اقتصاد۲۴- شیوا سپهری: دارون عجم اوغلو استاد ام آی تی و عضو منتخب آکادمی ملی علوم، انجمن فلسفی آمریکا، آکادمی علوم بریتانیا، آکادمی علوم ترکیه، آکادمی علوم و هنر آمریکا، انجمن اقتصاد سنجی، انجمن اقتصادی اروپا و انجمن اقتصاددانان کار است. آثار او از جمله پر استانترین آثار در حوزه مطالعات اقتصادی به شمار میرود.
پژوهشهای عجم اوغلو ، طیف وسیعی از زمینهها را شامل میشود؛ اقتصاد سیاسی، توسعه اقتصادی، رشد اقتصادی، تغییرات تکنولوژیکی، نابرابری، اقتصاد کار و اقتصاد شبکهها از جمله موضوعاتی است که عجم اوغلو به آنها میپردازد. عجم اوغلو در آثارش تاکید میکند که آزادی نیاز به وضعیت پایدار دارد که از طریق روشنگری تامین میشود چرا که روشنگری منجر به توازن و تعادل میان دولت جامعه و نخبگان میشود. او معتقد است که اقتصاد نباید سیاست را نادیده بگیرد.
او تاکنون به خاطر پژوهشهایش جوایز متعددی گرفته است که میتوان به جایزه افتتاحیه T. W. Shultz از دانشگاه شیکاگو در سال ۲۰۰۴ و جایزه افتتاحیه شروین روزن برای مشارکت برجسته به اقتصاد کار در سال ۲۰۰۴، جایزه علمی برجسته از انجمن علوم ترکیه در سال ۲۰۰۶، جایزه جان فون نویمان و کالج راجک اشاره کرد.
بوداپست در سال ۲۰۰۷، فلوشیپ کارنگی در سال ۲۰۱۷، جایزه ژان ژاک لافون در سال ۲۰۱۸، جایزه اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۹ و جایزه موسسه تحقیقات ریاضی و آماری CME در سال ۲۰۲۱ نیز از دیگر جوایزی است که وی کسب کرده است. مدال جان بیتس کلارک نیز در سال ۲۰۰۵ به او اعطا شد. جایزه اروین پلین نمرز در سال ۲۰۱۲ و جایزه مرزهای دانش BBVA در سال ۲۰۱۶ از دیگر افتخارات عجم اوغلو است. او دارای دکترای افتخاری از دانشگاه اوترخت، دانشگاه بسفر، دانشگاه آتن، دانشگاه بیلکنت، دانشگاه باث، Ecole Normale Superieure، Saclay Paris و مدرسه تجارت لندن است.
دارون عجم اوغلو در سال ۱۹۶۷ در استانبول ترکیه به دنیا آمد. خانواده او ارمنی الاصل هستند. او مدرک لیسانس اقتصادش را از دانشگاه یورک در سال ۱۹۸۹، و پس از آن کارشناسی ارشد را در رشته اقتصاد ریاضی و اقتصاد سنجی در دانشکده اقتصاد لندن، و مدرک دکتریش در رشته اقتصاد را نیز از مدرسه اقتصاد لندن دریافت کرد. عنوان پایان نامه دکتری وی «مقالاتی در مبانی خرد اقتصاد کلان: قراردادها و عملکرد اقتصادی» بود.
بیشتر بخوانید: جوزف استیگلیتز کیست؟/ مشهورترین اقتصاددان مکتب نوکینزی
عجم اوغلو نویسنده شش کتاب است، از جمله کتاب پرفروش نیویورک تایمز تحت عنوان «چرا ملتها شکست میخورند: قدرت، رفاه و فقر» (کاری مشترک با جیمز رابینسون)، «مقدمهای بر رشد اقتصادی مدرن»، «دالان باریک: ایالتها، جوامع و سرنوشت آزادی» (کاری مشترک با جیمز ای. رابینسون) و «قدرت و پیشرفت: مبارزه هزار ساله ما بر سر فناوری و رفاه» (با سیمون جانسون) و «ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» هستند.
ایده مرکزی دارون عجم اوغلو، اقتصاددان را باید توجه به حقوق مالکیت دانست. به عقیده او نهادهای اقتصادی فراگیر نیازمند حقوق مالکیت مطمئن و فرصتهای اقتصادی نه فقط برای نخبگان، بلکه برای بخش وسیعی از جامعه هستند. همچنین وی اعتقاد دارد که سیاست نقش اصلی را در اقتصاد بازی میکند. عجم اوغلو مهمترین آثارش را با همکاری یکی از اقتصاددانان برجسته نوشت که جیمز رابینسون نام داشت. دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون از زمان ملاقات اولیه خود در سال ۱۹۹۳ تقریباً سه دهه را به بررسی تعامل بین نیروهای سیاسی، نهادها و رشد اقتصادی اختصاص دادهاند. آنها در مشهورترین نشریه خود با عنوان «چرا ملتها شکست میخورند؟» استدلال میکنند که تفاوت در توسعه اقتصادی کشورها به بهترین وجه با تفاوت در نهادهای سیاسی و اقتصادی آنها توضیح داده میشود. این دیدگاه دارای تفاوت زیادی با دیدگاه رایج آن زمان داشت. به ویژه از آنجایی که اکثر محققان عواملی مانند جغرافیا یا فرهنگ را به عنوان عوامل تعیین کننده توسعه در اولویت قرار داده بودند.
در عوض، عجم اوغلو و رابینسون از نمونههایی در سراسر جهان استفاده کردند تا این دیدگاه دیدگاه را توضیح دهند که مسیر اقتصادی یک کشور به بهترین وجه توسط نهادهای «استخراجی» یا «فراگیر» توضیح داده میشود. هدف نهادهای استخراجی حذف اکثریت جمعیت از تصمیم گیریهای سیاسی و رونق اقتصادی است، در حالی که نهادهای فراگیر برعکس تبلیغ میکنند. آنها ماهیت استخراجی مؤسسات در آمریکای مرکزی و جنوبی را با مؤسسات فراگیرتر در ایالات متحده و کانادا مقایسه میکنند تا منظور خود را برسانند؛ بنابراین او تاکید زیادی بر پویایی سیاسی و تاثیر آن بر اقتصاد دارد.
عجم اوغلو همچنین در بخشی دیگر از پژوهشهایش استدلال میکند که فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی و رباتیک اختلال بزرگی را در اقتصاد جهانی ایجاد خواهند کرد، درست مانند انقلاب صنعتی بیش از ۲۰۰ سال پیش این اتفاق نیز مهم خواهد بود. بسیاری از کارهای او در این زمینه نمونههای تاریخی از اختلال در بازار کار را ترسیم میکند، به عنوان مثال او به رویدادهای پس از جنگ جهانی دوم اشاره میکند.
او در پژوهشها الگوهایی پیدا میکند که پتانسیل بهبود سطح بهرهوری و استاندارد زندگی را برای اکثر مردم دارد و همچنین بیان میکند که این اتفاق منجر به اتوماسیون محل کار و از دست دادن میلیونها شغل، بهویژه در صنایع یقه آبی خواهد شد. وی اشاره دارد: «مکانیزه شدن کشاورزی یکی از بزرگترین دستاوردهای اقتصاد آمریکاست، اما برای میلیونها نفری که از بیکاری رنج میبرند، بسیار مخرب بود».
عجم اوغلو در ادامه استدلال میکند که سیاستگذاران میتوانند با سرمایه گذاری در آموزش انعطاف پذیر که نیروی کار را در موقعیت بهتری برای مقابله با تلاطم بازار کار قرار میدهد و به آنها اجازه میدهد مهارتهای "مکمل" را در دوره جدید فناوری توسعه دهند، برای اختلالات فناوری آماده شوند. او اذعان میکند که در هر حال این یک انتقال یکپارچه نخواهد بود و نیاز به آیندهنگری سیاست عمومی و همکاری صنایع دارد.