
اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه- "وینستون چرچیل" نخست وزیر اسبق بریتانیا در جملهای معروف درباره سیاست روسها گفته بود: "دسیسههای سیاسی کرملین شبیه جنگیدن یک بولداگ زیر قالیچه است. فقط صدای خرخر میشنوید. وقتی استخوانها از آن زیر به بیرون پرتاب شوند، میفهمید چه کسی برنده شده است". روسها در عرصه سیاسی و امنیتی در پنهان کاری و خلف وعده مهارت خاصی داشته و دارند.
اکنون که زمزمههای احتمال توافق ایران و آمریکا مطرح شده آیا روسیه که از تیره و تار بودن رابطه ایران با آمریکا و با غرب در کلیت آن در سالیان گذشته سود برده در روند مذاکرات ایران و آمریکا کارشکنی خواهد کرد؟ چشم انداز روابط آمریکا و روسیه در بستر گفتوگوهای طرفین برای آتش بس در اوکراین چه تاثیری بر رابطه تهران و مسکو خواهد داشت؟ اصولا ریشهها و دلایل تاریخی بی اعتمادی ایرانیان به روسیه چه بودهاند؟ روسها چگونه میتوانند توازن ظریف در روابط خود با ایران در کنار رابطه شان با عربستان سعودی، اسرائیل و دیگر بازیگران منطقهای را حفظ کنند؟
این پرسشها و پرسشهایی بیشتر را با دیپلماتهای باسابقه و کارشناسان روس مسائل خاورمیانه در میان گذاشتیم:
"الکساندر ماریاسوف" سفیر سابق روسیه در تهران در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ میلادی.
دکتر "آندری کورتونوف" دیپلمات برجسته روس و مدیرکل شورای امور بینالمللی روسیه. او دارای دکترای تاریخ است. دکتر "کورتونوف" دورههای کارآموزی را در سفارتخانههای شوروی در لندن و واشنگتن و در نمایندگی دائم اتحاد جماهیر شوروی در سازمان ملل به پایان رساند. او در دانشگاههای سراسر جهان از جمله دانشگاه کالیفرنیا در برکلی تدریس کرد. علاوه بر این، او چندین سازمان دولتی فعال در حوزه آموزش عالی، علوم اجتماعی و توسعه اجتماعی را رهبری کرد. علایق علمی او شامل روابط بین الملل معاصر و سیاست خارجی روسیه هستند. او عضو کمیتههای کارشناسی و نظارتی و هیئت امنای چندین سازمان روسی و بین المللی است. دکتر "کورتونوف" نویسنده بیش از ۱۲۰ مقاله با تمرکز بر روابط ایالات متحده و شوروی - روسیه، مسائل امنیتی بین المللی و سیاست داخلی و خارجی شوروی و روسیه بوده است.
"آنتون مرداسوف" کارشناس غیر مقیم شورای امور بین الملل روسیه (RIAC)، همکار "انستیتو خاورمیانه" و کارشناس امور نظامی و مشاوره ریسک استراتژیک. تمرکز عمده کارهای او بر روی مسائل سوریه، عراق و سازمانهای افراطی بوده است. او نویسنده مقالات متعدد در رسانههای روسیه، چندین مطالعه و فصول کتاب در مورد استراتژی روسیه در قبال سوریه، نیروهای معارض سوری مخالف "اسد" و هم چنین روابط مسکو با ایران، لبنان و مصر بوده است. مقالات و تفسیرهای او در سایت "المانیتور"، سایت شبکه خبری "الجزیره" و روزنامه "الشرق الاوسط" منتشر شدهاند. "مرداسوف" در گذشته مشاور بخشهای تحلیلی سرویسهای امنیتی دو شرکت نفتی بوده است. او در مسکو زندگی میکند.
متن گفتوگوی اقتصاد ۲۴ با این کارشناسان روس را در ادامه میخوانید:
* حجم مبادلات تجاری بین روسیه و آمریکا در سال ۲۰۲۴ میلادی ۳.۲۷ میلیارد دلار بوده است که پایینترین میزان تجارت بین دو کشور در سه دهه اخیر محسوب میشود. حجم مبادلات تجاری ایران و روسیه در همان سال ۱.۹ میلیارد دلار بوده است. آیا روسیه روابط تجاری خود با آمریکا را به خاطر ایران به خطر خواهد انداخت؟ در صورت تشدید تحریمها علیه ایران روسیه چه خواهد کرد؟
الکساندر ماریاسوف: حجم پایین مبادلات تجاری بین روسیه و ایران دلایل مختلفی دارد. نخست آن که هر دو کشور کالاهای صادراتی اصلی مشابه نفت و گاز دارند. دوم آن که به دلیل تحریمها نه روسیه و نه ایران کالاها و خدمات بسیار پیشرفتهای را تولید نمیکنند که قابل مبادله باشند. سوم آن که بسیاری از شرکتهای روسی و ایرانی بر بازارها و فناوریهای غربی متمرکز بودهاند. با این وجود، با تقویت فشار ناشی از تحریمهای غرب علیه روسیه و ایران دو کشور به طور فعالانه رویکرد جایگزینی واردات و توسعه بخشهای مهم صنعتی را در پیش گرفتهاند که میتواند رشد تجارت میان دو کشور را در آینده نزدیک تضمین کند. اگر دو کشور ایران و روسیه کماکان به سیاست مستقل خود ادامه دهند و امتیازات یکجانبهای به غربیها ندهند، لغو یا کاهش رژیم تحریمها وجود نخواهد داشت، بلکه سختتر خواهد شد. واضح است که در چنین شرایطی همکاریها ما تقویت خواهد شد.
آندری کورتونوف: تجارت روسیه و آمریکا در دوره اول ریاست جمهوری اوباما به اوج خود (۴۵ میلیارد دلار) رسید اما بعدا به دلیل تحریمهای ایالات متحده و خروج شرکتهای بزرگ آمریکایی از روسیه به شدت کاهش یافت. روابط تجاری روسیه و ایران در مقایسه با روابط روسیه با چین، هند یا ترکیه هرگز قابل توجه نبوده است. در همکاریهای اقتصادی روسیه و ایران ظرفیتهای بالقوه بکر قابل توجهی وجود دارد، اما موانع زیادی نیز بر سر راه گسترش این همکاریها وجود دارد. در مورد تحریمهای غرب، مسکو و تهران درون یک قایق هستند. این تحریمها احتمالا به زودی لغو نخواهند شد و باعث ایجاد انگیزه برای همکاری نزدیکتر میان دو کشور با یکدیگر شدهاند.
آنتون مرداسوف: ۹۰۲ میلیارد دلار رقم حجم تجارت غیرنفتی ایران و روسیه برای ۹ ماه (از ۲۰ مارس تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۴) بوده است، یعنی در مورد تحویل مصالح ساختمانی، الوار، کود، طلای خام، فلفل بلغاری، ذرت، روغن آفتابگردان، جو و اقلام دیگر صحبت میکنم.
بر اساس دادههای باز روسیه، گردش مالی تجاری روسیه و ایران در سال ۲۰۲۲ میلادی با ۲۰ درصد افزایش به ۴.۹ میلیارد دلار رسید. در این آمارها همکاری نظامی - فنی لحاظ نشده است. نه گمرک روسیه و نه گمرک ایران حجم آن همکاریها را در دادههای خود لحاظ نمیکنند. تجارت بین روسیه و ایران علیرغم اتصال سیستمهای پرداخت بانکی دو کشور و اجرای آزمایشی انتقال محمولهها به عربستان از طریق کریدور حمل و نقل شمال-جنوب با ۱۷ درصد کاهش به ۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ میلادی رسید. در همان زمان، واردات از ایران به روسیه با رشد ۱۵.۸ درصدی به ۱.۲۹ میلیارد دلار رسید، در حالی که صادرات روسیه به ایران با ۲۷.۱ درصد کاهش به ۲.۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ میلادی رسید. این میزان کاهش در وهله نخست به دلیل عرضه گندم بوده است، زیرا روسیه گندم را به بازار ایران عرضه نکرده است. علاوه بر این، واردات غلات به ایران اغلب از طریق طرحهای غیرشفاف صورت میگیرد و ممکن است برخی از خریدها در گزارشها منعکس نشوند.
نکته دوم آن که مشکل اصلی برای صادرکنندگان روس فقدان یک سیستم مؤثر پرداخت برای عملیات تجاری است. به طور رسمی، سیستم نقل و انتقالات به ایران از طریق بانکهای روسی مدت زمان زیادی است که کار میکند. "میر بیزنس بانک" (ملی ایران سابق) یک بانک روسی با مشارکت ۱۰۰ درصدی سرمایه خارجی که مؤسس و تنها سهامدار آن بانک ملی ایران است، چنین خدماتی را ارائه داده و در روسیه فعالیت میکند. "اسپربانک" بزرگترین بانک در روسیه و "ویتیبی بانک" دومین بانک بزرگ روسیه نیز از راه اندازی خدمات نقل و انتقالات مالی به ایران خبر دادهاند. با این وجود، همه چیز به یک موضوع بستگی دارد: ایران دارای دو نرخ ارز دولتی و بازار آزاد است. در این میان، میر بیزنس بانک به نرخ ارز دولتی گرایش دارد. در نتیجه، یک تاجر روس در هر نقل و انتقال ۲۰ تا ۲۵ درصد متضرر میشود و با چنین نرخهایی آوردن پول نقد سود بیشتری در مقایسه با نقل و انتقالات بانکی به همراه خواهد داشت.
مشکل دیگر مسئله لجستیک است. اگر از طریق دریای سیاه به ایران کالا صادر کنید، باید ناوگانی را بیابید که ربطی به اروپا و آمریکا نداشته باشد و این موضوع باعث افزایش کرایه حمل و نقل میشود. حمل و نقل از طریق دریای خزر با استفاده از کشتیهای با تناژ پایین صورت میگیرد و حمل و نقل زمینی نیز به دلیل نبود ارتباط مستقیم ریلی عملکردی ضعیف دارد.
بدین ترتیب نزدیکی ایران و روسیه در شرایطی که هر دو کشور در مناقشه با غرب به سر میبرند، تاکنون تغییر خاصی برای صادرکنندگان روسی به همراه نداشته است، اما در عین حال با توجه به رشد واردات ایران، گردش مالی تجاری به تدریج در حال رشد و متعادلتر شدن است. با این وجود، پس از توافق بر سر منطقه آزاد تجاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا که قرار است پس از ۱۵ مه ۲۰۲۵ اجرایی شود، بازرگانان روسیه میتوانند از صرفه جویی جدی در عوارض (طبق دادههای رسمی حدود ۳۰۰ میلیون دلار در سال) بدون در نظر گرفتن همکاریهای نظامی - فنی برخوردار شوند. بنابراین، من تجارت واقعی روسیه و ایران که در آن تهران به طور فزاینده فرصتهای وارداتی را به دست میآورد و طرفین پیشتر توانستهاند تاثیرات تحریمهای متعدد را در نظر بگیرند با چشم انداز روابط روسیه و آمریکا که نسبتا مبهم است، قابل مقایسه نمیدانم.
* "آندری رودنکو" معاون وزیر خارجه روسیه اخیرا گفته بود در صورت حمله آمریکا به ایران روسیه به تهران کمک نظامی ارائه نخواهد کرد. از سوی دیگر، روسیه و ایران در ژانویه ۲۰۲۵ میلادی توافق جامع راهبردی ایران و روسیه با هدف تقویت همکاری نظامی و اقتصادی را امضا کردند. آیا این دو رویکرد در تناقض با یکدیگر نیستند؟ آیا ایران میتواند به روسها اعتماد کند به ویژه با توجه به تنها گذاشتن بشار اسد در سوریه توسط روسیه؟ پیش از این نیز روسیه از تحویل سامانه موشکی اس - ۳۰۰ به ایران خودداری ورزیده بود و هم چنین به قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رای مثبت داده بود.
الکساندر ماریاسوف: معاهده مشارکت راهبردی روسیه و ایران انعقاد اتحاد نظامی را در چشم انداز قرار نداده است. در آن معاهده خاطرنشان شده که اگر یکی از طرفین معاهده مورد تجاوز قرار گیرد، طرف دیگر هیچ گونه کمک نظامی به طرف متجاوز ارائه نخواهد داد، اما روند حل و فصل منازعه را تسهیل خواهد کرد. آن معاهده مجموعهای از اقدامات مشخص را ارائه میدهد که برای دو طرف در صورت تهدید امنیت ملی شان قابل قبول خواهد بود. طبق مفاد آن معاهده در حوزههای همکاری دفاعی و نظامی –فنی، تصمیمات در مورد موضوعات خاص در چارچوب یک کمیسیون مشترک تعیین میشود.
در مورد سوریه، روسیه و ایران چه کمکی میتوانستند به بشار اسد ارائه کنند؟ ارتش سوریه در برابر گروههای معارض مقاومت نکرد و شخص اسد نیز از سوریه فرار کرد.
در مورد قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، روسیه در آن زمان از ممنوعیت ارسال تجهیزات نظامی به ایران حمایت کرد و با توجه به تشدید موضع تهران در قبال مسائل هستهای و خودداری آن کشور از همکاری با جامعه جهانی در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، روسیه نیز به تحریمهای بین المللی پیوست و پس از انعقاد برجام، تمامی تحریمها از طریق شورای امنیت سازمان ملل لغو شدند.
آندری کورتونوف: توافقنامه مشارکت راهبردی جامع دوجانبه که در ژانویه ۲۰۲۵ امضا شد، شامل هیچ بندی مشابه ماده ۵ پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) نیست. به عبارت دیگر، در صورتی که طرفی از آن توافق نامه مورد حمله طرف ثالثی قرار گیرد، هیچ یک از طرفین تعهد قاطعانهای برای حمایت مستقیم از شریک خود در میدان جنگ ندادهاند. با این وجود، اگر آمریکا به تنهایی یا با همکاری اسرائیل به ایران حمله کنند تهران میتواند روی حمایت روسیه از جمله طرحهایی در شورای امنیت سازمان ملل متحد، کمکهای نظامی و بشردوستانه اضافی و از طریق ابزارهای دیگری که هر دو طرف مناسب بدانند، حساب کند. شما درباره "رها کردن بشار اسد توسط روسیه در سوریه" صحبت میکنید. نباید فراموش کنیم که اسد در وهله نخست از سوی مردم سوریه رها شد و آنان تصمیم گرفتند برای او نجنگند. مسکو و تهران باید انتخاب شهروندان سوری را میپذیرفتند، فرقی نمیکرد که در روسیه یا ایران این انتخاب را دوست داشتند یا خیر. سرانجام آن که در مورد قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد، آن قطعنامه پانزده سال پیش در یک بستر جهانی و منطقهای کاملا متفاوت به تصویب رسید. پنج سال پس از آن به دنبال امضای برجام محدودیتهای مندرج در قطعنامه ۱۹۲۹ لغو شد. من نمیتوانم تصور کنم که یک قطعنامه جدید در شورای امنیت سازمان ملل مشابه قطعنامه ۱۹۲۹ در آینده قابل پیش بینی تصویب شود.
آنتون مرداسوف: نخست آن که توافق نامه مشارکت استراتژیک علیرغم هیاهوی رسانهای ایجاد شده پیرامون آن نباید بیش از حد مورد تاکید قرار گیرد. روسیه از سال ۲۰۰۰ میلادی اسناد مشارکت استراتژیک را با دهها کشور از جمله الجزایر، مصر، مراکش، لائوس و اکوادور امضا کرده است. ایران نیز معاهده مشابهی را با چین امضا کرده که هیچ کس از آن انتظار حمایت نظامی ندارد. سند مشارکت راهبردی بین روسیه و ایران رسماً نیات طرفین را تأیید میکند، اما هیچ تعهد مستقیمی از جمله تعهدات متحدین را تحمیل نمیکند. از این منظر، قرارداد تجارت آزاد بین کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا و ایران معاهده واقعی تری است. با این وجود، پویایی همکاریهای پنهان نظامی - فنی بین مسکو و تهران و تعامل آنان از طریق سرویسهای اطلاعاتی دو کشور همواره متفاوت از وضعیت حوزه روابط تجاری، اقتصادی و دیپلماتیک رسمی بوده است.
بیشتر بخوانید: روسیه از مذاکرات اخیر ایران و آمریکا چه میخواهد؟/ ناظران روسی درباره چشم انداز مذاکرات تهران و واشنگتن چگونه فکر میکنند؟
* آیا با نزدیک شدن ترامپ به روسیه، ایران باید نگران باشد؟ آیا ممکن است معاملهای بین ترامپ و روسیه بر سر ایران در مقابل دادن امتیازات اوکراین به روسیه امکان پذیر باشد؟ این معامله در صورتی که واقعا وجود داشته باشد چه خواهد بود و چه پیامدهایی برای ایران به همراه خواهد داشت؟
الکساندر ماریاسوف: دلیلی برای نگرانی ایران درباره این موضوع وجود ندارد. روابط روسیه و آمریکا در سطح بین المللی تا زمانی که ایالات متحده پیشنهادهای روسیه برای تضمین امنیت و منافع ملی خود را نپذیرد و تحریمهای متعدد ضد روسیه را لغو نکند، بهبود نخواهد یافت. این اتفاق در آینده نزدیک بعید به نظر میرسد که رخ دهد، زیرا دولت آمریکا حاضر نیست از نقش خود به عنوان هژمون جهانی و تمایل به دیکته کردن شرایط خود به سایر کشورها منصرف شود. در حال حاضر، تماسهایی بین واشنگتن و مسکو در مورد مسائل مربوط به حل و فصل مناقشه اوکراین و نیز عادی سازی روابط دیپلماتیک و تجاری برقرار شده است. روسیه شرایط روشنی برای حل و فصل مناقشه اوکراین دارد از جمله نازی زدایی از اوکراین، غیر نظامی کردن اوکراین و عدم ورود آن کشور به ناتو. ظاهرا دولت ترامپ و رژیم کی یف آمادگی پذیرش این شرایط را ندارند.
آندری کورتونوف: ما هنوز نمیدانیم که نزدیکی آمریکا و روسیه تا کجا ممکن است پیش برود. دو طرف در حال آغاز بحث درباره برخی از حساسترین موضوعات سیاسی و بالقوه تفرقه انگیز هستند. حدس شخصی من این است که در مسکو تصمیم گیرندگان دوست دارند واسطهای میان واشنگتن و تهران شوند، اما این پرسشی باز و بدون پاسخ باقی مانده است که آیا تهران واقعا به چنین واسطهای نیاز دارد یا خیر. در هر صورت، من معتقد نیستم که دورنمای واقعی برای توافق روسیه و آمریکا با هزینه دادن از سوی ایران همراه باشد. روابط ایران و آمریکا منطق و پویایی خاص خود را دارد که به سختی میتوان آن را از بیرون تحت تأثیر قرار داد.
آنتون مرداسوف: بحث اعتماد موضوعی دو طرفه است. همان طور که روسیه پس از مداخله در جنگ داخلی سوریه سعی کرد تعادل خاصی را حفظ کند و با ایران در خاورمیانه ارتباط برقرار نکند، تهران نیز موضع خاصی را حفظ کرده است. همان طور که تهران نگران است جریان مذاکرات بر سر مناقشه درباره اوکراین به موضوع چانه زنی میان روسیه و آمریکا تبدیل شود، مسکو نیز با قدری احتیاط به تمایل دولت اصلاح طلب فعلی در ایران برای ارائه امتیاز به غرب و احتمال عقب نشینی تدریجی ایران از موقعیتش در منطقه در ازای لغو تحریمها از سوی غرب مینگرد. هدف از امضای معاهده بین ایران و روسیه دست کم کاهش این نگرانیها و تقویت اعتماد بیشتر بین مسکو و تهران به یکدیگر بوده است. بنظرم آن معاهده به موقع امضا شد.
* چرا روسیه همواره از ایران به عنوان کارت بازی در مذاکرات خود با آمریکاییها و کشورهای اروپایی استفاده میکند؟
الکساندر ماریاسوف: این کلیشه که زمانی که روسیه در تلاش برای نزدیکتر به شدن غرب است از ایران دور میشود و بالعکس، زمانی که روابط روسیه با غرب رو به وخامت میگذارد به ایران نزدیک میشود ریشه محکمی در حافظه تاریخی ایرانیان دارد. فدراسیون روسیه در دهه ۱۹۹۰ میلادی واقعا تلاش کرد تا روابط خود با آمریکا و دیگر کشورهای غربی را برپایه روابطی برابر و با نفع متقابل برقرار کند، اما هرگز روابط دوستانه خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع نکرد. با این وجود، غرب هرگز حاضر به برقراری رابطهای با نفع متقابل با روسیه نشد. بنابراین، کلیشههای قدیمی را باید فراموش کنیم.
آندری کورتونوف: من از اصطلاح "کارت بازی" برای توصیف سیاستهای روسیه در قبال تهران استفاده نمیکنم. ایران یک کشور بزرگ و مهم است، نه تنها در منطقه، بلکه در اوراسیا و در کل جهان. برای مسکو روابط دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران ارزش خاص خود را دارد و جدا از روابط روسیه با آمریکا و اروپاست. این به طور خاص در حال حاضر صدق میکند، زمانی که همکاری مسکو با قدرتهای بزرگ غربی به پایان رسیده است. با این وجود، سیاستگذاران کرملین ممکن است مشارکت نزدیک با ایران را بهعنوان سرمایهای در نظر بگیرند که میتواند برای تقویت مواضع مذاکره روسیه در برخی مذاکرات آینده با همتایان غربیشان مورد استفاده قرار گیرد.
* برخی معتقدند روسیه با حمایت از عضویت ایران در بریکس و سازمان همکاری شانگهای از نظر اقتصادی و تجاری راه تازهای را برای ایران فراهم کرده است. برخی دیگر معتقدند روسیه جز ارائه تسلیحات چیزی برای عرضه (به ویژه فناوری) به منظور کمک به اقتصاد ایران ندارد. نظر شما چیست؟ اگر شما میخواستید به دولت ایران در این باره مشاورهای ارائه دهید چه میگفتید؟
الکساندر ماریاسوف: روسیه به طور فعالانه از ایده الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای و بریکس به عنوان یک عضو کامل حمایت کرد و آن را ترویج داد. مشارکت در آن سازمان بین المللی مستقل به خروج ایران از انزوای بین المللی، تضعیف تاثیر تحریمهای غرب و توسعه اقتصاد ایران کمک کرد.
روسیه در حال توسعه روابط اقتصادی چندجانبه با ایران است. موفقترین همکاریها در زمینه انرژی هستهای و حرارتی (ساخت بلوکهای جدید نیروگاه بوشهر)، حمل نقل و ریلی (برقی کردن راه آهن و تامین واگن ها) و احداث کریدور شمال – جنوب بودهاند.
در چارچوب فعالیتهای کمیسیون مشترک بیندولتی روسیه و ایران در زمینه همکاریهای تجاری و اقتصادی، موافقتنامههایی در زمینه توسعه میادین نفت و گاز در ایران توسط شرکتهای روسی، ساخت خطوط لوله گاز و ایجاد سرمایهگذاری مشترک در مهندسی مکانیک، هواپیماسازی و کشاورزی منعقد شده است.
آندری کورتونوف: نخست آن که بریکس و سازمان همکاری شانگهای صرفا درباره روسیه نیستند. آن گروههای واقعا چند جانبه متشکل از اقتصادهای نوظهور هستند که باید به اعضای خود کمک کنند تا منابع مورد نیاز را برای پروژههای توسعه در مقیاس بزرگ بسیج کنند. برای مثال، کریدور حمل و نقل شمال – جنوب ابتکار عملی است که نیاز به مشارکت بسیاری از کشورها دارد. بریکس و سازمان همکاری شانگهای نیز از نظر ارتقاء سطح بین المللی شرکت کنندگان در آن گروهها نوعی پادزهر علیه هرگونه انزوای بین المللی هستند و نقش مهمی در این زمینه ایفا میکنند. در مورد روسیه، این کشور در موقعیتی نیست که بتواند تمام خواستههای ممکن ایران برای فناوریهای مدرن یا سرمایه گذاری را برآورده کند. با این وجود، نادیده گرفتن روسیه اشتباه است. آن کشور فراتر از حوزه نظامی در عرصه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) موقعیتی منحصربهفرد دارد که ممکن است مورد علاقه ایران باشد. هم چنین، روسیه در زمینههای انرژی اتمی، اکتشافات فضایی، استخراج نفت و گاز و اطلاعات جایگاه قابل توجهی دارد. همان طور که در تهران میگویند: "مرغ همسایه غاز است".
آنتون مرداسوف: من همه چیز را با هم یک کاسه نمیکنم. تا آنجا که به برجام و سازمان همکاری شانگهای مربوط میشود، ایران در سالیان اخیر به دنبال مشارکت فعالانه در انجمنها و سازمانهای همگرایی غیر غربی به ویژه در پس زمینه شکست روابط با غرب به دنبال خروج یکجانبه آمریکا از برجام و عدم موفقیت مذاکرات بعدی برای احیای آن بوده است. علاوه بر این، یکی دیگر از دلایل مهمی که ایران به دنبال عضویت در چنین چارچوبهایی است، بانک توسعه جدید بریکس است. آن بانک قرار است جایگزینی برای موسسات ملی موجود آمریکایی و اروپایی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول باشد. با این وجود، بانک توسعه جدید به طور متناقضی هنوز بخشی از نظام مالی بین المللی انحصاری و دلار محور است. در واقع، حمایت آن بانک از پروژهها در روسیه متوقف شده و کار بر روی پروژههایی با مشارکت روسیه در کشورهای ثالث نیز هنوز آغاز نشده است.
در مورد تبادل فناوری باید این نکته را در نظر گرفت که برای تهران مهم است که با تکیه بر ذخایر داخلی یک پیشرفت تکنولوژیکی حاصل شود. از دید رهبر انقلاب پیشرفت فناوری و حاکمیت جمهوری اسلامی ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند. اتفاقاً همین رویکرد باعث شد که مسکو در وهله نخست مجبور به مذاکره با ایران برای تامین پهپاد شود، زیرا مسکو در جریان درگیری در اوکراین مجبور است از آن پهپادها استفاده کند. روسیه فناوریهای خاص خود را در اختیار داشت، اما آن فناوریها گران قیمت هستند و خرید یک فناوری تازه کاری راحتتر از راه اندازی مجدد و گسترش خط تولید است.
در این راستا، روسیه و ایران از سطح و شدت تماسها و پروژههای علمی و فنی نسبتاً پایینی در زمینه تحقیقات بنیادی برخوردار هستند. البته دو طرف در وهله نخست بر روی همکاری در حوزه فناوریهای نظامی یا تجهیزات با قابلیت کاربرد دوگانه و هم چنین در عرصه فضایی روی یکدیگر حساب باز کردهاند. طرف ایرانی علاقمند به دستیابی به تصاویری از سطح زمین است که توسط ماهوارههای روسی به دست میآیند. دوم آن که ایران مایل به ایجاد سیستم سنجش از دور (جمع آوری اطلاعات از زمین بدون تماس مستقیم با آن که در آن ماهوارهها یا هواپیماها از ابزارهایی مثل دوربینها و سنسورها (حسگرها) استفاده میکنند تا عکسها یا دادههای مربوط به سطح زمین را ثبت کنند) با کمک شرکتهای روسی است. اگر یکی از طرفین بخواهد از نظر علنی همکاری بیش تری با طرف مقابل داشته باشد این موضوع در سند به روز شده مشارکت استراتژیک گنجانده شده است. در نتیجه، مسکو و تهران میتوانند زمینههای بیشتری را برای همکاریها در حوزه فناوری شناسایی کنند.
علاوه بر این، ایران نیز خود در نتیجه مواجهه با تحریمها در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ میلادی از نظر مالی تحلیل رفت. ایران قادر نیست بخش قابل توجهی از پروژههای خود را تامین مالی کند و فرصتهای روسیه نیز محدود است. هم چنین، چارچوب قانونی برای ترویج و حمایت از سرمایه گذاریهای متقابل کماکان در حال شکل گیری است که با توجه به قوانین پیچیده ایران بستر توسعه فعال روابط را فراهم نمیسازد. در نهایت، ضعف اقتصاد روسیه که به سختی میتواند از نظر کالاهای صادراتی با سایر کشورها رقابت کند نیز عاملی تاثیرگذار بوده است. با این وجود، روسیه و ایران در حال ایجاد نقشه راه برای همکاری اقتصادی هستند. مسکو حتی در شرایط سخت داخلی این فرصت را پیدا کرد تا خط اعتباری ۲.۲ میلیارد یورویی را برای ایران فراهم کند.
* با تشدید تحریمهای نفتی علیه ایران آیا روسیه از این وضعیت سود خواهد برد؟ برخی تحلیلگران معتقدند ایران و روسیه هر دو در زمینه انرژی رقیب یکدیگر هستند و همکاری شان تنها به دلیل رویکرد ضد آمریکایی است. نظر شما چیست؟ آیا پایههای همکاری دو کشور سست است؟
الکساندر ماریاسوف: علیرغم رقابت روسیه و ایران در زمینه صادرات نفت، محدودیتهای تحریمی بر فروش نفت باعث برابر شدن فرصت دو کشور میشود و آنان را از مزیتهای رقابتی محروم میسازد. با این وجود، تهران و مسکو بازارهای خود را برای فروش نفت پیدا کردهاند. در مورد پایههای همکاری اقتصادی ما همان طور که پیشتر اشاره کردم آن پایهها کاملا قوی هستند و تنها با افزایش فشار ناشی از تحریمها بر روسیه و ایران قویتر نیز خواهند شد.
آندری کورتونوف: من موافقم که روسیه و ایران در زمینه هیدروکربن رقیب یکدیگر هستند. با این وجود، این تنها بازی در شهر نیست. سایر تولیدکنندگان عمده نفت و گاز در اطراف وجود دارند، از جمله کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، ایالات متحده، ونزوئلا و کشورهای دیگر. این رقابت مانع همکاری از جمله در تلاشهای مشترک برای مدیریت قیمت جهانی نفت نمیشود. با این وجود، من نیز با شما موافق هستم که پایههای موجود همکاری بین دو کشور کماکان ضعیف هستند. این نه تنها در مورد پیوندهای تجاری، که هنوز کاملا در سطحی متوسط هستند بلکه در مورد تعاملات اجتماعی و بشردوستانه نیز در سطحی گستردهتر صدق میکند. برای مثال، ما مبادلات آموزشی زیادی بین روسیه و ایران یا بسیاری از پروژههای مشترک تحقیق و توسعه نداریم. این وضعیت باید تغییر کند.
آنتون مرداسوف: صحبت از رقابت روسیه و ایران در بازار نفت بسیار محبوب است، اما در واقعیت امر وضعیتی متفاوت وجود دارد. پیش از این، ایران باید در وهله نخست نیاز داخلی را تامین میکرد. ایران باید کاری میکرد تا تولید نفت حفظ شود، تولیدی که در حال کاهش بود. این در حالی بود که ایران برای تامین منابع انرژی خود در خارج از کشور به سرمایه گذاری نیاز داشت. در شرایط فعلی رقابت وجود دارد، زیرا هر دو کشور نفت را با تخفیف به چین میفروشند. با این وجود، این امر تاکنون منجر به عقب نشینی سایر بازیگران برای مثال، عربستان سعودی از بازار چین شده است. با این وجود، عربستان سعودی به طور همزمان در حال افزایش سهم خود در بازار اروپا بوده است. بنابراین، رقابت ایران و روسیه موضوعی صرفا نمایشی نیست. هم چنین، ایران با توجه به میزان سرمایه گذاری مورد نیاز فرصتی برای افزایش قابل توجه تولید در کوتاهترین زمان ممکن ندارد. به یک معنا، تهران تقریباً به اوج خود رسیده است. با این وجود، مجموعهای از عوامل وجود دارند که مانع از فشار بیشتر آمریکا بر تهران میشود. شرکتهای چینی دائماً در تجارت نفتی که با محدودیتهای ایالات متحده ممنوع شده، گرفتار میشوند. واشنگتن میتواند پکن را به شدت مجازات کند، اما از این طریق کمبود جدی انرژی در چین ایجاد میشود که چین با توجه به روابط دشوار ایجاد شده به دلیل جنگهای تجاری مطمئناً به آن واکنش نشان خواهد داد. با توجه به وابستگی متقابل اقتصاد ایالات متحده و چین، ظاهراً کاخ سفید آماده نیست تا این اندازه بی پروا شدت مخاطرات را افزایش دهد.
* نگاه بسیاری از ایرانیان به دولت روسیه به دلیل تجربیات تاریخی همواره منفی بوده است، این نگاه از کجا آغاز شده و نشئت گرفته و دلیل آن چیست؟
الکساندر ماریاسوف: متأسفانه حافظه تاریخی ایرانیان عمدتاً جنبههای منفی روابط ما را حفظ میکند. من فکر میکنم امروز نباید به این جنبهها بپردازیم و باید آن را برای بررسی به دانشمندان و مورخان بسپاریم. در مقابل، ما باید بیشتر به چگونگی توسعه و تقویت روابط روسیه و ایران بیاندیشیم.
آندری کورتونوف: سابقهای طولانی وجود دارد که این نگرشهای منفی را توضیح میدهد. بخشی از آن به جنگهای قرون هجدهم تا نوزدهم میلادی بین امپراتوری روسیه و ایران باز میگردد برخی دیگر را میتوان در اشغال ایران توسط شوروی و بریتانیا در طول جنگ جهانی دوم جستوجو کرد. شما به بلاتکلیفی مسکو در انعقاد قرارداد اس-۳۰۰ با جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۰ اشاره کردهاید. من در وهله نخست نگران احساسات ضد روسی در میان جوانان تحصیلکرده ایرانی هستم که آینده کشور شما را در سالیان آینده مشخص خواهند کرد. هیچ راه حل جادوییای برای حل این مشکل وجود ندارد. تنها راهی که میتوانم به آن فکر کنم، تعامل اجتماعی و انسانی بیشتر، بحثهای بازتر و صریحتر است که نه تنها منافع مشترک، بلکه منافع متفاوت را نیز آشکار میسازد.
آنتون مرداسوف: علاوه بر حافظه تاریخی و تجربیات منفی بستر معاصری نیز وجود دارد که در آن مخالفان نزدیکی روسیه و ایران فعالانه بر روی هر نقطه دردناکی فشار میآورند و بر آن تاکید میکنند. به طور کلی، در تاریخ رخدادهای زیادی وجود داشتهاند که اجازه نمیدهد ایرانیان به روسیه اعتماد کامل داشته باشند. از جمله این رخدادهای تاریخی میتوان به عهدنامه صلح گلستان (۱۸۱۳ میلادی) و عهدنامه ترکمانچای (۱۸۲۸ میلادی) اشاره کرد که نتایج پیروزیهای روسیه بر ایران را در دو جنگ تثبیت کردند و از نظر حقوقی انتقال سرزمینهای قابل توجهی از جنوب قفقاز (گرجستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان کنونی) را تحت صلاحیت روسیه قرار دادند. از جمله دیگر رخدادهای تاریخی تاثیرگذار بر ذهنیت ایرانیان نسبت به روسیه میتوان به معاهده تقسیم مناطق نفوذ در ایران بین روسیه و بریتانیا (۱۹۰۷ میلادی)، حمایت اتحاد جماهیر شوروی از جمهوری خودمختار مهاباد در کردستان ایران (۱۹۴۶ میلادی)، مبارزات اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان (در فاصله سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ میلادی) و موضع شوروی در قبال جنگ هشت ساله ایران و عراق (حمایت فعال شوروی از صدام حسین) در فاصله سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ میلادی اشاره کرد.
* در صورت جدی شدن توافق بین ایران و آمریکا آیا روسیه احساس خطر خواهد کرد و مانع حصول آن خواهد شد؟ در هر حال نزدیک شدن ایران به غرب به نفع روسیه نخواهد بود. روسیه ممکن است چه کارهایی در این زمینه برای کارشکنی انجام دهد؟
الکساندر ماریاسوف: روسیه همواره از حل و فصل سیاسی و دیپلماتیک مسائل مرتبط با برنامه هستهای ایران که امروز مشکل اصلی روابط ایران و آمریکا میباشد، حمایت کرده است. مسکو از توافق حاصل شده بین واشنگتن و تهران برای انجام مذاکرات درباره مسائل هستهای استقبال کرد و آماده است در موفقیت آن مشارکت داشته باشد.
دستیابی به توافق مهم با آمریکا برای حل مشکلات پیرامون برنامه هستهای ایران به نفع روسیه است، زیرا این امر وضعیت متشنج کنونی در منطقه را خنثی کرده و به تقویت رژیم منع اشاعه تسلیحات هستهای کمک میکند. حتی اگر روابط ایران و آمریکا در آینده عادی شود، حفظ و توسعه روابط دوستانه و متقابل به نفع منافع ملی روسیه و ایران خواهد بود.
آندری کورتونوف: من معتقد نیستم که روسیه بتواند مانع هر گونه توافق ایران و آمریکا شود. چنین توافقی بر روابط تهران و مسکو تأثیر خواهد گذاشت. ایران وابستگی خود به مسکو و هم چنین وابستگی خود به پکن و سایر شرکای غیر غربی را کاهش خواهد داد. جریان نامحدود نفت ایران به بازارهای جهانی نیز با کاهش قیمتهای صادراتی هیدروکربنهای روسیه بر منافع روسیه تأثیر خواهد گذاشت. در عین حال، روسیه مطلقاً علاقهای به درگیری نظامی در مقیاس وسیع بین ایران و ایالات متحده ندارد، زیرا یک درگیری احتمالاً پیامدهای مخربی برای کل جهان از جمله روسیه خواهد داشت. امروزه با برقراری روابط نزدیک بین مسکو و واشنگتن، در روسیه اشتهای کمتری برای ایفای نقش خرابکارانه در گفتوگوهای احتمالی میان ایران و آمریکا وجود دارد. با این وجود، در مسکو تردیدهای زیادی در مورد نتیجه احتمالی مذاکرات بین تهران و واشنگتن وجود دارد: دولت ترامپ احتمالاً دامنه توجه نسبتاً محدودی خواهد داشت و فشار اسرائیل از نشان دادن سطح انعطاف لازم برای دستیابی به حداقل توافقی جزئی در مورد برنامه هستهای ایران جلوگیری میکند.
آنتون مرداسوف: یک نزدیکی فرضی محدودیتهای خاصی دارد که در وهله نخست به ویژگیهای روابط طرفین نزدیکتر بستگی دارد، نه به بازیگران خارجی. از این نظر، من مطمئن نیستم که مسکو بخواهد چوب لای چرخ مذاکرات قرار دهد به ویژه آن که روسیه و ایران از پیش به دلایلی که پیشتر ذکر کردم در روابط خود محتاط بودهاند. به طور کلی، همان طور که نخبگان سیاسی ایران خواهان نزدیکی با غرب و مدیریت آزادتر سرمایه گذاریهای خود هستند که در مقاطع مختلف در کشورهای غربی انجام شده است، نخبگان روسیه نیز خواهان این موضوع هستند، اما عوامل عینی و ذهنی تحقق آن خواستهها را محدود میکنند.
برخی معتقدند یک ایران نزدیک شده به غرب برای روسیه خطر بیش تری دارد تا یک ایران دست یافته به سلاح هستهای. برخی، اما معتقدند روسیه به عنوان کشوری که خود دارنده سلاح هستهای است دستیابی کشور همسایهای، چون ایران به سلاح هستهای را تحمل نخواهد کرد. شما در این باره چگونه فکر میکنید؟
الکساندر ماریاسوف: من فکر نمیکنم که در چشمانداز تاریخی قابل پیشبینی آشتی بین آمریکا و ایران امکانپذیر باشد. هیچ دولتی در آمریکا تهران را به خاطر تحقیر آمریکاییها به دنبال گروگان گیری دیپلماتها و کارکنان سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۹۷۹ میلادی نخواهد بخشید. امروز نیز رئیس جمهور ایالات متحده اعلام میکند که آمریکا به ایران اجازه دستیابی به سلاح هستهای را نخواهد داد.
آندری کورتونوف: موضع روسیه همواره این بوده است که تا حد امکان از گسترش سلاحهای هستهای اجتناب به عمل آید. اگر ایران به سمت دستیابی به سلاح هستهای پیش برود، ممکن است یک واکنش زنجیرهای در منطقه ایجاد شود و کشورهای دیگری مانند عربستان سعودی، ترکیه و حتی مصر وسوسه شوند تا به سلاحهای هستهای خود دست یابند. با این وجود، پرسش در اینجاست که اگر چنین تصمیمی توسط تصمیم گیرندگان عالیرتبه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران گرفته شود، آیا مسکو میتواند تهران را از دستیابی به سلاح هستهای باز دارد؟ حدس شخصی من این است که اگر یک حمله بزرگ از سوی اسرائیل یا آمریکا علیه ایران در بازه زمانی کوتاه یا در سال ۲۰۲۶ انجام شود، تصمیم گیرندگان در تهران ممکن است برنامه ساخت سلاح هستهای را انتخاب کنند صرفنظر از اینکه شرکای ایران ممکن است درباره آن تصمیم چگونه فکر کنند. با این وجود، اگر دست کم یک توافق موقت با ایالات متحده حاصل شود و برخی از تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی لغو شوند، ایران ممکن است ترجیح دهد از خط قرمز هستهای عبور نکند.
آنتون مرداسوف: سلاح هستهای عاملی تثبیتکننده در روابط بینالملل و به طور متناقض، تضمینی برای استفاده از آن است. واضح است که در اختیار داشتن سلاح هستهای با مجموعه از تعهدات در قبال شرکا و متحدان کشور دارنده آن سلاح همراه است که در صورت تشدید تنش هرگز از استفاده از آن تسلیحات حمایت نخواهند کرد بلکه آن کار را محکوم نیز میکنند. رهبری و مدیریت هستهای آمریکا و روسیه سابقه طولانی دارد و علیرغم تنزل توافقها و تعهدات، دو طرف به خوبی نسبت به سازوکار پیشگیری از مناقشه آگاهی دارند. این آگاهی اساسا به دلیل تجربه قوی انباشته شده است. در مقابل، با توجه به این رقابت منطقهای و این که مقامهای ایران و حتی ائمه جماعات در نماز جمعه در خطبهها و سخنرانیهای خود از ضرورت نابودی اسرائیل سخن میگویند و مفاهیم مذهبی، چون ظهور را با آن مرتبط میسازند، روسیه نیز همانند غرب دستیابی ایران به سلاح هستهای را عاملی فوق العاده خطرناک قلمداد میکند. در چنین چارچوب فکریای از دید تصمیم گیرندگان در ایران، آمریکا نیز عاملی است که موجودیت اسرائیل را تضمین میکند در نتیجه، از دید آنان آمریکا نیز باید از بین برود.
* روسیه با تمام کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و اسرائیل رابطه دارد. آیا به نظرتان روسیه در بلند مدت خواهد توانست رابطهای متوازن را با ایران در کنار رابطه با سایر منطقه حفظ کند؟
الکساندر ماریاسوف: هیچ چیزی روسیه را از حفظ روابط عادی با تمام کشورهای خاورمیانه باز نخواهد داشت. روسیه و کشورهای منطقه همواره در زمینههای سیاسی، حوزههای تجاری و همکاریهای اقتصادی با یکدیگر در تماس هستند.
آندری کورتونوف: استراتژی روسیه در واقع حفظ توازن ظریف در منطقه بدون انحراف بیش از حد به هر یک از طرفین است. این شامل اسرائیلیها و فلسطینی ها، سنیها و شیعیان، اعراب و ایرانیان، ترکها و کردها و بازیگران دیگر در منطقه میشود. مسکو تاکنون عمدتا در این تلاشها موفق بوده است، دست کم موفقتر از بسیاری دیگر از بازیگران غیر منطقهای. در خصوص ایران، موضع روسیه همواره این بوده که حذف جمهوری اسلامی ایران از منطقه اقدامی غیر مولد و حتی غیر ممکن است و تا زمانی که ایران بخشی از ترتیبات امنیتی نباشد آن ترتیبات در خاورمیانه پایدار نخواهند بود. به همین خاطر است که روسیه قاطعانه با ایده "ناتوی غربی" که با هدف بازدارندگی و مهار ایران مطرح شده مخالفت کرده است. البته این روزها حفظ این توازن دشوارتر شده، اما من فکر میکنم که استراتژی مسکو در منطقه از رویکرد کلیای که ذکر کردم دور نشده است.
آنتون مرداسوف: به طور کلی، روسیه در سالیان اخیر نشان داده که آماده برقراری تعادل خاصی است. نزدیک شدن روسیه و ایران در چند سال گذشته ارتباطی با روابط متوازن روسیه با سایر کشورها ندارد. نخست آن که ایران به نحوی به اجتناب ناپذیری رویارویی با آمریکا پی برده و درک کرده که این درگیری ممکن است فراتر از اقدامات پیشین و درگیری با استفاده از نیروهای نیابتی باشد و درک میکند این رویارویی به نفعش نخواهد بود. دوم آن که یک بلوک امنیتی در ایران به نمایندگی از نهادهای خاص نظامی وجود دارند که علیرغم برخی اختلاف نظرها تجربیات عملی زیادی از همکاری با روسیه در سوریه کسب کردهاند. تهران و مسکو علیرغم همه بدبینیهای موجود در مورد وضعیت سوریه میدانند که همسایههای مشکلساز یکدیگر هستند، اما میتوانند و باید با هم تعامل داشته باشند. سوم آن که در ایران، توافق هستهای دیگر هدف نبوده و به ابزاری برای سیاست خارجی آن کشور تبدیل شده که وظیفه آن ایجاد شرایط مطلوب برای موجودیت ایران خواهد بود، با این درک که احیای روابط با غرب با اروپاییها مورد انتظار نیست. این به معنای نیاز ایران به تعامل فعالتر با نیروهای غیر اروپایی و غیر غربی است: روسیه، چین و سایر بازیگران.
* آیا رابطه روسیه با اسرائیل مهمتر است یا رابطه آن کشور با ایران؟ برخی تحلیلگران میگویند روسیه در سوریه به اسرائیل مکان نیروهای مستشاری ایران را نشان داد، نقاطی که اسرائیل به آنجا حمله کرد. تا چه اندازه این گمانه زنی را درست میدانید؟
الکساندر ماریاسوف: صحبت در مورد ترجیح یا اهمیت بیشتر روابط روسیه با هر کشوری در منطقه آسیب زاست و نتایج منفی به همراه خواهد داشت. روابط روسیه با اسرائیل به طور عادی در حال توسعه است. در عین حال، مشکلاتی وجود دارد. برای مثال، در مورد اقدامات تروریستی ارتش اسرائیل علیه مردم غزه. با در نظر گرفتن همکاری نزدیک نظامی-سیاسی بین مسکو و تهران در مبارزه با گروههای تروریستی در سوریه طرح اتهاماتی، چون کمک روسیه به اسرائیل برای انجام اقدامات ضد ایرانی ادعایی تحریک آمیز و بحث برانگیز خواهد بود.
آندری کورتونوف: مقایسه ایران و اسرائیل به عنوان اولویتهای سیاست خارجی روسیه کار آسانی نیست. ایران بسیار بزرگتر از اسرائیل است، تاریخ روابط روسیه و ایران به اعماق قرون وسطی باز میگردد و رهبران سیاسی در مسکو و تهران دیدگاههای مشترک زیادی در مورد مسائل منطقهای و جهانی و هم چنین در مورد نظم جدید مطلوب جهانی دارند. اسرائیل نیز به نوبه خود دارای جامعه بزرگ روس و روسی زبان است. اسرائیل یک شریک اقتصادی مهم برای روسیه است (باید ذکر شود که اسرائیل هرگز تحریمهای ایالات متحده یا اتحادیه اروپا علیه مسکو را نپذیرفته است). همانطور که گفتم برای روسیه حفظ رابطه متوازن مناسب بین ایران و اسرائیل کار آسانی نیست، اما آن کشور تلاش زیادی میکند تا هیچ یک از آن دو شریک را از دست ندهد. در مورد سوریه، من یک متخصص نظامی نیستم، اما معتقدم که اسرائیلیها واقعا برای هدف قرار دادن مستشاران ایرانی و نیروهای وابسته به ایران در سوریه به هیچ گونه راهنماییای از سوی روسیه نیاز نداشتند. درست است که دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در جریان رخدادهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به طرز فجیعی با شکست مواجه شد، اما پس از آن هم در لبنان و هم در سوریه به شکل قابل توجهی حرفهای عمل کرد.
آنتون مرداسوف: همان طور که اسناد کشف شده پس از سقوط رژیم اسد نشان میدهند، بازیگری که در حال ایجاد تعادل در روابط با ایران بود، دقیقا نمایندگان اطلاعاتی حکومت پیشین سوریه بودند. نیروهای شبه نظامی طرفدار ایران در لشکر چهارم زرهی سوریه تحت حمایت "ماهر اسد" بسیار فعال بودند. بنابراین، طرح اتهاماتی علیه روسیه مبنی بر این که مسکو اطلاعاتی را در مورد مواضع ایران در سوریه در اختیار اسرائیل قرار داده احتمالا در محدوده شایعات و افسانههای معمول غیر مستند در خاورمیانه است. با این وجود، ایران در عمل قطعا باید با دقت بیشتری به آن چه که در حوزه میدانی سرمایه گذاری میکند نگاه کند همان طور که روسیه نیز باید این کار را انجام دهد.
البته مواردی از سوء ارتباط در سوریه وجود داشتهاند. برای مثال، در سال ۲۰۱۶ میلادی برهههایی وجود داشتند که روسیه میل چندانی برای حمایت هوایی از برخی از عملیاتهای محدود ایران نداشت. با این وجود، این اتفاق به خودی خود رخ نداد بلکه پس از آن که نیروهای مستشاری ایران و حزب الله لبنان به طور غیرمنتظرهای از مواضع در جریان عملیات تحت رهبری مستشاران نظامی روسی عقب نشینی کردند یا در عملیاتهای بزرگتر و مهمتر به نفع عملیاتهای کوچکتر خود با روسیه هماهنگ نبودند، رخ داده بود.
بیشتر بخوانید: ۷ عاملی که میتواند باعث شکست مذاکرات ایران و آمریکا شود/ اهداف واگرا و خواستههای غیر قابل مذاکره
* آیا ترامپ میتواند ایران و روسیه را از یکدیگر دور کند؟ تعرفههای وضع شده از سوی ترامپ چه تاثیری بر روابط ایران و روسیه خواهد گذاشت؟
الکساندر ماریاسوف: من مطمئن هستم که این اتفاق رخ نخواهد داد. روسیه اختلافات مالی زیادی با ایالات متحده دارد و هیچ برنامهای برای محدود کردن روابط با ایران ندارد. در مورد تعرفه ها، تحریمهای زیادی بر مسکو و تهران اعمال شده و گردش تجاری آن دو کشور با آمریکا به قدری اندک است که اعمال تعرفه از سوی آمریکا بی فایده خواهد بود.
آندری کورتونوف: روسیه تاکنون به طور مستقیم تحت تأثیر تعرفههای تجاری جدید ایالات متحده که توسط دولت ترامپ در اوایل آوریل اعلام شد قرار نگرفته است. آمریکا کماکان از روسیه مقداری کود و پلاتین خریداری میکند، اما این خریدها برای اقتصاد ایالات متحده اهمیت حیاتی ندارند و به طور مستقیم تولیدکنندگان محلی ایالات متحده را به چالش نمیکشند. میتوان اضافه کرد که کوبا، بلاروس و کره شمالی نیز از فهرستهای جدید تعرفه حذف شدند و دولت ترامپ برای ایران نیز کمترین افزایش تعرفه یعنی میزان ۱۰ درصد را نظر گرفت که تنها به اندازه نیمی از افزایش تعرفههای اعمال شده توسط ترامپ بر اتحادیه اروپا است. هیچ یک از دشمنان تثبیت شده آمریکا که پیشتر ذکر کردم روابط اقتصادی زیادی با آمریکا ندارند، زیرا تمام آنان قربانیان طولانی مدت تحریمهای یکجانبه آمریکا بودهاند و اکنون در موقعیتی کاملا راحت هستند کو میتوانند جنگ تجاری آغاز شده توسط آمریکا را از پشت میز تماشا کنند.
با این وجود، دلایلی وجود دارد که این کشورها نگران پیامدهای بلند مدت تصمیمات اخیر آمریکا درباره تعرفهها باشند. پیشبینی تأثیر دقیق تصمیمات ترامپ بر اقتصاد جهانی هنوز دشوار است، اما در بدترین سناریو ممکن است افزایش تورم جهانی، کاهش قابل توجه رشد اقتصادی در سراسر جهان و حتی یک رکود جهانی جدید و به دنبال آن افزایش بیکاری و کاهش درآمد واقعی در سراسر جهان باشد. بازیگران اصلی اقتصادی در واکنش به یکجانبهگرایی آشکار ایالات متحده ممکن است مجبور شوند به جای تمرکز بر زنجیرههای تجاری منطقهای بر زنجیرههای تجارت جهانی تمرکز کنند یا توجه خود را به گسترش بازارهای داخلی خود به جای بازارهای خارجی معطوف کنند. اگر چنین سناریویی به واقعیت بپیوندد، همه از جمله روسیه و ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در آن صورت تقاضای جهانی برای کالاهای روسیه و ایران کاهش خواهد یافت، صادرات انرژی و مواد خام از آن کشورها کاهش مییابد و رشد اقتصادی داخلی در نهایت به دلیل رشد کسری تجاری، کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم کاهش خواهد یافت. بنابراین، اگرچه مسکو و تهران میتوانند بر روی دستاوردهای ژئوپولیتیک کوتاه مدت ناشی از شکاف در حال ظهور فرا آتلانتیک حساب کنند، باید زیانهای اقتصادی میان مدت و بلندمدت بالقوه مرتبط با اختلالات متعدد در نظام اقتصادی جهانی را نیز در نظر بگیرد.
* شما مشارکت ایران، چین، کره شمالی و روسیه را در بلند مدت تا چه اندازه مستحکم میدانید؟ آیا آن مشارکت دچار تضاد منافع درونی خواهد بود؟ آیا واقعا میتواند تهدیدی جدی برای منافع آمریکا باشد؟
الکساندر ماریاسوف: روسیه، چین، ایران و کره شمالی با عزم خود برای مقاومت در برابر فشارهای نظامی-سیاسی و تحریمی ایالات متحده و سایر کشورهای غربی و اتخاذ سیاست خارجی مستقل با یکدیگر متحد شدهاند. روسیه با آن کشورها شراکت راهبردی دارد که همکاری نزدیک طولانی مدت آنان را در زمینههای مختلف از پیش تعیین میکند. استقلال روسیه، چین، ایران و کره شمالی از نفوذ خارجی و همکاری موفق آن کشورها با یکدیگر الگوی جذابی برای سایر کشورها است که میتواند باعث نگرانی واشنگتن شود.
آندری کورتونوف: برای من دشوار است که به همه این کشورهای کاملاً متنوع به عنوان یک گروه یکپارچه نگاه کنم. با این وجود، ویژگیهایی وجود دارند که آن کشورها را با یکدیگر متحد میکند. تمام آن کشورها برای استقلال و حاکمیت خود ارزش زیادی قائل هستند، به هر گونه مداخله در امور داخلی خود حساس هستند، ارزش جهانی هنجارهای لیبرال غربی را رد میکنند و برای آن چه که معتقدند یک نظم جهانی با نمایندگان بیشتر و فراگیرتر باشد مبارزه میکنند. این بدان معنا نیست که آن چهار کشور در مورد همه چیز با یکدیگر اجماع نظر دارند. برای مثال، روسیه و چین چشم در چشم به هند یا حتی اوکراین نگاه نمیکنند. کره شمالی مواضع روسیه و چین در مورد عدم اشاعه تسلیحات هستهای را نمیپذیرد. روسیه با ایران در مورد اسرائیل موافق نیست. با این وجود، در بسیاری از موارد همپوشانی منافع در این گروه از کشورها وجود دارد. آنان در تعدادی از مسائل غرب و به ویژه ایالات متحده را به چالش میکشند. اگرچه عملکرد اولیه سیاست خارجی دولت ترامپ نشان میدهد که منافع ایالات متحده را میتوان به روشی نسبتاً رادیکال بازتعریف کرد. فقط به رای اخیر مجمع عمومی سازمان ملل درباره درگیری روسیه و اوکراین نگاه کنید: ایالات متحده به همراه کره شمالی و روسیه به پیش نویس قطعنامه ارائه شده توسط اوکراین و تعدادی از کشورهای اروپایی رای منفی دادند، در حالی که چین از رای دادن خودداری ورزید.
آنتون مرداسوف: عامل ایران، چین، کره شمالی و روسیه شبیه به نوعی محور ضدغربی است، با این وجود، واضح است که عملا نمیتوان از وجود ائتلاف میان آنان سخن گفت، زیرا طرفین دارای منافع بسیار متفاوتی هستند و گردش تجاری آمریکا و چین به قدری زیاد است که من باور ندارم پکن ارادهای جدی برای درگیری به جز انجام اقدامات بازدارنده و عملیات محلی داشته باشد. علاوه بر این، در مورد ایران عامل مذهبی نیز وجود دارد. از این نظر، تعامل نظامی بین روسیه و کره شمالی بسیار راحتتر خواهد بود.
* به نظر میرسد در حوزه قفقاز ترکیه دست بالا را پیدا کرده است. روسیه در جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰ میلادی ارمنستان را تنها گذاشت و باکو با کمک آنکارا و اسرائیل توانست پیروز جنگ شود. هم چنین، روسیه با کریدور زنگزور که ایران آن را تهدیدی علیه خود قلمداد میکند مخالفتی ندارد. آیا روسیه در حال عقب نشینی از قفقاز به دلیل تمرکز بر جنگ اوکراین به نفع ترکیه است؟ وضعیت تازه ایجاد شده چه پیامدی برای ایران خواهد داشت؟
الکساندر ماریاسوف: منطقه قفقاز جنوبی مستقیماً در مجاورت مرزهای جنوبی روسیه قرار دارد. بنابراین، حفظ صلح و ثبات در آن منطقه تامین کننده منافع ملی روسیه است. روسیه در جریان مناقشه قره باغ اقدامات لازم برای حفظ صلح را انجام داد و در دستیابی به توافقات بین ارمنستان و آذربایجان مشارکت داشت. روسیه از ایده بازگشایی کلیه مبادی حمل و نقل و روابط اقتصادی سه جانبه مبتنی بر توافق نامه سه جانبه امضا شده توسط رهبران روسیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان حمایت کرده است. هم چنین، روسیه از ادامه فعالیت کارگروه سه جانبه در زمینه زیرساختهای حمل و نقل حمایت میکند. روسیه آماده همکاری با ایران برای تقویت صلح و امنیت در قفقاز جنوبی به منظور جلوگیری از مداخله و حضور بیثباتکننده کشورهای فرامنطقهای است.
آندری کورتونوف: نخست آن که ارمنستان هرگز قره باغ کوهستانی را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت نشناخت و هرگز الحاق آن را اعلام نکرد. جامعه جهانی هرگز تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را زیر سوال نبرده است. بنابراین، از نظر حقوقی، در سال ۲۰۲۰ هیچ گونه جنگی بین دو دولت ارمنستان و جمهوری آذربایجان وجود نداشت. در واقع، درگیری نظامی نزاعی بین مقامهای دولت مرکزی باکو و یک منطقه جدا شده از آن کشور بود. کریدور زنگزور موضوع دیگری است. قرار است آن کریدور از خاک ارمنستان عبور کند بدان معنا که ایروان باید کنترل اداری بر آن مسیر اعمال کند. روسیه از طرحهای باز کردن خطوط ارتباطی جدید در قفقاز جنوبی حمایت کرده و اهمیت پیوند دو بخش جداگانه جمهوری آذربایجان را کاملاً درک میکند، اما تا آنجا که من میدانم، هرگز تمامیت ارضی ارمنستان را زیر سؤال نبرده است. امیدواریم ایروان و باکو بتوانند این موضوع را حین مذاکره بر سر توافق نامه صلح دوجانبه حل کنند.
من فکر نمیکنم که روسیه از قفقاز خارج شده و ترکیه بر منطقه مسلط شود. پیشنهاد روسیه برای بحث در مورد موضوعات مهم امنیت و توسعه منطقهای در قالب "۳+۳" شامل سه کشور منطقه (ارمنستان، آذربایجان و گرجستان) و سه قدرت همسایه (ایران، روسیه و ترکیه) است. چنین چارچوبی امکان در نظر گرفتن علایق و ترسهای مختلف بازیگران محلی و هم چنین اولویتها و نگرانیهای همسایگان نزدیک آنان را فراهم میسازد. در کنار هم قرار دادن چنین چارچوبی کار آسانی نیست، اما هیچ جایگزین محتملی که دست کم یکی از آن شش کشور را کنار بگذارد، احتمالاً به صلح و رفاه پایدار در منطقه منجر نخواهد شد.
آنتون مرداسوف: البته روسیه از قفقاز خارج نخواهد شد. به دلایل لجستیک و روابط تجاری شکل گرفته، خروج روسیه از آن منطقه ناممکن است. همان طور که ایران را نمیتوان از منطقه کنار گذاشت، امکان کنار گذاشتن روسیه نیز وجود ندارد. نکته دیگر آن است که در پس زمینه درگیری اوکراین، همسایگان روسیه یعنی کشورهایی که پیشتر اقمار اتحاد جماهیر شوروی بودند، نه تنها باید ماهرانه برای اجتناب از مواجهه با پیامدهای نقض تحریمها مانور میدادند بلکه اهمیت و قدرت آن را نیز احساس کردند. نمیتوان گفت که ترکیه برنده جنگ دوم قره باغ به نفع جمهوری آذربایجان بوده است. علیرغم تمام هیاهوی رسانهای ایجاد شده در مورد نقش پهپادهای ترکیه در موفقیت باکو واقعیت آن است که آسیب اصلی توسط آتش سامانههای توپخانهای وارد شد و طرف ارمنی به سادگی آماده یک رویارویی جدی نبود. البته ژنرالها و افسران تُرک سهم خاصی در برنامه ریزی و روند عملیات رزمی داشتند، اما ارتش جمهوری آذربایجان پیروز شد، زیرا توانست به طور مخفیانه نیروهای خود را جمع کرده، ذخیره کند و منابع اقتصادی خود را که اتفاقاً به طرز محسوسی بیشتر از ارمنستان بود، مدیریت نماید. روابط بین ارمنستان و روسیه در سالیان اخیر آرام نبوده است. این تنش در روابط دوجانبه در وهله نخست به دلیل تلاشهای "پاشینیان" نخست وزیر ارمنستان برای مانور دادن و حتی باج گیری از مسکو بوده است. بنابراین، آمادهترین طرف در آن جنگ پیروز شد و کرملین نیز به این موضوع پی برد به ویژه آن که دیاسپورای ارمنی و آذربایجانی در روسیه فعال هستند و روابط مسکو با باکو در مجموع قوی بوده است.
در هر حال، من فکر میکنم که پیروزی جمهوری آذربایجان در قره باغ تا حدودی بر تصمیم روسیه برای آغاز عملیات در اوکراین و باور اشتباه آن کشور مبنی بر سریع و موفقیت آمیز بودن آن تأثیر گذاشت. اگرچه مقیاس خصومتها قطعاً قابل مقایسه نیست: در مقایسه با جبهه طولانی اوکراین و شدت استفاده از نیروها و تجهیزات، درگیری و خصومتها در قره باغ در یک قطعه زمین کوچک رخ داد. به طور کلی، روسیه مطمئناً از حضور ترکیه در فضای پسا شوروی پیرامونی خود خرسند نیست، اما ترکیه نیز از اقدامات مسکو در نزدیکی مرزهای خود در سوریه خشنود نبود. با این وجود، ترکیه علیرغم تناقضات و برخی رقابتها نقش مهمی در اقتصاد روسیه دارد و باید بگویم که نقش مهمی در دور زدن تحریمها نه تنها در بخش نفت، بلکه در تامین قطعات هواپیما برای مثال، در تامین قطعات برای هواپیمای کشوری روسیه دارد. بنابراین، من فکر نمیکنم که وضعیت موجود به شکل عمدهای نقض شود. از این گذشته، جمهوری آذربایجان نه تنها روابط خود را با ترکیه توسعه میبخشد بلکه با اسرائیل نیز روابط نزدیکی دارد و رابطه با یک کشور مانع رابطه باکو با کشور دیگر نشده است.