این خیلی دردناک است وقتی انسان میشنود که یکی از وزرای کلیدی دولت در پاسخ به خبرنگاری که از او میپرسد افزایش قیمتها تا چه زمانی ادامه خواهد یافت میگوید تا جایی که مردم تحمل آن را داشته باشند. دادن چنین پاسخی قبل از هر چیز نشانه عمق بیاطلاعی عالیترین مقامات اجرایی دولت از وضعیت معیشتی امروز مردم و فاصله بسیار عمیقی است که میان وضع درآمد و زندگی مردم با مدیران اجرایی کشور به وجود آمده است.
ضربالمثل معروف هیچ سوارهای از حال پیاده خبر ندارد، دقیقا مصداق وضعیتی است که جامعه ما را در ارتباط با میزان درآمد و هزینه زندگی و میزان برخورداری از مواهب آن به یک جامعه کاملا دوقطبی متشکل از قشر مرفه و قشر فقیر تبدیل کرده که متاسفانه بخشی از مدیران ارشد دیوانسالاری دولتی با حقوق و مزایای گزافی که دریافت میکنند، در قطب مقابل قشر فقیر جامعه قرار دارند. پاسخی که دولتمرد مورد بحث به سوال خبرنگار داده است، گواهی بر این مدعاست. به جرات میتوان ادعا کرد که نه آقای رییسجمهور و نه وزرا و دیگر مدیران عالیرتبه دولت ایشان برای یکبار هم که شده بدون محافظان و گماشتگان برای خرید مایحتاج روزانه به بازار نرفتهاند و از نزدیک در جریان چند و چون قیمتها و بلایی که سیاست وارد کردن شوکهای قیمتی بر سبد هزینه زندگی مردم وارد کرده است، قرار نگرفتهاند.
هر چند حتی اگر تصمیم به تجربه کردن آن هم بگیرند در ارتباط با سطح عمومی قیمتها آنها نیز احساسی شبیه گردشگران خارجی پیدا میکنند که دلار و دیگر ارزهای معتبر را در جیب دارند و با مقایسه آن با نرخ ارز در بازار آزاد همه چیز مفت و ارزان به نظرشان میرسد. شوکهای قیمتی به بازار که بیتردید سرنخ آن در دست خود دولت است به افزایش قیمت یک یا چند قلم کالای مصرفی یا خوراکی مورد نیاز مردم محدود نمیشود و امروز سراغ هر کالایی که میرویم مشاهده میکنیم که قیمت آن در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته بهطور میانگین یکصد درصد افزایش پیدا کرده؛ از قیمت مسکن و اجاره خانه گرفته تا قیمت میوه و سبزی و گوشت و همه آن چیزهایی که اصطلاحا از آنها با عنوان کالاهای اساسی نام برده میشود، اما مسوولان دولت در برابر این افزایش قیمتهای فاجعهآمیز هیچگونه واکنشی از خود نشان نمیدهند و از بابت فشارهای کمرشکنی که این شوکهای قیمتی دارد هر روز به مردم وارد میکند، در مقام پوزشخواهی از آنها برنمیآیند.
دوستی تعریف میکرد دیروز برای خرید یک قالب کره به سوپرمارکت نزدیک منزلش رفته بود. صاحب سوپرمارکت به نشانه ابراز ارادت به مشتری همیشگی خود به دوست من پیشنهاد میکند به جای یک قالب کره تعداد بیشتری خریداری کند چون کارخانجات تولیدکننده به او اطلاع دادهاند که برای دادن سفارش خرید پارتی جدید کره باید دو برابر گذشته پول به حسابشان واریز کند و اضافه کرده که سایر محصولات لبنی هم در صف انتظار یک شوک قیمتی جدید قرار دارند.
انواع میوههای فصل، سبزی، صیفیجات، پیاز و سیبزمینی هم زیر شلاق مداوم شوکهای قیمتی به همین سرنوشت مبتلا شده به طوری که امروز میانگین قیمت یک کیلو پستترین و نامرغوبترین میوههای فصل در میدانهای میوه و ترهبار به حدود ۹ هزار تومان یعنی حدود دو برابر قیمتها در مدت مشابه سال گذشته رسیده است؛ میوههایی که حقوقبگیران صرفا از سر ناچاری محض اقدام به خرید آنها میکنند، چه در غیر این صورت اگر طالب مصرف میوههای مرغوب باشند باید آنها را تا حدود دو برابر و نیم قیمت میدانهای میوهوترهبار از مغازههای میوهفروشی سطح شهر خریداری کنند. اما با کدام حقوق و درآمد؟ حقوق و درآمدی که امسال در بهترین حالت بیشتر از ۲۰ درصد افزایش پیدا نکرده و این مقدار افزایش حقوق کمترین تناسبی با شوکهای قیمتی صددرصدی که طی یکسال گذشته به بازار کالا و خدمات مورد نیاز مردم وارد شده ندارد.
قیمت گوشت قرمز هم با وجود آن همه سروصدا و تبلیغاتی که درباره واردات گوشت گرم از خارج به راه افتاده همچنان در محدوده کیلویی ۱۲۰ هزار تومان باقی مانده، طرفه آنکه یکی از سازمانهای زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی که متولی تامین گوشت مورد نیاز کشور است، آب پاکی را روی دست همه مردم ریخته و اعلام کرده که قیمت گوشت در ماههای آینده افزایش پیدا نخواهد کرد. گزافه نیست اگر بگوییم شوکهای پی در پی قیمتی کارد را به استخوان قشرهای حقوقبگیر رسانده که در این شرایط عمق فقر و فلاکت خانوارهایی که نانآورشان شغل و منبع درآمدی ندارد، به خوبی معلوم است.
گرانی بیحد و اندازه مواد خوراکی و محروم شدن بسیاری از خانوادههای کمدرآمد از مصرف گوشت و مواد لبنی و پروتئینی، سوءتغذیه را که عامل بسیاری از بیماریهاست، به یک بحران بزرگ و پرهزینه در جامعه ما تبدیل خواهد کرد. ضمن آنکه رشد جسمی کودکان و نوجوانان امروز جامعه ما را به شدت به مخاطره خواهد انداخت؛ چشماندازی که در میانمدت جامعه، دولت و حاکمیت مجبور خواهند شد بهای گزافی بابت آن بپردازند. شوربختانه هیچ مقامی در دولت مسوولیت این همه مصائبی را که گرانی و افزایش نجومی سطح عمومی قیمتها بر مردم و جامعه ما نازل کرده، برعهده نمیگیرد و خیلی که بخواهند نسبت به آن از خود حساسیت نشان دهند همه گناهها را به گردن تحریمهای آمریکا میاندازند و خود را راحت میکنند.
اما آیا گناه افزایش بیحد و حصر قیمت پیاز و سیبزمینی و کاهو و هندوانه و خربزه و خرما و امثال اینها و اینکه در یک سرزمین پروسعت و چهار فصل قیمت یک کیلو گوشت قرمز به ۱۲۰ هزار تومان رسیده و در کشوری که از دو سو به دریا دسترسی دارد قیمت ماهی و میگو و دیگر آبزیان سر به آسمان کشیده است به گردن تحریمهای آمریکاست؟ چرا دولتمردان و مدیران اجرایی ما برای یک بار هم که شده به تبعیت از دولتمردان ژاپنی و کرهای، شجاعت و شهامت به خرج نمیدهند و با اذعان به اینکه در اداره امور کشور و تامین نیازهای مردم مرتکب اشتباه شدهاند و سوءتدبیر و سوءمدیریت به خرج دادهاند، از مردم به خاطر فشارهای اقتصادی ناروایی که بر آنها وارد آوردهاند، پوزش بخواهند و جای خود را به افرادی شایستهتر و توانمندتر بسپارند و از صحنه خارج شوند.