اقتصاد۲۴- تماسهای تلفنی جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا با رهبران کشورهای تاثیرگذار در خاورمیانه به ویژه پادشاهی عربستان سعودی، مرا را به یاد تماسهای باراک اوباما، رئیس جمهوری اسبق ایالات متحده در آخرین لحظات پیش از امضای برنامه جامع اقدام مشترک درباره فعالیتهای هستهای ایران در وین، در چهارده ژوئن ۲۰۱۴ میاندازد.
رئیس جمهور بایدن هم خود به عنوان معاون اوباما جزئی از این توافق بود، وی هنگامی که ریاست جمهوری را برعهده گرفت، مواضع جدی را در خصوص این پرونده اتخاذ کرد تا به یکی از مهمترین مسائل خارجی آمریکا تبدیل شود. چرا رئیس جمهوری آمریکا و دولت وی برای نجات توافقی تلاش میکنند که ترامپ در می ۲۰۱۸ از آن خارج شد؟
پیش از پاسخ به این سئوال، باید به ضعف آمریکا در برابر ایران و خواهشهای مکرر از این کشور برای بازگشت به توافق هستهای و آمادگی آن برای پرداخت هر گونه بهایی که ایران مشخص میکند، اشاره کنیم، حتی میتوان گفت که سرسختی و غرور ایران به حد اهانت به طرف آمریکایی رسیده، در سایه این نکته که پذیرش این رفتار ایران از سوی کشور بزرگی همچون ایالات متحده، مایه شگفتی و حیرت است. آخرین اهانت ها، مخالفت ایران با نشستن پشت یک میز برای مذاکره مستقیم با مذاکره کننده آمریکا بوده است.
در پاسخ به سئوال قبلی چندین احتمال را میتوان برای به آب و آتش زدن آمریکا برای بازگشت به برنامه جامع اقدام مشترک با ایران تفسیر کرد. سطحیترین احتمال در موضع دولت کنونی آمریکا برای مقابله با هر تصمیمی است که رئیس جمهور ترامپ اتخاذ و یا قراردادهایی که امضا کرده بود. دولت دموکرات، کودتا علیه رئیس جمهور ترامپ و حرکت در مسیر مخالف سیاست خارجی وی را در پیش گرفته است. اما دومین احتمال، باور و متقاعد شدن تصمیم گیرندگان استراتژیک آمریکا مبنی بر لزوم حفظ موازنه قوای منطقهای در خاورمیانه است. از نظر طراحان و تصمیم گیرندگان استراتژیک آمریکایی، عربستان سعودی قدرت مسلط بر اعراب اهل سنت و مرجعیت سُنی حدود ۸۵ درصد مسلمانان اهل سنت در جهان است و ایالات متحده باید ایران را در جامعه بین المللی وارد کند تا نماینده اقلیت شیعه در رویارویی با اکثریت اهل سنت باشد و این عقیده سیاسی قدیمی و یکی از دلایل رها کردن شاه است که در تقویت مرکزیت تهران به عنوان پایگاه سیاسی و عقیدتی شیعیان در جهان شکست خورد، به همین سبب کشورهای غربی از جمله آمریکا، راه را برای ایرانی هموار کردند که در خلال چهل و سه سال پیش نقش بسیار بهتری نسبت به شاه در زمینههای قطب بندی طایفهای در منطقه ایفا کرده است. این احتمال را مواضع پل برمر تقویت میکند که به صراحت گفته بود آمریکا، عراق را از سیطره حکومت عربی سنی مذهبی که چندین قرن تحت تسلط آن بود، آزاد کرد.
بیشتر بخوانید: نبرد امریکایی بر سر احیای برجام
چه بسا یکی از اهداف بلندمدت طرفداران بازگشت به توافق هستهای با ایران، بیان این حرف باشد که پیوستن ایران به جامعه بین المللی بدون شک منجر به گشایش و انعطاف پذیری در داخل ایران نسبت به تولیدات و خدمات جهانی سازی و در نتیجه امکان ایجاد تغییرات مهمی در ساختار نظام حاکم در تهران خواهد شد و مقدمات وادار کردن ایران به تغییر و دگرگونی بدون نیاز به ضد انقلاب را فراهم خواهد کرد. هر چند ممکن است این احتمال موجه باشد، اما نظام و سپاه آن خطرات آن را درک میکنند و این نکته را به یاد میآورند که انعطاف پذیری شاه در برابر نسخه آمریکایی که در انقلاب سفید نمایان شد، عامل زوال و نابودی نظام پادشاهی شد به همین سبب آنها همان اشتباه را تکرار نخواهند کرد و هرگز در آینده نزدیک شاهد مسابقه گذاشتن شرکتهای آمریکایی برای بازسازی شهرهای ایران نخواهیم بود، بلکه شرکتهای چینی و روسی ثمره امضای توافق را بیشتر از همتایان آمریکایی خود خواهند برد. همین مساله سبب دشوار بودن فهم مقاصد آمریکا در ارائه این امتیازهایی است که در برابر سرسختی ایران ارائه میکند.
تلاش برای کاهش بهای نفت را نمیتوان دلیل احتمالی حرکت پرشتاب آمریکا به سمت بازگشت به توافق هستهای تفسیر کرد، زیرا ایران بخشی از اوپک پلاس است و هرگز به خاطر ایالات متحده آمریکا، به مخالفت با روسیه نخواهد پرداخت، علاوه بر آن که باید به دشواریهای فناوری اشاره کرد که مانع بازگشت سریع ایران به تولید نفتی و سهمیه خود در بازار نفت و تاثیرگذاری بر قیمتها خواهد شد.
اگر ایران آن طور که غربیها میگویند تنها چند هفته با ساخت بمب اتمی فاصله دارد، در آن صورت، هیچ توافقی آن را از دانش و شناختی که کسب کرده، محروم نخواهد کرد، به همین سبب این توجیه که تسریع در بازگشت به توافق، ایران را از دستیابی به سلاح هستهای محروم خواهد کرد، توجیهی منطقی نیست.
منبع: الجزیره (عربستان) / دیپلماسی ایرانی