اقتصاد۲۴- طیفهای مختلف دانشجویان پلیتکنیک بیشتر از هر زمان دیگری، برابر یکدیگر قرار گرفتهاند. تا پیش از این بچههای پلیتکنیک در توصیف خود و دانشگاه خود معمولا از این عبارات استفاده میکردند که «ما یک خانوادهایم. اگر کسی در پلیتکنیک درس خوانده باشد، حتما او را یکبار دیدهایم.» خانواده پلیتکنیک طی روزهای اعتراضی اخیر، بیش از بسیاری از دانشگاهها التهابات را تجربه کرد و سروصدای این طیف هم طی همه این ماهها در فضای مجازی بلند بود. تحولات دانشگاه امیرکبیر بهقدری در سیاست ایران مهم بوده است که عباس عبدی در کتابی به این تحولات پرداخته است. کتاب جنبش دانشجویی پلیتکنیک تهران که حدود ۱۰ سال پیش منتشر شده است، نتیجه هزاران ساعت مصاحبه با دهها نفر از دانشجویان سابق پلیتکنیک بوده که به شرح تحولات فعالان سیاسی در دانشگاه امیرکبیر در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است.
دانشگاه امیرکبیر مشهور به پلیتکنیک، دانشگاهی نسبتا کوچک و متمرکز، در چهارراه ولیعصر در زمینهای شمالی دبیرستان البرز واقع شده است. این دانشگاه در آبان ۱۳۳۵ توسط حبیب نفیسی و بهدستور محمدرضا پهلوی تأسیس شد. با این وجود، دانشگاه امیرکبیر در دهه گذشته همزمان با ارتقای مراحل علمی و تبدیل شدن به یکی از مراکز مهم دانشگاهی در ایران، تبدیل به یکی از سیاسیترین دانشگاههای ایران هم شد. این سیاسی بودن، از یک طرف ناشی از عملگرایی دانشجویان این دانشگاه بود و از طرف دیگر، ناشی از جو بهشدت متفاوت حاکم بر دانشگاه. عباس عبدی در کتابی که درباره دانشگاه پلیتکنیک نوشته است، به اطلاعاتی درباره حجاب دختران این دانشگاه پیش از انقلاب اشاره کرده است.
شاید دانشگاه امیرکبیر تنها دانشگاه ایرانی باشد که تعداد تشکلهای منتقد و اصلاحطلب آن، از تشکلهای اصولگرای فعال در دانشگاه بیشتر بود. در مقاطعی در دانشگاه امیرکبیر، تشکلهای «فرهنگ و سیاست»، «انجمن اسلامی دانشجویان ترقیخواه»، «مجمع اسلامی دانشجویان» و یک «کانون اندیشه در دانشگاه» فعال بودند و اصولگرایان تنها در «انجمن اسلامی دانشجویانی» حضور و فعالیت داشتند که بعد از انحلال انجمن این دانشگاه، توسط این اصولگرایان، اسم آن مصادره شده بود.
یکی از دانشجویان قدیمی این دانشگاه میگوید: «همچنان بسیج و انجمن اسلامی بهعنوان تشکلهای اصولگرا در دانشگاه فعالیت میکنند. این تشکلها حتی در دوران تعطیلی دانشگاه با استفاده از رانت، از خوابگاه بهره میبردند. اما تشکلهای منتقد امکان حضور نداشتند» و انتخابات آنها در این دو سال برگزار نشده و حالا برای تداوم فعالیت خود با موانع نهادهای تصمیمگیر دانشگاه مواجه شدهاند و تلاش زیادی میشود که با سرکار گذاشتن افرادی که بهدنبال برگزاری مجدد انتخابات این تشکلها هستند، آنها را بهسمت انحلال پیش ببرند.
این دانشجو به هممیهن میگوید: «البته مجمع اسلامی دانشجویان موفق شد در دوران کرونا انتخابات خود را برگزار کند و از نظر قوانین دانشگاه، برای تداوم فعالیت خود مشکلات کمتری دارد. اما تشکلهای فرهنگ و سیاست و انجمن اسلامی ترقیخواه هنوز نتوانستهاند مشکلات خود را با نهادهای تصمیمگیر حل کنند». یکی از اعضای انجمن اسلامی ترقیخواه میگوید: «ما به نصاب لازم برای برگزاری انتخابات رسیدهایم و دفتر ما را هنوز نگرفتهاند و همچنان به تلاشهای خود برای گرفتن مجوز ادامه میدهیم.» در طرف مقابل، اصولگرایان در انجمن اسلامی دانشجویان، کاملا قدرت را در دست دارند و دانشجویان معتقدند «حتی در معرفی بعضی دانشجویان به نهادهای امنیتی موثر بودهاند و حتی نسبت به بسیج دانشجویی، مواضع رادیکالتری در دفاع از تصمیمات موجود دارند». چنانچه بسیج در ابتدا حتی پیشنهاد برگزاری جلسات گفتگو را هم داده بود، اما به نظر میرسد با بیتوجهی دانشجویان، این برنامههای گفتگو با استقبال دانشجویان مواجه نشد و در دانشگاه شکست خورد.
در جریان اعتراضات، دانشجویان دانشگاه امیرکبیر معتقد هستند که اساتید قدیمی دانشگاه، تمایل بیشتری به حمایت از دانشجویان داشتند. به نظر میرسد گزینشهای سالهای اخیر در عدم حضور اساتید منتقد در دانشگاه موثر بوده است. اما اساتید قدیمیتر تلاش زیادی کردند که آنچه در توانشان است انجام دهند. یکی از دانشجویان میگوید: «وزارت علوم دولت روحانی، با همه انتقادهایی که به آن وارد است، سعی داشت به دانشجوها کمک کند، اما به نظر میرسد تیم جدید وزارت علوم با دید تهدید به فعالیت دانشجویان مینگرد؛ لذا از دست این استادان هم کاری برنمیآید». یکی از دانشجویان پیگیر دانشجویان بازداشتی امیرکبیر میگوید: «بچههای زندانی امیرکبیر تا جایی که خبر داریم عموما به اتهاماتی مثل اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام متهم شدهاند و کسی به اتهامات سنگینتر متهم نشده است. با این حال به نظر میرسد تعدادی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر مدت زیادی در بازداشت بودهاند و برخورد با آنها نسبت به دیگر دانشگاهها تندتر بوده است.» شاید به خاطر سنت تاریخی امیرکبیر باشد که در دو دهه گذشته فضای تندی داشته است. البته در مقابل اصولگرایان پلیتکنیک هم همیشه فعالیتهای رادیکالی داشتهاند و سابقه زد و خورد بین معترضان و مدافعان موضوعات مختلف، بارها و بارها در دانشگاه وجود داشته است.
یکی از معترضان میگوید: «اصولگرایان دانشگاه امیرکبیر حدود ۲۵ درصد بچههای دانشگاه هستند، اما اینها به مرور حضور کمرنگتری در تجمعات دارند و از تداوم وضع فعلی دلسرد شدهاند؛ لذا تشکلهای اصولگرا با استفاده از دانشجویان ادوار و لباسشخصیها، به دنبال کنترل معترضان دانشگاه بودند و حتی موتورسوارهایی که موتورهای خود را کنار ساختمان ریاست پارک میکنند، در کنترل فضای دانشگاه به نیروهای حراست کمک میکنند؛ نیروهایی که حضورشان در تاریخ دانشگاه بیسابقه است.»
آرامش؟
بچههای پلیتکنیک میگویند، هیچ آرامشی در دانشگاه وجود ندارد. هر روز انتشار عکس بچههای بازداشتی و شعارنویسی ادامه دارد. گفته میشود ۶۵ دانشجو در این دانشگاه تعلیق شدهاند و بالای ۲۰۰ نفر هم ممنوع از ورود شدهاند که در کل دوران احمدینژاد این اتفاق نیفتاده بود و حتی قبل از برگزاری جلسه تجدیدنظر، تعدادی از دانشجویان از حضور در خوابگاه محروم شدهاند (سیدمحمد طباطبایی، محمدامین مقصودی، پارسا رمضانپور، علی نوروزی) و نیروهای حراستی، مانع ورود آنها شدهاند و فضای ملتهب متاثر از این تصمیمگیریها همهجا احساس میشود. این در حالی است که حکم ممنوع از ورودی فقط با دستور ریاست دانشگاه باید اجرا شود، اما این ممانعت از ورودها بدون صدور حکمی از طرف ریاست دانشگاه اجرا شده است.
یکی دیگر از دانشجویان این دانشگاه میگوید: «دانشگاه هیچوقت جدا از جامعه نبوده و چهبسا گاهی موتور محرک جامعه هم بوده. یک زمانی بوده که دانشگاه و جامعه با هم همسو نبودند یا حداقل همسو با هم رفتار نکردند. مثل کوی دانشگاه ۷۸ یا آبان ۹۸. اما الان دانشگاه و جامعه دوباره به هم رو پیدا کردهاند و از هم حمایت میکنند. نمونه مهم این همسویی، تجمعهای آخر آبان همین امسال بود یا اتفاقات دانشگاه شریف که بعد از پخش شدن خبر اعتراضات، مردم به سمت دانشگاه رفتند. در دانشگاه ما هم تا بوده، همین بوده. سیاست مسئولان دانشگاه بهخصوص معاون ریاست دانشگاه (عامری) هم در این مدت هیچ سازشی با دانشجوها و شنیدن صدای آنها نبوده است. آنها این عدم سازش را با چند برابر کردن نیروهای حراست و باز گذاشتن دست آنها برای هر برخوردی نشان دادند.» او میگوید: «مثلا عمده بازداشتیهای پلیتکنیک، بعد از تجمعی بود که بچهها وارد ساختمان فارابی شدند که دفتر ریاست دانشگاه آنجا قرار دارد، اما گفته نمیشود که بچهها روز قبل این تجمع جلوی دانشکده نساجی تجمع کردند تا رئیس کمیته انضباطی را ببینند و وقتی ایشان نیامد، روز بعد برای دیدن رئیس دانشگاه تجمع کردند که ایشان هم نیامد و بعد معترضان وارد ساختمان شدند.»
در ابتدای اعتراضات گفته شد رئیس دانشگاه، در دفاع از دانشجویان مانع حضور نیروهای لباس شخصی شده است. یکی از معترضان آن ماجرا را اینطور روایت میکند: «در ابتدای اعتراضات پلیتکنیک، دانشگاه برای دو روز شنبه و یکشنبه را مجازی اعلام کرد. همان زمان که اعتراضات دانشگاه شریف به خیابان کشیده شده بود. روز دوشنبه دانشجویان تحصن کردند و هیچ شعاری ندادند. بعد از دو ساعت ریاست دانشگاه بین معترضان آمد تا درباره حضور لباسشخصیها و پرتاب گاز اشکآور به داخل خوابگاه پاسخگو باشد، بهخصوص که ماجرای تیراندازی به یکی از دانشجوها و آسیب رساندن به چشمش هم فضای دانشگاه را ملتهب کرده بود. همزمان با صحبتهای او، بین دانشجوها درگیری رخ داد و یکی از احکام صادرشده برای لباسشخصیها را به ریاست دانشگاه دادند تا متن آن را قرائت کند. بعد از خواندن حکم ایشان گفتند من ورود هرگونه نیروی غیرمجاز را محکوم میکنم و جلوی آن میایستم.».
اما در روزهای بعد همچنان این نیروها در دانشگاه حضور داشتند. به نظر میرسد تهدیدهای آقای رئیس هم اثر جدی نداشته است. خانواده صمیمی امیرکبیر حالا بیشتر از همیشه زخم خورده است. دانشگاهی که با هر التهابی، صدای دانشجویان معترض آن در خیابان ولیعصر میپیچید: «کی میتونه جز من و تو، درد ما رو چاره کنه.»
کمال نیکروش، یکی از اساتید مشهور دانشگاه امیرکبیر است. او شهردار تهران در بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ و وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران در دولت اول میرحسین موسوی (در سال ۱۳۶۰) بوده است. بهجز آن نیکروش سابقه استانداری کهگیلویه و بویراحمد، ریاست دانشگاه صنعتی امیرکبیر و نمایندگی مردم تهران در دومین دوره مجلس شورای اسلامی ایران را داراست. او در سال ۱۳۸۲ بهعنوان چهره ماندگار کشور در رشته مهندسی برق و الکترونیک برگزیده شد. نیکروش از جمله سیاستمدارانی بود که به مرور به حاشیه رفت. در جریان اعتراضات بعد از وفات مهسا امینی، بعضی کانالهای تلگرامی که اخبار حاشیهای دانشگاه امیرکبیر را منتشر میکردند، مدعی شدند که نیکروش در این اعتراضات حضور داشته و حتی با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شده است. ادعایی که نه تایید و نه تکذیب شد. البته در سالهای بعد، چهرههای دیگری از اساتید پلیتکنیک هم بودند که بعدا در مسئولیتهای مختلف سیاسی و اقتصادی قرار گرفتند. سال ۸۵ نیکروش در کنار چهرههایی مثل محمد سعیدیکیا و جعفر میلیمنفرد از اعضای هیئت امنای جامعه فارغالتحصیلان دانشگاه امیرکبیر بود.
با اینکه دانشگاه امیرکبیر، اساسا یک دانشگاه فنی و مهندسی بوده است، اما همیشه بستری برای حضور چهرههای سیاسی و فعالیت آنها بوده است؛ از جمله عباس عبدی که چهار دهه قبل، به نمایندگی از دانشجویان عضو انجمن اسلامی امیرکبیر، تصمیم به تسخیر سفارت آمریکا گرفت و بعدا نیز بهعنوان یک نویسنده، تحلیلگر و روزنامهنگار، سیاستورزی را بیشتر از مهندسی مورد توجه قرار داد. عباس عبدی در سالهای گذشته بهخاطر فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی خود بازداشت شده است. بسیاری از روزنامههای مهم منتقد سه دهه گذشته، با نویسندگی و حضور موثر عباس عبدی اداره میشدند. از روزنامههای «سلام» و «صبحامروز» گرفته تا «اعتماد» و «هممیهن». او در ماههای گذشته و بعد از اعتراضات اخیر نیز بارها و بارها با نوشتن مقالاتی، سعی در تحلیل و ارائه راهکارهایی برای عبور از بحران فعلی داشته است. عباس عبدی کتابی درباره جنبش دانشجویی پلیتکنیک هم نوشته است و آنطور که در مقدمه کتاب توضیح داده، برای تدوین این کتاب از محسن میردامادی، ناصر خالقی، محمد هاشمی و دیگران که از هم دورهایهای او در این دانشگاه بودهاند، بهره برده است.
مصطفی میرسلیم، یکی دیگر از اساتید مشهور دانشگاه پلیتکنیک است که سیاست را در حوزهای غیرمهندسی پیگیری کرده است. او یک دوره در دولت هاشمیرفسنجانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شد که بسیاری از هنرمندان از این دوره خوب یاد نمیکنند. برخی حتی معتقدند عملکرد میرسلیم در وزارت ارشاد باعث توجه هنرمندان به وزیر سابق، سیدمحمد خاتمی و رای به او در انتخابات سال ۷۶ شد. میرسلیم البته در سالهای اخیر نیز چهرهای مشهور بوده است، بهخصوص بعد از تایید صلاحیت شدن در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶، و نوع خاص پوشش و صحبت کردن در جریان مناظرههای آن انتخابات. میرسلیم، در یک سال گذشته بهخاطر عضویت یکی از فرزندانش در گروه منافقین، مورد انتقاد جدی قرار گرفته بود، اما با آغاز اعتراضات اخیر، خواستار برخورد شدیدتر با معترضان شد که با واکنش تند کنشگران سیاسی و اجتماعی مواجه شد. میرسلیم که استاد دانشگاه پلیتکنیک است، خود را طراح خودروی ملی سمند میداند و بهشدت منتقد واردات خودروی خارجی است و همین مسئله نیز بارها باعث چالش او با چهرههایی شده است که معتقدند باید با افزایش واردات، قیمت داخلی خودرو را کاهش داد.
معصومه ابتکار، نخستین زن ایرانی است که بعد از پیروزی انقلاب، وارد هیئت دولت شده است. همین اولین بودن در دورانی که اعتراضاتی پیرامون زن، زندگی و آزادی شکل گرفته است، اهمیت جایگاه معصومه ابتکار را نشان میدهد. معصومه ابتکار فعالیت سیاسی خود را از دانشگاه امیرکبیر شروع کرد و بهخاطر تسلط به زبان انگلیسی، سخنگوی تسخیرکنندگان سفارت آمریکا بوده است. پدر او تقی ابتکار نیز در دولت مصدق، مدتی ریاست سازمان محیط زیست را برعهده داشت. معصومه ابتکار به همراه والدین خود شش سال در شهرهای فیلادلفیا و ایالت ماساچوست در آمریکا اقامت داشت. او تحصیلاتش را در ایران در مدرسه بینالمللی ایرانزمین ادامه داد و در سال ۵۶ وارد دانشگاه پلیتکنیک در رشته مهندسی پتروشیمی شد. اما در سال ۶۰ تغییر رشته داد. ۹ سال قبل، در ۲۶ دی ۹۲، درحالیکه از سوی ستاد نمازجمعه اعلام شده بود که ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، به مناسبت هفته هوای پاک پیش از خطبههای نمازجمعه تهران سخنرانی خواهد کرد، ساعاتی بعد این سخنرانی لغو شد. اصولگرایان در زمانی که هوای تهران آلوده میشد، بهشدت به معصومه ابتکار کنایه میزدند.
در سالهای بعد از ریاستجمهوری محمود احمدینژاد، تعداد زیادی از دانشجویان معترض بازداشت شدند، اما یکی از مشهورترین دانشجویان بازداشتی، مجید توکلی بود. او که از اعضای فعال و موثر انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر بود، بارها بازداشت شد. یک بار بهخاطر نشریات دانشجویی و یکبار بهخاطر حضور در مراسم ختم مرحوم بازرگان و یکبار برای اعتراض به حضور احمدینژاد در دانشگاه. توکلی، در سالهای بعد از ۸۸ از طرف دوستان نزدیکش، شرف جنبش دانشجویی نامیده میشد.
بیشتر بخوانید: فرزندانشان آمریکا درس میخوانند، بچههای مردم بروند کره شمالی؟
در یک نوبت، رسانههای اصولگرا مدعی شدند، توکلی قصد داشته با چادر از چنگ ماموران امنیتی فرار کند. با این حال این ادعا خیلی زود تبدیل به ضدخودش شد و کمپینهایی در فضای مجازی در نقد بازداشت توکلی شکل گرفت. یکی از مباحث جدی در آن مقطع، انتقاد از حجاب اجباری بود و شاید تنها زمانی بود که در اوج اعتراضات جنبش سبز، برخی معترضان به مسئله حجاب ورود میکردند. توکلی در چند سال اخیر بهشدت از اصلاحطلبان فاصله گرفته است و با وام گرفتن از هاناآرنت، نویسنده آلمانی، با تعریف واژه ابتذال شر، آنها را متهم به عادیسازی شرایط کرده است.
با اینکه بسیاری از چهرههای انجمن مشهور دانشگاه پلیتکنیک در دهه ۵۰، امروز از چهرههای موثر جریان اصلاحطلب و تحولخواه هستند، اما در آن جمع یک چهره اصولگرا هم حضور داشت. عزتالله ضرغامی مدتی در وزارت ارشاد بود. بعد به صداوسیما رفت و در رأس این سازمان هم قرار گرفت. بعد از آن همیشه سودای حضور در انتخابات ریاستجمهوری را داشت تا اینکه به پیشنهاد ابراهیم رئیسی، وزیر میراث فرهنگی دولت سیزدهم شد. ضرغامی در این سه ماه تلاش زیادی کرده تا چهره متفاوتی از خود به نمایش بگذارد. مثلا در توئیتر، بارها و بارها به تصمیمات اشتباه انتقاداتی مطرح کرده است. در یکی از توئیتها، او از عملکرد دولتی در حوزه امر به معروف انتقاد کرد و نوشت: «امر به معروف و نهی از منکر وظیفهای همگانی است. هر وقت این مسئولیت، حکومتی، اداری و آمرانه شد، نتیجه عکس داد. وقت آن است که از گذشته عبرت بگیریم و در روشهایمان تجدیدنظر کنیم. این تغییر راهبرد، شجاعت میخواهد. از جنس همان شجاعتی که امام (ره) به ما آموخت.»
بهزاد نبوی، از جمله دانشجویان قدیمی دانشگاه پلیتکنیک است. در واقع در مقطعی که گروههای چریکی چپگرا مثل مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق، در حال یارگیری از دانشگاه پلیتکنیک بودند، بهزاد نبوی خودش بهدنبال تشکیل گروه سیاسی خود بود. بهزاد نبوی در سال ۱۳۴۷ بههمراه سه نفر دیگر از جمله مصطفی شعاعیان، رضا عسگریه و پرویز صدری، جبهه دموکراتیک خلق را تأسیس کرد که تشکلی مخفی و مسلح بود. وی از خرداد ۱۳۵۱ بهدلیل تحت تعقیب بودن بهطور مخفیانه زندگی میکرد.
بیشتر بخوانید: رئیس دانشگاه آزاد، دانشجویان را تهدید کرد
اسم مستعار او در این دوران حمید جهانبین بود. سرانجام وی در مرداد ۱۳۵۱ بازداشت شد. بهزاد نبوی بعد از انقلاب تبدیل به یک سیاستمدار موثر شد. حزب تشکیل داد، انشعاب کرد، وزیر و نایبرئیس مجلس شد، سخنگو و رئیس شورای اصلاحطلبان شد و سالهای سال نیز به زندان رفت. او درباره اعتراضات اخیر گفته بود: «در ماجرای مهسا امینی جبهه در اولین روز، بیانیه داد و به رئیس قوه قضائیه نامه نوشت، ولی قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم.»
در میان دانشجویان دانشگاه امیرکبیر، یک نفر هم هنرمند مشهوری شد. کمال تبریزی بعدا تغییر رشته داد و تبدیل به یکی از کارگردانان شناختهشده سینمای ایران شد. او در بعضی از آثار خود که اتفاقا در زمان اکران مورد توجه منتقدان قرار گرفته بودند نیز به مسائل مرتبط با زنان در ایران پرداخته بود. از جمله فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» یا فیلم «طبقه حساس» که در آن کنایههای جدی به برخی تعصبات مذهبی در ایران میزند. کمال تبریزی چند فیلم با درونمایه سیاسی هم ساخته است که آخرین فیلم پرحاشیهاش، «خیابانهای آرام» نام داشت که بهخاطر برخی حاشیههای اقتصادی پیرامون یکی از سرمایهگذاران آن، خود فیلم آنقدرها مورد توجه قرار نگرفت. کمال تبریزی در چند ماه گذشته نسبت به اتفاقات واکنش خاصی نداشته است و تنها سکانسی از فیلم مارمولک را در اینستاگرام خود همرسانی کرده است که در آن میگوید، اجازه دهید جوانان از جوانی خود لذت ببرند. او در این ایام در حال ضبط رئالیتی شو جدید خود بوده است.