گزارش اقتصاد۲۴ از پنل همایش ارتباط علوم انسانی، تولید و صنعت؛
سهگانه اقتصاد غیرتولیدی ایران/ 20 دلیل برای ضرورت تعطیلی صنعت خودروسازی/ طنزی به نام «وزارت صمت»
استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، رباخواری بانکی به جای سرمایهگذاری تولیدی، سوداگری بازرگانی به جای صادرات و واردات و سفتهبازی با پول و ارز و سکه به جای هدایت سرمایهها به بخشهای مولد را سهگانه اقتصاد غیرتولیدی ایران خواند.
اقتصاد24- نخستین همایش ملی ارتباط علوم انسانی، تولید و صنعت به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و حمایت دانشگاهها، پژوهشگاهها و صنایع مختلف در کتابخانه ملی ایران برگزار شد.
پنل «مسألهمداری صنعت در جامعه ایران» به مدیریت دکتر اسماعیل عالیزاد، پنل تخصصی علوم اجتماعی در این همایش بود. این پنل، شامل پنج سخنرانی و پرسش و پاسخ بود که به مدت سه ساعت در سالن حکمت کتابخانه ملی با استقبال خوبی روبهرو شد.
دکتر حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، سخنران نخست پنل بود که به بیثباتسازی اقتصاد کلان در ایران پرداخت و به بحرانهای تولید و اشتغال و راهکارهای برون رفت از بحرانها اشاره کرد. او رباخواری بانکی به جای سرمایهگذاری تولیدی، سوداگری بازرگانی به جای صادرات و واردات قاعدهمند و از همه مهمتر، سفتهبازی با پول و ارز و سکه به جای هدایت سرمایهها به بخشهای مولد را سهگانه اقتصاد غیرتولیدی ایران نامید.
وی با اشاره به رشد سرطانی بخش مالی اقتصاد ایران نسبت به بخش فیزیکی، آن را نشانه خروج سرمایهها از صنعت دانست و گفت: اگر نرخ بازدهی پول از سرمایهگذاری مولد فراتر رود، اقتصادی فاسد سر بر خواهد آورد که در چند دهه اخیر، جز این هم نبوده است.
راغفر سپس با نشان دادن 30 نمودار مختلف، کوشید فساد اقتصاد مالی سفتهبازانه در ایران را توضیح دهد و از جمله به کاهش نرخ سود بانکی در اغلب کشورهای جهان و صعود آن در ایران تأکید کرد و طبق شاخصهای رقابتپذیری جهانی، نشان داد که با وجود بزرگی اندازه بازار یا حجم اقتصاد، ایران از ضعف نهادها، بازار نیروی کار و محصول و همچنین بیثباتی اقتصادی رنج میبرد.
این استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا سپس نشان داد که افزایش نرخ ارز و تروم در ایران همتغییر بودهاند و این وضعیت همان مالیات تورمی و در واقع، همانند دزدی از جیب مردم است. وی سپس به تشریح راهکار پرداخت. هرچند که در بخش پرسش و پاسخها، به راهکارهای وی انتقاد وارد شد.
سخنران دوم این پنل دکتر علی خاکساری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی بود که موضوع بحث وی بر صنایع خودروسازی ایران متمرکز بود.
خاکساری، 20 دلیل آورد که این صنایع، باید تعطیل شوند چرا که زیانبار هستند و جایگزینهای بهتری برای آنها موجود است. دلایل وی از موارد فنی همچون ضعف طراحی نسبت به نمونههای خارجی و مصرف سوخت بیشتر تا دلایل محیطزیستی مانند آلایندگی نسبی بالاتر را شامل میشد؛ همچنین دلایل اقتصادی مانند گرانی نسبت به موارد مشابه خارجی و سرانجام دلایل اجتماعی مانند تضعیف عزت نفس و سلیقه ملی را در بر میگرفت.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در مقابل انتقادهای حاضران در جلسه به احساسی بودن بحث، به سابقه پژوهشی 20 ساله خود در این زمینه اشاره کرد و بحث خود را مستند دانست. وی همچنین حاضران را به پیامدهای این مشکل توجه داد که در کشور ما بنا به رویکردی وارونه، صنایع خودرو از بخش اعم از حملونقل به شمار میآیند در حالی که خودرو بخشی محدود از صنعت حملونقل باید باشد.
سخنرانی سوم پنل «مسألهمداری صنعت در جامعه ایران»، دکتر صادق پیوسته، مدرس دانشگاه علامه طباطبایی بود که به تشریح «ویترینی بودن صنعت کشور» در مقالهای تحت عنوان «صنعت بیگانه» پرداخت. او که از سابقهای فنی و صنعتی به رشته جامعهشناسی و مطالعات آینده روی آورده است، پس از بررسی مختصر تاریخ آمرانگی در صنعت ایران، این رویکرد را هنوز در صنعت ما جاری دانست و در مواردی همچون تصمیمگیریهای مهم، عزل و نصبها، سیاستگذاریها و مواردی دیگر، روند دستوری و از بالا را به جای روند تخصصی و کارکردمحور، جاری دانست.
پس از مباحث تاریخی و تئوریک، وی سراغ شواهدی از تجربه زیسته خود رفت تا فرضیههایی در مورد آمرانگی صنعت را بسنجد. برای این کار، تجربه خود را به شکلی تطبیقی با 14 تجربه زیسته در مشاغلی دیگر مقایسه کرد و در واقع سخن ذینفعان مختلف صنعت را کنار هم نهاد و نتیجه گرفت که به واقع با هر نگاهی، صنعت در کشور ما آمرانه و ویترینی است.
پیوسته، به شکلی نظری استدلال کرد که این وضعیت چگونه به بیگانگی با محیط کار، با محصول کار، با همکاران و سرانجام بیگانگی با خود منجر میشود. همچنین، بیگانگی محیط صنعتی با محیط اجتماعی ما، شکلی دیگر از بیگانگی را در افراد صنعتی درونی میسازد. به این ترتیب، صنعت ما صنعتی است بیگانه یعنی هم صنعت و جامعه بیگانهاند و هم افراد در محیط صنعتی احساس بیگانگی میکنند. وی سپس راهحلهایی جامعهشناختی را عنوان کرد و اینکه برخلاف واحدها و آموزشهای فنی، مدیریتی و روانشناختی در صنعت ما، آموزشهای جامعهشناختی وجود ندارد و واحدهای اجتماعی به وظایف خطیر اجتماعی نمیپردازند و این را از عوامل مهمی دانست که تداوم مشکلات گفتهشده را سبب شدهاند.
سخنران چهارم، محسن زارعی بیدکی بود که پایاننامه خود را ارائه کرد. وی به نقش صنعت و پارامترهای صنعتی در توسعه اقتصادی با مطالعه تطبیقی بر پایه شاخصهای رقابتپذیری جهانی در چندین کشور از جمله ایران پرداخت. مطابق بررسی کمّی زارع، گرچه تخصصیشدن و افزایش گستره بازارها بر توسعه اقتصادی اثر دارد، اما ایدهها و دانشها تنها از رهگذر آمادگی فناورانه به توسعه اقتصادی یاری خواهند رساند. همه این موارد البته در بلندمدت تحت تأثیر نظام حکمروایی اقتصادی هستند. سرانجام وی به ارائه سیاستها و راهکارهایی پرداخت مانند سیاست حذف هرگونه انحصار در تولید و توزیع در صنایع که با اصلاح قانون تجارت مبتنی بر صنایع نوپا و بنگاههای مدرن و اقتصاد دانش محور و همچنین ارائه قدرت چانهزنی بیشتر به کارکنان ماهر صنایع و نیز سهولت دسترسی به وام و تسهیلات برای صنایع به دست میآید.
آخرین سخنران، اسماعیلی عالیزاد، استاد دانشگاه علامه طباطبایی بود که از دوگانه صنعت یا بخش تولیدی و بازرگانی یا بخش تجاری در تاریخ ایران سخن گفت و نشان داد که به رغم فربه شدن بخش تجاری به زیان بخش تولیدی، ما از نظر تجاری نیز پیشرفت مطلوب را نداشتهایم. وی پس از بررسی چندین نمونه تاریخی سرانجام سراغ وضعیت معاصر کشور آمد و ادغام دو وزارتخانه صنعت و معدن در تجارت با نام صمت را از طنزهای تلخ روزگاری دانست و دشواریهایی که بر بخش صنعت کشور میگذرد. وی همچنین، با یادآوری شواهدی همچون نقش بازار و تجار بازاری در تحولات کشور، صنایع تولیدی را واجد جایگاه مغضوب و حاشیهای در نگاه سیاسی و سیاستی کلان کشور دانست.