
اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: ابوسعید گورکان یکی از حاکمان برجسته سلسله تیموری بود که به عنوان بازماندهای از این خاندان در دوران آشوب و رقابتهای داخلی ظهور کرد. او توانست بخشهایی از امپراتوری تیموری را متحد کرده و در منطقه خراسان و ماوراءالنهر حکومتی نسبتاً پایدار برقرار کند. با این حال، دوران حکومت او نیز با چالشها و کشمکشهای فراوان همراه بود.
ابوسعید گورکان در سال ۱۴۲۴ میلادی در هرات متولد شد. او پسر میرزا سلطان محمد، نوه میرزا میرانشاه و نبیره امیر تیمور گورکان بود که بر فرارود یا ماوراءالنهر و خراسان حکم میراند، به همین دلیل او یکی از اعضای خاندان تیموری محسوب میشد. ابوسعید در رقابتهای داخلی، ابتدا نقش کمتری داشتند، اما با سقوط و تضعیف دیگر شاخهها، او نیز به قدرت رسید.
دوران کودکی او در زمان اوج رقابتهای داخلی تیموریان سپری شد. این رقابتها به او درسهای مهمی در زمینه مدیریت بحران و رهبری آموخت. از جوانی و ابتدای زندگی او اطلاعات کمی وجود دارد. او شاهزادهای گمنام و پسر میرزا محمدبن میرزا میرانشاه بود و در آغاز، در ملازمت الغبیگ به سر میبرد.
در سال ۱۴۴۹ میلادی در جنگ میان الغبیگ و پسرش میرزا عبداللطیف به میان طایفه ارغونیان رفت و به کمک آنان سمرقند را محاصره کرد، ولی کاری از پیش نبرد و خود نیز به حبس افتاد. سپس از حبس گریخت و بخارا را به تصرف خود درآورد. پس از بعضی ناکامیها، به شهر «یَسی» رفت و با کمک ابوالخیرخان (پادشاه اولوس جوجی) شهر سمرقند را تصرف کرد
پس از مرگ شاهرخ تیموری و درگیریهای شدید میان اعضای خاندان تیموری، ابوسعید گورکان بهعنوان یکی از مدعیان قدرت ظاهر شد. عبداللطیف پس از شکست دادن و قتل پدر خود الغ بیگ، در ماوراءالنهر بر تخت جلوس کرد. اما پس از شش ماه خود او بدست شاهزادگان و امرا کشته شد و عبدالله میرزا نوۀ شاهرخ به امارت آنجا نشست. لیکن پس از مدتی بسیار کوتاه در جنگی که میان او با امیرابوسعید میرزا صورت گرفت، بهقتل رسیده و ابوسعید برتخت نشست.
پس از فتح سمرقند و شکست دشمنانش، ابوسعید توانست قدرت خود را در ماوراءالنهر تثبیت کند. او خود را بهعنوان حاکم مشروع تیموری معرفی کرد و تلاش کرد تا مشروعیت سیاسی و مذهبی حکومتش را تقویت کند. برای این منظور، او حمایت علما و اشراف محلی را جلب کرد و سیاستهایی را برای ایجاد ثبات در منطقه اجرا کرد. به سلطنت رسیدن ابوسعید گورکان، نتیجه جاهطلبی، هوش سیاسی، و تواناییهای نظامی او بود. او توانست در شرایطی که امپراتوری تیموری دچار تجزیه و آشفتگی بود، قدرت را در ماوراءالنهر به دست گیرد و حکومتی نسبتاً پایدار ایجاد کند. با این حال، دوران حکومت او نیز خالی از چالش نبود و رقابتهای داخلی و تهدیدات خارجی همواره حکومت او را تحت فشار قرار داد.
در میان کشمکشهای خاندان تیموری برای تصاحب قدرت، سلطان ابوسعید در ۱۴۵۸ میلادی پس از غلبه بر لشکریان مشترک علاءالدوله و ابراهیم سلطان و سنجر میرزا (نوه عمرشیخ) توانست مستقلاً بر خراسان حکومت کند و با مرگ این مدعیان حکومت، سلطان ابوسعید از این رقیبان آسودهخاطر شد و تا مدتها از بازماندگان خاندان تیموری، کسی قدرت مقابله با او را نداشت.
با کشته شدن جهانشاه به دست سپاهیان اوزون حسن آققویونلو، اقتدار سلطان ابوسعید با خطری جدی مواجه شد. اوزون حسن، یادگارمحمد (نوه بایسنقر میرزا) را رسماً در آذربایجان بر تخت نشانده بود و خود به نام او حکومت میکرد. سلطان ابوسعید در ۱۴۶۷ میلادی با لشکریان بسیار و امید دریافت کمک از شروانشاه (فرخ یسار)، به آذربایجان لشکر کشید، سپاهیان وی به سبب سرمای زودرس دچار بیآذوقگی شدند و پراکنده شدند و به سبب این خیانت، ابوسعید اسیر اوزون حسن شد. لشکرکشی به آذربایجان را تنها اشتباه او میدانند.
۱. تثبیت قدرت در ماوراءالنهر و خراسان
ابوسعید توانست با سیاستهای نظامی و دیپلماتیک، خراسان و بخشهای بزرگی از ماوراءالنهر را تحت فرمان خود درآورد. او تلاش کرد تا ثبات را در مناطقی که تحت کنترلش بودند برقرار کند، اما همچنان با شورشها و رقابتهای داخلی روبهرو بود.
۲. حمایت از علم و فرهنگ
مانند دیگر حاکمان تیموری، ابوسعید نیز به علم و هنر علاقه داشت. او از دانشمندان، شاعران، و هنرمندان حمایت کرد و به بازسازی و تقویت نهادهای فرهنگی پرداخت. سمرقند در دوران او همچنان به عنوان مرکز علمی و فرهنگی منطقه شناخته میشد.
۳. روابط خارجی و نظامی
ابوسعید روابط پیچیدهای با دولتهای همسایه، از جمله قراقویونلوها و ازبکها، داشت. او در تلاش بود تا قدرت تیموریان را در برابر دشمنان خارجی حفظ کند، اما این تلاشها گاه به درگیریهای طولانیمدت منجر میشد.
۱. رقابتهای داخلی خاندان تیموری ابوسعید گورکان
رقابت میان شاهزادگان تیموری و بیثباتی داخلی، همچنان یکی از بزرگترین چالشهای حکومت ابوسعید بود. او مجبور بود همواره درگیر جنگهای داخلی برای حفظ قدرت باشد.
۲. نبرد با قراقویونلوها
ابوسعید در سال ۱۴۶۸ میلادی، برای گسترش قلمرو خود به جنگ با اوزون حسن، رهبر قراقویونلوها، رفت. این نبرد سرنوشتساز به شکست ابوسعید انجامید و او توسط نیروهای اوزون حسن اسیر شد.
در سال ۱۴۶۹ میلادی، ابوسعید گورکان در اسارت اوزون حسن کشته شد. با مرگ سلطان ابوسعید و پایان حکومت هجدهساله او و نیز با قدرت گرفتن اوزون حسن در غرب ایران و عراق عجم، خاندان تیموری با سرعت بیشتری رو به زوال رفت. از سلطان ابوسعید ده پسر باقی ماند، اما هیچکدام اقتدار او را نداشتند.
حرف آخر
ابوسعید گورکان یکی از حاکمان مهم و آخرین بازماندگان قدرتمند تیموریان بود که در دورانی پرآشوب توانست قدرت خود را تثبیت کند. او اگرچه نتوانست امپراتوری تیموری را به شکوه دوران شاهرخ یا تیمور بازگرداند، اما تلاشهایش برای حفظ وحدت و حمایت از علم و فرهنگ، جایگاه ویژهای در تاریخ این سلسله به او بخشیده است. مرگ او به دست اوزون حسن، پایانی بر دوران تلاشهای او برای بازسازی امپراتوری تیموری بود.