اقتصاد۲۴- خودکشی پزشک جوان، خودکشی رزیدنت جوان، خودکشی دانشجوی پزشکی... یکی از خبرهای پرتکرار دو سه سال اخیر است.
آنطور که پزشکان و کادر درمان میگویند خودکشی بین این قشر مسئلهی جدیدی نیست ولی قبلا رسانهای نمیشد یا کمتر رسانهای میشد. بر اساس آمارهای غیر رسمی امسال هر ۱۰ روز یک دانشجوی پزشکی یا پزشک جوان خودکشی کرده است. اعداد و ارقامی که حتی اگر نصف هم باشند، بهشدت نگرانکننده هستند.
رزیدنتها و دانشجویان پزشکی در ساختار درمانی کشور، با سربازهای وظیفه در پادگان تفاوتی ندارند. این دانشجوها ناچارند ساعتهای طولانی با حقوق حداقلی در بیمارستانهای زیر مجموعهی دانشگاههای علوم پزشکی کار کنند.
قراردادها بهصورت یک طرفه نوشته میشود و دانشجو در یک شرایط گریزناپذیر گرفتار است. میرخانی این وضعیت را به تحقیر سیستماتیک تعبیر کرده و توضیح داده: «ساختار بهگونهای است که از رزیدنت بیگاری میکشند و او هیچ راه فراری ندارد. نمیتواند کوچکترین مخالفتی با بالادستی خود داشته باشد، چون طبق قرارداد ممکن است که پای ضامنها و وثیقه، پیش کشیده شود؛ بنابراین ترجیح میدهد سکوت کند. بیشتر این افراد امکان ازدواج ندارند و در یک محیط ناامن زندگی میکنند.»
بعضی از خبرهای خودکشی با تاکید بر فشار شرایط و کادر درمانی در یک بیمارستان خاص، همراه است مانند خبرهایی که دربارهی بیمارستان کرمانشاه و بهویژه بخش ارتوپدی این مجموعه منتشر شد. به نظر میرسد غیر از ساختار و سیستم اشتباه و پراشکال گاهی اوقات گروهی از افراد و پزشکان بالادستی هم در تشدید فشارها روی رزیدنتها و دانشجویان پزشکی نقش بهسزایی دارند.
با این وجود تنها واکنش به وضعیت، جابجایی یا عزل افراد است و همچنان ساختار معیوب بر جا میماند. شاید اگر پزشکان جوان و دانشجویان پزشکی پیش از وقوع فاجعه در این مورد اطلاعرسانی کنند و در شبکههای اجتماعی از وضعیت محل و کار خود این شرایط بنویسند، بتوان بخشی از ایرادهای سیستماتیک را کاهش داد.
ساعتهای طولانی شیفت پزشکان جوان یک سیاستگذاری غلط در سیستم درمانی کشور با توجیه آموزش رایگان است. ولی این روش از یک طرف به سلامتی پزشک آسیب جدی میزند و از سوی دیگر بیمار را در خطر آسیب قرار میدهد، چون امکان خطای پزشک را بهشدت بالا میبرد.
دکتر محمد میرخانی در این مورد به دنیای اقتصاد گفته است: «رزیدنتها گاهی ۷۲ ساعت نمیتوانند بخوابند و این شرایط آنها را دچار افسردگی میکند و نیاز به درمان دارند. شاید باورش سخت باشد، اما یک پزشک ممکن است تنها فرصت خوابیدن و حمام رفتن پیدا کند و بیشتر وقتها مشکلاتش لاینحل باقی میماند.»
از آنجا که افسردگی یکی از عوامل اصلی خودکشی بین همهی افراد با هر نوع فعالیت و شغل است، درمان نشدن افسردگی و تداوم فشارهای جسمی و روانی، فکر خودکشی و عمل به آنرا بین رزیدنتها و دانشجویان پزشکی افزایش میدهد.
بیشتر بخوانید:حقوق ۱۸۰ میلیون تومانی پزشکان فقط در یک بیمارستان
در حالی که سیاست و ساختار غلط نظام بهداشت و درمان کشیک طولانی در بیمارستان را به رزیدنتها تحمیل میکند از سوی دیگر پرداختی به رزیدنتها آنقدر کم است که از عهدهی زندگی خود برنمیآیند. اما این تنها عامل فشار روی پزشکان جوان نیست و بر اساس گفتههای خودشان، در بسیاری از موارد جو حاکم بر محیط کار فشارهای مالی، درس و نگرانیها را چندبرابر میکند.
آنطور که خیلی از پزشکان میگویند و در برنامه کما هم بیان شد، بخشی از فشارها به رفتار همکاران و رزیدنتهای دیگر بستگی دارد.
رزیدنتهای بالاتر یا پزشکانی که به نوعی استاد و مسئول بخشها هستند، نقش بسیار پررنگی در ایجاد و تحمیل فشارها دارند؛ نهتنها رزیدنتها را وادار به شیفتهای طولانی میکنند، به آنها اجازهی خواب و استراحت کافی نمیدهند یا درمورد درس و فعالیتهای درمانی بهشدت سختگیری دارند؛ در برخوردهای بین فردی نیز شرط احترام و حتی انصاف را رعایت نمیکنند و تحقیر و توهین در رفتارهایشان زیاد است.
هر شب میرم خونه گریه میکنم، میخواستم انصراف بدم، برای یک ربع دیر رسیدن برای من کشیک اضافه زدن، اون هم توی بیمارستان شهدای تجریش..
وقتی اعتراض میکنیم، جواب میشنویم که همیشه اینطور بوده، سال بالاییهای شما همین بودن و شما هم باید تحمل کنین. چرا یک قانون غلط باید ادامه پیدا کنه؟ وقتی چیزی میپرسیم میگن اینم بلد نیستین؟ اومدیم اینجا برای آموزش و یادگیری...
رزدیدنتی سخته خانوم، آدم ۴ سال از زندگی منفک میشه، کلا پزشکی کار سختیه، اگر آمادگی ندارین این سختیا رو قبول کنین نباید بیاین پزشکی، کار خوبی میخواستی بکنی که انصراف بدی!
این چند جمله بخشی از گفتگوی یکی از رزیدنتهای بیمارستان شهدای تجریش با یکی از اساتید همان بیمارستان در جلسهی صبحگاهی است. جلسهای که با بررسی وضعیت بیماران یک بخش ثابت و مهم آموزش پزشکان جوان در بیمارستانهای آموزشی به حساب میآید.
در این گفتگوی کوتاه به بعضی از فشارها و استرسی که محیط، اساتید و رزیدنتهای بالاتر در ایجاد آن نقش دارند اشاره میشود: کشیک تنبیهی، کشیک طولانی، سرزنش حین آموزش، فشارهای روانی از طرف محیط، خانواده و اساتید.
مباحث مطرح شده وقتی بیشتر تاملبرانگیز میشود که دختر جوان از فشار زیاد روی دانشجویان میگوید ولی استاد، آنرا وضعیتی طبیعی و اعتراض را نادرست میداند. همان دیدگاهی که باعث تداوم مقررات و قوانین نوشته و نانوشتهی غلط در بیمارستانها شده و افزایش خودکشیها را به دنبال داشته است.
درمانگاهها و کلینیکهای دولتی و خصوصی بخشهای مهم جذب پزشکان جوان، پزشکان عمومی و بعضی از متخصصان هستند. در حالیکه تعداد مراجعه به این مراکز خیلی بالاست، میزان پرداختی به پزشکان حداقلی است.
به گفتهی دکتر هادی یزدانی در بسیاری موارد با اینکه مبلغ ویزیت در درمانگاهها پایین است، بعضی از مدیران باز هم از میزان پرداختی به پزشکان کم میکنند.
افزایش قارچگونهی کلینکهای خصوصی که صاحبان و مالکان آنها هیچ نسبتی با حوزهی بهداشت و درمان ندارد، به جای کمک به اشتغال پزشکان عمومی، عملا مسیری برای استثمار آنها شده است.
در همین مجموعهها پزشکان ناچار میشوند تعداد زیادی بیمار را در طول یک روز معاینه کنند که غیر از فشار کاری زیاد روی پزشک، به نارضایتی بیمار هم منجر میشود.
تعداد بالای ویزیت در بیمارستانهای دولتی نیز چنین وضعیتی دارد و بر اساس گفتههای دکتر هاشمینسب در برنامه کما تعداد ویزیت در یک روز میتواند به ۸۰۰ نفر هم برسد!
چنین شرایطی در کشوری با اقتصاد تورمی در کنار سالهای طولانی تحصیل، افقی تیره در آیندهی دانشجویان پزشکی ترسیم میکند و این ناامیدیها و فشارهای دیگر، میتواند به خودکشی آنها منجر شود.