سجاد خداکرمی ، اقتصاد ۲۴- کره جنوبی کشوری کوچک در شرق آسیا با اقتصادی پویا و قدرتمند است که در مرز رسیدن به ۱۰ اقتصاد بزرگ دنیا قرار دارد اما این در شرایطی است که کرهایها در اوایل دهه ۶۰ میلادی اقتصادی نهتنها بسیار ضعیفتر از اقتصاد ایران که حتی ضعیفتر از اقتصاد کشوری چون موزامبیک در قاره آفریقا داشتند. اما از حدود کمی بیش از نیمقرن پیش که موتور اقتصاد کره روشن شد و این کشور با شتاب مسیر توسعه اقتصادی را پیمود موتور اقتصاد ایران همواره در برابر جمهوری کره و در پیمودن مسیر توسعه اقتصادی درجا زد. حال سؤال اینجاست کره جنوبی در اقتصاد چه کرد که به اینجا رسید؟ شاید بازخوانی مسیر رشد اقتصادی کشور موصوف به ببر آسیا برای رسیدن به پاسخ این سؤال کمک کند.
کره جنوبی با وجود جمعیتی زیاد در پهنه سرزمینی اندک و نداشتن منابع طبیعی و زیرزمینی، میراث مستعمره بودن، ویرانی پس از جنگ داخلی، بیثباتی سیاسی دائمی و برخورد نظامی با همسایه شمالی خود، بهتدریج و از دهه ۱۹۶۰ توانست نقشی مهم در نظام اقتصادی و سیاسی بینالمللی ایفا کند. عملکرد اقتصادی عالی که به مدت بیش از ۵ دهه ادامه یافته است این کشور را کاملاً متحول کرد و از کشوری فقیر و گرفتار در چرخه باطل توسعهنیافتگی به یکی از اقتصادهای بزرگ جهان تبدیل کرد.
کشور چشم بادامیهای جنوبی دومین رشد سریع اقتصادی دنیا را در ۵ دهه اخیر دارا بوده است. در کره از میانه دهه ۶۰ میلادی در مدت بیش از ۵۰ سال درآمد سرانه برحسب قدرت خرید نزدیک به ۱۴ برابر افزایش یافت. این در حالی بود که دست یافتن به نتیجهای مشابه برای بریتانیا و ایالاتمتحده آمریکا چیزی در حدود یک و نیم قرن زمان برد. این پیشرفت اقتصادی آنها را معجزه هم نامیدهاند، معجزه رود هان! اصطلاح برگرفتهشده از اصطلاح معجزه رود راین که به تولد دوبارهٔ اقتصاد آلمان غربی پس از جنگ جهانی دوم گفته میشد. این قیاس نخستین بار توسط چانگ میون نخستوزیر جمهوری دوم کره جنوبی در سخنرانی سال نو ۱۹۶۱ انجام شد. وی در آن زمان از مردم کره جنوبی خواست همچون مردم آلمان غربی سختیها را تحمل کنند تا به موفقیتهای مشابه دست یابند. هرچند که برخی بر این باورند که تشبیه پیشرفت کره جنوبی به معجزه درست نیست و با این کار سختکوشی کارگران کرهای نادیده گرفته میشود.
این حکایت اما تا به اینجا پیش رفت که این کشور مسیر رشد اقتصادی را به گونهای پیموده که در پایان سال ۲۰۱۸ میلادی تولید ناخالص داخلی بیش از ۱/۶۷ تریلیون دلار را پشت سر گذاشت و سرانه تولید ناخالص داخلی یازدهمین اقتصاد برتر دنیا در این سال رقم ۳۸۳۴۰ هزار دلار را ثبت کرد. اینهمه در شرایطی است که کرهای ها علیرغم کمبود منابع طبیعی و دارا بودن کمترین مساحت در میان کشورهای گروه ۲۰ یا کلوپ بیست اقتصاد برتر دنیا، بعد از کشورهایی چون چین، ژاپن و هند چهارمین اقتصاد بزرگ آسیا هستند.
بازگشایی اقتصاد کره جنوبی ؛ بعد از جنگ و با کودتا
بعد از پایان جنگ خونین و ویرانگر دو کره تا سال ۱۹۶۰ جمهوری اول کره استقرار داشت که جریان اقتصاد در این دوره بر پایه کشاورزی بود اما سال ۱۹۶۰ بود که جمهوری دوم کره با دولتی جدید اما بسیار کمعمر جرقه اول را زد و سیاستها و ایدئولوژی آن تأثیر هنگفتی بر تاریخ و اقتصاد این کشور گذاشت. چانگ میون که نخستوزیر کره جنوبی در این زمان بود به همراه حزب دموکراتیک کره همانند جمهوری نخست موضع سختی علیه کمونیسم داشتند اما درعینحال سیاست اقتصادی دولت را مبتنی بر سرمایهداری و توسعهٔ مودت و همکاریهای اقتصادی با ژاپن بنا نهاد.
در سال ۱۹۶۱ کودتایی در کره جنوبی به فرماندهی تیمسار پارک چونگ هی روی داد و حزب دموکراتیک از قدرت کنار زده شد. درنتیجه یک هیئت نظامی تحت نظارت شورای عالی بازسازی کشور اداره امور را در دست گرفت. در همین زمان بود که نخستین برنامه پنجساله کره جنوبی نوشته و اجرا شد. این برنامه یکی از پایههای مهم معجزهٔ رود هان بود. هدف از این برنامه، توسعهٔ اقتصاد کشور از طریق گسترش کشاورزی و صنایع تولید انرژی مثل زغالسنگ و نیروی برق، توسعهٔ صنایع پایه مثل کودهای شیمیایی، سیمان، پالایشگاههای نفت، آهن و فولاد، توسعهٔ سرمایههای بالاسری اجتماعی مثل جادهها، راهآهن و بنادر، بهرهبرداری کامل از منابع بیکار از قبیل افزایش اشتغال، حفاظت و بهرهبرداری از زمین، تشویق به صادرات بهمنظور بهبود تراز پرداختها، و تشویق علم و فناوری بود. هرچند برنامهٔ پنجسالهٔ نخست نتوانست تغییرات سریعی در خودکفایی اقتصادی کره جنوبی ایجاد کند اما شرایطی را ازلحاظ رشد و نوسازی ایجاد کرد که نوید موفقیت اقتصادی و اصلاحات اساسی در آینده را میداد. گفته میشود شعار تیمسار پارک مبنی بر «رفتار با کارمندان بهمثابهٔ خانواده» باعث شد تا بهرهوری نیروی کار کره جنوبی افزایش یابد و به موفقیت اقتصادی این کشور کمک کند.
در طی سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۲ کره جنوبی در جمهوری سوم را تجربه کرد و در این دوران ۸۰۰ میلیون دلار تحت عنوان ادعاهای ارضی از ژاپن دریافت کرد. کره در این دوره بیش از هر چیز به کمک خارجی نیازمند بود. بیشتر این کمکها از سوی ایالاتمتحده به کره جنوبی داده میشد تا جبران کمکهای این کشور به آمریکا در جنگ ویتنام را کرده باشد. حکومت از این کمکهای مالی برای ایجاد یک اقتصاد خود پشتیبان استفاده کرد و جنبش روستای نو را راه انداخت تا از طریق آن مناطق روستایی را توسعه دهد. در این زمان رهبری مقتدرانهٔ و البته مستبدانه دولت و همچنین بهکارگیری مؤثر نیروی کار ارزان از عوامل مؤثر در رشد اقتصاد کره جنوبی بود.
مهمترین دلیل رشد صنعتی سازی کره جنوبی را میتوان اتخاذ راهبرد نگاه به خارج از اوایل دهه ۱۹۶۰ دانست. این راهبرد به این سبب که در آن زمان کره از فقر منابع طبیعی، پسانداز اندک و بازار کوچک داخلی رنج میبرد، مناسب بود. راهبرد جدید باعث شد تا رشد اقتصادی در سایهٔ صادرات کالاهایی که متکی به نیروی کار ارزان بودند و این کشور در تولید آنها مزیت نسبی داشت رشد یابد. ابتکار عمل دولت نقش اساسی در این فرایند داشت زیرا با تشویق صنعتگران به صادرات باعث شد تا شرکتهای کرهای انگیزهٔ لازم برای بهکارگیری فناوریهای نوین را بهدست آورند و بهرهوری تولیدی خود را افزایش دهند تا بتوانند در بازار جهانی به رقابت با حریفان مقتدر بپردازند.
در این دوران کارخانههای کرهای میتوانستند با رعایت آییننامهها و خواستههای دولت از جوایز و امتیازات یارانهای و سرمایهای برخوردار شوند و بدین ترتیب میتوانستند در بازارهای جهانی با سایرین رقابت کنند. همچنین ورود سرمایهٔ خارجی به کره جنوبی بهشدت موردحمایت دولت قرار میگرفت تا بدین شیوه کمبود پسانداز در کشور جبران شود. در زیر سایه این سیاستها دیری نپایید که شیب صادرات کرهای ها بیشتر و بیشتر شد. البته نباید ازنظر دور داشت که در نظام تکحزبی شورای عالی بازسازی کره در آن زمان، حزب حاکم به اقلیت کوچکی از نظامیان حاکم پاسخگو بود و بازسازی اقتصادی این کشور در این زمان بیش از هر چیز وابسته به نقض حقوق بشر از طریق بهکارگیری ارزان نیروی کار تحقق یافت.
از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۸۱ حکومت کره جنوبی در طول جمهوری چهارم از شکوفایی صنایع سنگین، فولاد و الکترونیک پشتیبانی کرد. یکی از مزایای حمایت دولتی از این بخشها این بود که صاحبان این صنایع هیچ قیدوبندی در هزینهها احساس نمیکردند چون میدانستند که حکومت از رشد آنها حمایت میکند. با رشد اعتماد مصرفکننده به صنایع سنگین، متعاقباً پول به اقتصاد سرازیر شد. بااینحال مشکلات ساختاری همچنان در نظام مالی و سیاسی این کشور وجود داشت. پیش از آن هرگاه مشکلات اقتصادی پیش میآمد، نظامیان حاکم به ثروتمندان فشار میآوردند تا پروژهها را تأمین مالی کنند. دولت نظامی کره گروهی از افراد با درآمد بالا را که ثروتشان از طریق روابط فسادآلود با ایسونگمن ری بهدست آمده بود را گرد هم آورده بود. این افراد را در آن زمان تحت عنوان «سود برندگان نامشروع» میشناختند.
اما در این زمان وقتی مشکلات بسیار بالا گرفتند رابرت رابین وزیر خزانهداری ایالاتمتحده و دیگر سران آن کشور تصمیم گرفتند کمکی به میزان ۵۷ میلیارد دلار در ازای تغییر ساختار اساسی در بازارهای کره در اختیار دولت کره بگذارند. کره جنوبی تحتفشار قرار گرفت تا بخش مالی را شفافتر، بازار محورتر و با مدیریت بهتر اداره کند، شرکتها و کارخانجات نیز مکلف شدند طوری خود را اصلاح کنند که سازمانهای بینالمللی اجازه حسابرسی از آنها را پیدا کنند.
دموکرات شدن حاکمیت و سرعت یافتن توسعه اقتصاد کره جنوبی
روند توسعه اقتصادی با گره خوردن به اصلاحات جدید و شفاف شدن بیشازپیش در پیوند با دیگر وقایع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بهسوی اصلاحات سیاسی هم رفت و در سال ۱۹۸۷ مردم این کشور در انتخاباتی آزاد شرکت کردند و از آن زمان به بعد آزادسازی اقتصادی نیز در این کشور شدت بیشتری به خود گرفت. در این دوران دخالت دولت در اقتصاد بهشدت کاهش پیدا کرد و سیاستهای مربوط به واردات و سرمایهگذاری خارجی بیش از گذشته جهانی شد تا رقابت افزایش پیدا کند. همچنین دولت برای کاهش نابرابری میان شهرها و روستاها در این دوران اقدام به سرمایهگذاری هرچه بیشتر در بخش عمومی کرد. این بخشهای شامل جادهها، امکانات ارتباطی و ماشینی کردن مزارع بود.
اقداماتی که در اوایل این دهه صورت گرفت با بهبود چشمگیر اقتصاد جهانی همراه شد و بدین ترتیب به اقتصاد کره جنوبی بسیار کمک کرد بهنحویکه رشد اقتصادی بهطور چشمگیری بالا رفت و تورم دورقمی دههٔ ۱۹۷۰ نیز کاملاً مهارشده بود. دولت کره در ۱۹۸۶ توانست برای نخستین بار به مازاد تراز پرداخت چشمگیری به میزان ۷٫۷ میلیارد دلار دست یابد. این عدد در ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ به ۱۱٫۴ میلیارد دلار بالغ شد. این پیشرفتها به دولت کره جنوبی اجازه داد تا از حجم بدهیهای خارجی بکاهد. در ادامه این مسیر پیشرفت اقتصادی بود که کیم یانگ سام رئیسجمهور این کشور در دسامبر ۱۹۹۶ اعلام کرد که کره جنوبی با پیوستن به سازمان همکاری و توسعه اقتصادی توانسته بهعنوان اقتصادی موفق به رسمیت شناخته شود. البته شادمانی کرهای ها از ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۷ بیشتر طول نکشید که در این سال آنها همانند بسیاری دیگر از همسایههای آسیایی خود، متحمل بحران اقتصادی سال ۱۹۹۷ آسیا شدند. ذخیره ارزی این کشور به ۶ میلیارد دلار کاهش پیدا کرد.
سربلند از پس بحران
کیم یانگ سام که نخستین رئیسجمهور غیرنظامی کره در طول سی سال بود نتوانست اقتصاد را از آن وضع نجات دهد و بهجای او کیم دای جونگ زمام قدرت را در دست گرفت. او پس از انتخاب توانست با کمک مردم و دریافت کمک ۵۸ میلیارد دلاری صندوق بینالمللی پول بدهیهای کشور را تصفیه نماید و بر مشکلات فائق آید.
بحران مالی شرق آسیا در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ بهشدت بر اقتصاد کره جنوبی تأثیر گذاشت و ضعفها و ایرادات موجود در نظام مالی و بهخصوص بازارهای مالی این کشور را نمایان ساخت. دولت کره جنوبی در مواجهه با این بحران اصلاحات جسورانهای را انجام داد بهگونهای که بانکهایی که عملکرد ناامیدکننده داشتند را تعطیل کرد، فرآیند ورشکستگی شرکتهایی که با بحران مواجه شده بودند را مدیریت کرد و مهمتر از همه اینکه مقررات نظام مالی این کشور را بهبود بخشید و شفافیت این روند را تضمین کرد.
این پاسخگوتر شدن و شفافتر شدن دولت در وضعیت اقتصادی کره در دو دهه بعد آثار مثبتی بهجای گذاشت. دولت همچنین تلاش کرد تا بهنوعی اصلاحات تن دهد و برنامهها را شتاب دهد که شامل مقررات زدایی، آزادسازی و همچنین بازسازی نهادهای مالی، گسترش شفافیت در معاملات مالی و برخی موارد دیگر بود. در سال ۱۹۹۹ اصلاحات نخست بانکی و کاری کامل شدند و نخستین مرحله از اصلاح شرکتی انجام شد. این جریان اصلاحی تأثیر قابلتوجهی بر وضعیت کسبوکار در کره گذاشتند وضعیت کره در شاخصهایی مانند شاخص تسهیل فضای کسبوکار که توسط بانک جهانی ارائه میشود و همچنین شاخص رقابتپذیری مجمع جهانی اقتصاد بهبود یابد. اصلاحات اواخر دهه ۱۹۹۰ همچنین باعث شدند که اقتصاد کره جنوبی در بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ عملکرد قابل قبولی داشته باشد. در این بحران بهرغم توقف ناگهانی ورود سرمایه به اقتصاد کره و کاهش ارزش پول در سال ۲۰۰۸، کره جنوبی توانست که از پیش آمدن بحران شدید و کاهشی چشمگیر در میزان تولید جلوگیری کند. همچنین روند بهبود اقتصاد این کشور پس از بحران نیز قابلتوجه بهطوری که صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرد این کشور در طول یک دهه پس از این بحران به رشد اقتصادی سالیانه بهطور متوسط ۳ تا ۳٫۵ درصد خواهد رسید.
طی یک دهه اخیر هم اقتصاد کره جنوبی با حفظ دستاوردهای پیشین اقتصاد این کشور در کنار گسترش و تعمیق بازارهای صادراتی و یافتن بازارهای جدید در کنار افزایش نرخ سرمایهگذاری در حوزههای همچون خدمات و توریسم در کنار حفظ روند رو به رشد سرمایهگذاری در حوزههای اقتصادی فعالتر از حوزههای نامبرده شده، توانسته سالبهسال نرخ رشد تولید ناخالص داخلی خود را بیافزاید. این کشور همچنین در یک دهه گذشته روند رو به رشد ذخایر ارزی خود را که طی بحران مالی ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ با کاهش روبهرو شده بود را بهطور جدی موردتوجه قرار داده و سالبهسال به آن افزوده است. کشور چشم بادامیهای جنوبی همچنین تلاش کرده در طول این یک دهه در مسیر هرچه آسانتر کردن کسبوکار گام بردارد موضوعی که نتیجه آن تنها در همین یک دهه و از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ منجر به صعود رتبه سهولت کسبوکار این کشور از بیست و چهارمین در دنیا به کشور پنجم شد و رشد سرمایهگذاری خارجی را بیش از همیشه در پی داشت.
حکایت راهرفته و نتایج حاصله
وقتی جنگ شبهجزیره کره میان بخش شمالی موردحمایت شوروی و چین و بخش جنوبی زیر حمایت آمریکا در اوایل دهه ۱۹۵۰ بهپایان رسید، کره جنوبی چندین سال بر سر انتخاب الگوی توسعه سرگردان ماند. سرانجام با بهقدرت رسیدن ژنرال پارک چونگ هی در اوایل دهه ۱۹۶۰، رژیم نظامی کره جنوبی به استراتژی «برونگرایی» صنعتی در راستای «پیشبرد صادرات» روی آورد، به این معنا که تصمیم گرفت نیروی کار ارزانقیمت کشور را در خدمت تولید انبوه کالا بهویژه لباس و صدور آنها به بازارهای جهان بهویژه آمریکا و اروپا بهکار بگیرد. لباسهای ساخت کره بهرغم کیفیت پایین خود، از توان رقابتی بالایی برخوردار بودند. با استفاده از ارز حاصل از صدور لباس، کرهای ها دستگاههای نساجی وارد کردند و بعد به تولید کالاهای دیگری چون کفش و اسباببازی و لوازم ورزشی پرداختند و این تولید انبوه را روانه بازارهای جهان کردند. طولی نکشید که استراتژی برونگرایانه کره جنوبی به نتایج مطلوب دستیافت و راه برای گسترش آن به عرصههای دیگری چون فولاد و کشتیسازی و خودروسازی و بعد وسایل الکتریک و الکترونیک فراهم آمد، آنهم با کالاهایی که کیفیت آنها سالبهسال بهتر و بهتر میشود.
اگرچه کره جنوبی مدتها است بهعنوان یک مدل فوقالعاده از توسعه اقتصادی بهرغم مشکلاتی چون منابع ضعیف و همچنین جمعیت زیاد، میراث استعماری و جنگ مخرب با کره شمالی، ناپایداری سیاسی و مواجهه نظامی با کره شمالی یاد میشود. اما بااینحال توانسته است در سیستم اقتصادی بینالمللی به خوبی عمل کند. با نگاهی به روند تاریخی توسعه اقتصادی کره جنوبی به نتایج مشخصی از اقداماتی که منتهی به این موفقیت چشمگیر ببرهای آسیا شد بهدست میآید. اگر این موارد را لیست کنیم به مواردی ذیل اصلاحات متمادی اقتصادی میرسیم، مواردی که در پی خود حرکت در مسیر سرمایهگذاری هرچه بیشتر در منابع انسانی، حرکت در مسیر باز شدن اقتصادی و رقابتپذیر کردن اقتصاد، تلاش برای مقابله به افساد و شفافیت هرچه بیشتر اقتصاد و... را به همراه داشت.
استراتژی معجزه اقتصادی این کشور مبتنی بر سرمایهگذاری در منابع انسانی این کشور بوده است که منجر به شکلگیری اقتصاد مبتنی بر صادرات شده و توسعه این کشور را رقمزده است. باز بودن اقتصاد کره جنوبی از ویژگیهایی است که میتواند همواره به اقتصاد این کشور کمک کند. کره جنوبی همیشه از قراردادهای تجارت آزاد دفاع کرده و در اقتصاد این کشور بهجز بخش کشاورزی که با سیاستهای حمایت گرایانه موردتوجه قرار میگیرند بقیه بخشها مجبور به رقابت با رقبای خارجی هستند، پدیدهای که باعث پیشرفت بسیاری از صنایع کرهای از خودروسازی گرفته تا صنایع الکترونیک شده است.
برای سرمایهگذاران، کره جنوبی اقتصادی شبیه به ژاپن است البته با پویایی بیشتر و همچنین رشدی سریعتر. اقتصاد کره جنوبی بهمراتب از اقتصادی مانند چین شفافتر است و قوانین در این کشور ضمانت اجرایی بیشتری دارند. بخش تولید در کره جنوبی بهرهوری بسیار بالایی دارد و مانند بخش تولید اقتصادهای توسعهیافته است و بخش خدمات نیز در این کشور در همین مسیر است. در کنار اینها، اگر شرکتهای کره جنوبی بتوانند به همسایه شمالی خود راه بیابند آنگاه از مزایایی مانند کارگر ارزانقیمت و دسترسی به منابع معدنی بهرهمند خواهد شد که در این صورت افرادی که در کره جنوبی سرمایهگذاری کردهاند بیش از همیشه از سود قابلتوجهی بهرهمند خواهند شد.
اینهمه را البته میتوان زیر سایه اصلاحات در اقتصاد کره جنوبی قلمداد کرد. این کشور از میانههای دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی و بعدها هم در مواقع بحران تنها مشکلهای مقطعی همچون بدهیهای خود را حل نکرد بلکه در مسیر درمان بحران قرار گرفت و همچنین اصلاحات بنیادی درزمینه تأمین مالی شرکتها، شرکتهای دولتی و بازارهای مالی ارائه کرد. این اصلاحات راه و طریقه عملکرد سیستم اقتصادی کره جنوبی را بهخصوص در مورد روابط بین دولت، کسبوکارها و بانکها تغییر دادند. همچنین یکی دیگر از عوامل تعیینکننده موضوع برنامهریزی اقتصادی و عمل به برنامههای طرحریزیشده کرهای ها است که موفقیت آنها دررسیدن به کلوپ قدرتهای برتر اقتصادی جهان را رقم زد.
راهبران و رهبران توسعه
برای اینکه درک درستی از مسیر حرکت و دلایل موفقیت کره جنوبی پیدا کنیم باید تصویری کامل از عاملان توسعه نیز داشته باشیم. تجربه خاص کشور کره در ایجاد یک دولت توسعهگرا، تردیدهایی درباره امکان تکرارپذیری آن در دیگر کشورهای درحالتوسعه مطرح میسازد. اما آنچه از تجربه کره دریافت میشود این است که ابزارهای لازم برای پیاده کردن دولت توسعهگرا شامل قوه مجریه مقتدر، بوروکراسی فنسالار و لایق و شایسته، و سیاستهای اقتصادی رشدمحور را میتوان در هر کشور درحالتوسعهای به اجرا گذاشت.
درنهایت اینکه اگر رهبرانی داشته باشیم که دیدگاه رشدمحور نداشته باشند و موردحمایت سیاسی ائتلاف داخلی قوی قرار نگیرند توسعه ملی بهدشواری بهدست خواهد آمد. انتخاب مدل صحیح از عوامل مهم رسیدن به رشد اقتصادی پایدار است. بخشی از پاسخ به وجود رهبرانی برمیگردد که درک و فهم و توانایی انتخاب مدل اقتصادی مناسب را داشته باشند. در اینجا نقش رهبران بسیار اهمیت مییابد که گروههای ذینفع و کسانی را که در قدرت سهیم هستند متقاعد سازند از این مدل اقتصادی خاص پیروی کنند.
همچنین وجود شرایط وخیم اقتصادی و بحرانهای مالی نیز فرصتی مناسب در اختیار رهبران میگذارد تا مسیر جدید اقتصادی را با کمترین میزان مقاومت تعیین کنند. در دهه ۱۹۵۰ کره جنوبی سیاست جانشینی واردات را دنبال میکرد و رشد اقتصادی بسیار ناچیز و در حد دو تا سه درصد بود. اما در ابتدای دهه ۱۹۶۰ بود که راهبرد کره جنوبی کاملاً به برونگرایی تغییر و بر تجارت خارجی تأکید کرد. این تغییر راهبرد باعث شد رشد اقتصادی برای دوره زمانی طولانی به بیش از هفت درصد جهش کند. تفاوت مدلهای اقتصادی در دو کره را که رهبران این کشورها برگزیدند میتوان در عملکرد اقتصادی آنها مشاهده کرد که کره شمالی با انتخاب رویکرد خودکفایی و انزوای اقتصادی و نهادها و سیاستهای کمونیستی کمترین نرخ رشد اقتصادی در جهان را تجربه کرد درحالیکه کره جنوبی با مدل توسعه صادرات به موفقیتهای خیرهکننده رسید. اتفاقی که میتوان در شکلی دیگر میان کره جنوبی و ایران مشابهتسازی کرد.
کره جنوبی در این ۵۰ سال بهتدریج و به شکل هدفمند از نردبان خلق ارزشافزوده بالا رفت و از اقتصاد تولیدکننده محصولات ساده کاربر به یک اقتصاد سرمایهبر و نهایتاً دانشبنیان با محصولات پیچیده رسید. اگر بخواهیم از تجربه رشد بالای اقتصادی کره جنوبی استفاده کرده و درس بگیریم باید گفت حضور و ادغام فعالانه و نه منفعلانه در اقتصاد جهانی، ثبات اقتصاد کلان، نرخ بالای پسانداز و سرمایهگذاری، واگذاری تدریجی تخصیص اصلی منابع به اقتصاد بازار و از همه مهمتر داشتن یک دولت کارآمد و شایسته از ویژگیهای اصلی بودهاند. دولتی متعهد به رشد اقتصادی که اعتبار بالایی داشته باشد و بتواند برنامه و نقشه راهی روشنبینانه برای رشد اقتصادی ترسیم کند. حال باید منصفانه به راه طی شده آنها و الگوی در پیشگرفته شدهشان بنگریم و به راهی که ما در کشورمان طی کردهایم تا به پاسخ چرایی پیشرو بودن اقتصاد چشمبادامیها و بازماندن اقتصاد ایرانزمین پی ببریم.
تولید ناخالص داخلی کره جنوبی در گذر زمان
تولید ناخالص داخلی به قیمت های ثابت کره جنوبی در گذر زمان
ذخایر ارزی کره جنوبی در گذر زمان
صادرات کره جنوبی در گذر زمان
نرخ تورم کره جنوبی در گذر زمان
رتبه جهانی آسانی کسب و کار کره جنوبی طی یک دهه گذشته
در منطقه ای قرار داریم که خواسته یا ناخواسته حکومت و دولت مجبور به اتخاذ تصمیمی متضاد با اقتصاد آزاد و صادر محور میشوند.
بهرحال تا تغییرات ساختاری در مدیریت و سیاست نداشته باشیم کاری از پیش نخواهیم برد.ظاهرا در چهار دهه گذشته چنین دیدگاهی بطور جدی و عملگرا وجود نداشته است.