اقتصاد ۲۴- میرا قربانی فر : مرزهای شمال غربی کشورمان در همسایگی با آذربایجان، ارمنستان و ترکیه برای سالهای متوالی از کمچالشترین مرزهای ایران بود. تغییرات بنیادینی، چون فروپاشی شوروی نه تنها مشکلی ایجاد نکرد، بلکه مزیتهای راهبردی نیز برای ایران به همراه آورد.
اما با گذار از یک برهه تاریخی کوتاه حالا به نظر می رسد با وقوع جنگ دوم قرهباغ، منطقه قفقاز به آرامی به سمت تجربه گفتمان و نگاه جدیدی متمایل میشود که مهمترین مشخصه آن میتواند ارتقاء مباحث سیاسی و امنیتی باشد که نشانههای اولیه آن در تحلیلهای داخلی و خارجی بروز یافته است. در این میان و جدا از مسائل سیاسی، امنیتی و اقتصادی، برخی تحولات جغرافیایی و زیست محیطی نیز میتواند چشمانداز تحولات در مرزهای شمال غربی را نیازمند دقت بیشتری کند.
یکی از این موضوعات، مساله «رود ارس» شاهرگ حیاتی منطقه شمال غرب ایران است. ارس که با همین نام نیز در کشورهای همجوار شناخته میشود، از دامنه شمالی کوههای بینگول داغ استان ارزروم ترکیه سرچشمه گرفته و پس از طی مسافتی طولانی با پیوستن رود «آخوریان» به آن، مرز مشترک میان ترکیه و ارمنستان را تا آذربایجان (نخجوان) ترسیم میکند. سپس در شمال شرقی روستای «دیمقشلاق» وارد ایران میشود و در مرز ایران با ارمنستان و آذربایجان امتداد مییابد. سپس در منتهیالیه شمالی منطقه مغان وارد جمهوری آذربایجان میشود و در نهایت در پیوند با رود «کورا» به دریای خزر میریزد. بنابر آمارها حجم متوسط سالیانه آب جاری رودخانه ارس در سی سال گذشته، ۱۰.۵ میلیارد متر مکعب است (بنا به آمار منابع پژوهشی ترکیه ۱۳ میلیارد متر مکعب) که از این مقدار ۴ میلیارد متر مکعب از ترکیه، ۲ میلیارد متر مکعب از ارمنستان، ۲ میلیارد متر مکعب از جمهوری آذربایجان و ۲.۵ میلیارد متر مکعب از ایران سرچشمه میگیرد.
هر یک از کشورهای این حوضه آبی، سدهایی را در مسیر این رود احداث کردهاند که از مهمترین این سدها به سد آخوریان (مشترک میان ارمنستان وترکیه)، سدهای ارس و خداآفرین (مشترک میان جمهوری اسلامی ایران و آذربایجان) میتوان اشاره کرد. هرچند این سدها نیز نگرانیهایی را برای دوستداران محیط زیست و ارس به وجود آوردند، اما به واسطه نقش آنها در کنترل سیلابها، حیات تاریخی این رود را مورد تهدید قرار ندادند. آن چه اکنون میتواند شرایط را برای رود ارس در آینده به مخاطره اندازند، تغییر وضعیت در سرچشمههای این رود است که بیشتر در مناطق شرقی ترکیه قرار دارد. از قضا در این رابطه نیز دولت ترکیه چند سالی است در راستای طرح «پروژه شرقی آناتولی» موسوم به «داپ» در زبان ترکی استانبولی (Doğu Anadolu Projesi) به جلوگیری و خروج آب از این کشور با احداث سدهای بزرگ در سر چشمههای رود ارس اقدام کرده است. پروژه جنوب شرقی آناتولی نیز در کشورمان به نام طرح گاپ شناخته میشود که عمدتا سدسازی بر سرشاخههای دجله و فرات است.
در رابطه با وضعیت رود «ارس» و نبود پروتکلهای آبی بین همسایگان شمال غربی ایران و آخرین وضعیت دیپلماسی آبی کشور به سراغ دکتر «محسن موسوی خوانساری»، دکتری تاسیسات آبی، دبیرکمیته تخصصی چالشهای سدسازی و فعال در حوزه آبی کشور رفتیم، تا در گفتگو با وی وضعیت و چالشهای پیش روی ایران در حوزه آبهای فراسرزمینی و بیش از همه مساله سدسای روی «ارس» را جویا شویم.
در ابتدا میخواهم بدانم نظر شما در خصوص اتفاقی که در حوزه آبهای فراسرزمینی ایران افتاده و بیشتر از همه مساله سدسازیهای ترکیه و اتفاقات رخ داد در جنوب شرقی کشور چیست؟ این موارد چه تاثیر بر وضعیت آبی ایران خواهد داشت؟
بحث آبهای مرزی و فراسرزمینی دو بحث است. یکی آبهایی که وارد ایران میشود و دیگر آبهایی که خارج میشود. در مورد طرحهای مرزی که آب وارد ایران میشود (نه آنجایی که آب خارج میشود) مشکلات جدی وجود دارد. رودخانه هیرمند، در حوزه هامون و همین طور رودخانه هریرود در خراسان رضوی، و یکی نیز ارس که از طریق شمال غرب وارد ایران میشود، رودخانههای بسیار مهمی هستند که دیپلماسی آب ایران در مورد همه آنان بسیار ضعیف عمل کرده است. این مساله هم ربطی به این دولت و دولت قبل و از دولتهای قبلتر ندارد، همگی آنان در مساله دیپلماسی آبی ضعیف بوده اند و همچنان نیز این وضعیت ادامه دارد و ما در حال از دست دادنِ داشته هایمان هستیم.
دیپلماسیِ آب، یک روند مدت دار و زمان بر است و محدود به این دولت و آن دولت نمیشود و باید ادامه داشته باشد؛ به این صورت که، چون حوزه آبی ما مشترک است باید جمع مشارکتی از کشورهای درگیر تشکیل شود و مرتب جلسه برگزار شود.
به عنوان مثال در خصوص حوزه هریرود که از افغانستان میآید مدام باید جلسه تشکیل میدادیم و تازه این مربوط به ۳۰ سال قبل است.
ایران، ترکمنستان و افغانستان باید مرتب جلسه برگزار میکردند. قبل از این که آنها اقدام به ساختن سد در بالادست کنند که منافع ما را تهدید کند، ما باید روی این قضیه کار میکردیم که متأسفانه نکردیم و در نهایت سد سلما را زدند و نتیجه این که وضعیت آبی مشهد اکنون در خطر است. توجه کنید که آب هریرود به سد دوستی میآمد و آب سد دوستی نیز به مشهد منتقل میشد و عمده آب شرب مشهد از همین سد دوستی بود.
در بالا دست سلما نیز اکنون در حال ساخت یک سد دیگر هستند. متأسفانه ما باز روی این مساله نیز کار نکردیم و همینطور که در مورد هیرمند مشاهده کردید، باز انقدر تعلل کردیم که آنها آمدند و سد کمال خان را در کنار مرز ما ایجاد کردند وکه باعث میشود رودخانه هیرمند منحرف شود و عملا هیچ استفادهای نیز برای ما ندارد و حداقلای کاش دو تا روستا از این آب استفاده میکردند.
توجه کنید که دو شاخه وارد هامون میشد. اکنون نیز یکی یا دو سد دیگر در مرحله اتمام در همان منطقه است که باید درباره اش صحبت شود.
ببینید به عقیده من دیپلماسی آب ایران ضعیف است و ما داشته هایمان را از دست دادیم و این روش اصلا درست نیست. شاهدید که در حوزه هامون، چیزی را که میتوانستیم با دیپلماسیِ آب به دست بیاوریم، را به طور کامل از دست رفته است.
حالا و در حالی که خطاهای مداوم انجام دادیم، متوسل شده ایم به یک پروژه خیالی که آیا صدهزار متر مکعب به ما آب بدهد یا ندهد، در حالی که بحث هیرمند دارای دو مقوله بود، یکی مقوله حق آبه ایران، طبق پروتکل ۱۳۵۱، که موسی شفیق از افغانستان با دولت ایران بسته بود و بر اساس این قرارداد باید ۸۲۰ میلیون متر مکعب، حق آبه رسمی ایران به طور دائم وارد خاک کشور میشد. یعنی مساله این طور نیست که ایران ماجرا را رها کند و آنها هر زمان که بخواهند به ایران آب بدهند یا ندهند.
مساله دیگر، عرف بین الملل است که سالی دو میلیارد متر مکعب آب به صورت قطری وارد تالاب هامون میشد و تالاب هامون نیز مشترک است و ایران و افغانستان هر دو باید از منافعش بهره ببرند، اما متاسفانه مذاکرات و دیپلماسی آب در ایران بسیار ضعیف و نگران کننده است.
در مورد ارس، مسالهای که درباره آن اخطار داده میشود، ماجرای دشت مغان است که گفته میشود، در وضعیت ناگواری از نظر آبی قرار خواهد گرفت و مساله دیگر نیز این است که بر اساس تصاویر ماهوارهای سطح زیر کشت در جنوب دریاچه و پشت سد افزایش پیدا کرده که بر استانهای مرزی ایران در شمال غرب تاثیر میگذارد. نظر شما در خصوص این موارد چیست؟
ببینید همیشه ایران به مساله «ارس» اینطور نگاه کرده که ما هستیم و دولت آذربایجان و دولت ارمنستان و پروتکلی نیز وجود دارد که از زمان روسها که گفته نصف آب مال ما، نصف آب مال شما! ولی اصلا قضیه اینطور نبوده است و ایران دقت نکرد که سرشاخههای «ارس» از ترکیه منشعب میشود و ترکیه نیز به تازگی دو سد در استان کارس در حال احداث دارد به نامهای «کاراکایا» و «کاراکوت».
این دو سد در مجموع بیش از دومیلیارد مترمکعب آب را برای توزیع تنظیم میکنند؛ و حالا خطر بزرگی ارس را تهدید میکند.
حق آبهای که سهم ایران در«ارس» است و با کشور آذربایجان باید تقسیم شود، یک میلیاردو هشتصد میلیون مترمکعب است که همین اندازه نیز سهم باکو است.
اما نکته مهم این است که ما سِیر آب بری در چند سال اخیر ایجاد کردیم، یکی در سد ارس ایستگاه پمپاژ گذاشته ایم. این مورد در طرح کرم آباد که در استان آذربایجان غربی ایجاد شده است و از سوی دیگر در منطقه آذربایجان شرقی و در منطقه گل فرج، نیز طرحهای آبی داریم و در منطقه آذربایجان شرقی نیز کانال عظیمی به طول ۱۴۰ کیلومتر از آن منشعب میشود و دشتهای بزرگی را در منطقه زیر کشت میبرد. توجه کنید که این موارد همه طرحهای جدیدی و بدون احتساب «دشت مغان» است.
حالا با مجموع این طرحهای تازه، ایران در مجموع بیش از یک میلیارد و هشتصد میلیون متر مکعب آب در سه استان شمال غربی خود نیاغز دارد. موازی آن، دولت آذربایجان نیز به این آب نیاز دارد و مشکل اینجاست که ما از جای دیگر امکان تامین آب نداریم، ولی دولت باکو در کشور خود رودخانههایی دارد که شاید با کمبود آب در «ارس» مشکلی برایش ایجاد نشود، ولی ما از جانب سد سازی در ارس، متضرر اول هستیم.
ما باید در این منطقه، مدیریت حوزه آبیِ کشورهای مشترک را به نام ایران، ارمنستان، آذربایجان و ترکیه شکل میدادیم، اما متأسفانه این کار را نکردیم و مذاکره نیز نمیکنیم.
حالا نیز شنیدهها حاکی از آن است که در ترکیه دو سد دیگر نیز در حال احداث است که شاید منابع عظیم آبی ما را تحت تأثیر قرار دهد.
حالا به این روند شرایط جهانی بحران آب و هوا را نیز اضافه کنید. مساله گرمایش زمین یک بحران جدی است و باید مدام با کشورهای همسایه خود مذاکره میکردیم، اما متأسفانه مذاکره اتفاق نمیافتد. البته باید تاکید کنم که امسال نیز یک سال خشک استثنایی است که چندان در اختیار انسانها و دولتها نیست.
حالا مشابه همین شرایط در استان آذربایجان غربی در منطقه گل دشت، در منطقه شوت، در منطقه کرم آباد، طرحهای کشاورزی وسیعی نیز در حال اجرا است. آذربایجان شرقی در منطقه «گل فرج» و «گلدیان»، طرحهای وسیعی دارد و به تازگی نیز یک حق آبهای برای شرب تبریز در نظر گرفته شده که از «ارس» باید تامین شود. در منطقه آذربایجان شرقی نیز سد «خداآفرین» را داریم که جدیداً احداث شده و به غیر از خداآفرین سد دیگری نیز در حال تاسیس است. از سوی دیگر کانال آبی «خداآفرین» که به استان اردبیل میرود و دشتهای وسیعی را تحت پوشش قرار میدهد و هنوز این موارد نیز به طور کامل افتتاح نشده و در حال افتتاح شدن است. مجموع این عوامل یعنی این که سه استان ما تحت تأثیر قرار میگیرد و نیاز بود و هست که دیپلماسی آب ما قوی شود.
اکنون و با این شرایط سیاسی که بین آذربایجان، ترکیه، ارمنستان و ایران حاکم است، اصلاً امکان گفتگو وجود دارد؟ به خصوص که کار ساخت سدها نیز پیشرفت بیش از ۵۰ درصد داشته است.
ببینید این چهار کشور، منهای شرایط حاکم، باید با هم مذاکره آبی داشته باشند، چون دارای حوزه آبی مشترک هستند.
با عوض شدن دولتها یا اتفاقاتی که در منطقه میافتد، صرف نظر از همه جدلهای سیاسی، این کشورها مدام باید با هم مذاکره و جلسه داشته باشند، چون مدیریت یکپارچه حوزه آبی، بین کشورهای اصل است و باید با هم مذاکره کنند. کما این که در آسیای جنوب شرقی، و در کشورهایی مانند مالزی، کامبوج، ویتنام و... همه حوزههای آبی مشترک دارند و با هم در حال گفتگو هستند.
ادعایی که در خصوص آبهای ژرف میشود را شما چطور ارزیابی میکنید؟
این یک طرح مطالعاتی است و طرح مطالعاتی خوب است که انجام شود، اما این که اعلام رسمی صورت بگیرد که ما به یک یافتههایی رسیده ایم، اشتباه است. تا زمانی که طرح مطالعاتی به یک نتیجه نرسد کسی اعلام نمیکند. متاسفانه در موضوع آب ژرف، مطالعه را با اجرا مخلوط و درهم کرده اند و این باعث ایجاد شبهاتی شد که حالا یک منبع آب عظیمی زیرزمین است. در حالی که باید اجازه میدادند مطالعات به نتیجه میرسید و بعد اعلام میکردند. این اشتباهی بود که انجام شد.
برداشت بی رویه آبهای زیرزمینی نیز با آبهای ژرف متفاوت است و کار پژوهشی نیاز دارد.
بله متفاوت است. آب ژرف حدود ۳ هزار متر زیر زمین است. حالا نیز ادعا میکنند که این آبهای ژرف از کوههای هیمالیا و کوههای هندوکش آمده است و در زیر زمین رودخانهای به حجم هزارمیلیارد متر مکعب آب جاری است. این ادعا تا زمانی که مطالعات کامل نشود، درست نیست و این با داستان آبهای زیرزمینی متفاوت است.
این که بتوانیم آبی را به عمق ۳ هزار متر از زیر زمین خارج کنیم، اصلا امکانات فنی آن اکنون برای ایران وجود دارد؟
هزینه اش بسیار زیاد است. اما با توجه به این که در منطقهای مثل سیستان و بلوچستان اصلا آبی نیست و تا چند ماه دیگر برای ۷۰۰ هزار نفر این استان، واقعاً آبی وجود نخواهد داشت، باعث میشود که برخی به استخراج این آبها فکر کنند. مساله، اما این است که ما به جای این که به دنبال دیپلماسی آب باشیم، مذاکره کنیم و حق آبه را بگیریم وبرای آن تلاش کنیم، به دنبال راههای انحرافی مانند آبهای ژرف رفته ایم.
در واقع میشود گفت که شما به عنوان متخصص این حوزه معتقدید که طرحهای غیرکارشناسی را رها کنیم و دستگاه دیپلماسی به دنبال راه تعدیل وضعیت بی آبی از طریق مذاکره با همسایگان باشد.
بله ایران باید به دنبال دیپلماسی آب برود، چون ما سهم حق آبه داریم. حتی «اشرف غنی» نیز اعلام کرد که ما متعهد به پروتکل هستیم؛ و این پروتکل میگوید ۲۶ متر مکعب در ثانیه سهم آب ایران به صورت دائم است. ایران باید این پروتکل را پیگیری کند و خب سفارت ما در افغانستان باز است و مشکلی نداریم. الان هم که پاییز است و کشاورز آب پاییزه میخواهد. ما باید در پی پروتکل و مذاکرات سیاسی برای حل مشکل باشیم و متأسفانه در این مورد غفلت کرده ایم.
ایران با یک قرارداد مشخص اکنون نمیتواند حق آبه اش را از افغانستان بگیرید حالا با آذربایجان که هیچ قراردادی نیز نداریم، آیا امکان این که ایران بتواند حق آبه خود را پس از این و با سدهایی که در دست احداث توسط ترکیه است بگیرد؟
ببینید هیچ پروتکل و مذاکره آبی وجود نداشته است. اتفاقی که اکنون افتاده این است که گفته شده آب رودخانه «ارس» بین کشورهای ایران، ارمنستان و آذربایجان باید تقسیم شود و هر سه این کشورها حق آبه دارند. ولی اتفاقی که اکنون در حال وقوع است در سرشاخههای ارس است که مستقیم ازترکیه میآید. دولت ایران باید به فکر آن باشد و من فکر نمیکنم ما پروتکلی با ترکیه داشته باشیم.