تاریخ انتشار: ۱۳:۳۳ - ۰۲ بهمن ۱۴۰۳
اقتصاد۲۴ گزارش می‌دهد؛

یزدگرد یکم معروف به یزدگرد بزه‌گر کیست و درباره چهاردهمین شاه ساسانی چه می دانیم؟

یزدگرد یکم یا یزدگرد بزه‌گر از ۳۹۹ تا ۴۲۰ میلادی، چهاردهمین شاهنشاه ساسانی بود. وی به‌جای بهرام چهارم یا بهرام کرمانشاه، به سلطنت رسید.

اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: یزدگرد یکم، معروف به یزدگرد بزه‌گر (یا گناهکار)، یکی از شاهنشاهان سلسله ساسانی بود که از سال ۳۹۹ تا ۴۲۰ میلادی بر ایران حکومت کرد. او فرزند شاپور سوم و نوه شاپور دوم (ذوالاکتاف) بود. یزدگرد یکم به دلیل سیاست‌های مذهبی خاص و تلاش برای کاهش نفوذ اشراف و موبدان، شخصیتی بحث‌برانگیز در تاریخ ایران محسوب می‌شود. 

زندگینامه یزدگرد یکم

براساس منابع تاریخی، یزدگرد یکم را فرزند «شاپور» عنوان کردند، ولی مشخص نیست که منظور آنها شاپور دوم بوده یا شاپور سوم. به عقیده «تئودور نولدکه» پدر یزدگرد، شاپور سوم بوده‌است. اما به‌دلیل اینکه در تاریخ طبری در جایی گزارش می‌دهد که یزدگرد پسر بهرام کرمان‌شاه، پسر شاپور دوم بوده‌است و در جایی دیگر بازگو می‌کند که برخی از ایرانیان وی را برادر بهرام کرمان‌شاه و پسر شاپور دوّم می‌خوانده‌اند، همچنین «شاپور شهبازی» چنین نتیجه گرفته‌است که اگر تاریخ‌نویسان بهرام را پسر شاپور می‌نوشته‌اند، این شاپور به باور آنها شاپور دوّم بوده‌است، نه شاپور سوم. 

در مورد ازدواج او نیز آمده است که همسرش، شوشان‌دخت (سوسنه) دختر راس جالوت و مادر بهرام و نرسه بود و یزدگرد به درخواست همسرش، یهودیان را در منطقه جی اسکان داد. 

شاهنشاهی یزدگرد اول

یزدگرد یکم یا یزدگرد بزه‌گر از ۳۹۹ تا ۴۲۰ میلادی، چهاردهمین شاهنشاه ساسانی بود. وی به‌جای بهرام چهارم یا بهرام کرمانشاه، به سلطنت رسید. در نوشته‌های مؤرخان عیسوی و مؤلفان ایرانی، اختلاف بسیار راجع به احوال یزدگرد یکم، مشهود است. یکی از منابع سریانی او را یزدگرد نیکوکار و عیسوی رحیم و مقدس‌ترین پادشاهان، خوانده و از احسان او به فقرا و بینوایان تمجید کرده‌است. مؤرخان عرب و ایرانی که نوشته‌هایشان، مبتنی بر تواریخ عهد ساسانی است و مأخوذ از عقاید روحانیون زرتشتی و اعیان و نجبا است، او را به‌صفاتی از قبیل یزدگرد بزه‌گر (بزه‌کار) و فریبنده خوانده‌اند. علت این ناخرسندی بزرگان از یزدگرد، تسامحی بود که وی نسبت به مسیحی‌های ایران، نشان می‌داد.

نعمان، فرمانروای محلی حیره، کاخ معروف خورنق را برای یزدگرد یکم ساخت. یزدگرد اول روابط بسیار خوبی با یهودیان داشت. او همچنین دارای همسری یهودی به نام شوشاندخت بود که دختر راس الجالوت (رهبر یهودیان) بود. او همچنین به یهودیان اجازه داد که در شهر‌های اصفهان و همدان ساکن شوند. در تلمود بابلی آمده است که خاخام‌های «آمیمار»، «رو آشی» و «مر زترا» در دربار او قدرت داشتند. همچنین خاخام هنا بن ناتان نیز روابط خوبی با یزدگرد اول داشت و او نظر او بسیار قابل احترام بود به طوری که روایت شده است که شاه حتی یکبار به صورت شخصی کمربند او را محکم کرد. در بعضی روایت‌ها معتقدند که مقبره استر در همدان ممکن است در واقع مقبره شوشاندخت همسر یهودی یزدگرد اول باشد.

در زمان پادشاهی یزدگرد اول بر سکه‌های نقره یا درهم یزدگرد یکم، همانند سکه‌های بیشتر شاهان ساسانی، نیم‌تنه پادشاه نقش بسته‌است. اما لقب پادشاه تغییر کرد و این تغییر لقب یزدگرد نسبت به نیاکانش در سکه‌های ساسانی، به سبب تغییر عقیده او نبود، بلکه ناشی از شکست نیاکانش در جنگ‌ها و نیرو گرفتن موبدان زرتشتی بوده‌است. پادشاهان ساسانی که نیاکانشان ایزدی تصور می‌شدند و موبدان آتشکده آناهیتا بودند، در پایان سده چهارم به حاکمان دنیوی تبدیل شدند. پادشاهان اواخر سده چهارم نمی‌توانستند ادعای پادشاهان نخستین ساسانی را داشته باشند.


بیشتر بخوانید: پوران دخت ساسانی اولین پادشاه زن کیست و چگونه بر تخت شاهی نشست؟


لقب «رام‌شهر» تنها مختص به یزدگرد اول است. پادشاهان ساسانی، پس از یزدگرد یکم و از سده پنجم میلادی، بر سکه‌هایشان لقب «کی» یعنی «کیانی را ضرب کردند تا خود را به پادشاهان کیانی در اوستا پیوند دهند. این وابستگی به اوستا، از سده پنجم به بعد، مهم‌ترین مؤلفه ایدئولوژی پادشاهی ساسانی شد. رواج واژه فارسی میانه «خوَرَّه» از آغاز دوران پادشاهی خسرو دوم (۵۹۱ میلادی) بیانگر افزایش علاقه پادشاهان ساسانی به کیانیان است. لقب «رام‌شهر» هم، دست کم آن‌گونه که ساسانیان آن را می‌فهمیدند، می‌تواند گرایش آنها به انتساب خود به کیانیان باشد.

مرگ یزدگرد اول و جانشینی

یزدگرد اول، ابتدا پسرش بهرام را ولیعهد کرد و بنابراین، در سکه‌ای که ضرب کرد، تصویر بهرام را نیز در سوی دیگر سکه آورد. اما بعد‌ها ظاهراً به دلیل اختلاف‌نظر یا سوءظنی، از این تصمیم منصرف شد و بهرام را به «حیره»، نزد نعمان از پادشاهان لَخمی (آل لَخم) که دست‌نشانده ساسانیان بود، فرستاد و شاید او را به آنجا تبعید کرد. بنابر بعضی روایات، بهرام از کودکی به فرمان پدر به حیره فرستاده شد تا در آنجا بزرگ شود. هنگامی که پادشاه ارمنستان ورام‌شاپور در ۴۱۴ میلادی درگذشت، یزدگرد، پسرش شاپور را به جای او به تخت پادشاهی نشاند.

بر اساس تاریخ‌نگار ارمنی، یزدگرد اول بر اثر بیماری درگذشت، ولی در یک افسانه گسترده، آورده‌اند که او در حالی که در هیرکانیا بود، توسط اسبی رمیده کشته شد، در حالی که پس از آن، اسب ناپدید شد، مردم فریاد برمی‌آوردند: «این اسب، فرشته‌ای بود از جانب خدا، تا کار شاه زورگو را یکسره کند». این روایت یک افسانه است که توسط اشراف‌زادگان ساخته شده‌است. کسانی که شاه منفور را در هیرکانیا، دور از پایتخت، کشتند. بحران‌ها و ستیزه‌جویی‌هایی که پس از مرگ یزدگرد اول، به دنبال تاج و تخت رخ داد، گواهی دهنده این فرضیه است.

پس از مرگ یزدگرد اول، پسرش شاپور، ارمنستان را ترک کرد تا بر سریر پادشاهی نشیند، ولی اشراف او را کشتند و به جای او، خسرو را برتخت نشاندند که نسبت مستقیمی با یزدگرد نداشت. اما بهرام که شاهنشاهی را حق خود می‌دانست، با حمایت منذر بن نعمان، امیر حیره، به همراه نیرویی از اعراب و نیز یک دسته سواره‌نظام سنگین ایرانی که در حیره، تحت فرمان بهرام بودند، به تیسفون عزیمت کرد. خسرو هم که تاب مقاومت در برابر بهرام را نداشت، از شاهنشاهی دست کشید و تخت و تاج را به بهرام داد. بعد‌ها درباره به تخت نشستن بهرام پنجم، قصه‌های افسانه‌وار اختراع شد تا تسلیم «بزرگان ساسانی در برابر یک امیر عرب و سواران او» را مخفی کنند.

ارسال نظر