
اقتصاد ۲۴- "پاتریک کلاوسون" مدیر پژوهش در "انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک" در مقالهای تحلیلی با اشاره به تاثیرات مشکلات اقتصادی بر معیشت مردم ایران این موضوع را عاملی تاثیرگذار در پیچیدهتر شدن رابطه ایران و آمریکا میداند.
"کلاوسون" با طرح این موضوع که اصلاح طلبان و اصولگرایان هر دو نشان دادهاند که در مدیریت امور اقتصادی و معیشتی ناکارآمد هستند، مینویسد: "وقتی نوبت به رفع مشکلات جدی در حوزه اقتصاد، انرژی و سایر بخشها میرسد، اصلاحطلبان به اندازه اصولگرایان از خود ناکارآمدی نشان دادهاند. این موضوع مانع کسب هرگونه مشروعیت ممکن برای از سرگیری مذاکرات هستهای با آمریکا میشود. مردم ایران در آستانه جشن نوروز قرار دارند که به طور سنتی زمان نو شدن فصل در آیین باستانی ایرانیان است؛ زمان خرید کردن برای سال نو. این روزها، اما حال و هوا و خلق و خوی ایرانیان تلح شده است. دامنه گلایههای شهروندان ایرانی درباره بدتر شدن وضعیت معیشتی شان به صحن مجلس شورای اسلامی نیز رسید به طوری که منجر به برکناری "عبدالناصر همتی" وزیر اقتصاد دولت پزشکیان با ۱۸۲ رای موافق برکناری در برابر ۸۹ رای مخالف برکناری اش شد.
از آنجایی که سیاستمداران اصلاح طلب مانند "همتی" و "مسعود پزشکیان" رئیس جمهور اصلاح طلب اثبات کردهاند که قادر نیستند مشکلات کشور را حل کنند و یا اصولا تمایلی به مقابله با مشکلات کشور ندارند، این موضوع باعث میشود تا افکار عمومی ایران گوش شنوایی برای پیشنهادات و نظرات اصلاح طلبان در مورد عرصه سیاست خارجی از جمله گفتوگوهای احتمالی با آمریکا نداشته باشند".
بیشتر بخوانید: جزئیاتی از فشار ترامپ بر بغداد برای دوری از تهران/ از ادغام شبه نظامیان شیعه در ارتش تا جلوگیری از ورود دلارهای آمریکا به ایران
"کلاوسون" ناترازیها در حوزه انرژی را نمونهای از آن چیزی میداند که از آن تحت عنوان "ناکارآمدی تلاش برای اصلاحات" یاد کرده و در این باره مینویسد: "بخش انرژی را در نظر بگیرید. در تهران، کمبود برق و آلودگی ناشی از استفاده از ژنراتورهای سوخت سنگین باعث شده که مسئولان در سال تحصیلی جاری در بازه زمانی ۱۰۰ روزه ۵۰ روز مدارس را تعطیل کنند. هم چنین، ادارات دولتی در اکثر استانها بارها تعطیل شدهاند. شرکتهای صنعتی در چرخه معیوب خود گرفتار شدهاند: نرخهای پایین انرژی به مصرف بیش از حد دامن زده که منجر به کاهش گاز طبیعی، نفت سنگین و برق میشود، که خود به فرار گسترده از پرداخت صورتحسابها دامن زده و باعث میشود تمام این مشکلات با فساد، به ویژه در میان شرکتهای برجسته مرتبط با نهادهای خاص و غیر پاسخگو تشدید شوند. اگرچه ظرفیت تولید برق ایران در یک دهه گذشته ۲۰ درصد رشد کرده، اوج تقاضا ۷۴ درصد افزایش یافته است. مسئولان حتی گامهای کوچکی برای رفع این مشکلات برنداشتهاند. برای مثال، آنان گلایه دارند که قاچاق بنزین کمبودهای ملی را تشدید کرده و حفظ یارانه سوخت را برای دولت پرهزینهتر از قبل ساخته است. به گفته دولت، روزانه ۲۰ میلیون لیتر بنزین برای فروش مجدد که در کشورهای دیگر گرانتر فروخته میشود با قیمت یارانهای در ایران عرضه میشود.
برآوردهای مستقل نشان میدهند که مشکل به مراتب بدتر است. با این وجود، دولت ایران به دلیل نگرانی از احتمال بروز اعتراضات گسترده مشابه آن چه در سال ۲۰۱۹ میلادی رخ داد، در مورد افزایش قیمت بنزین تردید دارد و هم چنین راهحلهای کمخطری مانند افزایش کارتهای ماهیانه سهمیه بنزین صادر شده برای مالکان خودرو را در نظر گرفته و در عین حال رانندگان ملزم شدهاند که قیمت کامل بازار را برای مصرف اضافی سوخت بپردازند".
مدیر پژوهش در "انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک" که در سال ۲۰۱۲ میلادی راهکار "بحران آفرینی برای تهران "جهت وادار نمودن ایران به ورود به جنگ مشابه بحرانی که ژاپن را وادار به حمله به پرل هاربر نمود که به بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی توسط آمریکا انجامید" را مطرح کرده بود، در ادامه این مقاله از "ناکارآمدی تکنوکراتهای ایران" در مدیریت بحران به ویژه در حوزه ارز یاد کرده و به تاثیر این موضوع بر سیاست خارجی ایران پرداخته است.
او مینویسد: "در بعد اقتصادی، بسیاری از ایرانیان به نرخ ارز در بازار آزاد به عنوان شاخصی از وضعیت کلی پیش رو برای اقتصاد ایران نگاه میکنند. یک دهه پیش هر دلار آمریکا به قیمت ۳۲۰۰ تومان در بازار آزاد در ایران مبادله میشد. این رقم اکنون به ۹۳ هزار تومان رسیده است. میانگین کاهش ارزش سالانه واحد پول ملی ایران به میزان ۴۰ درصد تا حد زیادی به دلیل میانگین نرخ تورم ۲۷.۷ درصدی در سال بوده است. به این وضعیت کسری بودجه عظیم دولت که خود تابعی از درآمد کمتر نفتی و مخارج بالای خارج از بودجه بوده را نیز اضافه کنید. این وضعیت باعث کاهش ارزش سرمایه ایرانیان به طور مداوم شده است. جای تعجبی ندارد که ایرانیان با این نوسانات نمیتوانند دلاری برای خرید در بازار آزاد پیدا کنند. این موارد نمونههای دیگری از بی کفایتی تکنوکراتها در ایران هستند و بسیاری از ایرانیان را به سوی طرح این پرسش از خود سوق دادهاند که آیا آن تکنوکرات واقعا میدانند درباره چه چیزی صحبت میکنند؟ از جمله در عرصه سیاست خارجی".
"کلاوسون" در ادامه با اشاره به تاثیر فشارهای آمریکا بر ایران در وضعیت ایجاد شده فعلی مینویسد: "سیاستمداران ایرانی به سختی در مورد تحمل درد ناشی از فشار ایالات متحده صحبت کردهاند. در جریان برگزاری جلسه استیضاح همتی در مجلس شورای اسلامی، پزشکیان رئیس جمهور ایران با طرح این استدلال که ایران در بحبوحه "جنگ همه جانبه" با آمریکاست، از وزیرش دفاع کرد و مدعی شد که جنگ دهه ۱۹۸۰ با عراق در مقایسه با وضعیت امروز ایران "هیچ" بود. با این وجود، او هیچ پیشنهادی برای کاهش فشار ایالات متحده ارائه نکرد. او در پاسخ به اتهاماتی مبنی بر برنامه ریزی مذاکرات جدید با واشنگتن گفت: "وقتی مقام معظم رهبری گفتند با آمریکا مذاکره نمیکنیم، اعلام کردم با آمریکا مذاکره نمیکنیم. این پایان داستان است".
در واقع، حتی شایعاتی مبنی بر حمایت از مذاکرات ایالات متحده میتواند برای سیاستمداران ایرانی در شرایط کنونی داخلی آن کشور سَمی باشد. در همان روزی که همتی برکنار شد، "محمدجواد ظریف" معاون راهبردی رئیس جمهور که در مذاکرات هستهای ۲۰۱۵ در سمت وزیر امور خارجه مشغول خدمت بود، اظهار داشت که پس از توصیه "غلامحسین محسنی اژهای" رئیس قوه قضائیه برای "جلوگیری از فشار بیشتر بر دولت" از مقامش استعفا میدهد."
مدیر پژوهش در "انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک" میافزاید: "درد بر اقتصاد ایران تا حدی واقعی است. همان طور که پزشکیان در مجلس اذعان کرد، نفتکشهای ایرانی در تلاش جدی و دشوار برای تخلیه محموله در خارج از کشور هستند که بخش عمده آن به دلیل اعمال سخت گیرانهتر تحریمهای آمریکا علیه کشتیهای بزرگ حامل نفت است که ایران از آن برای صادرات بخش اعظم نفت خود استفاده میکند. علاوه بر این، قانون ۲۰۲۴ مبنی بر توقف پناه دادن به کشتیهای حامل نفت ایران تحریمهای جدیدی را علیه نهادهایی که تجارت و تامین مالی نفت ایران را تسهیل میکنند مجاز شناخته است. با این وجود، تاجران به سادگی راههای بیشتری برای دور زدن محدودیتهای ایالات متحده و تغذیه اشتهای زیادی که برخی واردکنندگان چینی برای نفت ارزان ایران از خود نشان دادهاند، یافتهاند.
چند ماه پیش، گروه بندری شاندونگ چین نفتکشهای تحت تحریم ایالات متحده را از استفاده از بنادر خود منع کرد. با این وجود، بسیاری از نفتکشهای ایرانی مکانهای دیگری را برای پهلوگیری پیدا کردند، مانند بندر هویژو در استان جنوبی گوانگ دونگ در چین. اگرچه مجموع واردات نفت ایران از سوی چین از ۱.۵۷ میلیون بشکه در روز در دسامبر گذشته به ۸۴۷۰۰۰ بشکه در ماه ژانویه کاهش یافت، اما به نظر میرسید که یک ماه بعد این میزان بار دیگر افزایش یافته است. ترامپ با امضای فرمان شماره ۲ ریاست جمهوری در حوزه "امنیت ملی" دستوراتی را برای "اعمال فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ایران" صادر کرد. کارشناسان به کنایه میگویند که ایران تنها به فشارهای بزرگ پاسخ میدهد، نه به فشارهای خُرد و معمولی".
بیشتر بخوانید: بازی عربستان و قطر در زمین تهران- واشنگتن؛ گمانهزنیها تازه درباره گفتوگو ایران و آمریکا با میانجیگری برخی کشورها
"کلاوسون" در ادامه اشاره میکند که ترامپ چه کارهایی را میتواند برای افزایش فشار بر ایران انجام دهد. او مینویسد: "دولت ترامپ میتواند نفتکشهای بسیار بزرگ بی تری را هدف قرار دهد. تحریم آن نفتکشهای بسیار بزرگ میتواند گزینههای صادراتی ایران را به شدت کاهش دهد. دولت ترامپ میتواند از مجموعه ابزار توسعه یافته قانون SHIP برای تحت فشار قرار دادن بنادر به منظور جلوگیری از پهلوگیری کشتیهای تحریم شده استفاده کند. هم چنین، دولت آمریکا میتواند فشار بیشتری بر بانکهای چینی وارد کند بانکهایی که پالایشگاههای کوچک چینی برای پرداخت نفت خریداری شده توسط ایران از آن استفاده میکنند. ایران بانکهای کوچکی را در چین یافته که مایل به همکاری با آن کشور هستند. با این وجود، این بانکها برای کارکرد مؤثر به روابط کاری با بانکهای بزرگتر نیاز دارند. بانکهای بزرگ در اغلب موارد در برابر تحریمهای آمریکا آسیبپذیر هستند، بنابراین، اعمال چنین فشاری میتواند پکن را تشویق کند تا از به اصطلاح ماهیهای بزرگتر با سرکوب ماهیهای کوچکتر محافظت کند."
مدیر پژوهش در "انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک" تصریح میکند: "هم چنین، دولت ترامپ میتواند از ابزار "هویج و چماق" در قبال امارات متحده عربی استفاده کند. شرکتهای مستقر در امارات بارها به عنوان واسطه در فروش نفت ایران عمل کردهاند. تحریم آن شرکتها یکی از گزینههای در اختیار دولت ترامپ است. هم چنین، دولت ترامپ میتواند به اروپا کمک کند تا مکانیسم ماشه یا "اسنپ بک" را فعال کند. بریتانیا، فرانسه و آلمان اخیراً هشدار دادهاند که اگر توافق هستهای جدیدی با ایران تا تابستان حاصل نشود، مکانیسم ماشه تحت حمایت سازمان ملل متحد فعال خواهد شد که تحریمها را علیه بیش از ۳۰۰ نهاد ایرانی تمدید خواهد کرد. بر اساس قطعنامه شورای امنیت که از توافق هستهای ۲۰۱۵ حمایت میکند، در صورتی که هر یک از آن سه کشور عضو پیش از ۱۸ اکتبر درخواست فعال شدن مکانیسم ماشه را مطرح کنند آن مکانیسم به طور خودکار راه اندازی خواهد شد، بدان معنا که چین و روسیه نمیتوانند آن را وتو کنند. واشنگتن و اروپا هم چنین باید دقیقاً برای ایران روشن سازند که چگونه دولتهای سراسر جهان را برای اجرای این تحریمها تحت فشار قرار میدهند".
"کلاوسون" در بخش نتیجه گیری مقاله خود مینویسد: "مطمئنا هیچ اقدامی کلید جادویی ارائه نمیدهد، زیرا ایران ناگزیر اقدامات متقابلی را انجام خواهد داد. تنها کاری که واشنگتن و شرکای آن میتوانند انجام دهند آن است که برای محتملترین اقدامات ایران آماده شوند. برای مثال، از آنجایی که نفتکشها، بنادر و بانکهای بیش تری تحریم میشوند، تهران احتمالاً تلاش میکند تا درآمد نفتی خود را با تشدید تاکتیکهای فریبکارانه، از جمله انتقال محموله کشتی به کشتی، عملیات اختلاط مخفیانه، و ترتیبات مالی که به دور از نیاز به بانکها انجام میشوند، برای مثال، از طریق تهاتر و معاملات از طریق رمزارزهای دیجیتال حفظ کند. در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، این احتمال وجود دارد که ایران تصمیم به اتخاذ گامهای هستهای تحریک آمیز مانند غنیسازی اورانیوم تا ۹۰ درصد (درجه مورد نیاز برای ساخت سلاح هستهای) و یا خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی (ان پی تی) را در دستور کار قرار دهد. آمریکا و متحدانش باید برای پاسخ دادن به چنین اقداماتی از سوی ایران آماده باشند و از طریق واکنش شدیدتر به اقدامات ایران تسلط خود را بر عرصه تشدید تنش حفظ کنند".
او در پایان مینویسد: "از یک سو، گزینههای ایالات متحده برای اعمال "فشار حداکثری" امروز محدودتر از دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ است، زمانی که خروج آمریکا از توافق هستهای منجر به کاهش شدید درآمد نفتی ایران و کاهش اشتیاق اروپاییها برای تجارت با جمهوری اسلامی ایران شد. از سوی دیگر، اقتصاد ایران اکنون در وضعیت بسیار بدتری نسبت به آن زمان قرار دارد، با نرخ تورم بالاتر، رشد تولید ناخالص داخلی کمتر و کمبود عمده برق و بنزین. این بدان معناست که درد ناشی از فشار بیشتر از سوی ایالات متحده با شدت بیش تری توسط مردم ایران که در حال حاضر عمیقا ناراحت هستند، احساس خواهد شد".
منبع: انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک