
اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: طاهر بن حسین یکی از فرماندهان برجسته عباسیان و بنیانگذار سلسلهی طاهریان در خراسان بود. او با لقب ذوالیمینین (صاحب دو دست راست) شناخته میشد، که این لقب نشان از مهارت و توانایی او در جنگ داشت.
طاهر در ۷۷۵ میلادی در پوشنگ به دنیا آمد. از آغاز زندگی وی اطلاع دقیقی در دست نیست. از اینرو، روایت ابنقفطی مبنی بر راهزنی کردن طاهردر جوانی، احتمالاً درست نیست. همچنین، طاهر در درحادثهای نامعلوم، چشم راست خود را از دست داد. طاهر بن حسین از خاندان طاهریان بود که بعدها نخستین حکومت مستقل ایرانی پس از اسلام را پایهگذاری کردند. او از طرف مأمون عباسی، بهعنوان فرمانده سپاه منصوب شد و نقش کلیدی در شکست امین عباسی (برادر مأمون) و به قدرت رسیدن مأمون داشت. طاهر بن حسین به زادگاه خود پوشنگ علاقه زیادی داشت و این شدت علاقه به حدی بود که، چون فضل بن سهل وزیر مامون او را به فرماندهی لشکر خراسان به منظور مقابله با لشکر بغداد برگزید، بالاترین آرزوی طاهر را جویا شد و طاهر تنها یک آرزو داشت و آن حکمرانی و تصدی امور پوشنگ و بالا رفتن از منبر آن به جهت ادای خطبه و اندوخته یکصد هزار دینار در خزانه دارالحکومه پوشنگ که همگی برآورده شد.
در باب لقب ذوالیمینین، که طاهر در تاریخ بدان ملقب است، سخنان متفاوتی بیان شده است. ذوالیمینین در لغت به معنای (آنکه دو دست راست دارد یا شخصی که دو دستش بهطور یکسان از او پیروی کنند) است. بهطور خلاصه در اکثر موارد، مهارت طاهر در فنون نظامی و توانایی او در اداره امور حکومت و دارا بودن جایگاه والا در نزد مأمون را از دلایل این نامگذاری میدانند. روایات پیرامون برگزیدن این لقب برای طاهر فراوان است. عادت طاهر در استفاده از شمشیر با دو دست را علت ملقب شدن او به ذوالیمینین میدانند. یکی دیگر از دلایل را، ضربت کاری طاهر با دو دست بر سر یکی از سربازان لشکر علی بن عیسی در نبرد ری میدانند که سر را به همراه کلاهخودش شکافت و آوازهاش موجب گشت، تا مأمون لقب موردنظر را به طاهر بدهد. از دیگر دلایل این نامگذاری را، اعطای این لقب توسط مأمون به طاهر پس از دریافت خبر پیروزی وی بر علی بن عیسی نام میبرند. همچنین، میگویند مأمون در هنگام اعزام طاهر برای جنگ با علی بن عیسی به او گفت: دست راست تو دست راست من است و دست چپ تو دست راست توست و هرکه را امان دهی از جانب من ایمن است، که معتقدند این رویداد یکی دیگر از دلایل ملقب شدن طاهر به ذوالیمینین است.
به پاس خدماتش، مأمون او را بهعنوان والی خراسان منصوب کرد. طاهر پس از رسیدن به قدرت، استقلال نسبی از خلافت عباسی نشان داد و برای نخستین بار در خطبههای نماز جمعه نام خلیفه را حذف کرد که نوعی اعلام خودمختاری محسوب میشد. پس از ورود طاهر به خراسان، به علت هیبت و آوازهای که وی در نبرد با خوارج در گذشته به دست آورده بود و شدت عمل وی در سرکوبی شورش آنان، خوارج در خراسان آرام گرفتند و عبدالرحمان نیز به گوشهای رفته و ساکت گشت. اما مشکل خوارج همچنان ادامه یافت و در تمامی ایالات به خصوص سیستان موجب زحمت برای طاهر گشتند.
اگرچه او به اعزام پیاپی نیرو برای سرکوب آنان میپرداخت، اما وسعت قلمرو وی و کمبود نیرو، مانع از کامیابی کامل وی در این امر میگشت، که به همین علت از سوی مأمون، متهم به کمکاری در این زمینه شد و مورد عتاب او قرار گرفت و طاهر نیز به درشتی و با قاطعیت پاسخ وی را داد و این امر موجب تیره گشتن مجدد روابط مابین طاهر و خلیفه گردید.
مسئله خوارج و عدم کامیابی کامل طاهر در کنترل و سرکوب تحرکات آنان یا امری دیگر، موجب ایجاد تنش میان او و مأمون شد. مأمون، به خاطر نگرانی خاطری که از زمان بخشیدن حکومت خراسان، نسبت به طاهر داشت و همچنین در اثر سعایت دشمنان طاهر در نزد وی، پس از بروز مجدد تنش در روابطش با او، اقدام به بخشیدن کنیزکی به وی به قصد مسموم کردنش کرد، اما با اطلاع طاهر از این موضوع و ارسال پیامی حاوی ابراز وفاداری و عدم پیمانشکنی به مأمون، خاطر وی از جانب طاهر آسوده شد.
طاهر که منتظر فرصتی مناسب برای اعلام استقلال بود، تنش موجود را بهانه قرار داد و یک سال و شش ماه پس از حکومت خود بر خراسان، در سال ۸۲۲ میلادی با حذف نام خلیفه از خطبه نماز جمعه، استقلال حکومت خود را اعلام کرد. طاهر با جایگزین کردن جمله «خدایا نیکو دار تمام پیروان محمد (ص) بدانچه نیکو داشتهای بدان برگزیدگان خود را» به جای «خدایا بنده خویش و خلیفت خویش، عبدالله مأمون را نیکو دار» در خطبه نماز جمعه، اعلام استقلال کرد. برخی معتقدند این حرکت، از قبل برنامهریزی شده بود، زیرا طاهر به مدت چند هفته، این نوع از خطبهخوانی را تکرار کرد، تا بر این مسئله تأکید کند.
همچنین طاهر پس از اعلام استقلال، به نام یکی از علویان که قاسم بن علی نام داشت، خطبه خواند تا بدین ترتیب، رویگردانی خود از بنیعباس و گرایش به علویان را به نمایش بگذارد. اگرچه منابع معتقدند که این اقدام طاهر، نوعی اقدام سیاسی همانند بیعت مأمون با علی بن موسیالرضا بود، تا بدین وسیله از محبوبیت و پایگاه اجتماعی علویان برای تحکیم قدرت خویش بهرهبرداری کند. از دیگر علائم اعلام استقلال را، حذف نام خلیفه از سکههای دوره طاهر که ذوالیمینین بر روی آنها ضرب گشته بود ۸۲۱ میلادی، میدانند.
طاهر در سال ۸۲۲ میلادی به طرز مشکوکی درگذشت. برخی منابع معتقدند که مأمون او را مسموم کرد، چراکه بیم آن داشت که طاهر بیش از حد قدرت بگیرد. پس از مرگ او، فرزندش طلحه بن طاهر و سپس عبدالله بن طاهر حکومت طاهریان را ادامه دادند.
طاهریان اولین سلسلهای بودند که پس از اسلام در ایران نوعی خودمختاری به دست آوردند. آنها پایهگذار سنت حکومتهای مستقل ایرانی پس از عباسیان شدند، که بعدها سامانیان و صفاریان راه آنان را ادامه دادند.