
اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه- پروژههای عظیم عمرانی، ساخت شهرهای آینده نگر، سرمایه گذاری برای تبدیل شدن به هاب بازیهای ویدئویی، میزبانی مسابقات بین المللی و به تازگی ایفای نقش میانجی در عرصه روابط بین الملل گامهای بلند برداشته شده توسط عربستان سعودی هستند که شاید تا چند سال پیش حتی به مخیله بسیاری از ناظران نیز خطور نمیکرد. بخش عمده این تحولات سریع به دلیل رویکرد "محمد بن سلمان" ولیعهد ۳۹ ساله عربستان سعودی بوده است که میخواهد کشورش را به سرعت مدرنیزه کند. او پیشتر پس زمینه فکری اش را به خوبی بیان کرده است:"من میترسم روزی بمیرم بدون آن که آن چه در ذهن دارم را انجام داده باشم. زندگی خیلی کوتاه است، و خیلی چیزها ممکن است رخ دهند. من واقعا مشتاقم آن را با چشمان خودم ببینم. به همین دلیل است که عجله دارم".
در این میان میتوان پرسید سیر تحولات خارجی و منطقهای از قیمت نفت گرفته تا ریاست جمهوری ترامپ چه تاثیری بر چشم انداز تعیین شده ولیعهد بی تاب سعودی خواهند داشت؟ او در این مسیر با چه چالشهایی مواجه خواهد بود؟
این پرسشها و پرسشهایی بیشتر را با چهار کارشناس مسائل اقتصادی و سیاسی خاورمیانه در میان گذاشتیم:
"کارن الیوت هاوس" روزنامه نگار آمریکایی، سردبیر سابق روزنامه "وال استریت ژورنال" و نویسنده کتاب " هزار توی سعودی" (روایتی از جامعه و حکومت عربستان سعودی) (چاپ شده در سال ۲۰۱۲ میلادی) و برنده جایزه "پولیتزر" در سال ۱۹۸۴ برای پوشش گزارشهای مرتبط با مسائل خاورمیانه.
دکتر "اِلِن والد" عضو ارشد غیر مقیم مرکز انرژی جهانی شورای آتلانتیک و رئیس گروه مشاور انرژی و ژئوپولیتیک "ترانسورسال" است. او نویسنده کتاب "عربستان به مثابه شرکت: پیگیری سود و قدرت پادشاهی عربی" (چاپ شده در سال ۲۰۱۸ میلادی) درباره تاریخچه شرکت آرامکو و ارتباط آن با دولت عربستان سعودی است. دکتر "والد" فارغ التحصیل دانشگاه پرینستون در حوزه تاریخ انرژی و سیاست خاورمیانه است. او دروس روابط بین الملل، تاریخ خاورمیانه و علم سیاست را به مدت یک دهه تدریس کرده است. دکتر والد در حال حاضر استادیار تاریخ و سیاست خاورمیانه در دانشگاه جکسونویل است.
دکتر "لی چن سیم" همکار اندیشکده آمریکایی "انستیتو خاورمیانه" و کارشناس حوزه اقتصاد سیاسی، انرژی روسیه و خلیج فارس (نفت، گاز، انرژیهای تجدیدپذیر، هستهای) و تلاقی آن با روابط بین الملل است. تحقیقات او شامل مطالعات منطقهای مانند روابط خلیج فارس و روابط روسیه و خاورمیانه و هم چنین تأثیر انرژی بر الگوهای تعامل دولت و جامعه بوده است. او استادیار امنیت بین المللی و مدنی در دانشگاه "خلیفه" ابوظبی در امارات متحده عربی بوده است.
دکتر "جیای پیترسون" مورخ و تحلیلگر سیاسی متخصص در امور شبه جزیره عربستان است. او دکترای خود را از دانشگاه جان هاپکینز دریافت کرده و پیشتر از کارکنان کتابخانه کنگره آمریکا بوده است. او در دانشگاههای پنسیلوانیا و دانشگاه ایالتی پورتلند، همه در ایالات متحده تدریس کرده است. دکتر "پیترسون" از اعضای انستیتو تحقیقات سیاست خارجی (فیلادلفیا)، انستیتو خاورمیانه (واشنگتن دی سی) و همکار پژوهشی در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (واشنگتن دی سی) است. او تا سال ۱۹۹۹ به عنوان مورخ نیروهای مسلح عمان در دفتر معاونت نخست وزیری در مسقط فعالیت کرده بود.
در ادامه مشروح گفتوگو با چهار کارشناس معرفی شده را خواهید خواند:
* آیا عربستان سعودی قادر به میانجی گری موفق بین ایران و آمریکا خواهد بود؟ عربستان چه امتیازات و مشوقهایی میتواند به ایران ارائه دهد؟ چرا این کشور در شرایط فعلی خواستار میانجی گری شده است؟
کارن الیوت هاوس: همان طور که میدانید، عربستان سعودی خواهان رویاروییای با ایران نیست که بتواند با برجای گذاشتن هزینههای هنگفت تحولات جدید در پادشاهی سعودی به خطر بیاندازد. پرزیدنت ترامپ نیز میخواهد از جنگ اجتناب ورزد. بنابراین، پیشنهاد عربستان برای استفاده از روابط خود با ایران به منظور میانجی گری برای حل و فصل مسائل با ایران به ویژه در زمینه برنامه هستهای و روابط آن کشور با گروههای نیابتی اش در خاورمیانه هم برای ایالات متحده و هم برای عربستان اقدامی منطقی قلمداد میشود. من نمیدانم ریاض چه امتیازاتی میتواند به ایران ارائه بدهد، اما فکر میکنم ایران باید راهی پیدا کند تا ترامپ حداکثر تحریمهایی که با آن مواجه است را با توجه به مشکلات اقتصادی گریبانگیر تهران لغو کند. بنابراین، ایران انگیزهای برای مذاکره دارد.
الن ولد: بعید به نظر میرسد تلاشهای ریاض موفقیت آمیز باشند. شکاف میان ایران و آمریکا ریشه دار است و بعید به نظر میرسد که عربستان سعودی در ترمیم آن موفق باشد. عربستان سعودی قصد دارد شهرت خود را در صحنه بین المللی ارتقاء داده و اعتبار دیپلماتیک حود را تقویت کند، اما به سختی خواهد توانست به جایگاهی همانند سوئیس در خاورمیانه دست یابد.
لی چن سیم: با اصرار ایران بر اینکه نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد و در نتیجه از مذاکره مستقیم با آمریکا خودداری ورزیده است، درها برای میانجی گری طرفین ثالث باز میشود. سعودیها میتوانند چیزهایی را به ایرانیها ارائه دهند که میانجیهای سنتی مانند عمان به دلیل حجم و اندازه بسیار بزرگتر مالی و اقتصادی ریاض قادر به انجام آن نیستند. سعودیها البته علاقمند به ایفای نقش میانجی هستند، زیرا درباره برنامه هستهای ایران و احتمال تسلیحاتی شدن ماهیت آن نگرانی دارند. آنان نگران هستند که برنامه هستهای ایران به ضرر ثبات منطقهای تمام شود امری که بر چشم انداز ۲۰۳۰ ترسیم شده از سوی ریاض تاثیر خواهد گذاشت. هم چنین، ریاض از طریق ایفای نقش میانجی میخواهد خود را مورد لطف و توجه ترامپ قرار دهد.
جیای پیترسون: به نظرم هرگونه ابراز تمایلی از سوی عربستان سعودی برای انجام این کار در چارچوب میانجی گری آن کشور در مورد جنگ اوکراین قرار میگیرد. برعهده گرفتن این نقش وجهه و شهرت عربستان سعودی را در سطح بینالمللی تقویت میکند و ادعای این کشور را مبنی بر اینکه یک بازیگر جهانی مهم در عرصه دیپلماسی و نه صرفا منبع اصلی تامین نفت است را تقویت خواهد کرد.
* چگونه عربستان وزن و اعتبار ایفای نقش به عنوان یک میانجی در موضوعات مهمی، چون میزبانی مقامهای آمریکایی و اوکراینی و پیشنهاد میانجی گری بین ایران و آمریکا را کسب کرد؟
کارن الیوت هاوس: محمد بن سلمان از زمانی که به مقام ولایتعهدی عربستان سعودی رسید، به دنبال ارتقاء شهرت پادشاهی سعودی و ایفای نقش برجستهتر آن کشور نه تنها در مسائل خاورمیانه، بلکه در مسائل جهانی در سطحی بالاتر از جایگاه معمول پادشاهی سعودی در سالیان گذشته بوده است. تعداد نشستهایی که او در آن میزبان رهبران سراسر جهان بوده چیزی کمتر از خارق العاده نیست. هیچ مسئلهای آن قدر کوچک یا بزرگ به نظر نمیرسد که بتواند توجه او را به خود جلب کند. محمد بن سلمان از همان روزهای اولیه قدرت گیری که حتی در مقایسه با امروز موضعی خصمانهتر داشت، روابط عربستان سعودی با قطر را ترمیم کرد. سپس این کار را در قبال سوریه انجام داد و اکنون در قبال لبنان انجام میدهد. او با آتش بس با انصارالله در یمن موافقت کرد و روابط دیپلماتیک با ایران را احیا نمود.
همان طور که میدانید، او رهبر عرب مورد علاقه ترامپ رئیس جمهور فعلی آمریکاست و سابقه این علاقه به همکاری آن دو در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ باز میگردد. این موضوع "محمد بن سلمان" را در موقعیتی محوری قرار میدهد تا بتواند از تماس هایش با ایران، ترامپ و اسرائیل استفاده کند تا برای کاهش تنشها، ایجاد خاورمیانه صلحآمیزتر و مرفهتر که به وضوح به نفع اهداف توسعه عربستان سعودی است، به ایفای نقش بپردازد. سرمایه گذاران خارجی ترجیح میدهند پول خود را در منطقهای سرمایه گذاری کنند که از ثبات بیش تری برخوردار است و نه در منطقهای که در معرض خطر تحولات مداوم قرار دارد. از ملاقات با شخص او میتوانم بگویم که محمد بن سلمان بسیار باهوش، مایل به ریسک و مصمم است تا کشور خود را مدرنیزه کند و عربستان سعودی را در میان قدرتهای بزرگ جهان قرار دهد.
لی چن سیم: البته سعودیها تنها میانجی بالقوه نیستند بلکه امارات و ترکیه نیز میتوانند همین کار را انجام دهند.
جیای پیترسون: عربستان سعودی به دلیل تولید نفت و دارا بودن ذخایر آن، موقعیت فرماندهی در اوپک و اوپک پلاس، ذخایر مالی قابل توجه و صندوق ثروت عظیم دولتی، و جایگاه کلیدی اش در جهان عرب و جامعه جهانی اسلام قادر به ایفای نقشی برجسته شده است.
* آیا به نظرتان طرحهای محمد بن سلمان برای ساخت شهرهای نوآورانه بیش از اندازه بلندپروازانه نیستند؟ میدانیم که پروژه هایی، چون "نئوم" و "لاین" تکمیل نشدهاند. واقعا در عمل تا چه اندازه این پروژهها امکان اجرایی شدن دارند؟
کارن الیوت هاوس: من این پرسش را از سازندگان بزرگ آمریکایی پرسیدهام. آنان پاسخ میدادند که اگر پول و اراده کافی را داشته باشید، چنین طرحهای بزرگی قابلیت عملیاتی شدن دارند. "محمد بن سلمان" هر دو را با هم دارد. "نئوم" کماکان به پیشرفت خود ادامه میدهد و پروژههای بیش تری در حال تکمیل شدن هستند. برای مثال، جزیره مصنوعی سنداله با ۸۶ جایگاه پهلوگیری و یک باشگاه قایقهای تفریحی اواخر سال گذشته افتتاح شد. هم چنین، پروژه "لاین" تمدید شده است. در هر حال، تنها بخش کوچکی از آن پروژه قرار بود در سال ۲۰۳۰ میلادی به پایان برسند، اما حتی زمان تکمیل آن نیز به تعویق افتاده است. برنامه ریزی برای اسکان ۹ میلیون نفر در آنجا بدون شک زمان و پول بسیار بیش تری از برنامه ریزی صورت گرفته اولیه را میطلبد.
با این وجود، پادشاهی سعودی امروزی شباهت چندانی با کشوری ندارد که من از سال ۱۹۷۸ میلادی به طور مرتب از آن بازدید بعمل آوردهام. در جریان هر سفری که به عربستان سعودی دارم، تغییرات بیش تری را در آن کشور مشاهده میکنم. این بار سوار متروی جدید ریاض شدم که بسیار بزرگ، تمیز و سریع بود. پادشاهی سعودی به سرعت مدرنیزه و دیجیتالیزه میشود، وضعیتی شبه سئول پایتخت کره جنوبی. سعودیها کارهای خود را دیجیتالی انجام میدهند. دیگر خبری از جیبهای مملو از پول نقد نیست. در عوض، سعودیها گوشیهای تلفن همراه خود را به دستگاه شارژ لمسی نزدیک میکنند و با استفاده از همان گوشی صورتحسابهای خود را در کسری از ثانیه پرداخت میکنند.
الن والد: بله، سعودیها بیش از حد بلندپرواز هستند، درست مانند اسلاف شان که میخواستند شهرها را بسازند و در نهایت ایدههای شان با ساختمانهای خالی به پایان رسید. این احتمال وجود دارد که "محمد بن سلمان" در جذب برخی از مردم به شهرهای جدید موفقیتی در حد متوسط داشته باشد، زیرا عربستان سعودی پول پرداخت هزینه زندگی و کار مردم در آنجا را دارد، اما عربستان سعودی به آن چیزی که درباره آن تبلیغ شده تبدیل نخواهد شد. پیش از آن که مشخص شود آیا هیچ گونه تقاضایی برای شهرهایی مانند "نئوم" و "لاین" وجود دارد یا خیر، صرفا صحبت از تقاضاهای زیاد برای آن شهرها مطرح شده است.
لی چن سیم: اجرای پروژههای بزرگ در سراسر جهان از جمله سد سه دره چین، فرودگاه سیدنی و نیروگاه هستهای فلامنویل در فرانسه نیز تقریبا همواره با چالشهایی مواجه بودهاند که منجر به طراحی مجدد پروژه، تاخیر در اجرای آن و افزایش هزینههای عملیاتی شدهاند. "نئوم" و "لاین" نیز از این امر مستثنی نیستند. گزارشهای اخیر رسانه هایی، چون "بلومبرگ"، "رویترز" و "وال استریت ژورنال" به جزئیات برخی از این مسائل پرداختهاند. این که چند درصد از برنامههای اولیه در نهایت تحقق خواهند یافت، اهمیت کم تری دارد. موضوع مهمتر پیامی است که این بلندپروازیها به سرمایهگذاران خارجی، شهروندان محلی و همسایگان آن کشور درباره تعهد ریاض نسبت به توسعه اقتصادی – اجتماعی صلح آمیز و مدرن ارسال کرده است.
جیای پیترسون: تمرکز بر پروژههای بزرگ یکی از ویژگیهای اهداف توسعه عربستان سعودی برای دهههای متمادی بوده است. برخی از این پروژهها تا پایان موفقیت آمیز پیش برده شدهاند. برای مثال، میتوان به پروژههای دانشگاه علم و صنعت ملک عبدالله (KAUST)، شرکت تولید کننده مواد شیمیایی "صنایع پایه عربستان سعودی" (SABIC) و پروژه "الجبیل" از بزرگترین شهرهای صنعتی جهان و دارای چندین مجتمع صنعتی برای صنایع پتروشیمی، اولیه و ثانویه متعلق به شرکت "صنایع پایه عربستان سعودی" اشاره کرد. سایر پروژه ها، اما هزینه کردن بیش از اندازه و بی فایده بودهاند. به طور کلی، به نظر میرسد سودمندی جلب توجه داخلی و بین المللی از اعلام چنین پروژههایی کم و بیش با از دست دادن درآمد همراه با شکست متوازن شده است. اندازه گیری توازن نهایی بین افزوده شدن به جایگاه آن کشور و از دست دادن انگیزه و پیشرفت در حوزه توسعه در کلیت آن امری امکان پذیر به نظر نمیرسد.
بیشتر بخوانید: بلندپروازیهای بن سلمان تمامی ندارد؛ این بار در حوزه هوش مصنوعی/ از کسب رتبه اول جهان عرب تا آموزش ۲۰ هزار متخصص
* عربستان سعودی به تازگی امکان سرمایه گذاری خارجی در املاک و مستغلات مکه و مدینه را فراهم کرده است. به نظر میرسد علاوه بر این اقدامات، ریاض در زمینه نظامی نیز در حال رقابت با امارات متحده عربی است. تا چه اندازه عربستان در مقایسه با امارات برای سرمایه گذاران خارجی جذاب است؟ آیا ریاض در این رقابت میتواند برنده شود؟
کارن الیوت هاوس: سرمایه گذاری مستقیم خارجی عربستان سعودی از اهداف خود عقب مانده است. هدف کماکان جذب ۱۰۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۳۰ است، اما پادشاهی سعودی تاکنون تا رسیدن به آن هدف فاصله زیادی داشته است. دولت آن کشور سخت در تلاش است تا از طریق راه اندازی وزارت سرمایه گذاری، سرمایههای بیشتری را جذب کند و شرایط سرمایه گذاری و زندگی در آن کشور را برای اتباع خارجی تسهیل نماید. در نهایت، عربستان سعودی باید با توجه به جمعیت زیاد خود به عنوان بازار و نیروی کار، مکان خوبی برای سرمایه گذاری باشد. با این وجود، به نظر میرسد که سرمایه گذاران برای کسب اطمینان از ادامه سریع پیشرفتها رویکرد صبر کردن را در پیش گرفتهاند. جنگ غزه و هدف قرار دادن کشتیها توسط انصارالله در دریای سرخ، فروپاشی رژیم اسد و ادامه جنگ بین حزبالله و اسرائیل تقریبا مطمئنا باعث توقف تصمیم سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در منطقه از جمله در عربستان سعودی میشود.
الن والد: املاک و مستغلات عربستان سعودی برای سرمایه گذاران جذاب است، زیرا به طور بالقوه ارزانتر از املاک امارات است. امارات متحده عربی بازاری شناخته شده دارد و به خوبی اشباع شده است. عربستان سعودی این گونه نیست. با این وجود، بعید به نظر میرسد که ریاض هرگز بتواند جذابیتی در حد امارات متحده عربی را داشته باشد چه از منظر تجاری و چه از منظر سبک زندگی. عربستان سعودی هنوز عربستان سعودی است. منظورم این است که هنوز فرهنگ بسیار محدود کنندهای دارد به ویژه در زمینه مصرف، خرید و فروش مشروبات الکلی و اعمال و مناسک مذهبی غیر مسلمانان. امارات متحده عربی چنین رویکردی را ندارد.
لی چن سیم: رقابت برای استعدادهای مقیم و سرمایه گذاری خارجی در عربستان سعودی صرفا با امارات متحده عربی صورت نمیگیرد بلکه رقابت مشابهی میان ریاض با قطر و نقاطی دورتر از جمله سنگاپور و هندوستان نیز در جریان است. در مورد قیاس بین دو کشور میتوانم بگویم که امارات متحده عربی محیط زندگی و اکوسیستم شغلی برتری را در مقایسه با عربستان سعودی دست کم در پنج سال آینده ارائه میدهد. با این وجود، این وضعیت به معنای الزام انتخاب اجتناب ناپذیر بین دو گزینه نیست چرا که بانکهای مستقر در امارات، حسابرسان، وکلا، کارخانههای سیمان، صنعت سرگرمی و کسب و کارهای دیگر همگی از رشد و توسعه در عربستان سعودی سود میبرند.
جیای پیترسون: امارات متحده عربی و به ویژه دبی، از طریق راههای بیشماری که از سرمایهگذاری خارجی استقبال کردهاند (مانند واردات و صادرات آزاد سرمایه، حداقل مقررات مالی و صنعتی، دسترسی آسان به نیروی کار (بدون الزامات ملیسازی طاقتفرسا) قدمتی طولانی در ایجاد جایگاهی در اقتصاد جهانی دارند. ابتکارعملهای دبی برای گسترش فعالیتهای اقتصادی خود در خارج از کشور (در این مورد میتوانید به فعالیت شرکت لجستیک چند ملیتی DP World مستقر در دبی و فعال در حوزه لجستیک بار، عملیات ترمینال بندری، خدمات دریایی و مناطق آزاد تجاری و خطوط هوایی امارات (امارات ایرلاینز) نگاه کنید) نیز مسیری را ایجاد کرده است.
عربستان سعودی به سختی خواهد توانست با برتری امارات در چنین عرصههایی برابری کند. از سوی دیگر، عربستان سعودی تاکنون بزرگترین بازار داخلی در شورای همکاری خلیج فارس را داشته و بیشترین نفوذ مالی را به دلیل ثروت نفتی خود کسب کرده است. در نتیجه، اقداماتی مانند ملزم ساختن شرکتهای خارجی فعال در عربستان سعودی به حفظ دفاتر منطقهای خود در آن کشور به جای حضور در دبی مطمئنا میتواند موفقیت قابل توجهی را برای ریاض به همراه داشته باشد.
* در گزارش تازه "بلومبرگ" اشاره شده بود که وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه از جمله عربستان کاهش یافته است. هم چنین، ترامپ خواستار افزایش تولید نفت آمریکاست. این موضوع چه تاثیری بر روابط آمریکا و منطقه به خصوص در رابطه با عربستان خواهد گذاشت؟
کارن الیوت هاوس: تولید نفت آمریکا در سال ۲۰۲۴ به رکورد ۱۳.۵ میلیون بشکه در پایان سال و میانگین ۱۳.۲ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۴ رسید. آمریکا به وضوح به نفت عربستان سعودی نیازی ندارد، اما جهان به نفت عربستان سعودی نیاز دارد و ایالات متحده نیز باید به امنیت متحدانش در اروپا، ژاپن، کره جنوبی توجه داشته باشد و به آن اهمیت دهد همان گونه که پیشتر به آن اهمیت میداد. بنابراین، علیرغم آن که ترامپ میگوید آمریکا به طور فزایندهای محبوب است و ابتدا باید روی آمریکا تمرکز کنیم و اجازه دهیم دیگران از خود دفاع کنند به نظر من این استدلالی اشتباه است. عربستان سعودی یک شریک ضروری برای ایالات متحده است. با این وجود، رهبران سعودی به طور فزایندهای نسبت به واشنگتن بی اعتماد هستند. بنابراین، ریاض از طریق روابط بهتر با چین، روسیه، هند و ایران این بی اعتمادی را جبران میکنند.
الن والد: بازار نفت امروز آن چیزی نیست که در دهه ۱۹۷۰ یا حتی دهه ۲۰۰۰ بود. آسیا به ویژه چین و نه ایالات متحده مهمترین مشتریان نفت عربستان سعودی هستند. این بدان معناست که ایالات متحده تاثیر کم تری بر تصمیم گیریها در عرصه سیاستگذاری عربستان سعودی دارد. تفاوت در آن است که ایالات متحده کماکان تجهیزات نظامی زیادی را در اختیار عربستان سعودی قرار میدهد. ترامپ به زودی متوجه خواهد شد که افزایش تولید نفت آمریکا به آسانی دوره نخست ریاست جمهوری او نخواهد بود.
لی چن سیم: از لحاظ نظری، افزایش قابل توجه در تولید نفت ایالات متحده احتمالا عرضه نفت را در سطح جهانی افزایش میدهد و در نتیجه قیمتها باید کاهش یابد، که میتواند تأثیر مخربی بر درآمدهای نفتی عربستان سعودی داشته باشد. با این وجود، در اینجا تفاوتهای ظریف زیادی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. یکی از این تفاوتها آن است که آیا سیاستهای ترامپ واقعا منجر به تصمیم گیری شرکتهای خصوصی آمریکایی برای افزایش تولید نفت خواهند شد یا خیر. برای مثال، جنگ تعرفهای عمیق و پایدار با چین، مکزیک و کانادا ممکن است قیمتهای واردات را افزایش دهد، تورم را افزایش دهد و در نتیجه تقاضا برای بنزین و سوخت توسط مصرف کنندگان آمریکایی را کاهش دهد. هم چنین، باید دید که آیا با توجه به فاصله بین اکتشاف و تجاری سازی، افزایش تولید نفت جدید تحت نظارت ترامپ صورت خواهد گرفت یا خیر. نکته دیگر آن است که نفت خام شیرین آمریکا جایگزین مستقیم نفت خام ترش که معمولا توسط عربستان سعودی صادر میشود نخواهد بود. بنابراین، دو کشور برای مشتریان مشابهی رقابت نمیکنند.
جیای پیترسون: نکته نخست آن که تولید نفت عربستان سعودی ارزان است در حالی که تولید نفت آمریکا پرهزینه است. بنابراین، قیمت نفت باید بالا بماند تا تولید آمریکا حفظ شود. علاوه بر این، عربستان سعودی احتمال بیشتری برای تولید نفت در مدت زمانی طولانیتر دارد. نکته دوم آن که علیرغم آن که واردات نفت عربستان به ایالات متحده در حال کاهش است، پادشاهی سعودی موقعیت خوبی برای گسترش بازارهای آسیا و آفریقا دارد. نکته سوم آن که اهمیت عربستان سعودی برای ایالات متحده و غرب بیش از صرف تولید نفت توسط آن کشور است و این موضوع را میتوان در ایفای نقش سیاسی ریاض در خاورمیانه و جوامع مسلمان و ذخایر عظیم مالی آن کشور به ویژه در مقیاس سرمایه گذاری در غرب مشاهده کرد.
* امکان وقوع انقلاب در عربستان را تا چه اندازه محتمل میدانید؟ برخی تحلیلگران اقدامات بن سلمان را با شاه مخلوع ایران و وقوع انقلاب ۱۹۷۹ مقایسه میکنند. آیا اصلاحات اجتماعی منجر به طرح خواستههای سیاسی در عربستان از سوی جوانان نخواهد شد؟
کارن الیوت هاوس: من انتظار وقوع انقلاب در عربستان سعودی را ندارم. سعودیها نزدیک به ۳۰۰ سال است که تحت حاکمیت خاندان آل سعود زندگی کردهاند. مردم عربستان سعودی تاکنون این که خود برای سرنوشت شان تصمیم گیری کنند را تجربه نکردهاند. تجربه زندگی طایفهای وابسته به نظر رئیس طایفه بوده است. هنگامی که او فوت کرده یا ساقط شده، طایفه با رای گیری دموکراتیکی مواجه نبوده بلکه قویترین مرد قدرت را به دست گرفته است. جوانان سعودی به لطف اینترنت در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی متوجه شدند که مردم سایر جهان چگونه زندگی میکنند. آنان آماده تغییر بودند. فرصتی برای زندگی با آزادی اجتماعی بیشتر و سرگرمی بیش تر. "محمد بن سلمان" این امکان را برای آنان فراهم کرده است. با این وجود، او امکان آزادی بیان را برای آنان فراهم نساخته است. سعودیهایی که من با آنان صحبت میکنم در حال حاضر راضی به نظر میرسند چرا که در ازای عدم برخورداری از آزادی سیاسی از فرصتهای شغلی بیشتر و امکان تفریح و سرگرمی بیشتر برخوردار شدهاند.
الن والد: وقوع انقلاب در عربستان سعودی بسیار بعید به نظر میرسد. محمد بن سلمان به هیچ وجه شبیه شاه سابق ایران نیست و هیچ یک از شرایطی که در ایران وجود داشت و باعث وقوع انقلاب ۱۹۷۹ در ایران شد، در عربستان سعودی وجود ندارند. اصلاحات اجتماعی در عربستان سعودی بالعکس سال ۱۹۷۹ در ایران منجر به طرح مطالبات سیاسی از سوی جوانان نخواهد شد. شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران و عربستان سعودی اصلا شباهتی با یکدیگر ندارند.
جیای پیترسون: شواهد اندکی وجود دارند که نشان دهند انقلابی در عربستان سعودی در آینده قابل پیش بینی است. پادشاهی سعودی دارای جمعیتی بسیار جوان است و "محمد بن سلمان" در اتخاذ اقداماتی که برای جوانان سعودی جذاب میباشند هوشمندانه عمل کرده است. علیرغم آن که او ممکن است با واکنش عناصر محافظه کار جمعیت عربستان و علمای مذهبی مواجه شود، به نظر نمیرسد که این امر موقعیت وی را به طور جدی تهدید کند. علاوه بر این، او با تاکتیکهای قوی که اعضای خاندان آل سعود، دیگر نخبگان و عناصر محافظهکار را مهار میکند، موفق شده خود را از تهدیدات احتمالی مصون نگه دارد. آزادسازی فضای اجتماعی برای چندین سال متوالی (فراهم کردن امکان اجرای تئاتر و اکران فیلمها در سینما، برگزاری کنسرت موسیقی، آزادی پوشش و آزادی بیشتر برای زنان) برای محمد بن سلمان به مثابه یک سرمایه محسوب میشود. بزرگترین خطر پیش روی او ناشی از رکود اقتصادی خواهد بود که در حال حاضر بعید به نظر میرسد. البته نارضایتی داخلی در عربستان سعودی مانند هر کشور دیگری میتواند از دید ناظران خارجی مسائل آن کشور پنهان باقی بماند.
* امکان بروز شورش از سوی محافظه کاران مذهبی در واکنش به اصلاحات اجتماعی اجرا شده توسط "محمد بن سلمان" در عربستان را تا چه اندازه زیاد میبینید؟
کارن الیوت هاوس: واضح است که هنوز محافظه کاران در پادشاهی سعودی حضور دارند. زنان بیش تری را میبینید که صورتهای شان را پوشاندهاند و موهای شان معلوم نیست، زیرا به نظر میرسد محافظه کاران بیش تری از خانههای خود بیرون میروند و در جامعه حضور دارند. مردم عربستان سعودی این روزها تمایلی به ابراز انتقاد از حکومت کشورشان ندارند مگر آن که از خصوصی بودن جمعی که در آن حضور دارند اطمینان کسب کنند. با این وجود، من معتقدم که ولیعهد عربستان سعودی تسلط قوی بر هرمهای قدرت از جمله گارد ملی، نیروهای وزارت کشور و نیروهای دفاعی دارد. تمام بخشها تحت کنترل شخص او هستند. این در حالیست که در گذشته سه شاهزاده قوی بر آن نیروها مسلط بودند. "محمد بن سلمان" بسیار باهوش است و آماده انجام هر کاری برای حفظ قدرت خاندان آل سعود میباشد. او اکنون در سن ۳۹ سالگی میتواند نیم قرن دیگر بر پادشاهی سعودی حکمرانی کند. او برای انجام این کار باید قرارداد اجتماعی نانوشته خود با مردم عربستان را حفظ کند: ارائه فرصتهای شغلی در ازای کسب وفاداری مردم نسبت به حکومت. پدیده بیکاری دشمن او خواهد بود، اما محمد بن سلمان موفق شده نرخ بیکاری را از ۱۴ درصد به ۷.۱ درصد تا پایان سال ۲۰۲۴ میلادی کاهش دهد. پایین نگهداشتن نرخ بیکاری موضوعی مهم برای حکومت عربستان سعودی است.
الن والد: بعید به نظر میرسد، زیرا اکثر رهبران بالقوه چنین جریانهای شورشیای یا در زندان به سر میبرند یا اعدام شدهاند.
جیای پیترسون: جایگاه این گروهها به طور پیوسته در حال فرسایش بوده است. من حتی میتوانم تا جایی پیش بروم که بگویم درباره حضور و نقش آن طیف در پادشاهی سعودی در چندین دهه گذشته مبالغه گویی صورت گرفته است. آینده عربستان سعودی آیندهای از آن جوانان آن کشور است و اکثر شواهد نشان میدهند که اکثریت جوانان سعودی با دیدگاهها و ارزشهای تندروانه موافق نیستند. جایگاه گروههای محافظه کار به طور پیوسته رو به زوال بوده است.
* با تغییرات منطقهای از جمله سقوط اسد در سوریه و پررنگ شدن نقش ترکیه و قطر به نظرتان عربستان سعودی در سوریه و منطقه چه جایگاهی پیدا خواهد کرد؟ آیا عربستان قادر به رقابت با قطر و ترکیه خواهد بود؟ عربستان در این رقابت چه برگهایی برای بازی خواهد داشت؟
کارن الیوت هاوس: من تصور میکنم که این یک کار در حال پیشرفت است. همان طور که میدانید، رئیسجمهور سوریه اولین سفر خود را به ریاض انجام داد و مقامهای سعودی آشکارا برای کسب اطمینان از این که سوریه کشوری یکپارچه و باثبات خواهد بود و نه کشوری تقسیم شده بین گروهها و جناحهای مختلف که به پناهگاهی برای پرورش تروریستهای بنیادگرا تبدیل شود، تلاش میکنند. علیرغم آن که ریاض منتظر ایالات متحده برای تصمیم گیری در مورد سیاست خود در قبال سوریه است تا پس از آن بتواند نقش مهمی در آینده سوریه برعهده گیرد، سوریه در معرض خطر تقسیم شدن به مناطقی با حکمرانی جداگانه یا بدتر از آن فرو افتادن به دام هرج و مرج است. اسرائیل خواستار غیرنظامی شدن جنوب سوریه است. رهبری تازه سوریه در حال مذاکره با شبه نظامیان کُرد در شمال شرق آن کشور است تا آنان را متقاعد کند که سلاحهای شان را بر زمین بگذارند و به ارتش سوریه بپیوندند. هم چنین، شورشیان طرفدار اسد در جبله در نزدیکی لاذقیه حضور دارند.
الن والد: عربستان سعودی در موقعیت متفاوتی در مقایسه با ترکیه و قطر قرار دارد. عربستان سعودی مقادیر زیادی پول نقد را در اختیار دارد و هم چنین از مزایای کنترل بزرگترین ذخایر نفتی برخوردار است. ریاض اگر اراده کند میتواند تولید نفت را به تناسب پیشبرد اهدافش افزایش یا کاهش دهد. این عاملی تاثیرگذار است.
لی چن سیم: این یک رقابت در سوریه نیست، زیرا تمام ذینفعان (که به طور سنتی با حمایت از طرفهای مختلف در سوریه حضور داشتهاند) باید با یکدیگر همکاری کنند تا سوریه از تبدیل شدن به یک دولت درمانده و آلت دست در پویایی قدرت منطقه جلوگیری کند.
جیای پیترسون: با توجه به اهمیت منطقهای عربستان سعودی همواره نقشی برای ریاض وجود خواهد داشت. در مورد سوریه، چشم انداز رژیم تازه به قدرت رسیده باعث عدم اطمینان میشود. عربستان سعودی به احتمال زیاد در برخی موارد با قطر و ترکیه مخالفت خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: ترامپ به دنبال جذب سرمایه اعراب از طریق برنامه جدید اقامت/ کارت طلایی ۵ میلیون دلاری، آهنربای پولهای ثروتمندان عرب میشود؟
* نقاط قوت و ضعف اقتصاد عربستان را چه میدانید؟
کارن الیوت هاوس: قدرت آشکار اقتصاد عربستان کماکان درآمد نفتی است. نفت عربستان برای تولید بسیار ارزان است و در سال گذشته به طور میانگین حدود بشکهای ۷۶ تا ۸۰ دلار فروخته شد که کمتر از مقداری بود که پادشاهی سعودی برای متعادل کردن بودجه خود به آن نیاز دارد، اما در هر حال نفت محصولی است که برای خزانه عربستان سعودی پول به ارمغان میآورد. علیرغم رویاهای لابی انرژیهای پاک و با آلایندگی پایین، جهان به وضوح پس از سال ۲۰۳۰ به سوختهای فسیلی متکی خواهد بود.
نقطه قوت دیگر، حضور ولیعهدی است که بی وقفه بر سازماندهی وزرای خود برای اجرای چشم انداز ۲۰۳۰ متمرکز شده است. وزارتخانههای سعودی دیگر به مثابه شاه نشینهای جدا از یکدیگر و بدون هماهنگی واقعی برای تحقق اهداف ملی نیستند. وزرای سعودی جوانتر از قبل هستند. آنان با انگیزه، تحصیلکرده و سخت کوش هستند. مطمئنا آن چه میتوانم از مشاهداتم در جریان سفرهای متعددم به عربستان سعودی در چهار دهه اخیر به شما بگویم این است که چنین وضعیتی در دهههای گذشته در عربستان سعودی وجود نداشت.
فارغ از نقاط قوت عربستان سعودی، بزرگترین ضعف آن کشور از جنبه نیروی انسانی است. اگر این پرسش را از هر وزیر سعودی بپرسید همین پاسخ را به شما خواهد داد. پادشاهی سعودی به سادگی از استعدادهای سعودی کافی برای اجرای سند چشم انداز ۲۰۳۰ برخوردار نیست. سعودیها با جدیت برای بهبود حوزه آموزش تلاش میکنند. با این وجود، این کار یک نسل به طول خواهد انجامید و نیازمند زمان است. خبر خوب برای عربستان سعودی آن است که جوانان سعودی اکنون مایل به کار کردن هستند، در حالی که در دهههای قبل، مشاغل دولتی در عربستان سعودی راهی برای جوانان به منظور دریافت حقوق و لذت بردن از امکانات رفاهی بود و نه راهی برای کمک به رشد اقتصادی عربستان سعودی. برای ایجاد یک اقتصاد متکی بر بخش خصوصی واقعا شکوفا در عربستان سعودی کارهای زیادی باید انجام شوند. بسیاری از کسب و کارها عمدتاً متعلق به صندوق سرمایه گذاری عمومی صندوق ثروت دولتی عربستان سعودی هستند.
الن والد: اقتصاد عربستان به شدت تحت کنترل رژیم سلطنتی است. اگرچه دولت عربستان سعودی ادعا میکند که قصد دارد کسب و کارهای خُرد و متوسط را تشویق کند، اما کماکان به دنبال کنترل همه عناصر اقتصاد از طریق بودجه صندوق سرمایهگذاری عمومی و سایر ابزارهایی است که در اختیار دارد. بنابراین، زمانی که در میان شهروندان معمولی سعودی صحبت از اشتغال و سرمایه گذاری به میان میآید، آنان نمیتوانند ریسکی از طریق مشارکت در دستیابی به هدف را متحمل شوند و صرفا افراد عالی رتبه از پول خود برای خرید سهام در شرکتهایی که اداره میکنند، استفاده مینمایند.
لی چن سیم: اندازه برای عربستان سعودی به مثابه شمشیر دو لبه است: از یک سو، اندازه اقتصاد و جمعیت نسبتا زیاد آن کشور در میان کشورهای حوزه خلیج فارس، ریاض را به بازاری جذاب تبدیل کرده است. از سوی دیگر، اندازه سرزمینی و تنوع منطقهای عربستان سعودی اداره آن کشور و اجرای اصلاحات را چالش برانگیزتر میسازد.
به همین ترتیب، جمعیت عربستان سعودی نیز به مثابه یک شمشیر دولبه است: از یک سو، عربستان سعودی جمعیتی با استعداد، بلندپرواز، تحصیلکرده و جوان در اختیار دارد، از سوی دیگر، تعداد بسیار زیاد آن جمعیت در مقایسه با سایر کشورهای خلیج فارس بدان معناست که دولت عربستان سعودی آزادی عمل کم تری برای تامین رفاه جمعیت خواهد داشت. این در حالیست که تامین رفاه میتواند صلح اجتماعی را در زمان گذار اقتصادی تسهیل کند.
جیای پیترسون: نقاط قوت و ضعف عربستان سعودی دو روی یک سکه هستند: اقتصاد تک محصولی مبتنی بر هیدروکربن، ثروت مالی و بلندپروازیهای آن کشور در عرصه توسعه با افزایش و کاهش قیمت نفت دچار فراز و فرود میشوند. البته عربستان سعودی در ایجاد صنایع مشتق از هیدروکربن، مانند پتروشیمی، دستاوردهای واقعی داشته است. در عین حال، جمعیت رو به رشد جوانان آن کشور با مشکلات مرتبط با بیکاری عمیق و فزاینده مواجه هستند به ویژه از آنجایی که بسیاری از اهداف توسعه بیش از آن که متکی به نیروی کار باشند سرمایه بَر هستند.
* بزرگترین فرصتها و چالشهای پیش روی اقتصاد عربستان در سال ۲۰۲۵ را چه میدانید؟
کارن الیوت هاوس: بزرگترین چالش همان گونه که پیشتر اشاره کردم کماکان منابع انسانی است. بزرگترین فرصت عربستان سعودی فراتر از توانایی من برای ارزیابی است. با این وجود، من گمان میکنم که اگر دولت عربستان سعودی بتواند تمام چالشهای ژئوپولیتیکی در منطقه را پشت سر بگذارد، در جهت کاهش تنشها بین اسرائیل و ایران و بین ایالات متحده و ایران میانجی گری کرده و موفق شود و بتواند به جنگ غزه پایان داده و مانع آوارگی فلسطینیان در کشورهای عربی شود، احتمال تحقق سرمایهگذاری خارجی که آن پادشاهی بدان نیاز دارد بیشتر خواهد بود.
الن والد: اگر بخواهم کوتاه و مختصر بگویم: قیمت نفت، اقتصاد جهانی و تعرفه ها.
لی چن سیم: یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی ریاض توانایی بخش غیرنفتی برای ادامه رشد و ایجاد شغل در مواجهه با بادهای معکوس اقتصادی ناشی از جنگهای جهانی تعرفهها و تعهدات بیسابقه سرمایهگذاران خارجی است.
اصلاحات نظارتی انجام شده توسط پادشاهی سعودی در سالیان اخیر که شامل حدود ۶۰۰ قانون جدید است، فرصتهای بزرگی را از نظر یک محیط تجاری و اقتصادی مورد حمایت را ارائه میدهد. این تغییرات شامل تغییرات در مالکیت خارجی و بازگرداندن سرمایه، ایجاد مناطق ویژه اقتصادی و فرآیندهای ساده سازی و تسریع صدور مجوزها بودهاند. چنین اصلاحات نظارتیای در سال ۲۰۲۵ میلادی به منظور تسهیل پیشرفت به سوی تحقق چشم انداز ۲۰۳۰ میلادی ادامه خواهد یافت.
جیای پیترسون: اساسا هدف اصلی عربستان سعودی تنوع بخشیدن به اقتصاد و دور شدن از وابستگی به نفت و منابع هیدروکربن است. استراتژی موفق در مسیر تنوع بخشی به منابع درآمدی اقتصاد عربستان سعودی باید در سال جاری و سالیان بعد اجرا شوند.
* آیا با کاهش احتمالی قیمت نفت پروژههای اقتصادی عربستان دچار بحران خواهند شد؟
کارن الیوت هاوس: تصمیم اوپک پلاس در ماه جاری برای افزایش تولید نفت در طول سال جاری میلادی منجر به کاهش فوری قیمتها شد. من تصور میکنم که هم عربستان و هم روسیه این تصمیم را تا حدی برای خشنود ساختن ترامپ که خواستار کاهش قیمت حاملهای انرژی است اتخاذ کردهاند. این تصمیم در تضاد شدید با سال ۲۰۱۷ است که او از اوپک پلاس خواست تولید خود را کاهش دهد تا قیمتها افزایش یابد و به صنعت نفت "شِل" آمریکا کمک کند تا رقابتیتر شود.
براساس گزارش بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، عربستان سعودی برای متعادل کردن بودجه خود به نفت بشکهای ۹۶ دلار نیاز دارد. عربستان سعودی میتواند از کسری بودجه بیشتر جان سالم به در ببرد، زیرا کسری بودجه بخش کوچکی از تولید ناخالص داخلی آن کشور چیزی کمتر از ۳ درصد را شامل میشود و بدهی آن کشور ۲۸.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشود که در مقایسه با بدهی آمریکا که ۱۲۱ درصد از تولید ناخالص داخلی آن کشور را شامل میشود درصد بسیار ناچیزی است. به گفته اقتصاددانانی که من با آنان صحبت میکنم، واضح است که مسئولیت مالی یک چالش برای پادشاهی سعودی است. با این وجود، عربستان سعودی به هیچ وجه به بروز یک بحران نزدیک نیست و دولت عربستان حتی پیش از کاهش اخیر قیمت نفت روند اجرای برخی از پروژهها را کُند کرده بود.
الن والد: این احتمال وجود دارد، اما وابسته به اولویتهای حکومت سعودی است.
لی چن سیم: اقتصاد عربستان همواره با قیمت جهانی نفت حرکت کرده و در سال ۲۰۲۵ میلادی نیز تفاوتی در این قاعده ایجاد نخواهد شد. تعدیلهایی در اولویتهای انجام پروژه به ویژه در صورت کاهش قیمت نفت ایجاد خواهد شد، با این وجود، اصلاحات در عربستان ادامه خواهد یافت. سطح پایین بدهی عمومی پادشاهی سعودی بدان معناست که آن کشور میتواند بدهی بیش تری بپذیرد، به ویژه از آنجایی که به نظر میرسد وام دهندگان نسبت به آینده آن کشور خوش بین هستند.
جیای پیترسون: این بستگی به آن دارد که کاهش قیمت نفت تا چه اندازه با شیب تندی همراه باشد. زمانی که قیمت نفت بالاست دورههای رونق در عربستان سعودی فرا میرسد و پروژهها با اشتیاق برنامهریزی شده و عملیات راه اندازی آن آغاز میشوند. زمانی که قیمت نفت کاهش مییابد تعدیل در دستور کار قرار میگیرد.
بایستی این هسته قدرتی ویرایش