فرهاد یکم چهارمین شاه اشکانی پسر و جانشین فریاپت اشکانی بود. او با فتح منطقه تپورستان، آماردیها را مطیع خود کرده و به پاسداری از دربند، در ساحل دریای کاسپین و مسیر خراسان به ماد، گماشت.
تیرداد اول بعد از برادرش به تخت نشست و از عقب نشینی سلوکیها به سمت غرب استفاده کرده و گرگان را به پارت ضمیمه کرد، سپس با یکی از حاکمان سلوکی به نام دیودور (diodor) متحد شد و به سمت غرب فلات ایران لشکر کشید و سولوکوس دوم را شکست داد و خود را شاه بزرگ خواند و شهر صد دروازه که یونانیان آن را هکاتوم پیلوس مینامیدهاند را پایتخت خود اعلام کرد.
ارشک اول (ارخش یا ارشک یکم) بنیانگذار سلسله اشکانیان و نخستین شاه این دودمان بود. او از قبیله پارتاپارن (یکی از قبایل ایرانیتبار ساکن در منطقه پارت) برخاست. پارتها در منطقهای زندگی میکردند که امروزه شامل خراسان شمالی و ترکمنستان میشود.
محمد بن طاهر فرزند طاهر بن عبدالله و نوهی عبدالله بن طاهر بود. او پس از مرگ پدرش در ۸۷۲ میلادی به حکومت خراسان رسید، اما برخلاف نیاکانش، حاکمی ضعیف و ناتوان بود که نتوانست قدرت طاهریان را حفظ کند.
فرزند طاهر بن حسین بن مصعب بن زریق ازموالی طلحه الطلحات بود. عبدالله در سال ۷۹۶ میلادی بدنیا آمد، قبلاً عبدالله حکومت نواحی جزیره «بین النهرین» شام، مصر و افریقیه را بهعهده داشت و بهدنبال وفات طلحه بن طاهر، مأمون خلیفه عباسی در سال ۸۲۷ میلادی سرزمینهای شرقی خلافت را به عبدالله سپرد.
هنگامی که خبر درگذشت عبدالله بن طاهر به دارالخلافه بغداد رسید (۸۴۴ میلادی) واثق به توصیه و صلاحدید وزیرش محمد بن عبدالملک زیات، قصد انتخاب اسحاق بن ابراهیم مصعبی پسر عموی طاهر ذوالیمینین را به فرمانداری و ولایت خراسان داشت و حتی در همین زمینه دستور کتابت حکم وی را نیز صادر کرد، ولی اندکی بعد به خاطر رقابتی که بین این وزیر و شخص احمد بن ابی داوود وزیر کاردان سابق وجود داشت و با راهنمائی وی از این کار منصرف شده و حکم به ولایت طاهر بن عبدالله داد.
در باب لقب ذوالیمینین، که طاهر در تاریخ بدان ملقب است، سخنان متفاوتی بیان شده است. ذوالیمینین در لغت به معنای (آنکه دو دست راست دارد یا شخصی که دو دستش بهطور یکسان از او پیروی کنند) است. بهطور خلاصه در اکثر موارد، مهارت طاهر در فنون نظامی و توانایی او در اداره امور حکومت و دارا بودن جایگاه والا در نزد مأمون را از دلایل این نامگذاری میدانند.
پس از درگذشت طاهر بن حسین در سال ۲۰۷ هجری قمری، مأمون عباسی، خلیفه وقت، طلحه را بهعنوان والی خراسان منصوب کرد. برخلاف پدرش، که استقلالطلبی بیشتری نشان داده بود، طلحه وفاداری کامل خود را به خلافت عباسی حفظ کرد.
پس از درگذشت نوح بن نصر سامانی (امیر حمید) در سال ۹۵۴ میلادی، فرزندش عبدالملک بن نوح در سن حدود ۱۳ سالگی بهعنوان پنجمین امیر سامانی به تخت نشست. حکومت او در ابتدا تحت نفوذ وزیران و فرماندهان نظامی، بهویژه غلامان ترک قرار داشت که نقش مهمی در امور دربار ایفا میکردند.
منصور یکم سامانی (ابوصالح منصور بن نوح) معروف به امیر سدید از پادشاهان سامانی بود. بعد از مرگ «امیرعبدالملک سامانی» در سال ۳۵۰ وزیر سامانی «ابوعلی بلعمی» که با الپتگین سپهسالار خراسان دست در دست هم داشتند، نامهای نوشت و درگذشت امیر را اطلاع داد.
پس از قتل احمد بن اسماعیل در سال ۹۱۳ میلادی، بزرگان دربار سامانی، نصر بن احمد را که تنها هشت سال داشت، بهعنوان امیر جدید برگزیدند. به دلیل سن کم وی، حکومت در ابتدا توسط وزیر او ابوعبدالله جیهانی که از دبیران و دانشمندان آزاداندیش آن روزگار بود انجام میشد. نصربن احمد از آغاز قرن چهارم هجری بهمدت سیسال در شکوفاترین و پربارترین و شادترین دوران تاریخ ایران پس از اسلام فرمانروایی کرد.
نوح بن منصور پس از مرگ پدرش منصور بن نوح در سال ۹۷۶ میلادی بهعنوان امیر جدید به قدرت رسید. در زمان به تخت نشستن او، سامانیان در وضعیت پیچیدهای قرار داشتند که از یک سو درگیر خطرات خارجی از سوی غزنویان و از سوی دیگر با مشکلات داخلی ناشی از نفوذ غلامان ترک و شورشهای درباری مواجه بودند.
نوح بن نصر سامانی در حدود سال ۹۲۲ میلادی در خاندان سامانی متولد شد. او فرزند نصر بن احمد سامانی (امیر سعید) بود که در آن زمان حکومت سامانیان را اداره میکرد. او مانند دیگر شاهزادگان سامانی، از سنین کم تحت آموزش فقها، دانشمندان و مربیان نظامی قرار گرفت.
احمد بن اسماعیل پس از مرگ پدرش، در سال ۹۰۷ میلادی قدرت را به دست گرفت و تلاش کرد تا سلطه سامانیان را بر خراسان، ماوراءالنهر و بخشهایی از ایران گسترش دهد. او فردی شجاع و علاقهمند به گسترش قلمرو اسلام بود.
سنگنگاره اردشیر بابکان، موسس شاهنشاهی ساسانی در نقش رستم با قدمت حدود ۱۸۰۰ سال.
ترجمه کتیبهای که بر روی سینه اسب اردشیر قرار دارد: «این است پیکر مزداپرست، خداوندگار اردشیر، شاه شاهان ایران، که نژاد از ایزدان دارد، پسر خداوندگار بابک، شاه.» کتیبه یاد شده به سه زبان پارسی میانه (پارسیک)، پهلوی اشکانی و یونانی است.
تصویر کتیبه از آرشیو دانشگاه شیکاگو است که حدود ۹۰ سال پیش گرفته شده
این مجموعه گسترده و طویل، شامل سه قسمت: کاخ محل اقامت رئیس، نیایشگاه (در شرق کاخ) و یک قصبه در شمال است.
ساختمان آن متعلق به دوره پارسها و هخامنشیان است و نقوش برجسته روی آن به عهد اشکانی برمی گردد. اشیایی چند که هنگام حفاری به دست آمده نشان میدهند که پایه اصلی در دوره هخامنشی ساخته شدهاست
زنان و مردان رسته سپاه دانش یک دورهٔ ۴ ماهه را در مرکزهای آموزشی ارتش میگذراندند و با درجهٔ گروهبانی برای خدمت در سپاه دانش به وزارت آموزش و پرورش گمارده میشدند. خدمت آنان در سپاه دانش، خدمت زیر پرچم آنها بهشمار میآمد. تصویر زیر مربوط به سال ۱۳۵۷ خورشیدی است و دوره آموزشی زنان در حشمتیه تهران است
۵۳ سال پیش بانک بیمه بازرگانان نخستین عابر بانک در ایران و خاورمیانه را تاسیس کرد. روزنامه کیهان در شانزده بهمن ۱۳۵۱ خورشیدی، نوشت: «اولین باجه اتوماتیک کامپیوتری آغاز به کار کرد. مسئول آموزش، کارت اعتبار نقدی خود را در محل مخصوص باجه اتوماتیک کامپیوتری قرار میدهد و ۱۰ ثانیه بعد، پول نقد مورد نیاز به طور اتوماتیک در اختیار قرار خواهد گرفت. این عکس، بامداد امروز در مراسم آغاز کار نخستین باجه اتوماتیک کامپیوتری در شعبه مرکزی بانک بیمه بازرگانان گرفته شده است. باجه اتوماتیک بانک بیمه بازرگانان، نخستین دستگاه پرداخت پول کامپیوتری است که در خاورمیانه آغاز به کار میکند.»