اقتصاد ۲۴ - علی صوفی در خصوص عملکرد اصلاحطلبان در یک سال گذشته، اظهار کرد: بدون شک اصلاحطلبان خطاهایی داشتند که در جبهه اصلاحات منجر به انشقاق شد. در حالی که جبهه اصلاحات با توجه به رد صلاحیت همه نامزدهایی که تحت عنوان گزینش کاندیداهای ریاست جمهوری در جبهه اصلاحات حاضر شده بودند و برنامه ارائه کرده بودند، توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند، طی بیانیهای اعلام کرد که ما کاندیدایی برای انتخابات ریاست جمهوری نداریم.
در همین راستا نیز رأی اکثریت اعضای جبهه اصلاحات این بود که ما از دو کاندیدایی که تأیید صلاحیت شده بودند و جزو آن ۱۵ کاندیدایی نبودند که قبلاً به جبهه معرفی شده بودند، حمایت نمیکنیم. اما عملاً ارکان جبهه اصلاحات یعنی اکثر اعضای هیأت رئیسه به سمت تایید آقای همتی رفتند و مصوبهای هم بود که اعضای حقیقی و حقوقی میتوانند از هر کاندیدایی حمایت کنند، اما این مصوبه چالشی را در جبهه ایجاد کرد که به اعتبار جبهه اصلاحات آسیب زد و به آن استراتژی انسجامبخشی نیز لطمه زد؛ بنابراین این خطا، خطایی بود که اصلاح طلبان را به چالش کشید.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: به نظر من با توجه به آسیبی که اصلاحطلبان از عملکرد آقای روحانی دیده بودند، باید احتیاط میکردند تا هرطور شده در کنار مردم قرار بگیرند. مردمی که اکثریتشان تمایلی به حضور در انتخابات نداشتند و شورای نگهبان این موقعیت را برای جبهه اصلاحات به وجود آورده بود که بدون اینکه به تحریم انتخابات متهم شود، از شرکت در انتخابات به معنای معرفی کاندیدای ریاست جمهوری خودداری کند و بتواند خود را به مردم نزدیک کند.
وی ادامه داد:، اما این اتفاق نیافتد، چون متأسفانه از میان دو رویکردی که در بین اصلاحطلبان ایجاد شد؛ یعنی رویکرد هویت محوری و رویکرد قدرت محوری، عملاً رویکرد قدرت محوری و مشارکت بدون قید و شرط در انتخابات مجدداً روی کار آمد و این خطا، خطایی فاحش و خطایی استراتژیک بود که ممکن است مجدداً ادامه پیدا کند و اگر ادامه پیدا کند، چیزی برای اصلاح طلبان باقی نخواهد ماند.
دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات بیان کرد: عملکرد آقای روحانی و مجلس دهم و فراکسیون امید این امید را از مردم گرفته بود که بتوانند از طریق صندوقهای رأی که حق اساسیشان است، اعمال حاکمیت کنند.
صوفی اضافه کرد: بر همین اساس اصلاحطلبان هم باید با مردم همراه شوند و به سمت تجهیز اجتماعی حرکت کنند، در زمان آقای احمدینژاد تجهیز اجتماعی را رها کردند و به سمت تجهیز قدرت سیاسی رفتند و این موضوع باعث شد که اصلاحطلبان از هویت خود فاصله بگیرند یعنی هویتطلبی فدای قدرتطلبی شد و این روال ادامه دارد.
وی اظهار کرد: در انتخابات ۹۸ راهبرد اصلاحطلبان این بود که اگر در مرحله بررسی صلاحیتها نامزدی برایشان باقی نماند، لیستی اعلام نکنند و این کار را کردند. البته برخی از احزاب کاندیدا معرفی کردند و به سختی شکست خوردند، اما این شکست به پای اصلاحطلبان نوشته نشد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: متأسفانه از ابتدا جبهه اصلاحات رویکرد هویتطلبی را کنار گذاشت و هیچ قیدی از اصلاحطلبی برای کاندیداها قائل نشد و به نظر من این مهمترین انحرافی بود که در جبهه اصلاحات به وجود آمد و همچنان ادامه دارد.
صوفی در خصوص گفتمان اصلاحطلبان با حاکمیت نیز گفت: تعامل و گفتمان پس از فوت آقای هاشمی متوقف شد البته برخی از اصلاحطلبان به آقای علی لاریجانی امید داشتند و به همین دلیل در سال ۹۵ برای ریاست مجلس به وی باج دادند و با وجود اینکه آقای عارف نیز کاندیدا بود، رسماً به سمت علی لاریجانی رفتند و فکر میکردند که آقای لاریجانی میتواند حلقه وصل باشد، اما عملاً اینگونه نشد. تا جایی که امروز آقای لاریجانی هم از این حلقه اول خارج شده و اصلاحطلبان نمیتوانند امیدی داشته باشند به اینکه جایگزینی برای آقای هاشمی رفسنجانی داشته باشند.
بیشتربخوانید: دست آورد سیاسی پاکستان یا تراژدی پاکستانی؟!
وی افزود: ما امیدوار هستیم که شرایط کشور هم اقتضا کند که اصلاحطلبان بتوانند نقش خود را ایفا کنند؛ چون ما در انتخابات چند متغیر تعیینکننده اعم از انتخاب کننده، انتخاب شونده و عوامل اجرایی و ناظرین را باید در نظر بگیریم که ۵۳ درصد انتخابکنندگان در انتخابات شرکت نکردند و متأسفانه حاکمیت نیز به این دامن زده است و علیرغم تأکید مقام معظم رهبری بر مشارکت حداکثری در این دوره صراحتاً ناظران و عوامل اجرایی اعلام کردند که ما خیلی به مشارکت حداکثری نیاز نداریم و مشروعیت را از مشارکت حداقلی نیز میگیریم که این دیدگاه میتواند رویکرد خطرناکی باشد و انتخاب کنندگان را دلسرد کند و بر موضع عدم مشارکت در انتخابات نگه دارد.
دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات ادامه داد: انتخاب شوندگان نیز که نامزدها هستند با تیغ نظارتی شورای نگهبان همه حذف میشوند یعنی عملاً در انتخابات نه انتخابکننده و نه انتخابشونده داریم. این موضوع منجر میشود که مردم احساس کنند هیچ نقش و صدایی در حاکمیت ندارند و این موضوع نظام را آسیبپذیر خواهد کرد.