در روزهایی که نقل قولی از علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در گفتوگو با یک رسانه خارجی مبنی بر اینکه نظر شخصی او امضا نکردن توافق هستهای بین ایران و 1+5 بوده است، مورد استقبال جبهه منتقدان دولت قرار گرفته، یکی دیگر از مخالفان دولت تأکید کرده که امضای برجام خواست افکارعمومی بوده است.
اقتصاد24 - مردم خواهان امضای برجام بودند امیر حسین قاضی زاده هاشمی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری گفت و گوی مفصلی با سایت رجانیوز، ارگان نزدیک به این جبهه سیاسی، انجام داده که در بخشی از آن دو اعتراف داشته است؛ یکی اینکه برجام خواست عمومی بوده و دیگر اینکه اگر به جای 20 دقیقه بحث برانگیز در مجلس نهم دو ساعت هم درباره آن بحث میشد باز هم نظر مجلس موافق برجام بوده است آن هم مجلس اصولگرای نهم.
وی با اشاره به روایتی از عیادت آیتالله مصباح یزدی و طرح سؤال از وی درباره برجام گفته است: در بین جمع من از همه جوانتر و زبان درازتر بودم. صحبت شد و گفتم، «سؤالی دارم. الان چه ایرانی به قضیه برجام نگاه کنم، چه انقلابی، برایم روشن هست که این قضیه جز ضرر چیزی برای کشور ندارد. یعنی حتی اگر انقلاب اسلامی را هم کنار بگذارم و به عنوان یک آدم ملیگرا به قضیه نگاه کنم، ایرانیت ایران را به خطر میاندازد. منتهی بنده به عنوان نماینده مردم که باید به افکار عمومی پاسخگو باشم، مطالبه عمومی مردم از ما پیوستن به برجام است.منِ نماینده مجلس باید چه کار کنم؟ آیا باید به علم و یقینم عمل کنم یا به آنچه که افکارعمومی از من انتظار دارد؟»
نماینده مشهد در مجلس در بخش دیگری با اشاره به ماجرای تصویب برجام در مجلس نهم که به ادعای مخالفان تنها در 20 دقیقه صورت گرفته است، افزوده: در فقره برجام هم اگر روشن، قطعی، معلوم و مکتوب بود که نظر آقا این است ما میگفتیم چشم و 95، 96 نفر رأی منفی نمیدادیم. چه کسانی آن نقل قولها را مستمسک کردند؟ کسانی که دلشان میخواست این کار را بکنند. باعث جابهجایی رأی نشد.
منتهی وقتی با انقلاب رو دربایستی دارند، رفتند و پرسیدند آقا! چه کار کنیم؟ ولی ته دلشان چیز دیگری بود. عرضم این است که پوسته را کنار بزنید و درون و جریان را ببینید. اگر 20 دقیقه هم طول نمیکشید، صد دقیقه و دو ساعت هم طول میکشید باز رأی میآورد و شاید چهار پنج رأی جابه جا میشد.
این عضو هیأت رئیسه مجلس در بخش دیگری از مصاحبه خود گفته است: در حال حاضر چه در بین نخبگان سیاسی و چه در بین مردم صفبندیهای سیاسی مرسوم تغییر پیدا کردهاند. در حال حاضر قطعاً نه اصولگرایی به آن شکل گسترده معنا دارد و نه اصلاحطلبی به معنای سابق وجود دارد. شاید یکی از دلایلی که دوستان ما در لیستبندیها دچار شکست میشوند این اختلاط گفتمانی است. مردم خیلی به اسامی کار ندارند، بلکه به مواضع کار دارند.