اقتصاد۲۴-بر اساس پژوهشی که توسط محمد فاضلی و بهرام صلواتی تحت عنوان «گزارش مهاجرت ایرانیان: علل و انگیزهها» انجام شده، در یک جامعه آماری و از میان ۱۲ هزار پرسشنامه توزیع شده از ۹ تا ۲۰ تیر ۱۴۰۲، حدود ۱۹ درصد از پاسخدهندگان اعلام کردهاند که مهاجرت کرده و در خارج از ایران زندگی میکنند و «فقط ۱۶ درصد از افراد اظهار کردهاند که اصلا به مهاجرت فکر نمیکنند.» محمد فاضلی و بهرام صلواتی دو جامعهشناس زبده ایرانی در مقدمه این تحقیق عنوان کردهاند که «این واقعیت که بخش کثیری از جامعه به مهاجرت فکر کند- حتی اگر درصد کمتری از آنها واقعا مهاجرت کنند- و نوعی زندگی در تعلیق را تجربه کنند، باید به اندازه کافی هشداردهنده باشد.» به گفته محققان این پژوهش، دادهها حاوی این پیام نیز هست که هر قدر به زمان حال نزدیکتر شدهایم، مهاجران با نارضایتی و تصویر ناخوشایندتری از ایران و نظام سیاسی کشور را ترک کردهاند. این هشدار وقتی جدیتر میشود که میدانیم و دادهها هم نشان میدهند که تحصیلکردهترین و جوانترین افراد در حال مهاجرت هستند.
این پژوهش اضافه میکند بیگمان وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران در آذرماه ۱۴۰۳ به جهات مختلف خطیرتر از تیرماه ۱۴۰۲ است که دادههای این تحقیق در آن زمان جمعآوری شدهاند. کشور با انواع ناترازیهای برق و گاز و خاموشی مواجه است. قیمتها افزایش یافتهاند و خاورمیانه بهشدت ناامنتر و ناآرامتر شده است؛ بنابراین یافتههای این گزارش در سایه وضعیت حاضر باید برای حاکمان هشداردهنده باشد. ایران مانند کشورهای توسعهیافته نیست که اگر مهاجرت به بیرون سرمایه انسانی دارند، به همان اندازه هم پذیرش سرمایه انسانی ارزشمند را هم دارند. ایران شبیه کشورهایی مثل چین و هند هم نیست که برنامه مدون و موثری برای بهرهبرداری از سرمایه انسانی مهاجر خود دارند.
بدون تغییر شیوه حکمرانی و پرهیز از تکرار رویههای گذشته حکمرانی و بدون داشتن برنامه مدونی برای استفاده از ایرانیان خارج از کشور، ادامه این روند فعلی ذهنیت و واقعیت مهاجرت، ایران را از نظر سرمایه انسانی تهی میکند. حاکمان و آن دسته از مردم ایران که بر روندهای سیاستگذاری موثرند، بهتر است به اعداد و ارقام این گزارش با دقت و بیم بنگرند. این پژوهش با بیان اینکه «اگر این داده با درصد خطای قابل قبولی به کل ایران قابل تعمیم باشد»، میافزاید: بخش بسیار کوچکی از ایرانیها یعنی حدود ۳ درصد در نهایت مهاجرت میکنند، اما جمعیت بزرگی یعنی ۷۰ درصد به مهاجرت فکر میکنند، ممکن است برای همیشه یک «زندگی در تعلیق» و در رویای مهاجرت را تجربه کنند. همچنین به گفته پژوهشگران بخش زیادی از جامعه ممکن است به «جسمهای مانده و روحهای رفته» تبدیل شوند که این وضعیت برای زندگی شخصی بسیار آزاردهنده است.
عمده افرادی که مهاجرتشان قطعی شده یا برای مهاجرت اقدام عملی کردهاند (بین ۵۰ تا ۶۰ درصد)، در سازمانها و شرکتهای ایرانی کار میکنند؛ بنابراین، طبیعی است که مهاجرت این افراد فشار زیادی بر تأمین نیروی انسانی در شرکتها و سازمانهای ایران وارد میکند. عوامل کلان اقتصادی، مانند «ارزیابی وضعیت اقتصادی»، «نگاه به ایران» و «فایده مهاجرت برای زندگی شخصی»، نسبت به متغیرهایی که مربوط به سازمان محل کارشان باشد، تأثیر بیشتری بر تصمیم مهاجرت افراد دارند. بهعلاوه، افزایش سن افراد تمایل آنها به مهاجرت را کاهش میدهد، در حالی که افزایش تحصیلات و درآمد، انگیزه آنها برای اقدام به مهاجرت را تقویت میکند.
بیشتر بخوانید:چرایی صف شلوغ ایرانیان برای تحصیل در خارج از کشور
این گزارش نشان میدهد که ارزشمندترین سرمایههای انسانی در حال مهاجرت هستند. اگرچه سه متغیر سن، آخرین مدرک تحصیلی و درآمد بر تصمیم به مهاجرت تأثیر دارند، اما این تأثیر بسیار اندک است. همچنان متغیرهایی که ناظر بر نگرش افراد به مسائل کلان اقتصادی و فایده مهاجرت برای زندگی شخصی هستند، اصلیترین عوامل تصمیم به مهاجرت به حساب میآیند. ایرانیان مهاجر که پیش از مهاجرت در شرکتها و سازمانهای ایرانی کار میکردند، نسبت به کسانی که هنوز در ایران مشغول به کارند احساس عدالت توزیعی بیشتری داشتهاند همچنین، میانگین احساس عدالت توزیعی در میان مهاجرانی که از ابتدای سال ۱۳۹۷ به بعد از کشور مهاجرت کردهاند، بهطور معناداری کمتر از کسانی است که پیش از سال ۱۳۹۷ مهاجرت کردهاند.
در این تحقیق از پاسخگو خواسته شده تا ارزیابی خود از وضعیت اقتصادیاش را در قالب پاسخ به دو گزینه ارایه کند. ۷ هزار و ۹۴۸ نفر از کسانی که در داخل ایران بودهاند و هزار و ۹۴۵ نفر از کسانی که مهاجرت کردهاند نظر خود را در این بخش ارایه کردهاند. نتایج نشان میدهد که مهاجران، وضعیت اقتصادی خود را بهتر ارزیابی کردهاند. بهطور مثال شرکتکنندگان در این نظرسنجی در مقابل این سوال قرار گرفتهاند که «درآمد من کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد/ نمیداد» ۲۶.۱ درصد پاسخدهندگان که در ایران حضور داشتهاند با این گزینه موافقت کردهاند و ۲۴.۵ درصد از جمعیت مهاجر پاسخدهنده به این سوال نیز با آن موافقاند. در مقابل ۳۹.۳ درصد از جمعیت پاسخدهندگان که در ایران حضور دارند پاسخ «کاملا موافقم» را به این سوال دادهاند و از میان مهاجران نیز ۲۹.۳ درصد پاسخ «کاملا موافقم» به این سوال دادهاند. گویه دیگر این است که «سرعت تغییرات اقتصادی مانع از رسیدن من به اهدافم میشود/ میشد.» ۷۰.۴ درصد از پاسخدهندگان در ایران و ۵۸.۳ درصد از پاسخدهندگانی که در خارج از ایران بودهاند به این گویه پاسخ «کاملا موافقم» دادهاند. نکته جالب توجه اینکه به گفته این تحقیق، مهاجرانی که بعد از سال ۱۳۹۶ کشور را ترک کردهاند، ارزیابی منفیتری از عدم کفایت درآمدشان برای پوشش هزینهها و اثرات نامناسب تورم بر تحقق اهداف زندگیشان دارند. مهاجرانی که بعد از سال ۱۳۹۶ کشور را ترک کردهاند نگاه منفیتری در ارزیابی وضعیت اقتصادی دارند؛ اما ارزیابی وضعیت اقتصادی بین افرادی که از ۱۳۹۷ تا پایان ۱۳۹۹ مهاجرت کردهاند با آنها که در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ مهاجرت کردهاند تفاوت معناداری ندارد.
برای ارزیابی اثر وضعیت اجتماعی بر نوع تصمیم افراد درباره مهاجرت، نظر شرکتکنندگان در نظرسنجی درباره سه گویه پرسیده شده: احترام به سبک زندگی، حس داشتن شأن و منزلت شهروندی و احساس امنیت مفاهیم اصلی این سه گویه هستند. هر سه گویه را میتوان ذیل یک عامل برای ارزیابی نگاه فرد به وضعیت اجتماعی قرار داد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که پاسخگویان درون ایران وضعیت اقتصادی را بدتر از پاسخگویان مهاجر ارزیابی کردهاند و مهاجران نسبت به افراد درون ایران، وضعیت اجتماعی را بدتر ارزیابی کردهاند. شاید جالبتوجهترین نکته را بتوان پاسخ شرکتکنندگان در نظرسنجی به این گویه دریافت کرد که «به عنوان یک شهروند حقوق شهروندی و سبک زندگی من به رسمیت شناخته میشود/ میشد.» هر دو گروه ساکنان ایران و مهاجران میانگین نمره ۱.۸ و ۱.۷ یعنی نمرهای بین مخالفم و کاملا مخالفم به این گویه دادهاند و بهاینترتیب به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و سبک زندگی خود را در سطح پایینی ارزیابی کردهاند.
این بخش بهنوعی روایتگر «کیفیت حکمرانی» است. بهطور مثال یک گویه در مقابل شرکتکنندگان در نظرسنجی قرار گرفته است: «امکان پیشرفت بیشتر برای همه افراد جامعه وجود دارد/ داشت». نزدیک به ۶۹ درصد از پاسخدهندگان داخل ایران و ۷۱ درصد از مهاجران به این گویه، پاسخ «کاملا مخالفم» دادهاند. گویه بعدی این است که «شیوه حکمرانی و مملکتداری همراستا با واقعیات جامعه و خواست مردم است.» ۸۰ درصد از پاسخدهندگان داخل ایران و ۸۳.۵ درصد از پاسخدهندگان خارج ایران به این گویه پاسخ «کاملا مخالفم» دادهاند. یا گویهای مرتبط با فساد در کشور که این موضوع را مطرح کرده که «فساد در اداره اقتصاد و جامعه اندک است.» ۸۳.۸ درصد از پاسخدهندگان داخل ایران و ۸۵.۳ درصد از پاسخدهندگان مهاجر با گزینه «کاملا مخالفم» با این موضوع برخورد کردهاند.
بیشتر بخوانید:سونامی مهاجرت؛ آینده نامعلوم در انتظار جهان/ مقاصد جدید چگونه ظهور کردند؟
در این بخش هم نتایج جالبتوجهی دیده میشود. بهطور مثال میانگین نمره گویه «فرزندانم در خارج از کشور میتوانند آینده بهتری داشته باشند/ دارند» در کسانی که از داخل ایران پاسخ دادهاند و بیشتر و این تفاوت در سطح ۹۹ درصد است. در حالی که میانگین نمره گویه «در خارج از کشور میتوانم زندگی بهتر و شادتری داشته باشم/دارم» در بین مهاجران بیشتر است و این تفاوت در سطح ۹۹ درصد است. آنها که از درون ایران به پرسشها پاسخ گفتهاند، نسبت به مهاجرانی که از خارج به پرسشنامه پاسخ گفتهاند:
داشتن شهروندی یا اقامت یک کشور دیگر برایشان مهمتر است و تصور میکنند فرزندانشان میتوانند در خارج آینده بهتری داشته باشند. همزمان، کمتر از مهاجران تصور میکنند که زندگی در خارج، بهتر و شادتر است و در خارج از کشور میتوانند بیشتر مفید باشند.
آخرین سوال این پرسشنامه از پاسخگو میپرسد «در کل به سهم عوامل کلان و شرایط کلی کشور بر تصمیم شما برای مهاجرت بین ۱ تا ۱۰ چه نمرهای میدهید؟» وضعیت پاسخها به این صورت بوده که: بهطور میانگین نمره گزینه «اصلا به مهاجرت فکر نمیکنم» ۶.۴ بوده. گزینه «به مهاجرت فکر میکنم، اما اقدام عملی انجام ندادهام.» نمره میانگین ۸.۷۶ گرفته. گزینه «به مهاجرت فکر میکنم، تمایل دارم و برای آن اقدام عملی هم انجام دادهام» نمره نزدیک به ۱۰ یعنی ۹.۲ را گرفته. گزینه «مهاجرتم قطعی شده و بزودی ایران را ترک میکنم» نیز نمره میانگین ۹.۳۲ گرفته است.
این پژوهش عنوان کرده که شرکتها و سازمانها نمیتوانند بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی کلان تأثیر تعیینکنندهای بگذارند، اما میتوانند از طریق مدیریت بهتر سرمایههای انسانی بر انگیزههای مهاجرت تا اندازهای اثر بگذارند. به گفته پژوهشگران، دست شرکتها و سازمانها برای اثرگذاری بر انگیزههای مهاجرت باز نیست، اما هنوز فرصتهایی دارند تا با اداره بهتر سازمانها و شنیدن صدای کارکنان و تأثیرگذاری بر احساسات و نگرشهای سازمانی افراد شرایط کاری بهتری فراهم کنند و حفظ و نگهداشت سرمایههای انسانی را با کیفیت بیشتری انجام دهند. همچنین این پژوهش عنوان کرده که شرکتها و سازمانها چارهای ندارند جز اینکه در شرایط تشدید مهاجرت نیروی انسانی رویههای سازمانی منعطفی برای آموزش نیروی انسانی جدید و جایگزینی و جامعهپذیر کردن سریعتر نیروی انسانی جدید را انجام دهند.