«کنایه تازه سعید جلیلی به نامه سیدمحمد خاتمی به دولت وقت آمریکاست که به نامه ۲۰۰۳ معروف شد. در همه این سالها، اصولگرایان بابت این نامه بهشدت به رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان تاختهاند و آن را ننگین یا نامهای که ایران را به آمریکا فروخت، خواندهاند. این در حالی است که محمود احمدینژاد در همه سالهایی که بر سر کار بود و بعد از آن، بیش از هشت نامه به رؤسای جمهور آمریکا نوشته و یکدهم این نقدها را نیز دریافت نکرده است.»
اقتصاد24 - «نامزد اصلح جبهه پایداری در انتخابات سال ۹۲ که در این سالها همواره از منتقدان جدی دولت بوده است و روحانی و بهویژه تیم سیاست خارجی دولت در هیچیک از سخنرانیهای او از گزند حملاتش مصون نیستند، روز دوشنبه نقبی به گذشتهها زد و به رئیس دولت اصلاحات حمله کرد و کنایهای هم به دولت سازندگی زد.
او روز گذشته گفته است: «در روزهای آخر ریاستجمهوری آقای هاشمی، همان دولتهایی که شش سال با آنها گفتوگوی بهاصطلاح انتقادی انجام شد، حکم جلب آقای هاشمی را صادر کردند. زمانی کسانی با شعار گفتوگو تعابیر اغراقآمیزی نظیر شهید آبراهام لینکلن را به کار میبردند، آمریکا به آنها چه پاسخ داد؟ او پاسخ داد ایران محور شرارت است. اینها تجارب ملت ماست.»
کنایه سعید جلیلی به نامه سیدمحمد خاتمی به دولت وقت آمریکاست که به نامه ۲۰۰۳ معروف شد. در همه این سالها، اصولگرایان بابت این نامه بهشدت به رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان تاختهاند و آن را ننگین یا نامهای که ایران را به آمریکا فروخت، خواندهاند. این در حالی است که محمود احمدینژاد در همه سالهایی که بر سر کار بود و بعد از آن، بیش از هشت نامه به رؤسای جمهور آمریکا نوشته و یکدهم این نقدها را نیز دریافت نکرده است.
نامهای که در سال ۲۰۰۳ به واسطه «تیم گولدیمن»، سفیر وقت سوئیس در تهران، نوشته شد، بعد از مدتها دوباره در سال ۸۷ از سوی «دنیس راس»، مشاور ارشد جورج بوش پدر و پسر، فرستاده ویژه کلینتون در مسائل خاورمیانه و مشاور خارجه باراک اوباما، در مجله نیوزویک چاپ شد. چاپ مجدد این نامه در همان زمان رسانههای اصولگرا را بر آن داشت تا تیتر بزنند: «تأیید نامه محرمانه». دنیس راس، مشاور وقت خارجه باراک اوباما، همان زمان انتشار مجدد نامه گفته بود: «هر چه واشنگتن تمایل بیشتری به تماس مستقیم با ایران نشان دهد، کشورهای دیگر هم با افزایش فشارها راحتتر کنار میآیند. ضمنا اروپاییها نگراناند اگر از حجم روابط تجاری خود با ایران کم کنند، چین جای آنها را پر خواهد کرد. در این صورت، همراهکردن چینیها میتواند این نگرانی را از بین ببرد. البته چماقهای محکم باید با هویجهای خوشطعم در توازن باشند. ما باید به شرط تغییر رفتار ایران که نهتنها مسئله هستهای بلکه مشکل تروریسم را هم شامل شود، باید مشوقهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی به آنها پیشنهاد کنیم.»
این سخنان راس در حالی بود که حمیدرضا آصفی، معاون وقت پارلمانی وزارت امور خارجه، در زمان ارسال نخستین نامه احمدینژاد به بوش گفته بود: «به این قبیل نامهنگاریها باید از دو منظر نگاه شود؛ یکی تشریح دیدگاهها و مواضع جمهوری اسلامی ایران و دوم تأثیر آن در افکار عمومی دنیا. گاهی اوقات رسانههای غربی مجال انتشار دیدگاهها و مواضع ایران را نمیدهند اما نامه به بوش در حد گسترده در نشریات آمریکا و اروپا منعکس شد.»
صادق خرازی درباره نامه خاتمی به دولت آمریکا گفته بود: «در سال ۲۰۰۳ دیوار بیاعتمادی بلندی میان ایران و آمریکا وجود داشت و هر لحظه ممکن بود آمریکا به ما حمله کند. به همین خاطر به پیشنهاد من، دولت هشتم نامهای به آمریکا نوشت و همراهیاش با برخی سیاستهای خاورمیانهای آمریکا مثل سازش در فلسطین و لزوم تبدیل حزبالله لبنان به یک حزب سیاسی و شفافسازی فعالیتهای هستهای ایران را اعلام کرد اما دیوار بیاعتمادی میان ایران و آمریکا بهقدری بلند بود که آمریکاییها حتی نامه را بررسی نکردند.»
محمدحسین عادلی، سفیر ایران در لندن نیز به بیبیسی گفته بود: «آن نامه برای آمریکاییها فرستاده شد تا نشان دهد ما آماده گفتوگو و حل معضلات هستیم. این اقدام در راستای سیاستهای محمد خاتمی بود که میخواست همه راههای مسالمتآمیز را بیازماید.»
اصولگرایان در حالی نامه وقت رئیس دولت اصلاحات را همچنان بهشدت تقبیح میکنند که در آن بهطور مشخص اهداف، خواستهها و منافع ایران تشریح شده بود. برخلاف نامههای شعاری، کلیشهای و نصیحتوار محمود احمدینژاد که مشخص نیست با چه هدفی نوشته میشود. در بخشی از این نامه آمده بود: «آمریکا حمایتهایی که برای تغییرات سیاسی بهطور مستقیم در حال انجام هستند، دیگر انجام ندهد. لغو تمام تحریمها، تمام تحریمهای تجاری، پولهای بلوکهشده و لغو دستیافتن به WTO. عراق: تعقیب و پیگرد منافقین؛ حمایت از بازگرداندن اعضای منافقین به ایران، حمایت از برگرداندن ایرانیهایی که در عراق هستند. ترکیه به شمال عراق حمله نکند. احترامگذاشتن به آداب و رسوم ایرانیان و احترامگذاشتن به روابط مذهبی دیرینه ایران و نجف و کربلا.
- دستیافتن به انرژی صلحآمیز هستهای، فناوری زیستشناسی، فناوریهای شیمیایی
- قبولکردن ایران بهعنوان کسی که حلال مسئله امنیتی منطقه است، با احتساب میزان دفاعی که میتوانند از خود بکنند (منظور پیشرفتهای نظامی که ایران داشته است.)
و برخورد با منافقین»
در آن نامه مراحلی هم برای حل مسئله عراق و تروریسم آورده شده بود.»