جشن شب یلدا یا چله جزء آیینهای باستانی ایرانیان است؛ جشنی که امروزه با انار و هندوانه، حافظ و شاهنامهخوانی گره خورده است. ایرانیان کهن یلدا را با خوردن آجیل و برپا داشتن آتشهای بزرگ جشن میگرفتند.
اقتصاد24- برپایی «آتش» جزء جداییناپذیر مراسمهای ایرانی به ویژه مراسم شب یلدا بوده که در زمستان برگزار میشد. گفته میشود در شب یلدا ایرانیان آتشهای بزرگ برپا میداشتند. بنا به گفته پیام سلطانی - پژوهشگر حوزه فرهنگ و زبانهای باستانی -، در اساطیر ایرانی، آتش از اهمیت بسزایی برخوردار است. آتش مقدس است و بیاحترامی بدان مستوجب عقوبتی سهمگین است. اهمیت آتش تا بدانجاست که یک اَمشاسْپَنْد و یک ایزد متولی پاسداشت آن در جهان شدهاند.
همچنینایرانیان قدیم در شب یلدا آجیلی با نام «لورک» میخوردند. لورک شامل هفت نوع خوراکی مثل هفت نوع خشکبار یا هفت نوع سبزی است که در بیشتر آیینهای ایرانی مورد استفاده قرار میگرفت.
سلطانی به اشاره به اینکه ریشه خوردن «آجیل» در شب یلدا به دین زرتشتی، سلسله مراتب خدایان و انجمن هفتگانه اَمشاسْپَنْدان برمیگردد، اینطور توضیح میدهد که هریک از خدایان در جهانهای مادی و معنوی نماینده عنصر و پدیده خاصی هستند. اولین و بالاترین خدا و امشاسپند در دین زرتشتی، «اهورامزدا» آفریننده همه جهان است که در عالم مادی، نماد «انسان» و در عالم مینوی به عنوان نماد «خرد» شناخته میشود.
بعد از اهورامزدا، شش امشاسپند دیگر داریم. دومین اَمشاسْپَنْد دین زرتشت، «بهمن» نام دارد که در جهان مادی، نماد «حیوانات سودمند» و در جهان معنوی، نماد «اندیشه نیک» است. همچنین سومین امشاسپند، «اردیبهشت»، در عالم مادی نماد «آتش» و در جهان انتزاعی نماد «راستی» است. «شهریور» چهارمین امشاسپند دین زرتشتی، در جهان مادی نماد «فلز» و در عالم مینوی نماد «تحقق شهریاری اهورایی یا آرمانشهری» است.
«سپندارمذ» یا «اسفند» که خدای زن است به عنوان پنجمین امشاسپند، در دنیای خاکی نماد «زمین» و در عالم معنوی نماد «خوبی و بخشندگی» است. «امرداد» دیگر امشاسپند زرتشتیان، در جهان مادی نماد «گیاهان» و در عالم مینوی نماد «بیمرگی» است. آخرین امشاسپند «خرداد» است که در جهان مادی نماد عنصر «آب» و در عالم معنوی نماد «کمال» شناخته میشود.
تقدس عدد ۷ در فرهنگ ایران باستان
این کارشناس حوزه فرهنگ و زبانهای باستانی با اشاره به این نکته که عدد «هفت» تقدسش را از انجمن هفتگانه امشاسپندان یا خدایان ایران باستان گرفته است، میگوید: عدد هفت وارد خوراکیهای آیینی ایرانیان شده و آجیل لورک از همین خدایان هفتگانه ایرانیان باستان ریشه میگیرد. در حال حاضر هم زرتشتیها آجیلی دارند که از مغز هفت خشکبار تشکیل شده که در جشنها از آن استفاده میکنند.
ه گفته سلطانی، از آنجا که آیینها در طول زمان تغییر میکنند، امروزه در جشن شب یلدا، سنت هفتتایی بودن آجیلها یا خوردنیها وجود ندارد، اما به طور کلی بر اساس همین سنت قدیمی ایرانی، خوردن آجیل در شب یلدا هنوز هم رایج است.
او در بخش پایانی گفتوگو با اشاره به اینکه درباره نحوه برگزاری شب یلدا در ایران کهن هیچ اثری در متون کهن قبل اسلام وجود ندارد، تصریح میکند که پژوهندگان و اسطورهشناسها برای شناسایی مراسمهایی چون شب یلدا از روش مهندسی معکوس استفاده میکنند؛ بدین ترتیب که بر اساس تئوریهای اسطورهشناسی و رابطه بین «اسطوره» و «آیین»، ریشه و سرمنشأ آیینها بازسازی میشود.
سلطانی میافزاید: از آنجایی که در مورد جشن شب چله یا یلدا اطلاعاتی در متون کلاسیک زرتشتی یعنی اَوِستا و متون پهلوی وجود ندارد، بایستی بر اساس روح حاکم بر فرهنگ ایرانی و کلیات جهان اساطیری زرتشتی، به علل برگزاری این جشن برسیم. تئوریهای اسطورهشناسی اساطیر، نقش الگوسازی را برای رفتار مردمان دارند، به این معنا که هر عمل در دوران باستان، چه اعمال معمولی، چه نحوه مواجهه با خطرات، بایستی منطبق بر یک الگو و تکرار عمل یک موجود ماورایی یعنی خدایان یا نیمهخدایان باشد، بنابراین توسل به ایزد خورشید برای مقابله با دیو سرما، به عنوان الگوی ایرانیان باستان در دنیای اساطیریشان شناخته میشود.
یلدا؛ نبرد ایزد خورشید با دیو سرما
به گفته او، با این تفاسیر، جشن یلدا قطعا آیینی متناظر با ایزد خورشید و نبردش با سرما بوده است. به عبارت دیگر بر اساس همین تئوری الگو در اساطیر و شناخت ایزد خورشید و دیو سرما، نتیجه میگیریم که آیین شب یلدا پیروی از الگوی اسطورهای نبرد ایزد خورشید با سیاهی شب و سرمای زمستان برای باورمندان اسطورههای ایرانی بوده است. بدین ترتیب روشن کردن آتش در شب یلدا قابل تفسیر میشود.