اقتصاد۲۴- واقعیت این است که به رغم همه جهشهای چند ماه گذشته، ورود به بازار سهام در قیاس با بازارهای موازی نظیر ارز، طلا، مسکن و خودرو هنوز ارزانترین راه سرمایه گذاری است، اما به رغم صفهای طویلی که این روزها در هر گوشه و کنار برای ورود مردم به این بازار تشکیل شده است کم نیستند شَکاکانی که هنوز با دید تردید به آتیه این بازار مینگرند و باور دارند که ناپایداری بورس اوراق بهادار موضوعی است که تشت رسوایی آن بالاخره دیر یا زود از بلندای بام سقوط خواهد کرد و صدای آن گوش فلک را کر خواهد کرد.
در مقابل این باور غیر خوشبینانه، هستند گروهی که اعتقادشان بر آتیه درخشان این بازار تازه جان گرفته در اقتصاد ایران است؛ بهنام مرادی، کارشناس بازار سرمایه از جمله صاحب نظران دسته اخیر است که باور دارد عامه مردم باید چشمایشان بشویند و طور دیگر به مراودات اوراق سهام نگاه کنند.
شرایطی که این بار فرق دارد
وی در عین حال که قبول دارد بازار سهام ایران در مقاطعی همچون دهه ۷۰، سال ۸۳ و سال ۹۱ پس از یک اوج گیری بی سابقه دچار ریزش شد به اقتصاد۲۴ میگوید: درست است که این نوسان زیان هنگفتی را به سرمایه گذاران وقت تحمیل کرد، اما موقعیت کنونی با آنچه که پیش از این اتفاق افتاد متفاوت است؛ برخلاف نوسانات گذشته این بار رونق پایدار بازار سهام تنها برگ برندهای است که در دستان سیاستگذاران اقتصادی کشور باقیمانده است، به زبان سادهتر در شرایط حساس کنونی که از هرسو با بحرانی جدی مواجهیم و هیچ راه نجات دیگری غیر از ورود به این بازار نمانده است.
مردای در دفاع از این ادعای خود به برآورد نسبی که کارشناسان از ارزش سرمایههای سرگردان خرد مردم دارند استناد کرده و میگوید: به صورت تقریبی همین حالا ۲ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان سرمایه خرد در جامعه سرگردان است؛ این حجم از دارایی به صورت پراکنده در دستان مردمی است که بیشترشان از طبقات اقتصادی متوسط به پایین هستند؛ نیازی به گفتن نیست که این مبالغ جزئی دیگر برای ورود به بازارهای موازی مثل طلا، ارز، مسکن و خودرو کافی نیستند و در نتیجه تنها بازاری که قابلیت جذب آنها را دارد همان بورس اوراق بهادار است که این روزها توجه خیلیها را به خود جلب کرده است.
وی که باور دارد اگر کارگزاران اقتصادی کشور از موقعیت پیش آمده استفاده بهینه را بکنند میتوانند از طریق جذب این حجم از نقدینگی امکان به گردش درآمدن چرخهای اقتصاد کشور را فراهم کنند؛ ادامه میدهد: استقبالی که مردم تا به اینجا از بازار سرمایه داشتند بی نظیر بود، اما حیف که صدا سیما در مقام رسانه فراگیر و ملی به جای همراهی و همنوایی، بر تفاوتهای این بازار با بازار سکه و دلار متمرکز شد و همین بذر تردید و شک را در دل بخشی از مردم کاشت؛ نیاز به گفتن نیست که مقدار ناچیزتری از این نقدینگی میتواند هر بنگاه اقتصادی با برنامهای را به شکوفایی برساند؛ حالا فرض کنید که به جای یک بنگاه چندین موسسه اقتصادی که مدیریت دلسوز دارند به چنین حجمی از پول دسترسی داشته باشند دیگر مشکلاتی مثل تحریمهای اقتصادی چندان دست و پاگیر و ترسناک نخواهند بود.
وی در تکمیل این بخش از صحبتهای خود میگوید: تا به امروز دولتها برای مهار تورم، نقدینگی تزریق کرده اند و نتیجه این کار چیزی غیر از رکود تورمی بلند مدت برای اقتصاد کشور نبوده است؛ حالا تصور کنید فقط با متمرکز کردن سرمایههای ناچیزی که قابلیت ورود به هیچ بازار مرسومی را ندارند خود به خود شرایط برای برون رفت از وضعیت موجود فراهم شده است.
تا به اینجا صحبتهای این کارشناس اقتصادی را میتوان جنبههای عمومی محسنات سرمایه گذاری در بازار سهام تلقی کرد، اما پرسشی که شاید این روزها ذهن خیلی از مردم یا همان صاحبان سرمایههای خرد سرگردان را به خود مشغول کرده است بیشتر در برگیرنده ابعاد انگیزشی فردی است؛ به صورت مشخص اینکه ورود به بازار سرمایه تا چه اندازه مستلزم دانش فنی و درک مناسبات حاکم در بورس اوراق بهادار است؟ یا اینکه در این بازار باید سهام کدام شرکتها را خرید و کدام سهام را سریعا فروخت؟ همینطور این پرسش که در این بازار چطور عاقلانه رفتار کنیم تا کمتر دچار ضرر و زیان شویم؟
اعتماد شرط اول ورود به بازار سهام
مرادی برای این تیپ پرسشها، اینطور پاسخ میدهد: از حق نگذریم، این نگرانیها به جاست، همین حالا در کشورهای توسعه یافتهای مثل انگلیس، آمریکا، کانادا و... ۷۰ تا ۷۵ درصد جمعیت فعال کشور در بازار بورس سرمایه گذاری کرده اند و طبیعا بیشترشان هم جز دهکهای میانه به پایین هستند و هم به قدر کافی با مناسبات این بازار آشنایی ندارند؛ در این کشورها از همان ابزاری برای مدیریت سرمایههای خرد سرگردان استفاده میشود که در هفتههای گذشته مسئولان اقتصادی ایران تلاش کرده تا آنها را به مردم معرفی کنند؛ صندوقهای E.T.F و یا کارگزاریهای خصوصی و دولتی حلقه واسط اکثریت نا آشنا با بازار سرمایه هستند؛ تنها توصیهای که میتوانم به مردم داشته باشم این است که اگر با بورس اوراق بهادار نا آشنا هستید به این حلقهها اعتماد کنید.
وی که باور دارد بازار سرمایه برخلاف سایر بازارها از شفافیت مطلوبی برخوردار است ادامه میدهد: کسانی که آشنایی کافی را دارند میدانند که میتوان با دسترسی به اطلاعات لازم وضعیت بازار سهام را درست تحلیل کرد و تصمیم گرفت که چه سهامی خریداری و یا فروخته شود، اما ویژگی برای اکثریتی که ناآشنا با بورس قابل درک نیست البته غیر از این توقعی دیگری هم نمیرود برای همین بهتر مردم نابلد در این مورد اول از همه صبوری و بعد اعتماد کنند؛ البته این امر نافی محترم بودن حرمت مالکیت نیست و اگر کسی هست که فکر میکند میتواند بهتر از کارگزاری یا صندوقهای E.T.F وضعیت بازار سرمایه را رصد کند خوب میتواند به صورت مستقل برای گرفتن کد معاملاتی اقدام کند؛ البته به این گروه توصیه میکنم که دست کم با تقسیم سرمایه خود مدریت بخشی را به کارگزاری یا صندوق E.T.F واگذار کنند و در مقابل خود شخصا مسئولیت مدیریت سرمایه باقیمانده را در دست بگیرند، اینطوری پس از مدتی مشخص میشود که کدام روش مناسبتر است.
مرادی در عین حال راجع به تفاوتهای مدیریت مستقیم سرمایه و استفاده از خدمات E.T.F و کارگزاری میگوید: مدیریت مستقیم شاید سودآورتر باشد، اما به همان اندازه هم ریسک زیان بالایی دارد در مقابل کارگزاری یا E.T.F، چون منسجمتر و بابرنامهتر عمل میکنند میتوانند ضمن تعیین سقف زیان احتمالی سرمایه گذاران، بازگشت سود ثابت و مشخصی را تضمین کند.
این کارشناس مالی در جمع بندی این بخش از صحبتهای خود میگوید: خوب است که سرمایه گذاران حواسشان همیشه جمع باشد در این بازار باید صبور، محتاط و عاقل و غیر احساسی بود، رفتارهای رایج در بازارهای طلا و سکه حتی اگر در بازار سرمایه تاثیر معکوس نداشته باشد، کمتر نتیجه میدهد. شما در دیگر بازارها شاید بتوانید در هر لحظه تصمیم دیگری بگیرید، اما تصمیم گیری در این بازار محدودیتها و قواعد خاص خود را دارد.
بورس نباید حیاط خلوت دلالان شود
با همه این توضیحات بازهم بعید نیست که صاحبان نگاه بدبینانه با خاطر جمعی سرمایه خود را وارد بازار تازه رونق گرفته سهام نکنند؛ شاهد این ادعا میتواند سوء استفادههای فرصت طلبان از موقعیتهای به وجود آمده در این بازار باشد، مثلا اینکه چراغ سبز حاکمیت به خرید و فروش سهام عدالت موجب سوء استفاده برخی از بی اطلاعی سایرین نشود و یا اینکه عنوان عرضه سهام فلان شرکت در بازار بورس به مانند تجربه تلخ سوء استفاده از ثبت شرکت خصوصی به محملی برای اغفال مردم تبدیل نشود.
مرادی در جواب این نگرانی احتمالی میگوید: به هرجهت نمیتوان با قطعیت گفت که هیچ فرصت طلبی وجود نخواهد داشت؛ انگیزه سوء استفاده در همه بازارهای اقتصادی وجود دارد، انتظارمان این است که دستگاهای نظارتی و قضایی شفافیت این بازار را تضمین کنند؛ این بازار هرگز نباید به حیاط خلوت دلالان ارز و طلا و مافیای ماشین و خانه تبدیل شود و غیر از این مردم باید بدانند که نمیتوانند انتظار داشته باشند که با سرمایه گذاری در بازار سهام به تمامی آرزوهای برآورده نشده و رویاهای نقش برآب شده جامه عمل بپوشانند؛ درست است که وضعیت نامناسب اقتصادی در چند سال گذشته در زندگی خیلیها چالش ایجاد کرده، اما ظرفیت بازار سهام نیز همانقدر محدود است که سرمایه گذاری در سایر بازارهای قانونی و متعارف محدودیت دارد و یادمان باشد که این تنها فعالیتهای اقتصادی غیر قانونی و مجرمانه و نه سرمایه گذاری قانونی است که میتوانند سود بی حد و حصری داشته باشند.