
اقتصاد۲۴- در سه روز گذشته، سحرگاهان بیلهای مکانیکی سکوت شبانگاهی یکی از کهنترین بافتهای تاریخی اصفهان را شکافتند. در حاشیه میدان عتیق و در دل محوطهای موسوم به گذر «کمرزرین»، عملیات گودبرداری توسط شهرداری منطقه ۳ بدون اخذ مجوز رسمی و بدون حضور ناظران باستانشناسی، منجر به تخریب لایههایی شد که به گواه کارشناسان، بخشی از شناسنامه معماری، دینی و سیاسی شهر اصفهان محسوب میشود. منطقهای که بهگفته «محسن جاوری»، یکی از معدود برجستگیهای طبیعی باقیمانده در بافت کهن شهر است و از دوره ساسانی تا صفوی، شواهدی از زندگی، آیین، معماری و تجارت در دل آن نهفته است. این بار ماجرا فراتر از یک پروژه عمرانی غیرمجاز یا یک گودبرداری بدون مجوز است. اینبار خاکی جابهجا شد که بهگفته «علیرضا جعفریزند»، نهفقط خشت و آجر بلکه تاریخ آلبویه، پیشازآن و پسازآن، در آن جای داشت. حفاری در این محدوده، بهوضوح نشانهای است از آنچه «فرسایش تدریجی حافظه تاریخی» در ساختار مدیریت شهری و حتی در بدنه اداره میراثفرهنگی استان نامیده میشود.
از سکوتهای مکرر مسئولان گرفته تا تخریب لایههایی از عصر دیلمیان، ساسانیان و صدر اسلام، همه و همه نشانههایی است از زنگ خطر خاموشی تاریخی اصفهان؛ شهری که هیچگاه در طول تاریخ متروک نشد، اما شاید برای نخستینبار در آستانه متروکشدن حافظهاش قرار گرفته است. در پی واکنشها به این اقدام، دیروز «سیدمحمد موسویان»، دادستان اصفهان، در بازدید سرزده از کمرزرین، اعلام کرد: «با توجه به انجام عملیات عمرانی در بخشی از این گذر و طبق گزارشهای واصلشده مبنیبر وجود آثار باستانی و تاریخی در این مکان، دستور برای توقف فوری عملیات اجرایی این پروژه توسط دادستانی صادر و برای تعرضکنندگان به حریم این آثار، پرونده قضائی تشکیل شد. بهنظر میرسد بعضی از اشخاص حقوقی و حقیقی در این مورد به وظایف و تکالیف فردی، اجتماعی و قانونی خود در حراست از آثار تاریخی و باستانی عمل نمیکنند که این موضوع بسیار نگرانکننده است و بهطور قطع، دادستانی با این ترک فعلها برخورد خواهد کرد.»
در این گزارش، «پیام ما» روایت فاجعه کمرزرین را از زبان کارشناسان این حوزه بازخوانی میکند: «محسن جاوری» باستانشناس و مسئول سابق کاوشهای میدان عتیق، «علیرضا جعفریزند» حقوقدان و پژوهشگر میراثفرهنگی و «امیر کرمزاده» مدیرکل میراثفرهنگی استان اصفهان. آنچه در ادامه میخوانید، تحلیلی مستند از آن چیزی است که در دل گذر کمرزرین فروریخت: «تاریخ، هویت، و اعتماد عمومی». در این میان، همزمانی سکوت مرجع نظارتی با شتاب بولدوزرهای اجرایی، آنهم در یکی از حساسترین هستههای باستانشناسی پایتخت فرهنگی ایران، این پرسش را در ذهنها پررنگ کرده: اگر این حجم از تخریب میتواند در چند شب اتفاق بیفتد، چه چیزی میتواند از فردای تاریخ ما حفاظت کند؟
محسن جاوری، باستانشناس و مسئول کاوشهای باستانشناسی میدان عتیق در دهه گذشته، محدوده کمرزرین را یکی از مهمترین بسترهای شکلگیری تاریخی شهر اصفهان میداند؛ محوطهای که آثار دوره ساسانی تا صفوی را در دل خود دارد.
بهگفته او، گذر کمرزرین تنها یک مسیر تاریخی نیست، بلکه بخش برجستهای از لایههای پنهانشده تاریخ معماری و شهرسازی اصفهان را در خود جای داده است. او با اشاره به اینکه این محدوده جزو بلندترین بخشهای طبیعی در بافت تاریخی شهر بوده، میگوید: «همین برجستگی طبیعی، درواقع دلیل اصلی اهمیت باستانشناسی این بخش از شهر است.»
او با استناد به مشاهدات میدانی و گزارشهایی که پیشتر به پژوهشکده باستانشناسی ارائه داده، از کشف سفالهایی مربوط به دوره ساسانی در همین محدوده خبر میدهد و تأکید میکند: «در کاوشهای اولیه، دادههایی یافت شد که نشان میداد اینجا نهفقط متعلق به دوره سلجوقی، بلکه دارای لایههایی از دوره دیلمی، ساسانی و حتی صدر اسلام است. این بخش، بهنوعی هسته اولیه شکلگیری شهر تاریخی اصفهان است.» او با نقد عملکرد ضعیف اداره میراثفرهنگی استان میگوید: «سالهاست که مدیریت میراثفرهنگی اصفهان در اختیار نیروهای غیربومی و غیرمتخصص قرار گرفته است. دستگاهی که زمانی سرشار از نیروهای کارشناس و فرهیخته بود، امروز عملاً تضعیف و تهی شده است.»
جاوری به همپوشانی تاریخی میدان میر و گذر کمرزرین اشاره میکند. به باور او، لایههای برجایمانده از دوران دیلمی و ساسانی در این محور، حافظه تاریخی پویایی را شکل دادهاند که از آتشکدههای ساسانی تا ساختارهای شهری دوره صفوی را در بر میگیرد: «من سالها در محوطه ساسانی هراسکان کار کردهام. نوع سفالهایی که در کمرزرین یافت شده، شبیه به همان دادههاست و نشان میدهد بافتی یکپارچه از اعصار کهن در دل بافت فعلی اصفهان قرار دارد.»
بیشتر بخوانید:ماجرای حفاری برای گنج یابی در امامزاده عبدالله ری چیست؟
جاوری معتقد است: «ما با یک موج زنجیروار از لایههای تاریخی مواجهایم که اگر یکی از آنها تخریب شود، زنجیرهای از فهم تاریخی ما قطع خواهد شد. درواقع، با هر آجری که در کمرزرین برداشته میشود، بخشی از حافظه شهری اصفهان محو میشود.»
جاوری با اشاره مستقیم به نقش شهرداری اصفهان در تخریبهای صورتگرفته، میگوید: «تمام داستان دست شهرداری است. آنها پروژههای توسعهای را در اولویت قرار میدهند و بدون هماهنگی لازم با پژوهشکده، عملیات عمرانی انجام میدهند. شهرداری باید بپذیرد که شهر تاریخی را نمیتوان بدون ملاحظات باستانشناسی مدیریت کرد.»
درعینحال، او اداره میراثفرهنگی را نیز بیتقصیر نمیداند: «میراثفرهنگی سالهاست که از موضع کارشناسی و اقتدار خارج شده است. اگر میخواهیم از این وضعیت خارج شویم، نیازمند بازسازی ساختاری جدی، جذب نیروهای متخصص و تدوین برنامهای منسجم برای حفاظت از لایههای تاریخی هستیم.»
این باستانشناس در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان هنوز بخشی از لایههای تاریخی گذر کمرزرین را نجات داد، میگوید: «تا زمانی که عمق حفاریها به لایههای صدر اسلام و قبل از اسلام نرسیده، میتوان به ادامه کاوشها امید داشت. پژوهشکده باستانشناسی دخالت کرده و اعلام کرده ادامه حفاری باید با مجوز رسمی انجام شود.»
او همچنین خواستار تدوین طرحی جامع برای مدیریت بافت تاریخی اصفهان شد: «اصفهان به برنامهریزی میدانی نیاز دارد. دستگاه میراثفرهنگی باید ساختار کارشناسیاش را بازسازی کند، متخصص جذب کند و در تعامل با شهرداری، طرحهای مرمتی، شهرسازی و باستانشناسی را بهشکل همافزا اجرا کند.» جاوری با تأکید بر تجربه شهرهایی همچون یزد و تبریز در حفظ بافت تاریخی، از غفلت مدیریت شهری اصفهان در قبال ارزشهای میراثی انتقاد میکند: «اگر مدیران شهری اصفهان از حرص و طمع فاصله بگیرند، اگر بهجای طمعورزی، تفکر فرهنگی را وارد مدیریت کنند، شهر دوباره میتواند به جایگاه شایستهاش بازگردد. ما هنوز فرصت داریم، اما این فرصت بسیار کوتاه و شکننده است.»
«علیرضا جعفریزند»، باستانشناس، پژوهشگر و حقوقدان میراثفرهنگی، با یادآوری جایگاه تاریخی کمرزرین در قلب بافت تاریخی اصفهان میگوید: «اصفهان شهری است که در طول تاریخ، نه متروک شده و نه جابهجا شده است. مثل ری نیست که جای خود را به تهران بدهد یا شوش که متروک بماند. اصفهان زنده مانده و بر لایههای قبلیاش ساخته شده؛ از دوره ساسانی و آلبویه تا سلجوقی و صفوی.»
او میگوید: «در اطراف مسجدجامع، بهویژه در محدوده کمرزرین، شواهدی از معماری و آثار فرهنگی پیش از سلجوقیان وجود دارد. این نقطه درواقع مرکز ثقل اصفهان آلبویه بوده؛ یعنی دورهای که کاخ و مسجد در کنار هم قرار میگرفتند و این همجواری نشانهای از قدرت سیاسی و مشروعیت مذهبی حاکمان آن دوران بود.»
به باور جعفریزند، برخلاف آنچه برخی گمان کردهاند، بقایای این محدوده به کاخهای دوره سلجوقی مربوط نیست: «ما بهروشنی میدانیم که جایگاه کاخهای سلجوقی نسبت به میدان عتیق امروزی کجاست و این محدوده جزو آن نیست. دادههای موجود نشان میدهد محوطه کمرزرین احتمالاً به مرکز حکومت آلبویه در اصفهان تعلق دارد.»
او تأکید میکند: «در این نقطه نهتنها آثار دوره اسلامی دیده شده، بلکه یافتههای دوره ساسانی هم مستند شده است. حتی در کاوش خیابان عبدالرزاق که من قرارداد کاوشش را داشتم، سفالهایی از دوره ساسانی و حتی پیشتر بهدست آمد؛ اما پروژه را دور زدند و بدون تکمیل بررسیها، سریعاً پایان دادند.»
جعفریزند با اشاره به واکنش مردم نسبت به رخدادهای اخیر میگوید: «مردم عمیقاً به تاریخشان علاقه دارند. اما متأسفانه فقدان اطلاعرسانی و تبلیغات مناسب درباره اهمیت این پروژهها باعث میشود گاهی صبرشان لبریز شود؛ مخصوصاً در شرایطی که پروژههای باستانشناسی بهدلیل ضعف مدیریتی یا کمبود منابع، طولانی و بینتیجه میمانند. در بسیاری از کشورها، وقتی قرار است در یک بافت تاریخی کاری انجام شود، حتی خیابان اصلی را هم میبندند و مردم اعتراض نمیکنند؛ چون آگاهاند. اما در ایران، اگر از یک دیوار تاریخی هم رونمایی کنیم، عدهای میپرسند: خب که چی؟»
به عقیده این باستانشناس، شهرداریها در ایران فاقد هرگونه دپارتمان باستانشناسی هستند. او میگوید: «شهرداریها اهداف اقتصادی دارند، نه تاریخی. در هیچیک از ساختارهای آنها، حتی یک دپارتمان تخصصی برای باستانشناسی پیشبینی نشده است. درنتیجه در برابر طرحهای عمرانی، اداره میراثفرهنگی نهتنها نفوذ کافی ندارد، بلکه حتی بهعنوان طرف مشورت هم دیده نمیشود.» او از تجربه خود در جیرفت یاد میکند: «در جیرفت هم سال گذشته با بولدوزر رفتند کنار تپه تاریخی. هشدار دادم، رسانهای شد، اما نتیجهای نداشت. وقتی میراثفرهنگی قدرت حقوقی برای جلوگیری ندارد، معلوم است که کسی گوش نمیدهد.»
جعفریزند که در کنار تخصص باستانشناسی، آگاهی حقوقی نیز دارد، درباره جایگاه قانونی میراثفرهنگی گفت: «قوانین فعلی نه بازدارندهاند و نه اجراپذیر. مجازاتها ناکارآمد و ناعادلانهاند. وقتی فرد یا نهادی شبانه تخریب میکند و نهایتاً با یک اخطار یا نامه اداری مواجه میشود، معلوم است که این رفتار تکرار خواهد شد. باید قوانین جدید و محکمی تدوین شود تا مسئولان شهری و عمرانی بدانند که نمیتوان با لودر از روی تاریخ عبور کرد.»
جعفریزند درباره اینکه چه بخشهایی از لایههای تاریخی در جریان گودبرداری شبانه از بین رفتهاند، میگوید: «نمیتوان متربهمتر یا درصد مشخصی تعیین کرد. باستانشناسی لایهبهلایه است و وقتی یک بخش سطحی از میان میرود، درواقع اطلاعات لایههای پایینتر هم تضعیف میشود. این گستره ممکن است بسیار وسیعتر از آن باشد که امروز میبینیم.»
او هشدار میدهد: «اگر قرار است چنین اتفاقاتی در شهرهای تاریخی کشور ادامه داشته باشد، باید نهتنها در اصفهان بلکه در سطح کلان، قانون و ساختار حامی میراث را بازتعریف کنیم.» جعفریزند ابراز امیدواری کرد که رسانهها و افکار عمومی، ماجرای تخریب شبانه محوطه کمرزرین را فراموش نکنند: «در این ماجرا، فقط سنگ و خاک از میان نرفت؛ بخشی از حافظه تاریخی یک ملت قربانی سکوت و ضعف نظارتی شد. باید این مسئله را جدی گرفت، نه صرفاً بهعنوان یک تخلف، بلکه بهمثابه نشانهای از خطر بزرگتری که میراث ما را تهدید میکند.»
امیر کرمزاده، مدیرکل میراثفرهنگی استان اصفهان با اشاره به حساسیت بافت تاریخی پیرامون مسجدجامع میگوید: «واقعیت این است که در اتفاق اخیر، ما با یک تخلف محرز مواجه هستیم. عملیات صورتگرفته در گذر کمرزرین، نه یک اقدام عمرانی عادی، بلکه حرکتی عامدانه برای تخریب و حذف آثار تاریخی بوده است؛ آنهم در یکی از کهنترین هستههای تمدنی شهر اصفهان.»
بیشتر بخوانید:ایران در زمان حمله اسرائیل برای حفاظت از آثار تاریخی چه کرد؟
او با تأکید بر اینکه اینگونه اقدامات نمیتواند بدون آگاهی و هماهنگی قبلی صورت گرفته باشد، میگوید: «چطور میتوان پذیرفت که حدود ۵۰ کامیون خاکبرداری در خیابانهای ولیعصر و هاتف انجام شود، بیل مکانیکی وارد حریم تاریخی شود و هیچکس مطلع نباشد؟ آیا در شهری مثل اصفهان، که حتی برای نصب یک تابلو از سوی شهروندان معمولی شهرداری سریعاً واکنش نشان میدهد، چنین عملیاتی میتواند از چشم مسئولان پنهان بماند؟ این ادعا پذیرفتنی نیست.»
مدیرکل میراثفرهنگی استان اصفهان با اشاره به توافقهای قبلی میان این ادارهکل و شهرداری، اظهار داشت: «ما از قبل اعلام کرده بودیم که خاکبرداری تنها درصورت حضور سه ناظر از سوی میراثفرهنگی و بهصورت دستی امکانپذیر است. درواقع، این همکاری برای تسهیل اجرای پروژه و درعینحال حفظ ارزشهای تاریخی بافت طراحی شده بود. اما متأسفانه شهرداری بدون اخذ مجوز، بدون حضور ناظر و با استفاده از ماشینآلات سنگین اقدام به خاکبرداری کرد. این نهتنها نقض صریح ضوابط قانونی است، بلکه از منظر باستانشناسی، نوعی حفاری غیرمجاز محسوب میشود.»
کرمزاده با اشاره به یافتههای اولیه از این محوطه گفت: «در جریان فعالیتهای عمرانی انجامشده، شواهدی از جمله سکههایی متعلق به دوره صفوی، زندیه و ایلخانان بهدست آمده که نشاندهنده اهمیت تاریخی و اقتصادی این نقطه از شهر است. ظاهراً این بخش از گذر در گذشته کارکردی تجاری داشته و بخشی از شبکه بازار کهن اصفهان بوده است. اگرچه بهدلیل توقف کاوش، ارزیابی کامل علمی از لایههای تاریخی این محدوده هنوز انجام نشده، اما وجود چنین آثار پراهمیتی نشان میدهد ادامه حفاریهای اصولی میتواند اطلاعات ارزشمندی درباره لایههای تاریخی از دورههای مختلف، بهویژه میانه دوران اسلامی، در اختیار ما قرار دهد.»
مدیرکل میراثفرهنگی اصفهان به دیدگاههای تقابلی میان توسعه شهری و حفاظت از میراث اشاره میکند و میگوید: «در ذهن برخی از مدیران اجرایی، میراثفرهنگی مانعی برای توسعه تصور میشود؛ درحالیکه تجربههای موفق جهانی و حتی در شهرهای داخلی مانند یزد و تبریز نشان میدهد میتوان با نگاه مسئولانه، توسعه را در هماهنگی با حفاظت پیش برد و از بافتهای تاریخی بهعنوان بسترهای زنده گردشگری و رونق اقتصادی بهره گرفت.» او با اعلام آغاز روند قضائی این پرونده تأکید کرد: «ما در حوزه میراثفرهنگی، مماشاتی با هیچ نهادی نداریم. طی هماهنگی با دادستان محترم اصفهان، قرار است بازدیدی میدانی از محل صورت گیرد و مستندات لازم جمعآوری شود. میراثفرهنگی یک وظیفه حاکمیتی برعهده دارد: صیانت از هویت و تاریخ شهر. در این مسیر، مسئولان متخلف باید پاسخگو باشند و برخورد قانونی با آنان اجتنابناپذیر است.»
رخداد اخیر در گذر کمرزرین، تنها یک اتفاق موضعی در دل بافت تاریخی اصفهان نبود؛ بلکه نقطهعطفی تلخ در مواجهه مدیریت شهری با لایههای کهن تمدن ایرانی بود. منطقهای که شواهد باستانشناختی آن از دوره ساسانی تا آلبویه و صفوی امتداد مییافت، با یک گودبرداری شبانه و غیرمجاز، بخشی از حافظه تاریخی شهر را برای همیشه از دست داد.
اظهارات کارشناسانی، چون محسن جاوری و علیرضا جعفریزند، که سابقهای طولانی در پژوهش و کاوشهای باستانشناسی دارند، نهتنها عمق فاجعه باستانشناسی را روشن میکند، بلکه نشان میدهد این واقعه نتیجه یک غفلت لحظهای نبوده، بلکه محصول ساختاری فرسوده، بیبرنامه و فاقد اقتدار حقوقی مؤثر برای حفاظت از میراثفرهنگی است. در این میان، شهرداری متهم به تخریب عامدانه و اداره میراثفرهنگی متهم به فقدان اقتدار کارشناسی و ساختاری شدهاند.
در چنین شرایطی، از یکسو فقدان دپارتمانهای تخصصی در بدنه مدیریت شهری و از سوی دیگر، ضعف اجرایی و حقوقی در ساختار حفاظت میراث، اصفهان را در مسیر فراموشی لایههای تاریخیاش قرار میدهد. این درحالیست که تجربههای موفق داخلی و جهانی، بارها نشان دادهاند توسعه و حفاظت میتوانند نه در تقابل که در تعامل با هم عمل کنند.
کمرزرین امروز، شاید تنها یکی از دهها نقطه حساس بافت تاریخی اصفهان باشد که در معرض تهدیدهای توسعهگرایانه قرار دارد؛ اما آنچه این فاجعه را به موضوعی ملی تبدیل میکند، فروریختن یک باور عمومی به کارآمدی نهادهای مسئول در صیانت از هویت تاریخی ایران است.
اگر این رخداد بهسرعت و با جدیت پیگیری نشود، نهتنها لایههای تاریخی شهر، بلکه اعتماد عمومی بهعنوان مهمترین سرمایه اجتماعی در حوزه میراث نیز از دست میرود. آزمون کمرزرین، آزمونیست که نتیجه آن میتواند سرنوشت دهها محوطه تاریخی مشابه را در سراسر کشور رقم بزند.