اقتصاد۲۴– چه تفاوتی در رویکرهای اقتصادی بین ایران و چین وجود دارد که چشم بادامیها توانستند علیرغم شیوه حکمرانی متمرکز خود و ایدئولوژی خاصشان حدود ۱۰ برابر جمعیت ایران را از فقر نجات دهد؟ کشوری که حالا ادعا میشود در سال ۲۰۳۵ به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد و توانسته با جمعیت بالای یک میلیارد نفری خود جهان را تحت تاثیر قرار دهد.
اقتصاد چین با وسعت ارتباطات جهانی خود توانست با تکیه بر صادرات و استفاده بهینه از نیروی جمعیتی خود به شکوفایی اقتصادی برسد. کشوری که حالا تنها صادرات اسباب بازی آن از درآمد نفتی کشور ما بیشتر است؛ حالا به یک ابر قدرت اقتصادی در جهان تبدیل شده است.
پیمان مولوی، کارشناس اقتصادی در کانال شخصی خود در این باره نوشته است: «چین امروز توانسته است که بیش از ٨٠٠ میلیون نفر را از زیر خط فقر برهاند! فکر میکنید با چه ابزاری؟ ایدئولوژی کمونیستی مائوئیستی؟ خیر اقتصاد آزاد، رقابتی، تخصیص بهینه منابع، جذب سرمایه گذاری خارجی متداوم و ماهش ریسک کشوری (رتبه اعتباری A) و از همه مهمتر درک فرصتهای جهان اطراف و استفاده از بازار بزرگ ایالات متحده و اروپا! دنگ شیائوپنگ معمار این تحولات تصمیم بزرگی گرفت و از رویارویی با آمریکا به شریکی استراتژیک تبدیل شدند!
چین هویت خود را از دست نداد و تبدیل به اقتصادی پیشرو شد و امروز در حال رسیدن به تفاهم در جنگ تعرفهای دیگر با آمریکاست!
چین تک تک فرصتها را درک کرد و توسعه یافت و امروز پروژه یک کمربند یک جاده را برای مسلط شدن بر منابع صورت میدهد!
چین کاری کرد سترگ! چین اولویت اول را: ملت چین و رشد تولیدناخالص چین و افزایش رفاه فرد فرد چینیها قرار داد و موفق شد».
اما سوال اینجاست که چرا چین توانست و ایران هنوز نتوانسته است؟ آیا میتوان ایران را با چین مقایسه کرد؟ و یا میتوان از تجربیات چینیها برای توسعه اقتصادی ایران بهره برد؟
ایران در جبر جغرافیا و تاریخ؟
بسیاری از صاحبنظران معتقدند دو کشور ایران و چین را نمیتوان با هم مقایسه کرد، اما به طور قطع تجربیات این کشورها قابل بهرهبرداری است.
مجیدرضا حریری رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در گفتگو با اقتصاد ۲۴ گفت: برای تحلیل اتفاقات اقتصادی که در چین افتاده است، باید تاریخ، فرهنگ، جغرافیا و فلسفه چین را دانست. چین در تاریخ به جز یک بازه حدود یک و نیم قرن، همواره جزو قدرتهای بزرگ دنیا بوده است. آنچه ما درباره بدبختیهای چین و ۸۰۰ میلیون نفری که زیر خط فقر بوده اند؛ میدانیم از جنگ تریاک شروع شد که تا حدود ۵۰ سال پیش ادامه داشت.
وی افزود: ظرفیتهای چین از جمله تاثیر جمعیتی این کشور در دنیا، اندازه کشور، نوع فلسفه زندگی و محل قرارگیری جغرافیای این کشور در یک فرآیند تاریخی، چین را تبدیل به یک استثناء در بین کشورهای جهان کرده است.
حریری با بیان اینکه بسیاری از اختراعات بشری مدیون چینیهاست، اظهار کرد: باید گفت که نمیتوان چین را با یک کشور ۸۰ میلیون نفری مانند ایران مقایسه کرد که در وسط خاورمیانه و دنیا قرار دارد، در حالی که چین به لحاظ جغرافیایی در گوشه نقشه جهان قرار گرفته است، اما به طور قطع میتوان از تجربیات این کشور بهره گرفت.
چرا چین توانست و ایران نتوانست؟
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین با اشاره به تفاوت در شیوه مدیریت اقتصادی دو کشور گفت: رشد اقتصادی چین مدیون یک تصمیم جمعی از سوی نظامی است که یک دست اجرا میکنند هرچند اگر یکدست نمیاندیشند، اما در کشور ما نه یک دست اندیشیده میشود و نه یک دست اجرا میشود.
وی تصریح کرد: از سوی دیگر اعتقاد به روابط آزاد اقتصادی در این کشور از دیگر عوامل موفقیت اقتصادی است. علیرغم آنکه روش حکومتی در چین شیوه متمرکز است اما در آن آزادی اقتصادی وجود دارد. نمیتوان گفت در چین یک اقتصاد آزاد مانند کشورهای اروپایی وجود دارد، چرا که نقش دولت همچنان در اقتصاد، عظیم و پررنگ است.
حریری افزود: بسیاری از بنگاههای بزرگ صنعتی، تولیدی و خدماتی در چین در مالکیت دولت قرار دارد، اما نکته اینجاست که همان بنگاهها هم بر اساس روابط بازار، خود را اداره میکنند.
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین با بیان اینکه تعریف بنگاه داری در چین، بر مبنای سوددهی و روابط بازار بوده است، اظهار کرد: این یعنی اعتقاد به مبانی آزادی اقتصاد که بعدها در کنار آن رقابت پذیری و شفافیت را نیز رشد میدهد، اما لازمه آن این است که ابتدا روابط بازار در اقتصاد را پذیرفت.
حریری با بیان اینکه پیچیدگی بحث اقتصاد چین را نمیتوان در یک مصاحبه بیان کرد، افزود: مجموعهای از تصمیمهای سیاسی و اقتصادی در این کشور به همراه یک پیشینه تاریخی و فلسفی در این کشور با تحولات و اتفاقات جهانی سازگار شده تا امروز چین به عنوان یک قدرت مهم در دنیا شناخته شود.
فلسفهای که به کمک اقتصاد چین آمد
همچنین رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین گفت: مجموعهای از اتفاقات جهانی مانند فروپاشی شوروی، بحران اقتصادی آمریکا در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ نیز به کمک چین آمد. به عبارت دیگر چین توانست با برنامهای دقیق و حساب شده سوار بر رویدادهای جهانی شود و از آن اتفاقات بهره ببرد.
وی افزود: شاید کمتر کسی در سال ۲۰۰۰ پیش بینی میکرد که چین در سال ۲۰۲۰ به چین جایگاهی برسد. بی تردید سرعت رشد اقتصادی چین از پیش بینیها هم فراتر رفت. در حال حاضر به نظرم هیچ کس تردیدی ندارد که چین از سال ۲۰۳۵ به بعد به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد.
حریری تصریح کرد: زیر ساختهای چین چنان حساب شده و مستحکم فراهم شده است که کمتر کسی میتواند در کوتاه مدت پیش بینی زوال اقتصادی چین را داشته باشد.
رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین یادآور شد: از سوی دیگر برای شناخت ظرافتهای اقتصادی چین باید به فلسفه این کشور رجوع کرد. آراء شخصی مانند کنفوسیوس در بین فرهنگ مردم کاربرد دارد که این فلسفه نوع زیست مردم چین و نوع زیست اقتصادی آنها را نیز تحت تاثیر قرار داده است.