اقتصاد ۲۴- دیگرنیمرو غذای ساده سفره خانوادههای ایرانی نیست. دیگر نمیتوان انتظار داشت که کوکب خانمی پیدا شود تا از مهمانهای سر زده خود با نیمرو پذیرایی کند. همان کوکب خانمی که تا دهه ۱۳۹۰ داستانش پای ثابت کتاب فارسی دوم دبستان بود و تا همین ده سال پیش دانش آموزان این مرز و بوم نسل اندر نسل با حکایت او و پذیرایی از مهمانان سرزده اش آشنا شده بودند.
براستی متولیان وقت نظام آموز و پرورش علم غیب داشتند که تصمیم به حذف ناگهانی این داستان گرفتند؟ به زبان ساده تر آیا آنها بو برده بودند که قرار است در آینده ای نه چندان نزدیک، سفره مردم ایران چنان کوچک شود که حتی یک وعده تخم مرغ نیمرو را نتوان در آن گنجاند؟!
برمنکرش لعنت! این روزها نیمرویی که با کره درست شده باشد پرچمدار افزایش قیمت بین تمام غذاهاست. گواه این ادعا بررسیهای میدانی و رصد آخرین ارقام قیمت در بازار مواد غذایی است؛ حالا کره، روغن و هرآنچه زمانی در سفره ساده خانوارهای ایرانی کنار تاوه نیمرو جا می شد بیش از حد تصور گران شده است و در این میان رکورد دار افزایش قیمت با همان تخم مرغی است که ماده اصلی نیمروست.
دور از انتظار نیست که این رکورد شکنی قیمت ها ابدا خوشایند مردم کوچه و خیابان نباشد؛ گرانی روزانه مواد غذایی داغ بزرگی بر دل جامعه است. به ویژه خانوارهایی که در طبقه بندی اقتصادیی جایی در دهک های میانی به پایین دارند و همیشه با هر موج گرانی خورد و خوراکشان بیشتر تحلیل می رود.
بگذریم از اینکه در این گیرو دار دولت دوازدهم به وقت خود تا توانست در باب تنظیم قیمت و تامین ارزاق وعده بی محل داد و حالا تمام آن وعده و وعید ها به میراثی برای دولت سیزدهم تبدیل شده است و در این میان مردم چاره ندارند غیر از آن که با رجوع به بازار بی سروصاحب مواد غذایی به نحوی ارتزاق کنند.
با یک حساب وکتاب و ساده مشخص می شود که کره ۴ هزار تومانی با رسیدن به قیمت ۷ هزار تومان حدود ۷۵ درصد و تخم مرغ با رسیدن به قیمت هر شانه ۵۷ هزار تومن حدود ۳۵ درصد افزایش قیمت داشته است؛ این روزها هر شانه تخم مرغ ۳۰ عددی به وزن دو کیلوگرم در بازار قیمتی بین ۵۵ تا ۶۰ هزارتومان دارد.
تغییر افزایشی قیمتها این در حالی است که تا دوهفته پیش قیمت همین شانه تخم مرغ بین ۵۰ تا ۵۵ هزار تومان قیمت داشت.
بیشتربخوانید:چرا قیمت تخممرغ به شانهای ۶۰ هزار تومان رسید؟
تقریبا در چهار گوشه جهان نیمرو یکی از ساده ترین و ارزان ترین غذاهایی است که می توان در اوضاع و احوال عادی آن را خورد و نوش جان کرد؛ اما با وضعیت اقتصادی خاصی که جامعه ایران به آن دچار است به سختی می توان نیمرو در فهرست غذاهای ارزان قیمت گذاشت؛ هرچند خیلی وقت است که سیرنگهداشتن شکم در ایران به امری گران بدل شده اما با افزایش ۱۰ هزا رتومانی از اواخر شهریور تا کنون برای اقلام ابتدایی نیمرو اتفاق افتاده است دیگر نمی توان تصور کرد که خانوارهای ایرانی زیر فشار اقتصادی بتوانند یک شکم سیر نیمرو بخورند.
یادمان باشد نیمرو هرقدر هم که گران شده باشد همچنان در مقایسه با سایر اقلام غذایی ارزانترین وعده غذایی محسوب می شود و دهک های متوسط و پایین با همه مشکلات مالی نمیتوانند تخم مرغ دانهای ۲ هزار تومان را از سبد غذایی خود حذف کنند.
حالا که بحث به اینجا رسید، جالب است بدانید که برای یک وعده ناهار نیمروی یک نفره باید رقمی معادل ۱۵ تا ۱۷ هزار تومان به نرخ امروز هزینه کرد. می پرسید چرا؟ به غیر از گرانی تخم مرغی که صحبتش شد،بهای نانی که قرار است در کنار سفره نیمرو گذاشته شود هم افزایش یافته است.
بر اساس ابلاغیه اتحادیه نانوایان سنتی تهران طبق نرخ مصوب انواع نان به گندم یارانهای (نوع یک) در سال ۱۴۰۰، از لواش و تافتون ۵۰۰ تومانی تا بربری ۲۵۰۰ تومان قیمت دارد؛ البته این قیمت مقطوع منحصر و مختص به همان ابلاغیه است و در عمل برای خرید انواع نان از نانواییهای سطح شهر باید رقمی متفاوت با نرخ دولتی اعلام شده پرداخت کرد.
اجازه بدهید از نان سنگنکی حالا بیش از هر زمان دیگر قوتی اعیانی و لاکچری محسوب می شود چشم پوشی کنیم؛ اما در شش ماهی که از شروع سال می گذرد، مردم نان لواش و تافتون را از ۵۵۰ تا ۷۰۰ تومان و نان بربری را ۲۵۰۰ تا ۳۵۰۰ تومان خریده اند.از طرف دیگر تا وقتی که به لحاظ فنی نمی توان بدون روغن یا کره حتی یک عدد تخم مرغ را نیمرو کرد؛ باید تغییرات قیمت آنها را هم در بهای تمام شده هر وعده نیمروی ساده لحاظ کرد.
کمبود روغن و نایابی کره و در یک کلام گرانی این دو خبری نیست که بتوان وقوعش را در ماه های اخیر کتمان کرد؛ با فرض اینکه استفاده از روغن جامد و کره در طبخ نیمرو ممکن است به این غذای ساده رنگ و بویی لاکچری بدهند، در این گزارش تنها به ساده ترین نوع آنها اکتفا شده است؛ روغن مخصوص سرخ کردنی در بسته بندی ۸۱۰ گرمی حسب نوع برند از ۱۶ هزارتومان تا ۲۳ هزار تومان و روغن نیمه جامد ۹۰۰ گرمی، از ۲۳ تا ۲۷ هزارتومان قیمت دارند و طبیعی است که این قیمتها را باید در نظر گرفت.
محال است بتوان کسی را یافت که با نخوردن شکم خود و خانواده اش را سیر نگهدارد؛ امر ارتزاق آنقدر بدیهی است که نیازی به توضیح و توشیح ندارد؛ از فقیر گرفته تا غنی همه در داشتن میل به خوردن غذا مشترکند؛ اینکه شرایط اقتصادی برای اهالی هر دهک یا طبقه جامعه چه محدودیت هایی را در تامین خورد و خوراک به وجود می آورد داستانی مفصل و جدا گانه است اما نمی توان از نظر انداخت که نیمرو همان ساده ترین و ارزانترین و مغذی ترین وعده غذایی ممکن در مقایس جهانی با هه مضراتی که مصرف بلند مدت آن برای سلامتی فرد دارد به قدری گران است که خیلی ها ناچارند دست کم در میزان مصرفش تجدید نظر کنند؛ آن ههم نه از باب سلامتی بیشتر در معرض خطر قرار گرفته که از باب توان و بضاعت اقتصادی محدودتر از قبلشان.