از هرچه بگذریم، سخن دوست خوشتر است! براساس همین قاعده، در هر باره که سعی در مفاهمه داشته باشیم، یکجوری باید به مسئله تیم امید و کوشش هدفمند و برنامهریزی شده فرهاد مجیدی وارد شویم.
اقتصاد24- تیم امید چرا برآیندی از تلاش واقعاً در حال اجرای فوتبال لیگ برتری ایران نیست؟
تیم امید چرا بهترین بازیکنان خود را، در چرخه رقابتی و مسابقهای فوتبال ایران قرار نمیدهد؟
در واقع باید پرسید- و با این پرسش وادار کرد همه را تا پاسخ دهند که- کدام دیوار بلند ذهنی و پنداری، مانع حضور بچههای خوب و ارزانقیمت و یادگیرنده فوتبال ایران، در چرخه پروراندن بازیکنان آیندهدارتر میشوند؟ نقش فرهاد مجیدی در این وسط چیست؟ و از امید نمازی چه کاری برمیآید؟
پروین: با محمدحسن، خیالم راحت است
کوشش و سعی نامشکوری به کار بسته میشود که علی پروین را، مقابل انتخاب محمدحسن انصاریفرد نشان دهند! هم در تقابل و هم در تخالف!
حرفهای پروین، که از زبان خود او، بیواسطه شنیدهایم- گیرم که چندی پیشتر از چندی پیش- واقعیت ماجرای باور یا عدم باور پروین را آشکار میکند!
پروین، آن روزها که تیم ملی ایران را برای بازیهای آسیایی پکن ۱۹۹۰- یعنی ۲۹ سال پیش- آماده میکرد، انصاریفرد را به کسان بسیاری ترجیح داد و با استفاده از «حق وتو»ی خود، او را که در لیست کمیته ملی المپیک خط خورده بود در لیست ۲۰ نفره آخر قرار داد و دلیلش هم این بود:
۱- محمدحسن، در هر سه پست، برای من و تیم ملی بازی میکند و خوب هم!
۲- با انتخاب محمدحسن، خیالم راحت است که نباید دنبال باندبازی و ساخت و پاخت و حرفهای خالهزنکانه و... این قبیل سمهای قاتل رفت!
روزی که انصاریفرد در بازی فینال آسیا ۱۹۹۰، به جای محرمی که محروم بود بازی کرد و خوبترین بازی را هم انجام داد، همه به درستاندیشی و تفکر دقیق علی پروین پی بردند!
پروین درباره انصاریفرد میگوید- یعنی میگفته است- او شاگرد خودم بود! و این مهر تأیید سلطان پرسپولیسیهاست!
آیندهنگری
انصاریفرد آنقدر درایت و آیندهنگری دارد که حساب دیروز را، با امروز قاطی نکند و از ماجرای بهقول خودش تمام شده و به بایگانی راکد فرستاده فدراسیون فوتبال، ابزاری برای جنگ و دعوا درست نکند!
انصاریفرد وظیفه خود را، آشتی میداند نه قهر! او صلح میخواهد نه جنگ! پرسپولیس باید درآمدسازی کند و در این رهگذر، یک دست صدا ندارد! هم حمایت تاج لازم است، هم راهکارهای ساکت و هم پیگیریهای بهاروند و شکوری! انصاریفرد پای بسته این تفکر است که یک دشمن بسیار زیاد است و صد دوست، بسیار کم!
خدا کند، دوستانی که دوستیشان از جنس خاله خرسه است، «مخ» انصاریفرد را نزنند و بهکار نگیرند!
سکوت معنادار کامران منزوی
کامران منزوی، سخنانش را هم مختصر و هم مفید بیان کرد! منزوی به یک بدهکاری کلان اشاره کرد و بدون آنکه اسم بیاورد، ذهن همگان را، سوق داد به سمت دلخواهش!
در عین حال منزوی- که خوب حرف زد و حرفهای خوبی هم زد- از یک مسئله که همه دربارهاش حرف میزنند عبور کرد و چیزی نگفت!
آیا منزوی چیزی نگفت یا با نرفتن به سوی مسئلهای که بسیاری دربارهاش هرچه خواستهاند گفتهاند، سخنانش را در واقع «ادا» کرد! نگفتن از سوژه روز! نه گفتن به گفتمانی فراگیر!
منزوی، کارش را بلد است! او با یک تیر، چند هدف را نشانه گرفت و نشان داد برای او و تیمی که استراماچونی در حال ساختن آن است، چه نکاتی از اهمیت بیشتری برخوردار است!