علی لاریجانی بالاخره تصمیم خود درباره انتخابات مجلس را گرفت و با انصراف از حضور در این دور از رقابت ها، تکلیف برخی کاندیداهای مردد اصولگرا را هم مشخص کرد، همان ها که منتظر بودند تا بعد از اعلام نظر لاریجانی، تصمیم به کاندیداتوری یا عدم کاندیداتوری بگیرند.
اقتصاد۲۴-تنها چند ساعت مانده به نواخته شدن زنگ آغازین یازدهمین انتخابات مجلس، بمب خبری را منفجر کرد؛«سه دوره چهارساله وکیل مردم قم بودم و برای من افتخاری بود که بتوانم به این مردم خدمت کنم اما در این دوره از انتخابات مجلس برنامه ای برای حضور ندارم.»
علی لاریجانی با گفتن این جمله و بدون اشاره به دلیل انصرافش از کاندیداتوری، نه تنها به زمزمههای خبری بر سر آمدن یا نیامدنش تا حد زیادی پایان داد، بلکه تکلیف برخی کاندیداهای احتمالی را هم روشن کرد، همان ها که از مدتها پیش چشم به مرد شماره یک پارلمان دوخته بودند و منتظر بودند بعد از تصمیم گیری او درباره حضور یا عدم حضور در انتخابات، تصمیم شان برای این دوره از انتخابات را بگیرند. همانها که لاریجانی را یک سد محکم و نفوذناپذیر برای رسیدن به صندلی ریاست قوه مقننه می دانستند. همان ها که این روزها خواب ریاست مجلس یازدهم را میبینند آنهم به کرات.
لاریجانی تکلیف همه را روشن کرد
زمزمه های نیامدن لاریجانی طی چند ماه اخیر بیشتر از آمدنش شنیده می شد، خود او اما سکوت اختیار کرده بود و هیچ حرف صریحی درباره حضورش در انتخابات پیش رو نمی زد. سکوتی که فضا برای گمانه زنی ها در اطراف رئیس ۱۲ ساله پارلمان را باز کرده بود.آنچنان که حتی برخی چون کوهکن و نعمتی معتقد بودند این سکوت به معنای انصراف نیست و لاریجانی انتخابات مجلس را ترک نخواهد کرد. اما تحلیلگرانی هم بودند که تاکید داشتند لاریجانی با سیاست پارلمانی خداحافظی خواهد کرد.
لاریجانی اما چند وقت پیش با نگاه کنایه ای به این احتمالات گفته بود«علیالظاهر تنها کسی که در رابطه با این موضوع اظهار نظر نکرده خود من هستم.»یک پاسخ مرموز و چند پهلو. او امروز اما تکلیف همه را روشن کرد و راهش را از بهارستان جدا کرد، تصمیمی که بعید است تغییر کند مگر آنکه شوک ها و سوپرایزهای لحظه آخری آیت الله زاده فیلسوف را مجاب کند برای چهارمین بار کاندیدای انتخابات مجلس شود.
جلیلی و قالیباف نفس راحت کشیدند
اما چشم بسیاری به او دوخته شده بود تا ببینند آیا با نامزدی علی آقایِ فیلسوف، باید سودای بهارستان را فراموش کنند یا با نیامدنش رویای آن را در سر زنده نگه دارند. انتظاری که بالاخره به سر آمد و لاریجانی با کناره گیری از این انتخابات، آنها را از تردید نجات داد و راه را برایشان باز کرد تا بالاخره نفسی راحت کشیده و از فردا که زنگ آغاز انتخابات به صدا در می آید با پرونده راهی وزارت کشور شوند و نامشان را در لیست کاندیداها به ثبت برسانند.
در صدر این لیست اما دو نام پررنگ تر به چشم می خورد، محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی. دو چهره اصولگرا که از قضا این روزها نامشان به کرات در محافل سیاسی و رسانه ای به عنوان گزینه های کاندیداتوری و البته ریاست مجلس بعدی به گوش می رسد.
تحرکات چند ماه اخیر محمدباقر قالیباف در یک سوی طیف اصولگرا و سعید جلیلی در سوی دیگر طیف اصولگرا همه و همه حکایت از آن داشت که مردان دیروز میدان انتخابات ریاست جمهوری بدشان نمی آید که مسیر را از پاستور به سمت بهارستان تغییر دهند تا شاید اگر ریاست پاستور نصیب شان نشد ریاست بهارستان را به نام خود ثبت کند.
رویایی که البته با کاندیداتوری لاریجانی خیلی دور به نظر می رسید اما نیامدن لاریجانی یک امید دیگر برای این دو چهره خواهد بود. در این میان نام قالیباف بیشتر به عنوان سرلیست اصولگرایان تهران به چشم می خورد و نام جلیلی به عنوان سرلیست پایداری ها در مشهد.
اما این تنها قالیباف و جلیلی نیستند که با نیامدن لاریجانی یک نفس راحت خواهند کشید. دیگرانی هم هستند که با فاصله ای دورتر از پایتخت، آنقدر ترس از کاندیداتوری لاریجانی داشتند که از چندماه پیش استارت تخریب رئیس قوه مقننه را زده بودند و حتی لیستی بدون نام او در قم منتشر کرده بودند. لیستی که در صورت کاندیداتوری لاریجانی بدون شک با تایید مراجع قم روبرو نمی شد اما تندروها که همیشه لاریجانی را مانعی در مسیر حرکت خود می دیدند از تک و تا نیفتادند و نه تنها نام لاریجانی را در لیست قم قرار ندادند که حتی کاندیدای اجاره ای یعنی زاکانی را از تهران به قم آوردند تا با کمک او رقیبی در مقابل لاریجانی شوند، غافل از آنکه فیلسوفِ خاندان لاریجانی از مدت ها پیش خود را آماده درآوردن ردای نمایندگی مجلس کرده بود.
در همین راستا بعید به نظر نمی رسد با نیامدن لاریجانی، زاکانی جدی تر از قبل به فکر کاندیداتوری از حوزه انتخابیه قم بیفتد. جایی که شانس بیشتری برای سرلیستی دارد.
استراحت کوتاه مدت برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰؟
اما نیامدن لاریجانی در انتخابات مجلس چه معنایی دارد؟ آیا او همچون سال ۸۴ سودای پاستور را کرده است؟ آیا آنگونه که برخی روایت می کنند او دلخور از هم طیفان سیاسی اصولگرایش مسیر دور شدن از سیاست عملیاتی را آغاز کرده است؟ آیا خسرانی دیگر در انتظار راست گرایان است؟
لاریجانی دهه ۸۰ و ۹۰ را می توان نزدیکترین مصداق به مشی و روش ناطق نوری دانست. او همچون شیخ، مسیر اعتدال را برای سیاست ورزی خود برگزیده است و در این مسیر گرچه اصلاحطلبان را رقبای سیاسی خود می بیند اما سخت و محکم بودن در اصولگرایی او را به وادی تندروی و افراط علیه رقبای سیاسی اش نکشانده است.اما به همان اندازه بخاطر این مشی خود هزینه داده است.هزینه دادن هایی که بعید به نظر نمی رسد او را خسته دنیای سیاست کرده باشد.
شاید از همین روست که برخی معتقدند بعید نیست که لاریجانی نیز چون ناطق نوری مسیر دور شدن از سیاست را در پیش بگیرد، دور شدنی که یک ضربه ای دیگر بر پیکیره جریان اصولگرا خواهد زد.
اما یک احتمال دیگر هم در این میان مطرح می شود. آنهم استراحت کوتاه مدت لاریجانی و ورود جدی به انتخابات ۱۴۰۰. لاریجانی از مدت ها پیش یک گزینه جدی برای انتخابات ۱۴۰۰ معرفی می شود، یک گزینه جدی که حتی برخی از کاندیداهای بالقوه آن انتخابات را نگران هم کرده است. با این وجود برخی همچنان براین اعتقادند که لاریجانی بعید است حتی برای انتخابات ۱۴۰۰ هم نقشه انتخاباتی داشته باشد.
در شرایط معقول ومطلوب عمر یک نخبه سیاسی می تواند بیست سال باشد و کسانی که بیش از بیست سال خودشان را به جامعه تحمیل می کنند، تکراری وناکارامد وانسداد سیاسی را رقم می زنند. اساس یک مردمسالای بایستی بر چرخش معقول نخبگان باشد نه اینکه یک الیگارشی ۱۰ هزار نفری تمام مناصب ومقامات کلیدی را قبضه کنند اما برچسب های جایگاه و سمت و قیمتشان عوض شود و دائما بین ستادهای انتخابات وقدرت درحال جابجایی باشند. لاریجانی به نظر من تصمیم معقولانه گرفته است اما اگر بگذارند.