اقتصاد ۲۴ - باشگاههای ورزشی به دلیل تجمع و تماس نزدیک مراجعان، کانون کرونا تلقی میشد و طبیعی بود که در کنار تعطیلی مسابقات ورزشی، آنها هم به توقفی طولانیمدت در فعالیتشان ناگزیر شوند.
بخشی از مردم بعد از خروج از شوک کرونا تحرک و ورزش در منازل را برگزیدند و بسته به توان مالی به خرید وسایل ورزشی کوچک و بزرگ برای سرگرمی و تحرک خود و فرزندانشان روی آوردند تا بتوانند بدون نیاز به باشگاه در منزل یا طبیعت به ورزش بپردازند. این خریدها بعد از اولین تعطیلات کرونایی در سال ۹۹ بازار لوازم ورزشی را کمی تکان داد اما زیان ناشی از تعطیلات پیدرپی واحدهای صنفی بیش از آن بود که با این خریدها جبران شود. منیریه، راسته فروش وسایل ورزشی تهران، این روزها هم مثل تمام روزهای یکسال و نیم گذشته خلوتترین روزهای عمر خود را سپری میکند و بازار لوازم ورزشی به گفته کسبه و فروشندگان در رکود مطلق است.
کمتردد بودن بازارها و خیابانها در گرمای این روزهای تهران چیز عجیبی نیست اما خلوتی میدان منیریه، این راسته پرطرفدار و جوانپسند خیابان ولیعصر در بعدازظهری نیمهابری زیادی توی ذوق میزند. خیز پنجم کرونای دلتا مدتی است به قله رسیده و مردم سعی میکنند کمتر در اماکن پرازدحام تردد کنند. در طبقه همکف پاساژی در گوشه شمال شرقی میدان، شمار ترددکنندگان بیشتر از انگشتان یک دست نیست؛ مشتریهای مرددی که ویترینها را تماشا میکنند و امیدوارانه وارد فروشگاه میشوند اما اغلب با دست خالی از مغازه خارج میشوند.
مغازهدارها هم یا در تنهایی خود سرشان به موبایلشان گرم است، یا مغازه را رها کردهاند و دو به دو یا بیشتر، با هم به صحبت نشستهاند. نه انگیزهای برای گفتوگو با خبرنگارها دارند و نه امید چندانی به بهترشدن شرایط. «همه دنیا برگشتهاند سر کار و زندگیشان، ما هنوز اول راهیم، مردم نه جرأت بیرون آوردن بچههایشان از خانه را دارند و نه پولی برای خرید وسایل و لباس ورزشی، ما ته اولویتهای خرید هم نیستیم.» کلافگی از تعطیلیهای مکرر مهمترین گلایه آنهاست. از آخرین تعطیلیشان کمتر از یکماه میگذرد.
میگویند مشتری اگر هم بخواهد چیزی بخرد در چنین شرایطی به بازار نمیآید چون فکر میکند مغازهها تعطیلند در حالی که ما با ضرر و زیانی که تابهحال داشتهایم دلیلی برای تعطیلی و خانهنشینی نداریم. «رضا» که فروشگاه لوازم بوکس دارد، فروش کنونی مغازهاش را ۵ درصد فروش 2 سال پیش هم نمیداند، این در شرایطی است که او به دلیل تخصصی بودن مغازهاش، مشتریهای دائمی خود را دارد و وضعیتش در مقایسه با دیگر همکارانش بهتر است.
میگوید: «شرایط امروز بازار به هیچ عنوان با سالهای عادی قابل قیاس نیست اما برای فصل تابستان به معنای واقعی فاجعه است، چراکه تا پیش از کرونا تابستان فصل فعالیتهای ورزشی بود و خانوادهها برای بچهها لباس و وسیله ورزشی تهیه میکردند اما این دومین تابستانی است که باشگاهها تعطیلند و کاسبی ما هم راکد است.»
در فروشگاهی دیگر کفش اسکیت و لوازم جانبی آن را قیمت میکنم؛ ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان. «مهران» که خود هم صاحب مغازه است و هم فروشنده، در جواب این سوال که در روز معمولا چند دست کفش اسکیت میفروشد، میگوید: «اگر بتوانیم هر دو روز یک جفت بفروشیم خدا را شکر میکنیم، گاهی میشود چندین روز فروشی نداریم یا فروشمان در حد کلاه ایمنی و دیگر لوازم جانبی است.»
به گفته او، کف قیمت کفش اسکیت تا 2 سال پیش ۵۰۰ هزار تومان بود و بالاترین نرخ هم ۲ میلیون تومان اما امروز ارزانترین کفش اسکیت مغازه او بدون لوازم جانبی یک میلیون و 500 هزار تومان است که تا ۵ میلیون تومان هم بالا میرود.
گشتی در مغازههای منیریه و گپ و گفت با چند فروشنده نشان میدهد توپ، راکت بدمینتون، دمبلهای سبک و البته کفش اسکیت از جمله وسایلی هستند که در دوران کرونا فروش به نسبت بهتری در مقایسه با دیگر اقلام داشتهاند.
به گفته مغازهداران، در دوران کرونا تعطیلی باشگاههای بدنسازی، تقاضا برای دستگاههای بدنسازی خانگی را نیز افزایش داد اما با توجه به قیمت بسیار بالای دستگاههای هوازی مثل تردمیل و دوچرخه بیشتر تقاضا به سمت دستگاههای کششی رفت.
دستگاههایی که بین ۷۰۰ هزار تا یک میلیون تومان قیمت دارند و در مقایسه با تردمیلهای ۱۴ تا ۱۴۰ میلیونی انتخابهای ارزانتری محسوب میشوند. اگرچه رکود ناشی از کرونا گریبان همه کاسبان این راسته را گرفته اما به نظر میرسد فروشگاههای تخصصیتر بخشی از مشتریان خود را حفظ کردهاند. لوازم تخصصی کوهنوردی و کمپینگ از جمله مواردی هستند که بهرغم گرانی ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصدی ظرف یکسال و نیم گذشته، فروش به نسبت خوبی داشتهاند.
یکی از فروشندگان لوازم کوهنوردی با اشاره به ضرورت استفاده کوهنوردان حرفهای از وسایل مطمئن و باکیفیت برای حفظ ایمنی، میگوید: «لوازم اورجینال و برند همیشه قیمت بالایی داشته اما امسال افزایش قیمتها در حدی است که بعضی از مشتریهای همیشگی را هم متعجب کرده و خیلیها ترجیح میدهند از وسایل قدیمی خود استفاده کنند.
برای اینکه برآوردی از گرانیِ مورد اشاره فروشنده داشته باشم، قیمت چند قلم از کالاهای موجود در فروشگاه را میپرسم؛ کتری یک لیتری ۳۰۰ هزار تومان، فلاسک یک لیتری 280 هزار تومان، چراغ پیشانی ۱۵۵ هزار تومان، یخشکن بسته به تعداد شاخهها از ۲۰۰ هزار تومان تا یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان و ساج و سهپایه ۵۰۰ هزار تومان. حتی بعضی از انواع کاورها و زیراندازها هم قیمتی بالای ۲۰۰ هزار تومان دارند.
بیشتربخوانید:کرونا با کسب و کارها چه میکند؟
در فروشگاههای غیرتخصصی هم وضعیت قیمتها بهتر نیست؛ یک جفت دمبل ایروبیک ۴۰ تا ۱۵۰ هزار تومان، دمبل بدنسازی بالای ۵۰۰ هزار تومان، اسکیتبورد حداقل ۵۰۰ هزار تومان و کمترین قیمت اسکوتر برقی ۴ میلیون تومان است. حتی برای خرید زیرانداز یوگا هم باید بین ۱۰۰ تا ۱۳۰ هزار تومان پول داد. فروشگاههای لباس ورزشی منیریه هم با افت شدید فروش مواجه بودهاند؛ چیزی در حد ۸۰ درصد. آنهایی که خودشان تولیدکننده نیستند میگویند پارسال حتی توان تسویه با تولیدیها را هم نداشتهاند.
تولیدکنندهها هم با توجه به شرایط تولیدشان را به یکسوم کاهش دادهاند. قیمت یک دست لباس ورزشی زنانه تولید داخل کشور شامل مانتو و شلوار حداقل ۷۰۰هزار تومان، سویشرت مردانه تک حداقل ۴۰۰هزار تومان، هودی ۵۰۰ هزار تومان و سویشرت شلوار حدود یک میلیون تومان است. قیمت سویشرتهایی که با نام برندهای خارجی عرضه شدهاند ۲ تا ۲.۵میلیون و کاپشنها ۵ تا ۶ میلیون تومان است.
بسیاری از لوازم ورزشی موجود در مغازهها تولید داخل کشور هستند. واردات بیشتر وسایل ورزشی در سالهای اخیر به دلیل وجود تولیدات مشابه داخلی ممنوع شده اما همچنان میتوان برندهای غیرایرانی را در بازار دید. برندهایی که یا قاچاق هستند یا محصول تولیدیهای ایرانی که با برند خارجی به بازار عرضه میشوند.
به گفته فروشندگان در بعضی از اقلام تخصصی، تولیدات داخل کشور نه از لحاظ کیفی پاسخگوی نیاز بازار است و نه از لحاظ کمی. کفش کوهنوردی بارزترین مثال در این زمینه است؛ نبود کفشهای تخصصی و مناسب برای کوهنوردان حرفهای باعث شده بسیاری از این افراد دنبال کفش خارجی دست دوم تا شهرهای مرزی مثل بانه و مهاباد سفر کنند؛ موضوعی که رئیس اتحادیه فروشندگان لوازم ورزشی نیز آن را تأیید میکند.
مرتضی حقپرست با اشاره به اینکه قاچاق هنوز سهم زیادی در بازار لوازم ورزشی دارد میگوید: در زمینه لباس قاچاق بسیار کم و در نهایت ۱۰ تا ۱۵ درصد است اما در لوازم ورزشی کوچک این سهم بیشتر است.
به گفته او، دستگاههای هوازی بدنسازی موجود در بازار 100درصد وارداتی است و چون تولید داخلی مشابهی وجود ندارد واردات مجاز است اما وسایل کششی بعضا به طور غیرقانونی وارد کشور میشود چون تولید داخلی وجود دارد اما تامین کننده نیاز بازار نیست.
در زمینه توپ، کیسه بوکس ، کفشهای کوهنوردی و دیگر اقلام مشابه هم تولید داخلی وجود دارد اما کماکان تقاضا برای انواع خارجی این اقلام وجود دارد. رئیس اتحادیه فروشندگان لوازم ورزشی، کفشهای کوهنوردی تولید داخل کشور را درحد آماتوری میداند و معتقد است تولیدات داخلی این کالا از تکنولوژی روز بیبهرهاند و نیاز کوهنوردان حرفهای را تامین نمیکنند.
حقپرست میافزاید: وزارت صنعت، کفش را پاپوش میداند و به دلیل تولید داخلی مشابه ورود آن را ممنوع کرده در حالی که این شرایط برای کوهنوردان حرفهای فاجعه است و آنها ناچارند به خرید کفشهای دست دوم و سفارش به کولبرها روی بیاورند.
البته این شرایط برای همه اقلام ورزشی صادق نیست و نبود اعتماد و حمایت، بسیاری از تولیدکنندهها را یا زمینگیر کرده و یا ناچار به تقلب: « برندهای ایرانی با وجود توان بالای تولید، گمنام کار میکنند و نام برند یا کشور دیگری مثل چین و پاکستان را بر روی کالای خود نصب میکنند. در جامعه ما اعتماد به کالای ایرانی بهویژه در بخش لوازم ورزشی کم است و تولیدکننده برای فروش بهتر از نام تولیدی خود صرفنظر میکند. حتی در زمینه پوشاک ورزشی هم با وجود کیفیت بسیار بالای تولیدات، نبود حمایت باعث شده تولیدیها نتوانند جایگاه مناسبی داشته باشند.»
رئیس اتحادیه فروشندگان لوازم ورزشی بازار را در رکود کامل توصیف میکند و میگوید: «درخواست برای لوازم ورزشی بسیار کم شده و شرایط فروشندگان از پارسال هم بدتر است. باشگاهها گرچه باز شدهاند اما قوی کار نمیکنند و مردم عادی هم که با شرایط اقتصادی موجود، توان خرید چیزی جز مایحتاج ضروری خود را ندارند.»
۴۰درصد، رقمی است که این مقام صنفی برای بیان میزان افت فروش لوازم ورزشی فقط نسبت به سال ۹۹ ذکر میکند.
به گفته حقپرست از شروع پاندمی کرونا تعداد زیادی از فروشندگان جواز کسب خود را باطل کردند و سایرین هم به سختی هزینههای خود را تامین میکنند. حقپرست میافزاید: «متاسفانه به دلایل اقتصادی و غیراقتصادی در سال جهش تولید با رکود تولید مواجه هستیم. شرایط تولیدیها به گونهای است که کارگر چرخکار و دوزنده میبیند اگر پیک موتوری باشد یا در اسنپ کار کند درآمد خیلی بیشتری دارد تا اینکه در تولیدی کار کند. در حال حاضر نبود کارگر بزرگترین مشکل تولیدیهاست و حتی به عنوان فروشنده هم کسی با ۵ میلیون تومان کار نمیکند.»