلاش کنیم؟
اینها روایت آدمهایی است از حوالی شرق تهران که روز شنبه ۲۴ خرداد، کوله باری جمع کردهاند و به جاده زدهاند تا از تهران زیر حمله دور شوند و در نهایت به یکی از شهرهای روی مرز استان تهران و مازندران رسیدهاند و حالا بیش از یک هفته است در یک چادر اسکان دارند.
۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ زمانی که ارتش تا دندان مسلح صدام از مرز هوایی و زمینی و دریایی به سوی ایران یورش برد شاید برای نخستین بار ایرانیان در تاریخ معاصر خود با مهاجرت داخلی و پناهجویی ایرانیان درون مرزها رو به رو شدند.
ارتش عراق در حالی به سمت ایران یورش میبرد که صدها کیلومتر مرز مشترک میان ایران و این کشور وجود داشت و استانهای خوزستان، ایلام، کردستان، کرمانشاه، لرستان و ... در معرض هجوم و آسیب جدی از سوی ارتش تا دندان مسلح عراق صدام قرار داشتند و البته که موج نخست آوارگان جنگ زده از سوی خوزستان به سمت مرکز ایران و بعدتر تهران رهسپار شدند.
در این میان، اما شاید یک شگفتی بزرگ را بتوان در پس سالهایی که از آن جنگ ویرانگر گذشت در میان رفتار ایرانیان دریافت.
در همه سالهای اخیر، پس از جنگهای عراق و افغانستان و سوریه در منطقه بود که یک نشانه خاص و مشخص در میان رفتار ایرانیان خود را به رخ کشید. در شرایطی که پس از هر جنگ در منطقه موج بزرگی از آوارگان بود که راهی مرزها برای خروج از کشور میشد، اما الگوریتم رفتاری ایرانیان جنگ زده حتی آنان که در مرز بودند کاملا با الباقی مردمان دیگر کشورهای منطقه متفاوت بود؛ آنان اتفاقا به سمت داخل ایران باز میگشتند و اتفاقا در زمان جابه جایی در داخل کشور خود جا به جا میشدند.
شاید در نیم قرن اخیر و در میانه جنگهایی که این منطقه بلازده به خود دیده است باید رفتار ایرانیان در میانه جنگ را کاملا متفاوت دانست.
حال، اما ۴۵ سال پس از آغاز آن جنگ ویرانگر، ایرانیان شاهد یک جنگ دیگر هستند، جنگی که هر چند تاکنون از هر نوع تجاوز زمینی مصون مانده، اما به نظر هر لحظه صدای آژیر و پدافند و سفیر موشک از شهری شنیده شود و اتفاقا این بار برخلاف جنگ تحمیلی ۸ ساله با عراق که مرزها مشخص بودند و تهران در ردیف آخرین شهرهایی بود که هدف قرار میگرفت، این بار در اولین ساعات روز ۲۳ خرداد، این تهران بود که هدف دهها حمله پهپادی و موشکی قرار گرفت و پس از آن نیز شهرهایی، چون تبریز و اصفهان و کرمانشاه و همدان نیز در ردیف حمله بودند.
در این میان، اما اصلیترین اهداف حمله درون شهری باز برخلاف جنگ پیشین، مربوط به تهران بود و به جز آن شاید کرمانشاه از معدود شهرهایی بود که اهدافی در خود شهر نیز هدف حمله واقع شد.
با توجه به شدت انفجارها در۲۴ ساعت ابتدای حمله اسرائیل در داخل شهر تهران و عملکرد مداوم پدافند پس از این زمان آن هم به صورت فعال و در پایتخت دیگر شاید عجیب نبود که جمعی از شهروندان تهرانی تلاش کنند که دستکم برای عبور از بحران اولیه از تهران خارج شوند و بسیاری نیز به دنبال راهی برای خروج از شهر بودند.
بیشتر بخوانید: توقف ۲۰۰ هزار کسب و کار اینترنتی در جنگ ایران و اسرائیل/ سردرگمی مسافران تاکسیهای اینترنتی در پی اختلال GPS
هزاران شهروند تهرانی با وسیله شخصی راهی بیرون تهران شدند و در این میان صفهای طولانی در برابر پمپ بنزینها و به خصوص در مسیر استانهای شمالی کشور یکی از مواردی بود که در ۷۲ ساعت نخست پس از حمله کاملا چشمگیر خود را به رخ میکشید، اما در این میان شاید آن چه در زیر لایههای این صفهای طولانی پنهان ماند مشکلات بسیار عدیده دیگر بود که به نوعی به آن توجه نشد و نادیده گرفته میشد و از جمله این موارد نیز مساله اسکان بخش بزرگی از این شهروندان بود که راهی استانهای همجوار تهران میشدند.
شاید بسیاری از متولدین دو دهه اخیر به یاد نیاورند، اما بخش بزرگی از میانسالان و جوانان و شاید حتی کودکان دهههای ۵۰ و ۶۰ ایران نحوه ساماندهی و اسکان جنگ زدگان را در دهه ۶۰ به یاد بیاورند، زمانی که حتی هتل بزرگ تهران در حوالی سیدخندان که بعدها تخریب شد به مکانی برای اسکان پناهجویان وطنی پس از حمله عراق تبدیل شده بود.
استفاده از همه ظرفیت مدارس نیز از یاد کمتر ایرانی رفته و البته که در این شرایط شاید بتوان این پرسش را مطرح کرد که چرا اکنون که شهروندان تهرانی برای گریز از شرایط ناگزیر جنگی ناچار به بستن کوله بار شدهاند از آن تجربه دردناک، اما ذیقیمت سود برده نمیشود.
هر چند که در روزهای اخیر گزارشهای بسیار از اسکان و امداد شهروندان تهرانی مطرح شده است و حتی یک اپلیکیشن خاص اجاره خانه و هتل در کشور تلاش کرد به کمک شهروندان تهرانی بیاید، اما باید اذعان داشت که شاید میزان بالای خروج شهروندان از تهران خارج از تصور و انتظار بود و این مساله نیز نیاز به هماهنگی دولت داشت.
در نخستین روزهای پس از حمله نیز سخنگوی دولت از امکان حضور شهروندان تهرانی در متروهای تهران به عنوان پناهگاه یاد کرد، اما به نظر میرسد یکی از امکانات در نظر گرفته نشده برای شهروندان حالا شاید جنگ زده تهرانی امکان اسکان در مدارسی بود که دستکم تا سه ماه آینده را تعطیل هستند، اما گویا این امکان به طور کامل نادیده گرفته شده است.
چنان چه یکی از مردانی که به همراه خانواده اش در شهری تقریبا شمالی در استان تهران ساکن شده، اما درباره شرایط موجود به اقتصاد ۲۴ میگوید که روزهای اول که آمده بودیم امکان اقامت و چادر زدن برایمان فراهم شد و حتی در روزهای نخست به ما چند وعده هم غذای گرم دادند و کیک و لوبیا بین همه آنان که در این پارک مستقر شده بودند تقسیم کردند، اما در ادامه مشکلات جدی همچون مساله سرویس بهداشتی و حمام به بحران تبدیل شد و دیگر کسی توجهی به ما نکرد.
البته در این میان مسائل بهداشتی نیز از مهمترین مطالبات شهروندان است و تقریبا اگر در مسیر شهرهای شمالی از شرق یا غرب تهران حرکت کنید و با شهروندان صحبت کنید اصلیترین مشکل آنان یکی بحران کمبود سرویسهای بهداشتی در مسیر و برای اسکان است.
در میان سخنان مرد نخست، اما پدر خانواده دیگری میگوید که اصلا حالا که به ما گفتهاند کلا باید جمع کنید و از اینجا بروید.
هر دو این خانوادهها از یک محله شرق تهران به این مکان آمدهاند و کمی بعد زنی نیز به گفت و گوی ما میپیوندد و میگوید به ما گفتهاند بروید، خب کجا برویم، پول نداریم و از شدت صدای انفجار و پدافند و موشک از تهران بیرون آمدیم و حالا چه کنیم؟
او میگوید مهمانسراها همه پر هستند و هیچ جایی نیست.
زنی دیگر نیز میگوید که به ما گفتهاند بروید به مرکز هلال احمر برای اسکان، اما مرد دیگری در همین پارک میگوید نه به من نگفتند، به من فقط گفتند جمع کنید و به سمت شهرهای شمالیتر بروید، چون امن نیست.
همین مرد نیز به اقتصاد ۲۴ توضیح میدهد که من زن و بچهام در روز اینجا هستند و خودم میروم تهران کار میکنم و شب میآیم اینجا، اگر آنها اینجا نباشند و به شهرهای دورتر بروم نمیتوانم در تهران کار کنم و اصلا درآمدم قطع میشود.
این یکی از مواردی است که در یکی دیگر از شهرهای حاشیه تهران نیز به آن برخورده بودم. مساله برخی از شهروندانی که اصرار دارند حتما در شهری حوالی تهران باشند یکی شاید همین است که آنان باید کار کنند و درآمدی داشته باشند و از جمله درخواستهای آنان از دولت نیز ایجاد چنین شرایطی برای اسکان است.
البته که مشخص نیست اساسا چرا به یکباره و در دهمین روز جنگ به سراغ این شهروندان آمدهاند و با اصرار و فشار از آنان خواستهاند دستکم این پارک را ترک کنند!
بیشتر بخوانید: وضعیت وصول چک و مسدودسازی حسابهای شهروندان در دوران جنگ و بحران چیست؟/ دولت برای سونامی چکهای برگشتی فکری کند
در این میان، اما خانواده دیگری دورتر از پارک نخست و در حاشیه تفرجگاه شهر دور سفرهای نشستهاند و پدر خانواده میگوید از طریق دانشگاه آزاد در مهمانسرای دانشگاه ساکن شده و مادر خانواده میگوید، مهمانسرا به شکل سوئیت است و خودمان آشپزی میکنیم، اما دستکم شرایط بهتر است. ماشین سمند سفیدشان کمی دورتر از پارک است و میگویند چند روز بعد از ادامه حملات و قطع نشدن آن بود که از شهر خارج شدهاند و خب آنان به دلیل شغل پدر خانواده امکان آن را داشتهاند که دستکم مکان مناسبی برای اسکان بیابند.
مساله ارقام به شدت عجیب و غریب و نجومی برای اسکان شهروندان نیز عجیب است. ویلاها با ارقام نجومی از شبی ۵ تا ۶ میلیون تومان در حالی برای اجاره هستند که تقریبا هیچ امکانی ندارند و در یک مورد حتی خانه مورد نظر حمام نیز نداشته است.
ویلاها تا حدودی با امکانات بیشتر که ارقام اجاره آنان به شبی ۱۰ میلیون و بیشتر نیز رسیده است و یکی از عجیبترین موارد، اما یک رستوران به صورت سنتی و باغچه بود که در یکی از شهرهای نه چندان شمالی، هر آلاچیق با بخاری را برای یک شب ۶۰۰ هزار تومان و بدون بخاری را ۵۰۰ هزار تومان اجاره میداد.
توجه کنید که این رقم اصلا برای هیچ چهاردیواری نبود و تنها برای اجاره یک آلاچیق چنین رقمی مطالبه میشد.
یکی از مخاطبان اقتصاد ۲۴ نیز به ما خبر داد که برای یک خانه کاملا خالی دوخوابه بدون هیچ زیراندازی یا امکانی، رقم ۷ میلیون برای هر شب پرداخته کرده و در نهایت نیز بار هزینههای اسکان چنان سنگین بود که او به تهران بازگشته است.
در واقع هر چند یک روی سکه همیاری شهروندان در کنار هم بوده است، اما به نظر میرسد ارقام به شدت عجیب و غریب و نجومی نیز برای اقامت به وفور از شهروندان خسته از صدای بمب و موشک و پدافند نیز دریافت شده و در این میان آنان که امکان پرداخت چنین ارقامی را نداشتهاند نیز راهی جز چادر و اقامت در پارکها ندارند که به نظر میرسد آنان نیز با بی توجهی جدی از سوی دولت مشکلات بسیاری حتی برای اسکان دارند.
در این میان، اما به گزارش اقتصاد ۲۴، خبرها حکایت از آن دارد که پس از موج اولیه خروج از تهران به سمت استانهای شمالی، بحران کمبود کالا در شهرهای شمالی چندان وجود ندارد، هر چند که قیمت مرغ اکنون در هر کیلو به ۱۲۰ هزار تومان رسیده و هم چنان فروشگاههای مواد غذایی در فروش روغن و آب معدنی با احتیاط عمل میکنند، اما به نظر میرسد که چندان شرایط تامین مواد غذایی و کالاهای اساسی دچار مشکل نشده است.
یکی از شهروندان تهرانی که راهی استانی شمالی شده، اما درباره قیمت برخی اقلام غیرضروری به اقتصاد ۲۴ گلایه کرده و تاکید داشت که گویا بیشترین نظارت بر روی کالاهای اساسی است و کافی است بخواهید هر مواد غذایی خارج از این چارچوب خریداری کنید تا با ارائه هر قیمتی مواجه شوید.
بیشتر بخوانید: تکرار روزهای سخت برای رانندگان تاکسی، این بار در سایه جنگ/ غیبت نهادهای حمایتی و رانندگانی که خانه نشین شدهاند
این موضوع البته به راحتی قابل ملاحظه است، چنان چه در شهرهای هم جوار تهران نیز برخی از کاسبان آب معدنی کوچک را تا دانهای ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان نیز میفروشند و بیشترین درخواستهای شهروندان نیز همین نظارت بیشتر سازمان تعزیرات و نمایندگان آنان بر روی قیمت کالاها و مواد غذایی اساسی بوده است.
گرانی مرغ و افزایش قیمت آن نیز البته که از دید شهروندان پنهان نمانده است، هر چند پس از موج اولیه با ارقام هر کیلو تا ۱۷۰ هزار تومان تقریبا در روز دهم جنگ، مرغ به وفور و با قیمت هر کیلو ۱۲۰ هزار تومان یافت میشود، اما هم چنان بسیاری از شهروندان نگران کاهش ناگهانی مواد غذایی یا کمبود کالاهای اساسی هستند، موردی که شاید اگر تعادل در خرید لحاظ شود دیگر چندان موجب نگرانی نباشد.
* عکس تزئینی است
چراکه بیگانگانی از نسل چنگیز مغول از افغانستان به ایران هجوم آورد و مردم ایران ره به روستا نشینی، حاشیه نشینی رساندهاند. در حال حاضر هرکس اتاقک کوچکی در گوشه حیاط خود برای مرغ و سگ و حیوان خانگی خود داشته و یا آب انباری در گوشه حیاط و یا زیرزمین خود داشته، آن را با مشتی گچ سفید نموده و به نام سوئیت و با هزینه گزاف به مردم بیچاره اجاره میدهد و این است زندگی مردم ایران زیر بار هجوم نسل چنگیز مغول...
عزیزان تهرانی سعی کنند برای اینگونه مواقع اضطراری به نقاط مرکزی و جنوبی ایران سفر کنند. ما اصفهانی ها تمام و کمال در خدمت هموطنانمان در این مواقع هستیم.