اقتصاد۲۴- نهم خرداد سال ۱۴۰۰ کارگری که در یکی از باغهای روستای نیستان مشغول درو کردن علفهای هرز بود، ناگهان جسد مردی را لابه لای علفهای بلند درون جوی آب دید که دچار فساد نعشی شدید شده بود.
او هراسان با صاحب باغ تماس گرفت و درحالی که از شدت اضطراب و نگرانی دست وپایش میلرزید، ماجرا را برای صاحب باغ شرح داد.
بررسیهای مقدماتی درحالی از وقوع جنایتی هولناک حکایت داشت که مشخص شد جسد مربوط به مردی ۴۰ساله است که لباس منزل به تن دارد ودرجای دیگری به قتل رسیده است، اما هیچ گونه علایم ظاهری از ضربه سخت یا جراحت روی پیکر «احمد» دیده نمیشد. در همین حال مادر مقتول که پس از شناسایی هویت جسد، به مرکز انتظامی دعوت شده بود، از درگیریهای خانوادگی بین «احمد» و برادرزن وی پرده برداشت وادعا کرد که «مجتبی-ر» چندین بار پسرم را کتک زده است. او گفت:پسرم سرایدار و نگهبان یکی از مجتمعهای ویلایی بود، ولی به خاطر اعتیادش همواره از سوی برادرزنش تهدید میشد!
بررسیهای نامحسوس درباره وضعیت اجتماعی وخانوادگی مقتول ۴۰ ساله درحالی وارد مرحله جدیدی شد که تحقیقات نشان داد برخی از افراد ناباب با انگیزهای خاص به منزل وی رفت وآمد داشته اند. به همین دلیل دامنه تحقیقات قضایی به سوی این افراد کشیده شد؛ چراکه قتل مرد ۴۰ ساله با همدستی همسرش یکی از فرضیههای جنایی بود که زیر ذره بین تحقیقات قرار داشت، اما مدتی بعد مشخص شد که این افراد نقشی در ماجرای قتل ندارند؛ بنابراین بررسیهای جنایی با دستگیری «مجتبی-ر» (برادرزن مقتول) درحالی ادامه یافت که وی در بازجوییهای تخصصی مقام قضایی به درگیری لفظی خود با شوهرخواهرش اشاره کرد و گفت: آن روز هر دو خواهرم که در مجتمع ویلایی سکونت دارند برای انجام کاری عازم نیشابور شدند و از من خواستند سری به باغ ویلاها بزنم تا مورد دستبرد سارقان قرار نگیرد!
بیشتر بخوانید: اشتباه پزشکی دختر ۱۰ ساله را به کما برد و جان پدر را گرفت
وقتی به باغ ویلا رفتم شوهر معتاد محبوبه را دیدم که از من تقاضای قرصهای اعصاب کرد. او به این گونه قرصها هم اعتیاد داشت و خیلی مصرف میکرد، اما من توجهی نکردم و به مسیرم ادامه دادم فقط به خواهرم «محبوبه» زنگ زدم که زودتر برگردد که حال شوهرش خوب نیست!
بازپرس پرونده جنایی که دیگر یقین داشت متهم مذکور نقشی در جنایت دارد او را در تنگنای سوالات تخصصی قرار داد تا این که «مجتبی» به شرح قصه ساختگی دیگری پرداخت و گفت: وقتی به خاطر تقاضای قرص با هم مشاجره کردیم او برای تحقیر من به روابط نامتعارف خواهرم اشاره کرد که من هم عصبانی شدم و او را هل دادم که سرش به گوشه سینک ظرفشویی منزل خورد و روی زمین افتاد بعد از چند ساعت به خانه بازگشتم و زمانی که فهمیدم او جان باخته است پیکرش را با موتور سیکلت به باغ روستای نیستان بردم و درون جوی آب انداختم...
پس از گذشت چندین ماه از این ماجرای تکان دهنده بالاخره روز گذشته، متهم و خواهر وی از زندان به شعبه ویژه پروندههای جنایی مشهد انتقال یافتند ومقابل میز عدالت ایستادند.
«مجتبی-ر» که متوجه شد مقام قضایی چگونگی وقوع قتل را باورپذیر نمیداند این بار قصه چاقوکشی را مطرح کرد وگفت:وقتی شوهرخواهرم مسائل خاص زندگی خواهرم را به میان کشید وازاین طریق قصد داشت به زور از من قرص بگیرد، ناگهان چاقو کشی کرد و همان چاقو به پهلویش اصابت کرد وروی زمین افتاد. درهمین حال قاضی صفری به برگه شرح معاینه جسد توسط پزشکی قانونی اشاره کرد وگفت:این ادعا نیز با توجه به نظریه پزشکی قانونی درست نیست؛ چراکه هیچ گونه جراحتی روی جسد وجود نداشت بنابراین بهتر است حقیقت ماجرا را بیان کنی!
مجتبی (متهم) که دیگر راه گریزی نداشت اشک ریزان لب به اعتراف گشود وبا ابراز ندامت از وقوع این جنایت گفت:اعتیاد وشرایط اسفبار شوهرخواهرم موجب رفتارهای نامتعارف خواهرم شده بود به همین خاطر آن روز وقتی شوهرخواهرم این مسائل را مطرح کرد و از من قرص خواست، تعدادی از همان قرصها را به او دادم که همه آنها رایک جا مصرف کرد و گوشه خانه نشست. من که دیگر اعصابم به هم ریخته بود ناگهان با دستم جلوی دهانش را گرفتم و او را خفه کردم سپس با شال بزرگی جسد را روی موتورسیکلت به کمرم بستم و آن را در روستای نیستان درون جوی آب یک باغ انداختم.
با اعترافات متهم، آخرین قطعه از پازل این پرونده جنایی تکمیل شد، اما بررسیها برای روشن شدن نقش «محبوبه» دراین ماجرا همچنان ادامه دارد؛ بنابراین با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد، متهمان برای کشف ابعاد دیگر این جنایت در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفتند.