اقتصاد۲۴ - در چند روزی که میان برگزاری انتخابات آمریکا و اعلام نهایی نتایج آن فاصله افتاده است قیمتها در ایران یکبار دیگر نوسانی شده است؛ ارز، طلا، خودرو و مسکن که به قدر کافی گران بودند به یکباره ریزش کردند هرچند ممکن است نمنمک دوباره در مسیر گران شدن قرار بگیرند.
اما در این میان مردمی که نفسشان با این بالا و پایین شدن قیمتها بند آمده بود از خود رفتار اقتصادی عجیبی نشان دادند؛ از یک چشمشان اشک خوشحالی جاری بود و از چشم دیگر خون دل و معلوم نشد که ریزش آنی قیمتها برایشان حکم نعمت را داشت یا نغمت؟
به زبان سادهتر از نظر منطقی انتظار میرفت که جامعه نسب به ریزش آنی بهای دلار و سکه واکنش مثبتی نشان دهد و به نحوی شادی خود را بروز دهد؛ هر چه باشد در ماههای گذشته نوسانات بازار ارز بهانهای شده بود برای توجیه گرانی پیش پا افتادهترین کالاهای مصرفی؛ اما در مواجهه با این وضعیت هر قدر که مردم از پایان یافتن بازی نوسان و سبز شدن چراغ ارزانی قیمتها خوشحال بودند به میزان برابر و حتی بیشتر از ریزش بهای دلار و سکه و... هم ناراحت و نگران شدند.
واضح است که دلیل این نگرانی، داراییهای فردی و خانوادگی است که صاحبانش آنان را پیش یا حتی در جریان نوسانات اخیر از حالتی به حالتی ارزشمندتر تبدیل کرده اند؛ به صورت مشخص گروهی هرآنچه که به دستشان میرسید را به طلا یا دلار تبدیل کردند و حالا که نمودار قیمتها از سربالایی به سرپایینی تغییر مسیر داده است نگران و ناراحتند؛ گرچه داشتن این توقع که بتوانند بعد از ریزش قیمتها آسانتر زندگی کنند را حق محفوظ خود میدانند.
شاهد این مسئله هم اظهارات عیسی منصوری، معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون بود که گفته بود: «هماکنون ۶۳ درصد درآمد افراد از محل کار و فعالیت نیست بلکه از خرید و فروش مستغلات، سود حساب بانکی، بورس و خرید و فروش سکه و ارز است» و این به نوعی تایید این است که ۶۳ مردم ایران دلال هستند!
مردم جاده صاف کن پولدارها شده اند
با مشاهده وضعیت به وجود آمده بیراه نیست اگر بگوییم در جامعه «اپیدمی تورم دوستی» شایع است یا اینکه مردم نسبت به نوسان اقتصادی نوعی اینرسی دارند و همیشه در بدو هر زیر و رو شدنی تمایلشان به حفظ موقعیت قبلی است؛ فرامرز توفیقی فعال صنفی کارگری که بیشتر به خاطر برآوردهایش از سبد هزینههای زندگی خانوارهای مزدبگیر معروف است در توجیه این رفتار به اقتصاد۲۴ میگوید: از بس که مردم در این سالها جاده صاف کن بازیگردانان اصلی اقتصاد ایران بوده اند حق دارند در آن واحد از ریزش قیمت دلار و سکه هم ناراحت باشند و هم خوشحال؛ ناراحت از اینکه مبادا با ارزان شدن دلار و سکه اندوخته آنها بی ارزش شود و خوشحال از اینکه شاید نوبت آن رسیده که دیگر قیمتها گران نشوند.
وی میافزاید: البته کفه این احساسات به سمت نگرانی و ناراحتی سنگینتر است چرا که در اقتصاد ایران میان قیمت دلار با قیمت پیاز و سیب زمینی رابطه خاص و یک طرفهای وجود دارد؛ گرانی دلار قطعا نایابی سیب زمینی و تخم مرغ را به دنبال خواهد داشت، اما ارزان شدنش به معنی ارزانی چنین اقلامی نیست؛ دست پنهان آدام اسمیت در ایران فقط در حد بالا بردن قیمتها توانمند است و به وقت ارزانی همواره علیل فلج مانده است.
این فعال صنفی کارگری ادامه میدهد: برای همین است که در واکنش چند روز گذشتهای که مردم نسبت به ریزش قیمت دلار و سکه نشان دادند نوعی پارادوکس و وضعیت دوقطبی وجود دارد؛ مردم نمیدانند که باید از این ریزش قیمت شاد باشند یا ناراحت و علتش چیزی نیست جز اینکه بازیگردانان اصلی اقتصاد ایران کسان دیگری هستند؛ همانها که شمردن صفرهای حساب بانکیشان سردردآور است؛ سوداگران و سرمایه داران کلانی که در یک بازار نامشان حقوقی است و در بازار دیگر خصولتی و در یک بازار سلطان؛ در این میان مردمی که نگرانیشان از ریزش قیمتها مایه تعجب تلقی میشود فقط بازیگرانی هستند که جاده اقتصاد ایران را مطابق میل بازیگردانانش صاف میکنند.
وی تصریح میکند: در جریان همین نوسانات اخیر اقتصادی، داراییهای خرد مردم مزدبگیر تنور بازارها را یکی بعد از دیگری گداخت؛ این مردم عادی بودند که مثلا بعد از دریافت یک سیگنال با جا بجا کردن مداوم سرمایه شان نوسان ساز شدند؛ مدام از صف فروش یک بازار به صف خرید بازار دیگر هجوم بردند و در این میان نفع ماندگار این بازار گرمی تنها عاید همان سوداگران اصلی شد.
توفیقی میافزاید: البته از مردم هم غیر از این واکنش تودهای انتظار دیگری نمیتوان داشت؛ ارزش پول ملی نه تنها ثابت که در حال ریزش مداوم است و در این میان هیچ چیز به اندازه فروش ریال ارزشمند نیست. سطح عمومی دستمزدها آنقدر پایین نگه داشته شده است که در جریان همین روزهای به اصلاح خوشخوشان تالار بورس شایع شد که عدهای از شغلشان استعفا دادهاند تا چند برابر حقوق ماهانه کارمندی یا کارگری را از خرید و فروش روزانه سهام به دست بیاورند و حتی کار تا آنجا پیش رفت که عدهای با کارفرمایانشان مذاکره کردند که ساعت کاریشان بعد از اتمام فعالیت بورس آغاز شود.
به باور این کارشناس مسائل اقتصادی، در جریان نوسانات اخیر اقتصادی تا حد زیادی دولت مقصر است؛ نه به این دلیل که نتوانسته جلوی فعالیت نوسان سازی سلاطین بازارها را بگیرد بلکه به این دلیل که منافعش در ایجاد همین نوسانها بوده است.
وی در این باره میگوید: وضعیت اقتصادی خراب، خزانه خالی و تعهدات مالی که اعتباری برای پرداختشان وجود ندارد همه باعث شدند تا خود دولت هم از بودن این نوسانها استقبال کند. مردمی که تصورشان این بود که سیگنال رستگاری را پیدا کرده اند هزینه نسبتاً گزافی را برای خرید کالایی مثل سکه و طلا میپردازند و روز بعد که نوبت اوج گیری یک بازار دیگر است حاضرند تا آن را به قیمت کمتری بفروش برسانند و در این میان طبیعی است که دولت و سایر بازیگردانهای اقتصاد از این وضعیت نهایت استفاده را بکنند؛ گرانتر بفروشند و ارزانتر بخرند و مردم هم دلشان به این خوش است که شاید این بار سود بیشتری بکنند.
بیشتر بخوانید: شباهت تورم ایران امروز با آلمان یک قرن پیش/ چرا هر جنس نایابی از بازار عراق سردر میآورد؟
توفیقی ادامه میدهد: البته در این میان آنچه که باعث میشود تا مردم همچنان بازیچه چنین ماجراهایی شوند این است که در اقتصاد ایران هنوز معلوم نیست که قیمت کالا و خدمات چگونه تعیین میشود. درست است که اقتصاد ایران بیمار و پولش بی ارزش است، اما همین بیماری و بی ارزش شدن هم در مواقعی کند و تا حدی متوقف شده است و حتی برای مقطعی کوتاه حالتی معکوس پیش آمده که اقتصاد ایران روند مثبتی را در پیش بگیرد، اما هرگز معلوم نشد که تولیدکنندگان و فروشندگان کالا از چه قاعدهای برای قیمت گذاری استفاده میکنند. تنها مانع بازدارنده همان مقاومت آشکاری است که در برابر افزایش دستمزدها صورت میگیرد و وقتی که در جامعهای بیشتر مردمش کارگر و کارمند هستند، میانگین حقوق و دستمزدها پایین باشد واضح است که مردم ناخواسته به بازی در زمین سوداگران تن میدهند.
این فعال صنفی کارگری یادآور میشود: میان هر نوبت گرانی دلار با تورم تولیدکنندگان دستکم یک ماه تا ۴۵ روز فاصله هست، اما با هر گرانی دلار قیمت فروش محصولات هم گران تر می شود و همیشه اینطور مغلطه میشود که اگر به قیمت قدیم بفروشیم موقع خرید مواد اولیه ضرر خواهیم کرد؛ انگار نه انگار که سود معامله قدیم مربوط به گذشته است و اگر قرار باشد جنس جایگزین به قیمت جدید خریداری شود بازهم سود آن در جای خود محفوظ خواهد بود.
به گزارش خبرنگار اقتصاد ۲۴ هرقدر هم که گفتنش بد باشد بازهم نمیتوان کتمانش کرد؛ اقتصاد ایران بسته به نفع بازیگردانان اصلی اش هر تاثیری را که لازم باشد از انتخابات آمریکا میگیرد؛ مثلا اگر نیاز به جابجایی قیمتها باشد بهای ارز، طلا، خودرو و مسکن و حتی سیب زمینی و پیاز هم در چشم به هم زدنی بالا و پایین میشود و در سربالایی و سرپایینی هر نوسان است که زندگی میلیون خانوار ایرانی زیر و رو میشود.