اقتصاد ۲۴-ذخیرهگاه زیستکره میانکاله واقع در شمال ایران، مساحتی معادل ۶۸.۸۰۰ هکتار دارد. برخی از گونههای گیاهی این تالاب بینالمللی مانند بارهنگ Plantago indica، جگن Carex nutance، انار وحشی Punic sp، شبنمی Frankenia hirsuta و بارهنگ پاکلاغی Plantago coronopus اهمیت بسزایی بالاخص از منظر کنترل سیلاب دارند. توسکا و بهطور اخص توسکای ییلاقی Alnus subcordata که درختی خزانکننده با ارتفاع تقریبی ۲۰ متر است و بیشتر در بخشهای حاشیهای دیده میشود؛ به همراه بارهنگ و جگن پوششی مناسب را جهت لانهسازی پرنده شکاری موسوم به لیل Falco Subbuteo فراهم میکنند.
انار جنگلی (Pure Punica Vegetation) بخش اعظم مرکزی شبهجزیره را دربرگرفته و گونه غالب هم Punica granatum است. دراج Francolinus francolinus یکی از پرندگانی است که به این پوشش وابسته است. این پرنده یک گونه بومی و فراوان در ایران و البته حمایت شده است که پرندهشناسها معتقدند حفاظت از محلهای تولیدمثل و آشیانهسازی این پرنده نیازمند برنامهریزی دقیق است. این در حالی است که گونههای دیگری مانند سنگ چشم، سینه سرخ اروپایی، قرقاول، بلدرچین و ابیا هم به این زیستگاه وابسته هستند.
با وجود اینکه حضور برخی از گونههای گیاهی در میانکاله نقش مهمی در مهار سیلابها داشته، اما کمیته نجات خلیج گرگان و تالاب میانکاله که توسط دفتر سواحل و تالابهای ساحلی سازمان حفاظت محیط زیست در سال ۹۶ شکل گرفت، در یک برنامه ارزیابینشده تصمیم گرفت که همه نهرها و رودخانههای ورودی به تالاب میانکاله را پاکسازی کند و بدین واسطه بخش وسیعی از نهرها و رودخانههای ورودی به تالاب کاملا خالی از گیاه و در عین حال عمیق و عریض شدند.
در زمستان گذشته که بیش از دو هزار پرنده مهاجر در میانکاله تلف شد، رییس سازمان دامپزشکی کشور، دکتر علیصفر ماکنعلی هشدار داد که فعالیتهای حیاتی این اکوسیستم طی چندین دهه برهم خورده یعنی اکوسیستم شرایط حیاتی خود را تا حد قابلملاحظهای از دست داده و میبایست احیا شود.
اما تلفات گسترده اخیر پرندگان مهاجر تنها چالش پیش روی میانکاله نبود، در تابستان سال جاری بیش از ۴۰ آتشسوزی پراکنده در این تالاب بینالمللی رخ داده که بدون تردید شرایط را از قبل هم پیچیدهتر کرده است. «اعتماد» در گفتگو با «علی کلانه»، دانشجوی دکترای رشته جنگلداری و رییس ذخیرهگاه زیستکره میانکاله، ابعاد مختلف آتشسوزیهای اخیر را بررسی کرده است.
آتشسوزیهای میانکاله از کی آغاز شد و تاکنون چند مورد آتشسوزی مهار شده؟
بحث آتشسوزی در میانکاله محدود به سال اخیر نیست؛ اما دفعات آتشسوزیها در سالهای گذشته نسبت به امسال کمتر بود. در سالهای گذشته تعداد آتشسوزیها اغلب بین یک الی ۵ مورد بود، اما در ظرف یک الی ۲ سال اخیر این تعداد به شکل غیرعادی بیشتر شده. سال گذشته در میانکاله ۱۶ مورد آتشسوزی رخ داد که در نوع خود بیسابقه بود، اما امسال تعداد آتشسوزیها به نزدیک ۴۰ مورد رسیده است. این تعداد آتشسوزی ما را واقعا نگران کرده.
شرایط و امکانات مهار آتشسوزی امسال به چه صورت بود؟
با توجه به اینکه تجربیات همکاران ما امسال از سالهای قبل بیشتر شده، یک ابتکارهایی انجام دادند و تجهیزاتی را سرهمبندی کردند ولی این تجهیزات صرفا ابتکاری است و استاندارد نیست. به عنوان مثال همکاران ما براساس تجربه تراکتور را با دستگاه آبپاش و تانکر سرهمبندی کردند و برای اطفای حریق استفاده میکنند، اما استفاده از آنها واقعا سخت و طاقتفرسا است. نباید فراموش کرد که در طول این مدت خیلی از تجهیزات هم فرسوده شده و کارایی لازم را ندارد، بنابراین همکارانم همیشه با مشکل مواجه هستند. متاسفانه مدیریت در سطح کلان این برنامه را نداشته که در سطح منطقهای برنامهریزی کند و تجهیزات اختصاصی برای مهار آتشسوزی ارایه کرده و مشکل را کم کند. از اساس بحث آتشسوزی در ستاد بحران تعریف و بودجهاش به جهاد کشاورزی اختصاص داده شده و لذا وظیفه آن هم با جهاد کشاورزی است در نتیجه آنها باید پای کار بیایند، اما متاسفانه سهلانگاری میکنند.
وسعت آتشسوزیها تاکنون چقدر بوده؟
تا شب چهارشنبه ۷ مهر ماه در مجموع کمتر از ۳۰۰ هکتار آتشسوزی در میانکاله داشتهایم.
این صحبتی که عنوان شده آتشسوزیها عمدی است، آیا صحت دارد؟
در اینکه آتشسوزیها در میانکاله عمدی است، بحثی نیست. محال است که شما در جایی مانند میانکاله ۳۰ الی ۴۰ مورد آتشسوزی سهوی داشته باشید. با توجه به حضور دامدار، گردشگر، صیاد و حتی شکارچی متخلف این احتمال هست که یک الی دو بار آتشسوزی سهوی رخ دهد ولی ۴۰ بار واقعا ممکن نیست. مواردی بوده که ما در یک شب، ۵ نقطه آتشسوزی همزمان داشتهایم. مسلم است که آتشسوزیها در میانکاله عمدی است و سازمان محیطزیست و محیطبانها صرفا در تلاش هستند که وسعت و ابعاد آتشسوزی بیش از این نشود وگرنه شناسایی عوامل و دستگیری آنها وظیفه ما نیست. ما بهطور مکرر پیگیری کرده و خواستار این شدهایم که دستگاه امنیتی موضوع را بررسی کند، اما به نظر من آنطور که باید و شاید به این مساله ورود نکردهاند.
چه تعداد محیطبان در این ۶۸.۸۰۰ هکتار فعالیت میکند؟
در حال حاضر در مجموع ۲۰ محیطبان داریم بنابراین نهتنها تعداد محیطبان کافی نیست بلکه تجهیزات هم کفاف این آتشسوزیها را نمیکند. ۲ الی ۳ ماه است که سازمان محیطزیست، یک خودرو برای میانکاله فرستاده، اما قبل از آن فقط یک خودروی فرسوده داشتیم. موتوسیکلت که اصلا نداریم و محیطبان باید با پای پیاده منطقه را پایش کند. میانکاله منطقه باارزشی است و تعداد محیطبانهای آن باید بیش از این باشد. از نظر من هر چه برای حفاظت از میانکاله هزینه کنیم، باز هم ارزشش را دارد. صرف وقوع یکسری حوادث نمیتواند ارزش منطقه را کاهش دهد؛ حوادثی که تاکنون اتفاق افتاده، منشا انسانی دارد و ضربههای جبرانناپذیری هم هست، اما جایگزینی برای میانکاله وجود ندارد. اگر میانکاله از بین برود، نهتنها حیاتوحش بلکه حتی مردم هم آسیب میبینند.
چه قشری از جوامع محلی به تالاب میانکاله وابسته هستند؟
به هر حال الان دامدارهایی هستند که معاش آنها از طریق دامی است که در عرصه پراکنده است. یکسری ماهیگیر هستند که به صورت قانونی ۶ ماه از سال فعالیت میکنند، به صورت محدود تعدادی زمین زراعی داخل منطقه هست که حیات کشاورزان آنها هم به بقای تالاب گره خورده. در مجموع حیات حداقل چند هزار نفر به این تالاب وابسته است و زمانی که تالاب آسیب ببیند، شرایط آنها هم بدتر میشود چنانچه الان این اتفاق افتاده. اگر از صیادهای محلی بپرسید، آنها هم از وضعی که در چند سال اخیر رخ داده، آسیب دیدهاند، چون میزان صیدشان بهشدت کاهش پیدا کرده. در گذشته صیادان محلی بودند که اینجا خاویار صید میکردند، اما الان میزان صید بهشدت افت کرده.
چه نوع خودروهایی نیاز هست که شما در اختیار ندارید؟
قایق موتوری، موتوسیکلت و خودروی کمکدار که ما هیچ کدام را دراختیار نداریم. البته یک الی ۲ موتوسیکلت فرسوده داریم که مدتهاست در تعمیرگاه است. یک الی ۲ تراکتوری هم که هست، فقط در حد خاموش کردن آتش کمک میکند. الان حداقل به یک الی ۲ دستگاه خودروی کمکدار علاوه بر خودرویی که داریم، یک الی ۲ دستگاه تراکتور
۶ سیلندر و ۴ الی ۵ موتوسیکلت نیاز داریم. اینها حداقلها است و نمیتوان کمتر از آن را جایز دانست.
تراکتورها چطور برای خاموش کردن آتش میروند؟ آیا تجهیزات مناسب دارند؟
تراکتورها برای مهار آتشسوزی داخل عرصه در حال سوختن میشوند، یعنی جایی که سوخته و پوشش گیاهی در آن از بین رفته، جایی است که تراکتور باید وارد آن شود و از این طریق به آتشسوزی نزدیک شود.
به هر حال احتمال خطر در این شرایط برای تراکتور هم خیلی زیاد است، درست است؟
بله قطعا، تراکتور وسیله خاموش کردن ایمن آتش نیست مخصوصا هم که تنش حرارتی به حدی بالا است که توقع زیادی نمیرود.
برخی معتقدند که شاید مشکلات معیشتی و مسائل اقتصادی باعث شده که تعداد آتشسوزیها و میزان تعارضها بیشتر شود، نظر شما چیست؟
نه من اصلا با این نظر موافق نیستم.
امسال چقدر از هزینه و زمان شما صرف مهار آتشسوزی شد؟
تقریبا همه زمان و هزینهای که داشتیم صرف مهار آتشسوزی شد. همکاران ما واقعا خسته شدهاند، الان نزدیک ۵ الی ۶ ماه از آتشسوزیها گذشته و در برخی موارد هم آتشسوزیها ۲ الی ۳ روز طول کشیدهاند؛ این روند واقعا برای همکارانم فرسایشی بوده. باور کنید من خودم گاهی توان همراهی با محیطبانها را ندارم.
سازمان محیطزیست از تهران کمکی برای شما فرستاده؟
متولی میانکاله تاکنون اداره محیط زیست استان مازندران بوده و تقریبا از ۲ ماه پیش که من از طریق سازمان محیطزیست و با ابلاغ آقای دکتر کلانتری با عنوان رییس ذخیرهگاه زیستکره برای مدیریت میانکاله معرفی شدم، با سازمان در ارتباط بودهایم. به لحاظ کارشناسی تعاملاتی داریم و کمک میکنند، اما هنوز از مشکلات ما کم نشده و امکانات مورد نیاز هم محقق نشده. البته سازمان محیطزیست تا امروز هنوز متولی مشخصی ندارد و این خودش شرایط را کمی سخت کرده. درخواست من از ریاست جدید سازمان حفاظت محیطزیست، آقای دکتر علی سلاجقه این است که نگاه ویژهای به میانکاله و حفاظت از آن داشته باشند.
فعالان محیط زیست چقدر به شما کمک کردهاند؟
همین الان هم خیلی از امکانات و تجهیزات مورد نیاز ما را فعالان محیطزیست تامین کردهاند، آنها گاهی حتی سوخت خودروهای ما را هم تامین میکنند و این بدون تعارف است؛ و سخن آخر شما در مورد میانکاله...
من فکر میکنم در این برهه زمانی خاص همه باید کمک کنند که ذخیرهگاه ارزشمندی مانند میانکاله باقی بماند، اگر ما میتوانستیم مناطق جایگزین و بهتری معرفی کنیم، حرفی نبود، اما واقعا دیگر جایی مانند میانکاله نیست. بسیاری از مناطق طبیعی را از بین بردهایم و میانکاله هم جزو آخرین بازماندههاست، به داد این منطقه برسید چه مردم چه دستگاههای متولی کمک کنند که میانکاله از این شرایط بحرانی گذر کند.
از ظهر روز دوشنبه ۱۱ مرداد سال جاری دامنه کوههای هایقر در استان فارس اسیر آتش شد. آتشی که دو، سه روزی دامن منطقه را گرفت، آتشی که اطفا میشد و باز با دست باد از زیر خاکستر بیرون میآمد و دوباره شعلهور میشد.
یک روز پس از شروع آتش بود که خبر جانکاه رسید: گرفتاری چهار عضو یک خانواده عشایر در آتش. فرماندار فیروزآباد روز ۱۲ مرداد اعلام کرد: «در پی آتشسوزی بسیار گسترده در ارتفاعات صعبالعبور هایقر، متاسفانه سه نفر از ساکنان عشایر جان خود را از دست دادند.
با گسترش این آتشسوزی، تعدادی از عشایر مشغول خاموش کردن آتش بودند که متاسفانه یک گردباد شدید موجب فراری دادن آنها میشود و سه نفر از آنان حین فرار از گردباد و آتش کشته و یک نفر نیز مصدوم شده است.»
پس از این خبر بود که بالگردهایی برای اطفای حریق به منطقه اعزام شدند. مدتها پس از فرو نشستن آتش بود که روز دوم شهریور خبر رسید، چهارمین عضو آن خانواده که به جنگ آتش رفته بودند هم در بیمارستان جان باخته است و با این حساب شمار جانباختگان آتشسوزی تنگه هایقر به چهار نفر رسید: حاج جهانبخش، حاج ناصر، حامد و رضا بهزادی.
هشتم شهریور ماه امسال، آتشسوزی در نیزارهای منطقه چراغ پشتان انزلی آغاز شد و یک روز بعد ۱۲ هکتار از اراضی این تالاب در آتش سوخته بودند. سه روز بعد مدیرکل مدیریت بحران استانداری گیلان در بخش خبری شبکه باران گفته بود که وجود حریق در مناطق دور از دست (مناطق باتلاقی) سبب شده که مهار این آتشسوزی به طول انجامد.
اما سرانجام پس از حضور یک فروند بالگرد آبپاش جمعیت هلال احمر مازندران و پرواز یک فروند هواپیمای آتشنشان وزارت دفاع، سرانجام خلبان هواپیما و کارشناسان سازمان آتشنشانی از مهار حریق به طور کامل خبر دادند، در عین حال هنوز دودهایی در مناطقی از تالاب دیده میشد که به لطف بارش ناگهانی باران خاموش شد.
تصاویر غمباری که از تالاب انزلی میرسید رد پای آتش را بر تن تالاب نشان میداد، آتش خاموش شده بود و لکههای بزرگ سیاهی از خاکستر در جای جای تالاب پشت سر گذاشته بود.
روز نهم شهریور بود که با اعلام عمدی بودن آتشسوزی تالاب انزلی خبر از دستگیری دو متهم رسید، یک روز بعد تعداد این متهمان به ۵ نفر افزایش پیدا کرد. دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گیلان اعلام کرد که در ارتباط با آتشسوزی تالاب انزلی یک نفر بازداشت شد و چهار نفر تحت نظر هستند.
ماجرای آتسسوزیهای گسترده زاگرس در سال ۹۹ بود که تیتر خبرها شد.
آتشسوزیهایی که در خرداد و تیر ماه ۹۹ دامنه کشید، خاموش کردنشان روزها طول کشید و تاثیربرانگیزترین خبرش غیر از دست رفتن درختهای بلوط و بنه، از دست رفتن جان چهار انسانی بود که به خاموش کردن آتش شتافته بودند.
مختار خندانی، یاسین کرمی و بلال امینی از اعضای انجمن ژیوای پاوه روز هشتم تیر که برای خاموشی آتش منطقه حفاظت شده «بوزین و مرخیل» رفته بودند، میان شعلهها گرفتار شدند و سوختند. پیش از آنها روز ۳۰ مرداد ماه بود که البرز زارعی، از کوهنوردان و اعضای فعال تشکل زیستمحیطی سبزگامان کهگیلویه و بویراحمد هنگام کمک در اطفای حریق کوه دیل گچساران جان باخت.
اعتماد