پارادوکسهای اصلاح طلبان در تشویق مردم برای مشارکت در انتخابات
در حالیکه تلاش اصلاح طلبان و جمله «تکرار میکنم» سید محمد خاتمی توانست بخش از عمدهای از مردم را به مشارکت در انتخابات سوق داد، این سوال مطرح است که آیا در انتخابات مجلس یازدهم بار دیگر چنین اتفاقی خواهد افتاد؟
اقتصاد24- «انتخابات پرشور زخمهای جامعه را جبران میکند.» این اظهارات اخیر حسین مرعشی یکی از چهرههای شاخص اصلاح طلب در گفتگو با روزنامه ایران است. جملاتی از این دست در آستانه انتخابات مجلس یازدهم زیاد شنیده میشود. اصلاح طلبان معتقدند افزایش مشارکت مردمی باعث میشود اصولگرایان کمتری به مجلس وارد شوند و از این طریق آنها خواهند توانست اصلاحات مورد نظر خود را انجام دهند. افکار عمومی این روزها چندان اعتقادی به این ایده ندارند؛ نها معتقدند در سالهای گذشته دولت برآمده از اصلاحات و مجلسی که نیمی از آن با لیست اصلاح طلب تشکیل شده، نتوانسته مشکلات اقتصادیشان را حل کند و اتفاقاتی افتاد که مشکلاتشان را بسیار بیشتر از گذشته کرده است.
مشارکت حداکثری همواره به عنوان برگ برنده حاکمیت سیاسی کشور به شمار میآمده است؛ چه آنکه استناد به میزان مشارکت همواره پاسخی به منتقدان داخلی و خارجی بوده است. برای رسیدن به هدف شور انتخاباتی نیز ابتکارات و تلاشهای مختلفی صورت میگیرد، از مناظرههای داغ و بعضا افشاگرانهای که در آن نامزدهای مختلف به بیان پشت پردهها پرداخته و حتی اتهامات مختلف اقتصادی و... به یکدیگر مطرح میکنند تا تلاشهایی برای ساخت دوگانههای تند و افراطی جناحی. مواردی که انتخابات را جدی، رقابتی، نفسگیر و سرنوشت ساز میکند.
حرف اصلاح طلبان خریدار دارد؟
ولی پرسش اینجاست که آیا امروز هم اظهارات اصلاح طلبان مانند سالهای ۹۲، ۹۴ و ۹۶ همان کارایی همیشگی را دارد که این روزها هم در مصاحبهها بارها از سوی آنان درباره لزوم حضور در انتخابات میشنویم؟ طرح این سوال در واقع بزرگترین پارادوکس ایجاد شده برای اصلاح طلبان خواهد بود؛ از یک طرف آنها با این پرسش مواجهند که اگر رای مردم مانع مشکلات است مگر نه اینکه روحانی و لیست امید در مجلس و دولت حاصل همین رای است و نه اینکه میزان مشارکت همه انتخابات بالای ۶۰ درصد بوده است پس چرا مشکلات کمتر نشده است؟
در پاسخ به این سوال چند راه حل بیشتر وجود ندارد، یا باید پذیرفت که انتخابات به خودی خود دردی از جامعه دوا نمیکند و ریشه مشکلات را باید در جای دیگر جست یا اینکه باید گفت آنچه امروز از مشکلات رخ داده، به دولت و مجلس ارتباطی نداشته و بحث محدودیتهای رئیس جمهور در میان است و مسببان اوضاع کنونی کسان دیگری در داخل و خارج از کشور دانست و گفت که مسئولیت برعهده دولت و اصلاح طلبان نیست.
اما این اظهار نظر نیز نفی این موضوع خواهد بود که برایحل مشکلات باید رای داد. وقتی قدرت کافی در اختیار رئیس جمهور یا مجلس -یعنی همان کسانی که با رای مردم انتخاب میشوند- نیست و بخشها و نهادها و گروههای دیگری هستند که دارای قدرت و نفوذ بیشتر برای کنترل امورند، پس چگونه میتوان حلال یا مرهم زخم مشکلات مردم را حضور آنان برای انتخاب رئیس جمهور یا نمایندگان مجلسی دانست که محدودیتهای زیادی در انجام وظیفه داشته و از اختیار کافی برخوردار نیستند؟
از سویی دیگر اگر اصلاح طلبان و روحانی بپذیرند که از قدرت کافی در امور برخوردار بودند، عملا به خودزنی دست زدهاند، چرا که باید خود را مسبب تمام اوضاع نابسامان امروز بدانند و برخلاف ادعاهای پیشین مبنی بر دخالت تندروها یا نیروهای خارجی و محدودیت و دست بسته بودن در اعمال و کردار و رفتارشان، بپذیرند که خود باعث همه شرایط کنونی هستند.