اقتصاد24 - وقتی به عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی نگاه میکنیم به یک سری نهادهها از جمله نیروی کار، سطح تکنولوژی و سرمایهگذاری میرسیم بنابراین اگر امروز کسی به این سؤال میپردازد که چرا رشد اقتصادی در ایران با افت محسوسی روبهرو شده یا پایین است میتواند در همه این عوامل مؤثر دقیق شود یعنی ببیند که ما چه در بخش نیروی انسانی، چه حوزه سرمایهگذاری و همچنین در قسمت تکنولوژی با چالشهای جدی روبهرو هستیم و در نهایت مجموع این چالشها خود را در کاهش رشد اقتصادی نشان میدهد.
امروز یکی از مسائل ما این است که با نیروهای کارآمد و خلاق در حوزه اقتصادی و کسب و کار روبهرو نیستیم؛ وقتی به ریشه این اتفاق نگاه میکنیم میبینیم نرخ دستمزد در فضای اشتغال ایران پایین است و وقتی همین عامل را بررسی میکنید پایین بودن نرخ دستمزد به سرمایهگذاری اندک در کشور میرسد بنابراین ظرفیت نیروی کار متخصص و تحصیلکردههای نخبه که میتوانند فضای کار را به سمت نوآوری و تحول سوق بدهند براحتی از کشور خارج میشود. وقتی به خروج این نیروهای متخصص از فضای کسب و کار نگاه میکنیم میبینیم که عملاً فضا و بستر اقتصادی ما توان جذب و نگهداری این افراد را ندارد یعنی آن کیک به اندازهای نیست که بتواند این نیروها را دور خود جمع کند. از آن سو وقتی به این موضوع نگاه میکنید که چرا میزان سرمایهگذاری در این کشور کم است به اینجا میرسید که horizon یا افق بلندمدت وجود ندارد که سرمایهگذار فضای ثبات دست کم 10 ساله را پیش روی خود ببیند، از طرفی وقتی در مجموعه تصمیم گیریهای کلان کشور دید بلندمدت و آینده نگرانهای وجود دارد برنامهها، تحرکها و رفتارها در بازههای زمانی کوتاه شش ماهه متوقف میشود.
نکته دیگر رابطه چندلایه تکنولوژی با رشد یا نبود رشد اقتصادی است؛ مثلاً یکی از مؤلفههایی که مانع رشد ما میشود فساد به مثابه نوعی تکنولوژی است. به این معنا که وقتی فساد بر روابط اقتصادی حاکم باشد شما با همان نهادههای پیشین کمتر تولید میکنید، از این زاویه فساد تکنولوژی معکوس است. همه این عوامل و بسیاری از مسائل دیگر در این باره نقش آفرینی میکنند. در چنین شرایطی وقتی مسائل سیاسی هم روی میدهد یک شوک منفی هم به داستان اضافه میشود. در واقع مباحث سیاسی، تحریمها و محدودیتهایی که پیش روی اقتصاد ایران قرار میگیرد جزئی از تکنولوژی به حساب میآید تکنولوژی منفی یا معکوس که هزینههای تولید و سرمایهگذاری را بشدت بالا میبرد.
از سویی وقتی قرار نیست ما با دنیا ارتباط بهتری داشته باشیم - یا این طور بگوییم دنیا قرار نیست با ما ارتباط بهتری داشته باشد - چگونه میتوان رشد اقتصادی را متصور شد. برخلاف برخی که تصور میکردند قرار است بواسطه برجام امتیاز خاصی به ایران داده شود در واقع بهدنبال آن بودیم که با ما بهعنوان یک کشور عادی رفتار شود که البته محقق نشد. از طرف دیگر توجه کنیم ایران حتی نسبت به کشورهای عادی دنیا نیاز بیشتری به تعامل و ارتباط با دنیا دارد. توجه کنیم که تاریخ نشان داده دنیا بهخاطر موقعیت جغرافیایی ایران محکوم به ارتباط با ایران است بنابراین دنیا راهی ندارد جز اینکه با ایران به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ دنیا دیالوگ برقرار کند و تنوع قومی شگفتی که در ایران وجود دارد نشان میدهد که ایران این ظرفیت را دارد که با دنیا در ارتباط باشد و این یکی از مهمترین ظرفیتهای ما برای رسیدن به رشد اقتصادی است اما رشد اقتصادی محقق نمیشود مگر اینکه عقلی جمعی متشکل از بدنه نظام و تمام نیروهای حاکمیت، قدرت و مردم بخواهند که به این سمت حرکت کند. در واقع ایران دو کفه پتانسیل مثبت و پتانسیل تنش را در خود جا داده و سنگینی پتانسیل مثبت نیاز به دید بلندمدت، کار علمی و برنامهریزی جامع دارد.