اقتصاد۲۴- علی اصغر فانی در کارگاه عدالت آموزشی که از سوی دبیرخانه مقابله با فقر و نابرابری برگزار شد، گزارشی از وضعیت نظام آموزش و پرورش در ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی ایران ارائه کرد و گفت: آرمان اصلی جمهوری اسلامی عدالت آموزشی بود. به عبارتی دیگر، بسط عدالت در کلیه حوزهها و بخشها از جمله در آموزش و پرورش جزو اهداف اصلی جمهوری اسلامی بود.
او در ادامه یک تقسیمبندی درباره نظام آموزش و پرورش ارائه کرد و گفت: دو اصطلاح با عنوان انصاف و تساوی داریم. تساوی به معنی آن است که همه یک آموزش ببینند و انصاف یعنی هرکسی براساس نیاز خودش آموزش ببیند. حالا این نیاز، ممکن است نیاز شخصی یا متناسب با استعداد فردی باشد. در عین حال انصاف به معنی آن است که هرکسی به اندازه نیازش بتواند آموزش ببیند.
فانی اضافه کرد: امروزه محتواها در سراسر کشور تدریس میشوند و در مناطق روستایی همان چیزی تدریس میشود که در مناطق شهری درس داده میشود. انصاف یعنی همه یک محتوا را میخوانند و به آن دسترسی دارند. به عبارتی دیگر همه افرادی که در سن تحصیل هستند، به محتوای آموزشی دسترسی دارند.
او در ادامه به تقسیمبندی خود از عدالت آموزشی پرداخت و افزود: از نگاه من عدالت آموزشی به دو دسته عدالت کمی و کیفی تقسیم میشود. عدالت کمی بحث فراگیر و همه گیر شدن آموزش است. ما بعد از انقلاب در توسعه آموزش در مناطق محروم و دور افتاده و عشایر و روستایی کارنامه قابل قبولی داریم. برای مثال در جنوب کرمان یک منطقه خیلی وسیعی وجود دارد که زمانی مدیرکل ما میگفت قبل از انقلاب فقط یک دبستان در آنجا وجود داشته است. جمعیت زیادی در آن منطقه با آن وسعت فقط یک دبستان داشته، اما امروزه همان منطقه پنج منطقه آموزشی دارد.
یعنی پنج اداره آموزش و پرورش دارد و هرکدام تعداد زیادی دبستان و مدرسه در مقطع متوسطه اول و دوم دارد. میخواهم بگویم درحالی که من با شما صحبت میکنم، بیش از ۹۸.۵ درصد کودکان در سن ابتدایی در مدارس حضور دارند. ۹۴ درصد کودکان و نوجوانان در سن راهنمایی سابق در مدرسه هستند و ۸۷ درصد در مقطع متوسطه دوم تحصیل میکنند. این درصدها البته از آن جهت که به صدرصد نرسیدهاند، نقص دارند، اما وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که در برخی موارد اصلا نمیتوان به ۱۰۰ درصد رسید.
فانی با بیان مثالی گفت: در مناطق روستایی و محروم ازدواج دختران در سنین پایین وجود دارد و زمانی که دانش آموز دختری در سن پایین ازدواج میکند، دیگر به مدرسه نمیرود. همچنین این مسأله وجود دارد که به لحاظ فرهنگی پدر و مادر در برخی موارد اجازه نمیدهند فرزندشان در کلاسی درس بخواند که معلمش مرد است. در نمونهای دیگر باید گفت برخی از کودکان و نوجوانان عامل تولید ثروت و درآمد برای خانواده هستند و به جای اینکه به مدرسه بروند و درس بخوانند پای دارِ قالی مینشینند و کار میکنند.
فانی سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آموزش را چنین تعریف کرد: انقلاب پس از پیروزی اصل را بر فراگیر کردن آموزش گذاشت و بحث کیفیت مطرح نبود، بنابراین بیشتر بحث تحت پوشش بودن مطرح بود. یعنی دانش آموزی نباشد که به دلیل نبود امکانات از تحصیل محروم شود. آمدیم و در مدارس روستایی که نوعا کم جمعیت بود، سه طرح را اجرا کردیم. طرح اول روستا مرکزی بود. یعنی یک روستایی را انتخاب کردیم که مرکزیت داشته باشد. بچهها با وسیله به مدرسه میآمدند، درس میخواندند و دوباره به روستای خود باز میگشتند.
او اضافه کرد: طرح دوم روستا - مردمی بود. یعنی آنجایی که از حد نساب تعداد دانش آموزان کمتر بود، مردم کمک کردند و هزینهها را پرداخت کردند. اگر امکان اجرای این دو طرح وجود نداشت، ما مدارس شبانهروزی راه اندازی میکردیم. قبل از انقلاب تعداد محدودی مدرسه راهنمایی پسرانه شبانهروزی داشتیم. خیلی محدود بودند، اما به هر حال داشتیم. این درحالی است که مدرسه شبانهروزی دخترانه اصلا نداشتیم بنابراین دختران ترک تحصیل میکردند، چون نمیتوانستند از خانه بیرون بیایند و به شهر دیگری بروند، اما پسران به طور رندوم و نه فراگیر در گروههای پنج نفره در شهر یک اتاق اجاره میکردند و به سختی درس میخواندند. انقلاب یکی از دستاوردهایش توسعه مدارس شبانهروزی بود.
وزیر اسبق آموزش و پرورش گذری به دوران وزارت خود زد و گفت: زمانی که من وزیر بودم، ۴۰۶ هزار دانش آموز شبانهروزی داشتیم که صبحانه، ناهار، شام و خوابگاه در اختیارشان بود. مدرسه کنار خوابگاه قرار داشت و بچهها از خوابگاه به داخل مدرسه میرفتند. ما در متوسطه اول و دوم به این سه روش سعی کردیم امکانات را در اختیار دانشآموزان قرار دهیم تا با امکانات رفاهی نسبتا خوب درس بخوانند. در مقطع ابتدایی نیز گفتیم برای ما تعداد مهم نیست و با هر جمعیتی مدارس را در محل زندگی آنان در مقطع ابتدایی راهاندازی کردیم.
او اضافه کرد: در دوره وزارت من ۱۲۰ مدرسه حتی با وجود یک دانشآموز و معلم راهاندازی شد. این اوج عدالت آموزشی به لحاظ کمی است، اما منابع محدود بود به طوری که ما در تغذیه بچههای شبانهروزی مشکل داشتیم و هنوز هم داریم. یعنی برای سه وعده یک رقم ناچیزی به ما میدادند و ما باید با همین رقم غذای ناچیزی به دانش آموزان میدادیم. اغلب مدیران مدارس شبانهروزی به من میگفتند که ما از بقال و قصاب و کسبه قسطی جنس گرفتیم و الان نمیتوانیم پرداخت کنیم!
فانی با اشاره به موفقیت کشورمان در زمینه توسعه کمی آموزش گفت: ما در عدالت کیفی عقب هستیم چراکه فاصله طبقانی بین مدارسمان زیاد است. دانشآموزان زیادی داریم که معلمانشان در مقطع متوسطه غیرتخصصی هستند. برای مثال معلم لیسانس فیزیک دارد و شیمی و ریاضی هم درس میدهد! یک شکاف بزرگی بین مدارس غیردولتی و مدارس خاصی که متأسفانه بعد از انقلاب شکل گرفته، مانند هیأت امنایی و نمونه دولتی و این قبیل مدارس وجود دارد که از دلایل مختلفی نشأت میگیرد.
بیشتر بخوانید: پولیشدن مدارس با ترفند هیئت امنایی شدن
او دربارهی دلایل این شکاف گفت: تنوع مدارس باعث میشود که دانشآموزان توانمند، قوی و درس خوان جدا شوند و به مدرسه دیگری فرستاده شوند و معلمین خوب، مدیران توانا و فضای آموزشی مناسبی را در اختیار آنان قرار دهند. خاستگاه این کار مسائل مالی آموزش و پرورش است که قصد دارد با این کار از مردم پول بگیرد. پولی که دولت به آموزش و پرورش میدهد، بیش از ۹۸ درصد آن پرسنلی محسوب میشود و صرف حقوق معلم میشود. برخی سالها حتی تا ۹۹.۳ درصد پرسنلی بوده است. حالا با آن درصد باقی مانده باید پول برق، آب و گاز مدارس و تجهیزات آموزشی و حق مأموریت کارکنان و اضافه کاری و سایر هزینههای جاری پرداخت شود. زمانی که من وزیر بودم، به من میگفتند مدیران از مردم پول میگیرند و من میگفتم اگر نگیرند، چه کار کنند؟
فانی اضافه کرد: تنوع مدارس دو خاستگاه دارد که یک خاستگاه آن مخاطبین است، اما خاستگاه دیگر اقتصادی و مالی است. دومین مشکل ما این است که متأسفانه آموزش و پرورش در اولویت نبوده و نیست. یعنی زمانِ تقسیم بودجه به همه جا بودجه میدهند و آخر سر هم هر چه باقی ماند، به آموزش و پرورش میرسد؛ بنابراین آموزش و پرورش هرساله با ۲۵ درصد کسری اعتبار مواجه است.
او ادامه داد: وزیر آموزش و پرورش باید بیستم هر ماه یک کاسه به دست بگیرد و به سازمان برنامه و بودجه برود برای اینکه حقوق ناچیز معلمان را پرداخت کند. کدام وزارت خانه این چنین است؟ آموزش و پرورش در اولولیت نبوده و نیست و شاید این موضوع به دلیل آن است که آموزش و پرورش دیر بازده است. یعنی کاری که امروز در آموزش و پرورش انجام میشود، ۲۰ سال دیگر نتیجه میدهد.
وزیر اسبق آموزش و پرورش تصریح کرد: اگر امروز حال آموزش و پرورش خوب نیست، حال آینده نیز خوب نخواهد بود.
فانی در ادامه به مشکل دیگری اشاره کرد و گفت: اینکه آموزش و پرورش کوچک دیده شده نیز مسأله دیگری است. آموزش و پرورش از موارد سهل و ممتنع است. کسی که آموزش و پرورش را میشناسد، کار را بسیار سخت و فنی و تخصصی میداند. ما ادعا داریم که آموزش و پرورش باید مهمترین وزارتخانه باشد و نباید مانند بقیه وزارت خانهها باشد بلکه فرا وزارتخانه است و ما این انتظار را داریم که نوع برخورد با این وزارتخانه بر همین اساس باشد. چراکه نیروی انسانی هرجامعه لازمه توسعه پایدار است و نیروی انسانی زیر ساختش در آموزش و پرورش تولید میشود. علیرغم این نکته، بودجه آموزش و پرورش در هزینههای جاری تعریف شده و این درحالی است که باید در هزینههای سرمایهای تعریف شود. مقامات و مسئولینی که بودجه را تعریف میکنند، هنوز این اعتقاد را ندارند که اگر آموزش و پرورش لطمه ببیند، در ادامه مشکلات زیادی خواهیم داشت. سهم آموزش و پرورش از بودجه کل کشور ظاهرا امسال ۱۱.۲ درصد است که تجربه من میگوید حداقل باید سهم آموزش و پرورش ۱۶ درصد از بودجه باشد تا کار بهتر پیش برود.
وزیر اسبق آموزش و پرورش به برخی تلاشهایی که در پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته، اشاره کرد و گفت: یکی از اقدامات صورت گرفته، مربوط به زمان آقای پرورش و ایجاد طرح کاد است. کار و دانش. بچههای متوسطه طبق این طرح هفتهای یک روز به محیط واقعی کار میرفتند تا کار یا مهارتی را یاد بگیرند که اگر دانشگاه نرفتند، مهارتی را بدانند. اشکال این طرح آن بود که تعداد دانشآموزان متوسطه ما از تعداد محلهای کار بیشتر بود. یعنی برخی بچهها جایی برایشان پیدا نمیشد تا کار کنند. اشکال دیگر این بود که برخی محیطهای کار به لحاظ تربیتی مناسب دانشآموز نبود.
او دربارهی تحولِ این طرح میگوید: به هر حال طرح کاد در زمان دکتر نجفی به کار و دانش تبدیل شد. او اعتقاد داشت که مقطع ابتدایی و راهنمایی مشکلی ندارند و مشکل از متوسطه است؛ بنابراین نظام ۱۲ ساله به نظام ۱۱ ساله به علاوه یکسال تبدیل شد.
فانی در ادامه برخی اولویتهای آموزش و پرورش که خبرنگاران باید به آنان توجه کنند پرداخت و افزود: آموزش و پرورش در دوره ابتدایی باید مهمترین کارکرد را داشته باشد. اگر در متوسطه ضعفی داریم، ریشه آن در ابتدایی است. پس اولین اولویت رسیدگی به دوره ابتدایی است. دومین اولویت پیگیری سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور است. ما با این درصد بودجه عمومی همیشه با ۲۵ تا ۳۰ درصد کسری بودجه مواجه خواهیم بود.
فانی ادامه داد: افزایش اختیارات مدارس نیز یک ضرورت است کشورهایی که در آموزش و پرورش رشد کردند، اختیارات مدارس را افزایش دادند و معلمین را انگیزه دار کردند. مشکل ما الان این است که معلم انگیزه ندارد و معلمین ما نوعا از توانمدی علمی لازم برای پاسخگویی به سوالات علمی بچهها برخوردار نیستند و با این ترکیب نیروی انسانی ما یقینا نمیتوانیم سند تحول را اجرا کنیم. اولویت دیگر تجدید نظر در اداره آموزش و پرورش کشور است. ما باید مدلی را پیشنهاد کنیم که بتواند بهره وری را افزایش دهد و با اعتباراتی که اضافه میشود، بتوانیم آموزش و پرورش بهتری ارائه کنیم.
او اضافه کرد: آموزش و پرورش از بیسوادی وزرا رنج میبرد. کار آموزش و پرورش از جنس تحلیل است. آموزش و پرورش را باید تحلیل کرد. آموزش و پرورش کار فنی محسوب میشود که چالشهای زیادی دارد و یک وزیر در هر مقطع زمانی باید به چندین مسأله بپردازد. آموزش و پرورش پس از انقلاب مظلوم واقع شده و باید ببینیم انقلاب چه چیزی تحویل گرفته و چه چیزی تحویل داده است؟
منبع: بیان فردا