اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: یزدگرد دوم یکی از شاهنشاهان سلسله ساسانی بود که از سال ۴۳۸ تا ۴۵۷ میلادی، پس از پدرش بهرام گور، بر ایران حکومت کرد. او شاهی نظامی، سختگیر و دینمدار بود که تلاش کرد مرزهای ایران را در برابر تهدیدات خارجی، بهویژه هونها و روم شرقی، حفظ و تقویت کند. دوران سلطنت یزدگرد دوم از جمله دورههای پراهمیت تاریخ ساسانی است که شاهد جنگهای بزرگ و سیاستهای مذهبی قاطع بود.
یزدگرد دوم ساسانی فرزند بهرام گور و شاهزاده سپینود (شاهدخت هندوستان)، شانزدهمین پادشاه از شاهنشاهی ساسانی بود که هجده سال سلطنت کرد (از ۴۳۸ تا ۴۵۷ میلادی). شاهنشاهی ایران در زمان سلطنت یزدگرد دوم در وضعیت خوبی واقع بود. دینگ همسر یزدگرد دوم، شاهنشاه ساسانی و مادر هرمز سوم، پیروز سوم و بلاش یکم از دودمان ساسانی بود. ملکه دینگ زنی بسیار قدرتمند و بانفوذ بود و در زمان جنگ داخلی میان پسرانش به عنوان نایبالسلطنه بر کشور فرمان میراند. یزدگرد دوم فرزند دیگری به نام «زریر» داشت که نام مادر او در کتب تاریخی نیامده است.
پس از مرگ اسرار آمیز بهرام گور، پسر وی یزدگرد دوم بر تخت پادشاهی نشست. پس از تاجگذاری طی یک سخنرانی برای بزرگان و مردم از داد و برقراری عدالت در کشور سخن گفت و ادامه داد که اگر بخت با من یار باشد چنان کشوری خواهم ساخت که در همه جا راستی باشد. نام یزدگرد، نام ترکیبی از «یَزَد» گرفته شده از «یَزَتَه» به معنای «خدایی» و «کرتَه» به معنای «ساخته» است که در ترکیب، به معنای «خدا ساخته» است و همانند به «بَغکَرت» ایرانی است. نمونههای صورت این واژه در پارسی میانه به صورت یَزدِکِرت است.
بیشتر بخوانید: انوشیروان ساسانی کیست و چرا به انوشیروان دادگر شهرت یافت؟
چنانکه در تاریخ طبری آمده است او در همان آغاز فرمانروایی، بارعامهایی را که در اعیاد نوروز و مهرگان برپا میشد و از رسمهای دیرینه نوروز در ایران باستان بود، لغو کرد. عامه مردم در این بارعامها، اجازه آن را داشتند که بهطور آزادانه با شاه دیدار کرده و شکایات خود را مطرح کنند و شاه را حتی در برخی مواقع، مورد مؤاخذه قرار میدادند.
شاهنشاه موبد موبدان و ایران دبیر را به حضور فرا میخواند و سپس از تخت بر میخاست و در کنار موبد موبدان به داوری به دو زانوی خود مینشست و میگفت «هیچ گناهی بزرگتراز گناه پادشاهان در جهان نیست و حق گذاردن پادشاهان نعمت خداوند نگه داشتن مردم است و داد مردم دادن و دست ستمکاران از ایشان کوتاه کردن پس، چون شاهی راه ستم بسپارد زیردستان وی خود را در ویران کردن آتشکدهها و شکافتن دخمهها آزاد خواهند دانست» و این جمله را بر زبان میراند: «من که بنده ناچیزی در برابر خداوندگار هستم در برابر تو قرار گرفتهام چنانکه تو فردا در برابر خداوندگار قرار خواهی گرفت، اگر تو جانب خداوند را نگاهداری خداوند نیز جانب تو نگاه خواهد داشت ولی اگر جانب داری از شاه کنی خداوند تو را مجازات دهد».
موبد موبدان در پاسخ میگفت «اگر پروردگار خوشبختی بندگان خویش را بخواهد بهترین مرد کشور را برای آنان انتخاب میکند و اگر مشیت او تعلق گرفته باشد که جایگاه پادشاه را بنمایاند، واژههایی بر زباتش جاری میکند، همانند آنچه تو هم اکنون بر زبان راندی» سپس به دعوی رسیدگی میکردند.
اگر به قصور پادشاه وقت کشور صادر میشد، بایستی جبران و تدارک کند در غیر این صورت شکایت کننده را زندانی میکردند و او را مجازاتی میدادند که عبرت همگان شود و میگفتند که «این است سزای کسی است که خواسته است که به پادشاه ستم کند و به کشور زیان برساند» پس از پایان این دادگاه، پادشاه برمیخواست و به تفضیل خدا را سپاس میگفت، آنگاه دوباره تاج بر سر مینهاد و بر تخت خویش مینشست و از شکایت کنندگان دیگر دعوت مینمود که شکایات خویش را مطرح کنند. این گفتهها مسلماً تا حدی متکی به اسناد تاریخ است.
یزگرد دوم پس از پرداختن به کار «هونها» در شرق در صدد بر آمد تا از اشاعه و گسترش مذهب مسیح در ارمنستان جلوگیری کند. به همین جهت وزیرش که مهرنرسی نام داشت، اعلامیهای در رد آیین عیسی انتشار داد. ولی هیجده تن از رهبران مذهبی مسیحیان و فرماندهان ارمنستان اعلامیۀ مزبور را رد کردند و، چون در همان اوان یکی از ارامنه به نام میسرُب خط ارمنی را اختراع کرده و بدین وسیله موجبات تشدید مبانی ملیت ارامنه را فراهم آورده بود، بزرگان ارمنستان بیش از پیش نسبت به مذهبی که آنها را به هم پیوند میداد دلبسته شده و با بازگشت از آن مخالفت کردند.
سرانجام کار این مخالفت به جنگ انجامید. یزگرد دوم که از شرق کشور آرامش خاطری پیدا کرده بود به ارمنستان لشکر کشید و در ناحیۀ آوارائیر، سپاه ارمنی را که به مقابله با ایرانیان آمده بودند به کلی از پای در آورد. در این جنگ واردان مامیکُنی فرماندۀ سپاه ارمنی کشته شد. همچنین ژوزِف فرمانده و ده تن از پیشوایان مذهبی ارمنستان دستگیر شد و پس از سه سال زندانی شدن به هلاکت رسیدند. سپس به دستور یزدگرد دوم در سراسر ارمنستان آتشکدههای زرتشتی بنیاد نهاده شد.
پس از این وقایع در بینالنهرین مسیحیان سر به شورش برداشتند و پادگانهای ایرانی حاضر در آن مناطق جمع کثیری از آنان و از جمله پیشوای آنان «ژان» را در دژ حلوان واقع در نزدیکی کرکوک امروزی بر خاک هلاک افکندند. یزدگرد دوم نسبت به یهودیان نیز سختگیری میکرد. به موجب فرمانهایی که در سالهای ۴۵۴-۴۵۵ میلادی صادر کرد، مقرر شد که یهودیان روز سبت (شنبه) را جشن نگیرند.
یزدگرد دوم در سال ۴۵۹ میلادی به مرگ طبیعی در گذشت. مدت پادشاهی او ۱۸ سال بود. برخلاف مورخان مسیحی، تاریخنگاران ایرانی و عرب او را پادشاهی مهربان و نیکوکار دانستهاند. بر روی سکههای یزدگرد دوم عبارت «مزدیسن کدی یزدی کرت» یعنی یزدگرد بزرگ خداپرست به چشم میخورد.
پس از مرگ یزدگرد دوم همسر وی بانو دینگ برای مدتی کوتاه بر تخت نشست چرا که بین پسران یزدگرد دوم (هرمزد سوم شاه ساسانی و پیروز یکم شاه ساسانی) برای گرفتن تاج و تخت جنگ درگرفت، چرا که یزدگرد، هرمز پسر کوچکش را به جانشینی خود انتخاب کرد و پیروز پسر بزرگ وی جانشینی را حق خود میدانست، در مدت جنگ بین دو برادر بانو دینگ پادشاه رسمی کشور بود، پس از وی نیز پیروز بر هرمز چیره گشته و جانشین یزدگرد دوم شد.